گسترش فلزات زیانبار و سنگین ارمغان مرگبار سرمایه برای بشریت

گسترش فلزات زیانبار و سنگین ارمغان مرگبار سرمایه برای بشریت

یک قانون مهم اقتصاد سرمایه داری این است که هر قدر این روابط تولیدی تکامل یابد، کمتر قادر است با حفظ ابزار و روش های گذشته کار خود دوام آورد. « بورژوازی نمی تواند به هستی خود ادامه دهد مگر آنکه افزارهای تولید و بنا بر این مجموع مناسبات اجتماعی را پی در پی انقلابی کند» (مارکس) توسعه مدام وسائل ارتباطی جدید نظیر راه آهن، کشتی های اقیانوس پیما، اتوموبیل، هواپیما، اتوبوس های مسافر بری و کامیونهای بار کش که همگی حاصل پیشرفت حوزه ارتباطات سرمایه داری هستند و جهش بزرگی در جهانی شدن این روابط تولید محسوب می شوند، فقط بارقه ای از اجبار درونی سرمایه به تکامل بی امان تکنیک و صنعت و سایر مایحتاج افزایش بارآوری کار است. ورود ماشین آلات صنعتی در تولید که منجر به افزایش حجم تولید و استفاده از مواد خام بیشتر و طیف وسیعتر مواد خام و کمکی است علاوه بر تکامل بیشتر تقسیم کار در سطح جامعه و درون کارخانه و ارتقاء هر چه بیشتر بار آوری کار، شرایط محیطی جدیدی را هم در درون کارخانه و عرصه های تولید، جامعه و طبیعت پدید آورد. من در این جا کاری به تاریخ تحولات صنعت ندارم بلکه به یک نکته و آن هم به نقش مواد خام و کمکی در تکامل سرمایه داری و پروسه تأثیرگذاری این روند بر شرایط زندگی طبقه کارگر می پردازم. منابع انرژی و سوخت بخشی از این ماشین ها که مراحل ابتدایی تکامل خودرا در اواخر سده ۱۸ و اوایل سده ۱۹ اروپا می گذارندند عموما ذغال سنگ بود اما با کشف و استخراج نفت وگاز تکاملی سریع در استفاده از این منابع به وجود آمد که هنوذ به درجاتی ادامه دارد. تولید ومصرف منابع فسیلی انرژی در ابعاد گسترده، تجزیه نفت و گاز به مواد پایه ای و تولید مشتقات جدید از آن ها بعنوان مواد خام و کمکی در تولید انواع محصولات شیمیایی، پلیمر شیمی، دارویی و غیره نه تنها حوزه های جدیدی برای پیش ریز سرمایه ایجاد کرد بلکه محیط و شرایط جدیدی در کارخانه، محیط زیست و طبیعت بوجود آورد که هیچ پایانی بر آن نیست. حوزه های جدید پیش ریز سرمایه همزمان با تکامل ماشین های استخراج معدن عرصه های جدیدی از تولید و استفاده از مواد کانی جدید پدید آورد که باعث تجزیه عناصر و مواد خام مختلف با درجات متفاوت تخریبی برای انسان و طبیعت گردید. امری که همچنان ادامه دارد. در همین رابطه بسیاری عناصر خطرناک برای سلامت انسان و حیوانات از پوشش های طبیعی خود خارج شده و مسقیما بعنوان عناصر و مواد خالص در تماس مستقیم با انسان و حیوانات قرار گرفتند. به همان درجه ای که صنعت بزرگ  در زمینه استخراج معادن پیشرفت می کرد و می کند ابعاد تخریبی محیط زیست انسان و حیوانات نیز گسترش می یابد. این بدان معنی است که علل تخریب محیط زیست و شرایط کار طبقه کارگر را نباید در پاره ای عوارض تبعی و سطحی تولید سرمایه داری جستجو نمود بلکه ریشه همه این ها، از جمله بیماری های مهلک و کشتار هر روزه هزاران کارگر در سراسر جهان را باید در خود روابط تولید سرمایه داری کاوش کرد. اشکال این فاجعه ها در طول تاریخ سرمایه داری شاید دستخوش تفاوت و تغییر شده باشد  ولی همگی از یک جا سرچشمه می گیرند. کل آنها زائیده هستی سرمایه و قوانین طبیعی سودآفرینی این شیوه تولید می باشند. یک تفاوت مهم قطعاً اتفاق افتاده است. امروز، بخصوص با توجه به جهانی بودن روابط تولید سرمایه داری تخریبات محیط زیستی  این سیستم نیز همه مرز های کشوری را می شکند و ابعاد فاجعه بار بین المللی پیدا می کند. به همان میزان که سرمایه جهانی است و سرمایه داری جهانگیر شده است آفات آن نیز جهانگیر است و مرزهای ملی نمی شناسد و به همان میزان که سرمایه رشد می کند فشار آفات و تخریبات آن نیز حتی با درجات بیشتری بر انسان و طبیعت وارد می گردد. در این نوشته تلاش میشود که گوشه هایی از این تخریبات را با استفاده از اسناد و مدارکی که در دست است جهت روشن کردن اذهان کارگران باز کنیم.

