روز جهانی کارگر و ضرورت ایجاد تشکل سراسری کارگری

روز جهانی کارگر نماد اتحاد و همبستگی طبقه کارگر است. این روز نشان دهنده این امر است که قدرت اجتماعی طبقه کارگر به عنوان اکثریت تشکیل دهنده جامعه در کمیت، یکپارچگی و نقش آن در مناسبات تولید نهفته است. قبل از این روز مبارزه روزمره مزدبگیران در سراسر جهان سرمایه داری در جریان بوده و بعد از آن نیز ادامه می یابد. مطالبات کارگران به دلیل تداوم نظام استثمار همیشه برای نظام سرمایه داری مطرح بوده و فشار و ارعاب نیز پاسخ همیشگی کارگران بوده است. حقیقت این است که کارگران ایران در طی سالیان گذشته، مقابل نهادهای دولتی، محیط های کار و خیابان ها تجمع و اعتراض کردند و دست از کار کشیدند. اما مناسبات تولیدی سرمایه داری با تکیه بر پراکندگی طبقه کارگر در حال بازتولید است. ضرورت متشکل و متحد شدن طبقه کارگر از همین مبارزه روزمره که در سراسر محیط جغرافیایی سرمایه داری در جریان است، ناشی می شود. سراسری شدن مطالبات طبقه کارگر، اتحاد و آگاهی آن پیش شرط مبارزه علیه سرمایه داری است و تشکل سراسری کارگری که برخاسته از مبارزه جاری نیروی کار باشد؛ قدمی حیاتی است.
با توجه به اینکه نظام سرمایه داری حاکم است و مناسبات تولید براساس انباشت سرمایه است شرایط عینی برای لغو مالکیت خصوصی و پایان دادن به نظام استثمار انسان از انسان مهیا است. از طرف دیگر بحران اقتصادی سرمایه داری ایران که هجوم به سفره کارگران و زحمتکشان پیامد آن است ، باعث اعتراضات متعدد اعم از اعتصاب و تجمع تا خودکشی ناشی از استیصال شده است؛ که باز تاکیدی بر فراهم بودن شرایط عینی برای تغییر به نفع طبقه کارگر است. از همین روست که تشکل توده ای که بتواند افزایش دستمزد و کاهش ساعت کاررا به یک خواست سراسری طبقه کارگر تبدیل کند ضرورت می یابد. البته این تشکل مستقل و توده ای باید مبتنی بر زیست طیقه کارگر باشد. حضور صرف فعالان کارگری و سوسیالیستهای طبقه کارگر به تنهایی کفایت نمایندگی از کل طبقه را نمی کند، بلکه در ارتباط با زندگی اجتماعی- اقتصادی کارگران صیقل می یابد و چون در جریان حیات کارگران حضور دارد و برگرفته از آن است می تواند خواست کارگران را به امر همه گیر تبدیل کند. در غیر این صورت امر تشکل یابی کارگری که بی ربط به سوخت و ساز نیروی کار باشد امری ذهنی و سنتی غیرکارگری است.
در شرایط کنونی اقتصاد ایران که سرمایه داری معیشت کارگران را هدف قرار داده طبقه کارگر در محاسبات سرمایه داری بیش از پیش اهمیت یافته است. کل سرمایه داری ایران اعم از حکومتی و ضد حکومتی به فکر گرامی داشت روز جهانی کارگر هستند و در این روز طبقه کارگر را به سوی خود فرا می خوانند، بیانیه ها صادر می کنند ، پیام تبریک می فرستند وسخنرانی های دولتی ترتیب می دهند. خانه کارگر خود را نماینده حقوق کارگران جا می زند و راست های ناسیونالیست ضد حکومتی در مقام «پاسداشت کارگران» بر می آیند و همبستگی آنان در ساخت امپراطوری ایران را «جشن» می گیرند. اما از طرف دیگر دست مزدها نسبت به تورم رو به کاهش است و ساعت کار بدون پرداخت اضافه کاری رو به افزایش است. اعتراضات کارگری در چادرملو با ارعاب متوقف می شود وهیاتی در قالب نمایندگانی متزلزل از کارگران واحدی تولیدی چشم «امید وتدبیر» به دولت «اعتدال» می دوزند. چرا که مطالبات کارگران و زحمت کشان از سوی هیچ کانال کارگری ، سراسری و پیگیری نشده است.
