در باره اعتصاب عمومی

مطلبی در باره اعتصاب عمومی

از اهمیت و خاصیت پدیده اعتصاب عمومی گذر می کنم چرا که اعتصاب عمومی بعنوان یکی از مکانیزمهای اعتراضی جامعه بویژه طبقه کاگر بر علیه نظام های بردگی بوده و می باشد برای عموم آشنا می باشد  ،

اما از شرایط و ملزومات لازمه  بر پایی اعتصاب عمومی نکاتی بنظرم می رسد فکر می کنم که این پدیده لازمه برسی و تجزیه و تحلیل بیشتری  می باشد  . اعتصاب عمومی  در یک محیط علیه استبداد ابتدا اعتراض است اما در اساس  پیام یا خواستهای  مشخصی را هدف دارد . مشخصا در جامعه ایران از آنجا که حاکمیت ها همیشه ستمگر و ناعادل بوده اند مردم با اعتصاب عمومی در مقابل فاجعه های که دولت بوجود می آورد و قلب همه را بدرد می آورد نارضایتی خود را اعلام می دارند و خواهان جلو گیری فجایع یا خواهان جبران خسارات و یا خواستهای دیگری را دنبال کرده اند  . در این میان احزاب و شخصیتهای  مخالف حکومت نیز  همراه مردم بوده و نقش ایفا کرده اند  . در مواردی شخصیتها و احزاب فراخوان اعتصاب می دهند که کاملا بجا می باشد برای مثال  فراخوان اعتصاب شرکت نفت قبل از سرنگونی حاکمیت شاهنشاهی ،و یا فراخوان تحصن عمومی مردم شهر سنندج که شخصیتهای آنزمان  کومله انرا هدایت و رهبری کرند و نتیجه بخش بود . در استانداری و مسجد جامع شهر سنندج برای خروج نیروهای سرکوبگر از باشگاه افسران در وسط شهر که دولت را مجبور به پای میز مزاکره کرد  . و یا فراخوان اعتصاب عمومی  شخصیتها و برخی از احزاب و سازمانها  در اعتراض به اعدام فرزاد کمانگر و یارانش من هم جزو فراخواندهندگان اولیه بودم که از همان لحظات روز اول اعدام فرزاد ویارانش پای این امر مهم رفتیم و کاملا بجا بود  . و یا  اعتصابهای  که هنوز در جریان هستند اعتصاب کارگارن قطار شهری اهواز . اینها مواردی از مبارزات است که کاملا بجا و برحق می باشند .

اما  استفاده و فراخوان  در این ظرفیت  در مواردی نه تنها کار ساز نیست بلکه باز دارنده نیز هست .

تشخیص درست از اوضاع جامعه ، تحلیل و برسی یک فراخوان اگر باز دهی مثبت را برای جامعه ببار نیاورد  نباید  پیگیرش شد . بنا بر این اعصاب عمومی کی و در چه شرایطی فراخوان داده شود امر فعالین جامعه و احزاب می باشد که با درک درست از اوضاع و نتیجه اعتصاب به میدان بیانند ، نه اینکه صرفا از نارضایتی مردم نسبت حاکمیت فرض گرفت و اکسیونی بی خاصیت فراخوان داد .

مکانیزمهای که باید درنظر گرفته شود:
١-شرایط و وضعیت کار وزندگی کارگرو دیگر اقشار جامعه
۲- ضرورت فراخوان و هدفهای مشخص
۳ -هماهنگی با فعالین و مراکز اصلی
۴-گاهی لازم است که اعتصاب تا رسیدن به خواست معین ادامه دار باشد یا زمانی یکروز یا نصف روز یا چند ساعت کافی می باشد  مهم اینست که نتیجه بخش باشد .

امروزه فراخوان دهندگان به اعتصاب عمومی یااز سر بی دقتی و یا خود محور بینی و بدون در نظر گرفتن اوضاع  سیاسی و اجتماعی و غیره فراخوان می دهند . بسیار طبیعی است که وضعیت تحزب یافتگی جامعه کردستان تقریبا همه احزاب دوست و هوادارنی را دارند . احزاب بوسیله آنها پیامهای خودشان را در جامعه پخش می نمایند  تا بلکه بتوانند حرکتی را سازمان بدهند اما آنچه که در این رابطه  بدان نپرداختند نتیجه اعتصاب است .بازدهی و امید واری مسئله ای  است که قبل از فراخوان باید بدان اندیشید ،
مختصر بگویم که در رابطه مشخص و اتفاق ناگواری که در شهر مهاباد روی داد و منجر به  جانباختن فریناز شد آنچه را لازم بود مردم شهر مهاباد در همان لحظات اولیه  در دفاع از فریناز و محکومیت مصببین این فاجعه انجام دادند ما نیز در دفاع از مبارزات مردم بیصدا نبودیم  ،  روزهای بعد از طرف بعضی از احزاب و برخی از شخصیتهای داخل و خارج  فراخوان اعتصاب عمومی داده شد ، این یکی از بی دقتی های بود که فراخوان دهندگان بدان فکر نکردند. شرایط و اوضاع را مورد برسی قرار ندادند،ضمینه های مناسب برای برگذاری اعتصاب عمومی را در نظر نگرفتند . پایان اعتصاب به کدامین  خواست دست پیدا کرد و خیلی مو ئلفه های  دخیل نادیده گرفته شده است اینها مورادی هستند که با منافع و نیازهای جامعه در تضاد می باشد ، فراخوان های بی رویه در چند سال اخیر را شاهد بودیم ، بخش اول مطلب اشاره کردم که جامعه کردستان تحزب یافته می باشد و هر کدام از احزاب کم و بیش هوادارنی دارند و در این راه تلاشهای انجام داده اند ،که دریک  شهر در  چند خیابان چندین مغازه تعطیل شوند و عکسهای از آنها گرفته شود و در  تلویزیونها و روزنامه منعکس شود .این کار اکسیونی را بمثابه اعتصاب قلم داند اما بی نتیجه و بی خاصیت بود  حتی می تواند بلحاظ  معیشتی و امنیتی نیز مضر بوده است اینکارها  نه تنها قابل دفاع و پشتیبانی نیستند بلکه باید مانع از بر گذاری این نوع اکسیونها ی به اسم اعتصاب عمومی شد . در رابطه مشخص اخیر شهر مهاباد بنا به همین مسائل  فراخوان اعتصاب عمومی اشتباه بوده وهست . توفیق پیرخضری