 یکی از موارد جیوه (Mercury) است. این عنصر سمی، سرطان زا و مخرب سلسله اعصاب است. جیوه در محیط زیست انسان در طول نزدیک به ۱۵۰ سال چند برابر شده است. این عنصر که وجود آن در خون باعث امراض گوناگون میگردد در خون مادران بار دار باعث کاهش رشد مغز در جنین شده و میزان هوش نسل های بعدی بشر را کاهش می دهد. ماهی گیران میناماتا (Minamata) و جوامع اطراف ژاپن در ۱۹۵۰ دچار امراضی شدند که ناشی از خوردن ماهی آلوده به جیوه بود. در شهر میناماتا یک کارخانه  شیمیایی در روند تولید خود جیوه بکار می برد. ابتدا ماهیگیران متوجه دیوانگی و گیجی گربه های خود می شدند. تغذیه گربه ها عموما از باقیمانده ماهی های صید شده آب های اطراف بود. زنان ظاهرا سالم بچه هایی بدنیا می آوردند که امراض (Spastic) لخت شدگی و عقب ماندگی های متفاوت (IQ درجه هوش پایین) حتی تا حد بسیار بالا که منجر به مرگ می شود داشتند. به زودی مراکز پزشکی متوجه شدند که امراض جدید ناشی از جیوه (Mercury) و نوع خطرناک آن متیل جیوه (Methylmercury) است. در حالی که این شرکت شیمیایی (Chisso Corporation) از سال ۱۹۳۲ به تولیدات شیمیایی با استفاده از جیوه مشغول بود و آب های اطراف را آلوده می کرد و در سال های ۱۹۵۰ رابطه آن با بروز امراض روانی مشهود شده بود، اما مردم تا قبل از ۱۹۶۸ موفق به توقف تولید این شرکت نشدند زیرا صاحبان آن با دلایل گوناکون و در روند های طولانی جنگ و گریز قضایی از قبول مسئولیت خود سرباز می زدند. همین امر باعث افزایش ابعاد فاجعه می شد بطوریکه در مقطع توقف تولید ۲۶۶۸ نفر به این بیماری (Minamata Diease) مبتلا بودند، ۱۷۸۴ نفر در همان سال ها مردند و امروزه فقط ۶۳۷ نفراز تعداد اولیه  زنده هستند. در مجموع ۱۰۰۰۰ نفر با درجات مختلف به مسمومیت ناشی از جیوه در آب های اطراف این شهر و شهر های اطراف آن مبتلا شدند ( IQ پایین از عوارض ناچیز آن است). لازم به گفتن است که هنوذ (۲۰۱۵) مقدار جیوه آب های این منطقه نسبت به سایر آب ها رقم بالایی را نشان میدهد. در مورد نوع عمل متیل جیوه کمی توضیح دهم. هنگامی که جنین در حال رشد سریع است در هر ثانیه ۲۰۰ سلول مغزی ساخته می شود و این سرعت از لوازم و عوامل رشد طبیعی انسان است. در این دوره است که متیل جیوه از راه بند جفت و خون مادر وارد بدن جنین میشود ولی این بدین معنی نیست که عنصر جیوه برای بزرگسالان خطرناک نیست. درست همان مکانیسم در مورد دیگران نیز صادق است با این تفاوت که انسان در مراحل مختلف زندگی از سرعت رشد متفاوتی در سلسله اعصاب خود بر خورداراست. جیوه در بافتهای مختلف بدن از چربی، سلسله اعصاب، مو و حتی ناخن انباشت میشود بهمین دلیل پژوهشگران از خرس های قطبی که پوست آن ها صدها سال است در موزه ها نگهداری می شود در آزمایشات خود استفاده کرده اند. نتیجه آزمایش ها نشان میدهد که قطب زمین که حامل هیچ گونه ترکیبات جیوه نیست اما جیوه از طریق برف و باران در آب ها ویخ های آن جمع میشود وحیواناتی نظیر وال ها و خرس قطبی در اثر تغذیه از ماهی آنرا در بدن خود جمع می کنند. بهمین دلیل پژوهشگر (Rune Dietz)1 در سرزمین گوئیلند با پژوهش بر روی پشم خرس های قطبی میگوید که آزمایش های آنها که تا سال ۱۳۰۰ میلادی به عقب میرود نشان میدهد که بطور ناگهانی غلظت جیوه در این حیوانات بعد از ۱۸۵۰ افزایش زیادی می یابد و این روند افزایش هر چند با شیب صعودی کمتر هنوذ ادامه دارد. بطوریکه غلظت جیوه اکنون ۲۰ برابر مقداری است که در ۱۸۵۰ در این حیوانات بوده است. افزایش غلظت متیل جیوه طبق آزمایش های انجام شده بر روی فک، خرس، شیر دریایی، شش نوع پرنده قطبی در کانادا و ده نوع پرنده قطبی در نروژ تا کانادا نشان میدهد که نه تنها مقدار آن در بین سال های ۱۹۹۰ تا حدود ۲۰۰۵ افزایش یافته بلکه بخصوص این افزایش از سال تولد این حیوانات تا دوره بلوغ آنها (بعد از ۶ سال) چشمگیرتر است (جدول ۱ و۲) ۲.