در نبود اتحاد و همبستگی طبقه کارگر در قالب تشکیلات توده ای مبتنی برنوع زندگی طبقه کارگر،سنت های غیر کارگری نیز مدعی ایفای نقش و تاثیرگذاری در جنبش مزد بگیران هستند. سندیکالیسم و سنت سندیکایی در ایران یکی از نمونه های سازوکار غیرکارگری است که هیچ گاه نتوانسته به عنوان جنبشی همه گیر و هژمونیک در زندگی اجتماعی-اقتصادی طبقه کارگر تاثیر گذارباشد و از سوی دیگر به طور کلی نهایت و سرانجام سندیکالیسم تعدیل فشار نظام سرمایه در همان چارچوب مناسبات موجود است. درکل سندیکا ابزاری برای معامله ای بهتر در عرضه نیروی کار است. سندیکا نمی تواند ازگروه فشار پا فراتر بگذارد. چه بسا که در بسیاری از موارد به جای چک و چانه زدن در این بازار مکاره برده فروشی ، معیشت کارگران را به امید واهی رونق اقتصادی و چرخش ویران گرچرخ تولید سرمایه داری می سپارد تا از انباشت سود حاصله درصدی ناچیز کارگران را شامل شود که برون داد سیاسی این نگرش نیز ذوب شدن در بازوان سرمایه داری و دنباله روی از سیاست های دولت «اعتدال» می باشد.البته بدیهی است که هرگونه تلاش برای مطرح کردن مطالبات کارگان و متحد کردن آنان باید مورد حمایت قرار گیرد اما تقابل سندیکالیسم وتشکل های توده ای کارگری از تقابل دو نگرش و افق برای کارگران سرچشمه می گیرد. سندیکالیسم بازتابی از نگاه اصلاح طلبانه و سازش کارانه است.
از طرف دیگر به دلیل ازهم گسیختگی میان صفوف طبقه کارگر و اعتراضات پراکنده و ناپیگیرانه آنان در سال های اخیر ، کنش گری سیاسی صرف برایند عینی مبارزات صنفی و معیشتی کارگران معرفی می شود. اجتماعی شدن مطالبات کارگران را به جای این که در محیط زندگی و کار آن ها جستجو کنند و روز جهانی کارگر را به عنوان نماد آگاهی و هم بستگی کارگران معرفی کنند با بردن خواست کارگری به خیابان به دنبال اجتماعی شدن آن هستند. از آنجایی که این ساز و کار مقطعی است و به دلیل مشخصات حاکمیت سرمایه داری ایران تداوم نمی یابد؛ نمی تواند مسایلی محوری و ریشه ای چون افزایش دستمزد و کاهش ساعت کار را از طریق کنش گری صرف سیاسی به یک امر اجتماعی تبدیل کند.
تشکل توده ای تنها به اتکای نیروی تعیین کننده دگرگونی های اجتماعی و به دست خود مزد بگیران برپا خواهدشد. و قدم بر داشتن در این راه از سوی فعالین کارگری و کارگران پیش رو لازم و ضروری است. نمی توان از کارگران ایران درخواست حمایت از عده ای کارگر در فلان واحد تولیدی در گوشه ای از جهان را داشت در صورتی که هنوز مسئله معیشت کارگران ایران معضل این طبقه است. نظام سرمایه داری در ایجاد تفرقه میان صفوف طبقه کارگر از هر حربه ای چون تبعیض جنسیتی و قومیتی تا ارعاب و خفقان فروگذار نخواهد بود تا جایی که حمله به طبقه کارگر را در تمام سطوح زندگی اجتماعی – اقتصادی گسترده می کند. مطالبات صنفی و معیشتی به حق مزد بگیران تنها با سراسری کردن آن و اتکا به تشکل مستقل و توده ای کارگری است که می تواند ، متداوم پیگیری شود.