نوع خرس سن (سال) مقدار جیوه در جگر   g/gµ
Avanersuaq  (north) ۲ تا ۶ ۱۲
Avanersuaq  (north بیشتر از ۶ ۴۰
Avanersuaq (south), ۱ ۸
Avanersuaq (south), ۲ تا ۶ ۴۰
Avanersuaq (south), بیشتر از ۶ ۴۵
Ittoqqortoormiit (north) ۱ ۵
Ittoqqortoormiit (north) ۲ تا ۶ ۱۰
Ittoqqortoormiit (north) بیشتر از ۶ ۱۰
Ittoqqortoormiit (south) ۱ ۵
Ittoqqortoormiit (south) ۲ تا ۶ ۱۰
Ittoqqortoormiit (south) بشتر از ۶ ۱۵

 جدول ۱ مقدار جیوه یافت شده در جگر خرس های قطبی گروئیلند (میکروگرم در هر گرم جگر) ۲

 

نوع فک قطبی سن (سال) مقدار جیوه در جگر   g/gµ
Barrow, Alaska ۰ تا ۵ ۱
Barrow, Alaska بیشتر از ۵ ۸
Sachs Harbour, Canada ۰ تا ۵ ۳۰
Sachs Harbour, Canada بیشتر از ۵ ۳۰
Grise Fiord, Canada ۰ تا ۵ ۳۰
Grise Fiord, Canada بیشتر از ۵ ۴۰
Arctic Bay, Canada ۰ تا ۵ ۹
Arctic Bay, Canada بیشتر از ۵ ۲۰
Pond Inlet, Canada ۰ تا ۵ ۹
Pond Inlet, Canada بیشتر از ۵ ۲۲
Avanersuaq, Greenland ۲ تا ۴ ۷
Avanersuaq, Greenland ۵ تا ۱۰ ۱۰
Uummannaq, Greenland ۲ تا ۴ ۲
Uummannaq, Greenland ۵ تا ۱۰ ۵
Uummannaq, Greenland ۱۱ تا ۱۵ ۸

جدول ۲ مقدار جیوه یافت شده در جگر فک های قطبی آلاسکا، کانادا و گروئیلند (میکروگرم در هر گرم جگر) ۲

فلزات بطور کلی و فلزات سنگین بخصوص دارای ساختمان مولکولی پابرجا هستند و اکثرا در چربی ها حل می شوند لذا در طبیعت و بدن روی هم انباشت میشوند و طی مدتی مدید به تاثیرات مخرب خود را ادامه می دهند (Biomagnification). فلزات سنگین که در طبیعت به طور حفاظت شده در پوسته ها و لایه های سنگی به شکل ترکیبات پابرجا طی میلیون ها سال وجود داشته اند، با استخراج معادن از حفاظت طبیعی خارج می گردند. این مواد به شکل آزاد همچون سرب در نفت و بنزین، جیوه در ذغال سنگ و استخراج طلا، مس خالص در انواع رنگها، کدمیم خالص در باطریها، آرسنیک در فلزات ذوب شده وعناصر دیگر به چرخش در می آیند و از آنجا که هیچ گاه ضایع نمی شوند و از بین نمی روند درطبیعت پراکنده شده و از راه فضولات کارخانجات وارد رودخانه، دریاچه و آبهای زیر زمینی میگردند. بسیاری از فلزات سنگین با مواد شیمیایی پراکنده در طبیعت ترکیبات بسیار خطرناکی تولید کرده (نظیر متیل جیوه) و بیماری ها و ضایعات زیست محیطی بیش از آنچه فلزات خالص انجام می دهند، به دنبال می آورند. نمونه های جدول های بالا که از پژوهش های انجام شده بر روی حیوانات بدست آمده کاملا قابل انطباق با انسان است که در محیط های مشابه، از مواد غذایی مشابه و در معرض ضایعات مشابه قرار میگیرد. تفاوت فقط در این است که هیچ سازمانی چه دولتی و چه غیردولتی یا هیچ مسئول دولت سرمایه حتی پژوهشی و آزمایشی بر روی کارگران یا توده مردمی که روزانه به طرق مختلف با این مواد سر و کار دارند، انجام نمی دهند، مگر هنگامی که حادثه ای (Anthropogenic Contaminats) عظیم منجر به مرگ تعداد قابل توجهی از انسانها گردد آن وقت دستگاه های عریض و طویل دولت های سرمایه به تکاپو می افتند و آن هم در جهت عوام فریبی و در نقش نجات دهندگان بشریت!! که گویا روابطی دیگر غیر از روابط سرمایه داری موجب این حوادث بوده است. ابعاد حوادث و ضایعات روزانه همراه با چرخش هر چه سریعتر تولید و انباشت سرمایه آنقدر بالا است که حتی اگر بر فرض محال مقداری از میلیارد ها دلار ارزش اضافی حاصل اسثثمار توده های میلیاردی کارگران جهان را سالانه به جبران خسارات و ضایعات بشری و طبیعی اختصاص دهند باز هم کم است. زیرا روند کار سرمایه چنین است که مستمراً کالاهای تولیدی خود را (مستقل از اینکه در زندگی روزمره مصرف شود یا مجدداً وارد پروسه تولید گردد) با حجم فزاینده ای از نامفیدها آکنده می سازد، یعنی بخش بیشتری از آن را برای طبیعت و انسان مضر می گرداند. با یک بررسی ساده به این نتیجه می رسیم که روزانه، در هر ساعت و هر ثانیه روابط تولید سرمایه داری در حال تخریب شرایط زندگی انسان، طبیعت و جانوران است به همین دلیل ساده این عوام فریبی محض است که این روابط بتواند این تخریبات Anthropogenic Contaminats را جبران کند. من از این رو این اصطلاح دائره المعارف بریتانیا را بر گزیدم که اصطلاحات دیگر نظیر حادثه، کاتاسترف و نوع آن گویا نیست و نقش روابط تولیدی معینی که عامل این نوع حوادث است را در بر ندارد. هرچند در توضیح این اصطلاح نیز شیادی بخرج داده می شود و از انسان بطور عمومی بعنوان عامل تخریبی نام برده میشود اما ما کارگران بخوبی میدانیم که این روابط تولید سرمایه داری و برنامه ریزان آن هستند که مسبب همه این فاجعه ها هستند. از وقتی که پول به سرمایه تبدیل شد و کارگران آزاد یا توده وسیع خلع ید شده را زیر فشار استثمار قرار داد، سرمایه دار صاحب مواد خام، ماشین آلات و تاسیسات شد، کارگر جز نیروی کار خود برای فروش چیز دیگری ندارد. او نیروی کار خویش را در ازای  وسایل معیشت با سرمایه مبادله می کند. کارگر از شرایط عینی تولید جدا می شود و هیچ دخالتی در آنچه باید تولید شود، مقدار تولید یا چگونگی آن ندارد زیرا تمامی این شرایط را سرمایه تعیین می کند. نتیجه این وضع  ساقط شدن کارگر از دخالت در پروسه کار و  برنامه ریزی کار و تولید، بیگانگی وی با کار خویش است. بیگانگی یعنی از دست رفتن شرائط تأثیرگذاری و دخالت در آنچه روی می دهد و آنجا که کارگر از محصول کارش جدا می گردد دخالت آزاد وی در فرایند رخدادها نیز قطع می شود. خصلت کالایی محصول کار و اینکه این محصول به دیگران یعنی سرمایه دار تعلق دارد اصل وریشه جهان بیگانه شده کارگر را می سازد. ما کارگران در برنامه ریزی آن چه تولید می شود، چه میزان تولید می گردد، چگونه توزیع می شود هیچ نقشی نداریم. سرمایه فقط ما را بعنوان کارگران مزدی و نه تولید کنندگان دخالتگر در کار و تعیین سرنوشت کار و زندگی خویش استثمار می کند. ما هم درست به همین دلیل برای سرنگونی نظام سرمایه داری و جایگزینی آن با نظام شورایی متشکل از همه آحاد انسانها،  برای جامعه ای که بوسیله خود ما و نه حتی نماینده های ما! به وسیله قدرت مستقم آحاد توده های ما و نه هیچ نیروی بالای سر ما اداره شود مبارزه می کنیم. جامعه ای که در آن چه باید تولید شود، به چه مقدار تولید گردد و تحت چه شرایطی تولید و توزیع شود را بر پایه نیازهای واقعی تعالی جسمی و فکری کل آحاد انسان ها تعیین می کنیم. نتیجه اینکه در تولید طبیعی، آنجا که انسان برای مصارف روزمره اش تولید می کند یک وحدت اصلی بین او و طبیعت به وجود خواهد آمد. در حقیقت انسان به طبیعت باز می گردد.  حال ما نیز به دنباله صحبت باز گردیم.

 جیوه، فلز عنصر سنگینی است که علاوه بر خواص سرطان زایی و مسمومیت فلزات سنگین در درجه حرارت معمولی (۲۲-۲۴ درجه سانتیگراد) مایع و به سرعت بخار جیوه از آن متصاعد می شود بهمین دلیل بسیار ساده با گردش هوا منتقل میگردد. غلظت جیوه هنوز در جو زمین افزایش مییابد و دلیل آن نه لامپ ها و حرارت سنج های حاوی جیوه بلکه منابع طبیعی مانند اتشفشانها (که همواره در طول عمر زمین اتفاق می افتد)، سایر عوامل (Anthropogenic Contaminats) به ویژه دو منبع دیگر می باشد. اول سوزاندن ذغال سنگ بعنوان منبع انرژی (چین، آلمان و اروپای شرقی  مهمترین تولید و مصرف کننده آن) و سایر سوخت های فسیلی مثل نفت است. منبع دیگر افزایش جیوه در فضا و طبیعت، روند تولید طلا در معادن طلای کشور ها در هنگامی است که کارگران معدن طلا را به وسیله جیوه از سایر املاح جدا  و تمیز می سازند (, Peter Appel Small-Scale mining).  حدود  ۲۰ تا ۴۰ میلیون کارگر در معادن طلای جهان با این تکنیک کار می کنند (بیشتر در آسیای جنوب شرقی، آفریقا، جنوب و مرکز امریکای لاتین). من در این جا از حوادث معادن که موجب مرگ کارگران می گردد صحبتی نکرده ام، ولی کافی است بطور مثال اطلاعات مربوط به معادن طلای تانزانیا را که از سال ۱۹۳۲ تا کنون استخراج میشود، نگاه کنید. هر ساله در اثر ریزش معادن عده زیادی کارگر جان خود را از دست می دهند (۱۲ نوامبر ۲۰۰۹ تعداد ۱۸ کارگر معدن طلا در غنا کشته شدند و یکسال بعد نیز در ۹ ژوئن جان ۱۰۰ کارگر در معدن طلای غنا گرفته شد)  تمامی این ها علاوه بر خسارات جانی هولناک ناشی از مسمومیت جیوه است. این تکنیک باعث انتشار تن ها جیوه در جو زمین میشود ولی مهمتر از آن کارگرانی هستند که با این تکنیک صدها سال است در معادن به استخراج پول!! می پردازند. آخرین مرحله تولید هنگامی است که آمالگام طلا (مخلوط طلا و جیوه) گرم میشود و در اثر بخار شدن جیوه!! طلای ناب بدست می آید، کارگران در این مرحله بیشترین مخاطرات و ضایعات را متحمل میشوند. هدف از نام بردن کشور های تولید کننده طلا در حال حاضر چشم پوشی از جنایات سرمایه در گذشته در این مورد نیست زیرا بخوبی میدانیم که کل سرمایه در سطح جهانی در طول تاریخ سیاه خود به این یا آن شکل به انتشار سموم دست یازیده است.  Peter Appel در گزارش خود میگوید در حال حاضر تکنیک نام برده بیشترین جیوه جو زمین را تولید میکند و این نتیجه مستقیم افزایش رو به صعود تولید فلز قیمتی است. امروزه برای استخراج طلا حدود هفت تکنیک بکار میرود. تکنیک استفاده از جیوه یک چهارم تولید طلای جهان را زیر پوشش دارد زیرا ارزان ترین نوع استخراج طلا است. با وجود اینکه نیروی کار بیشتری نیاز دارد اما با توجه به ارزانی فوق العاده بهای نیروی کار، سرمایه داران در کشورهای نامبرده  از این تکنیک استفاده می کنند. با این شیوه نرخ طلای تولید شده در هر انس بسیار ارزان تر است. تکنیک های دیگر نیز چندان محیط زیستی نیستند در بسیاری از آن ها ترکیبات سیانید که بسیار هم برای کارگران معدن و تولید وهم محیط زیست سمی و مهلک است بکار میرود. علاوه بر این و خارج از نوع تکنیک استخراج طلا از آن جایی که این فلز همواره همراه سایر فلزات سنگین نظیر کدمیم، روی، آرسنیک و جیوه است فاضلاب معدنی و کارخانه ای آن محیط زیست را آلوده میکند.

فیگور.۱ تولید رو به افزایش طلا در جهان از ۱۸۳۵ تا کنون نشانه ای از رشد استفاده از جیوه بعنوان ماده کمکی در تولید این سنگ قیمتی است.

 هنگامی که جیوه از منابع انرژی ذغال سنگ و نفت و استخراج طلا به جو زمین میرود با آب باران به زمین باز میگردد. در وقت مخلوط شدن با آب دریا متیل جیوه تولید میشود که خطرناک ترین فرم جیوه است. این ترکیب جیوه براحتی در موجودات ریز آب نظیر پلانکتون، مرجان و دیگر موجودات ریز و پایه ای دریا جذب و جمع میشود. هنگامی که ماهیها این موجودات را تغذیه میکنند وارد زنجیره غذایی بالاتر و بالاتر شده و سرانجام به انسان و حیوانات دیگرکه از ماهی ها تغذیه میکنند می رسد. با این ترتیب جیوه بیشتر و بیشتر بر روی هم جمع شده است و در ماهی های بزرگتر مقدار آن به بیشترین حد خود رسیده است. این بدین معنی است که انباشت جیوه در مناطقی که هرگز نه تکنیک استخراج طلا و نه سوخت فسیلی نظیر نفت و ذغال سنگ بطور گسترده داشته اند (قطب شمال) نیز به حد وفور افزایش یافته است و هیچ مرزی برای این ماده وجود ندارد. در این میان نهادهای دولتی سرمایه نظیر سایر حوزه های سرمایه دست به عوام فریبی تعیین مرز میزان قابل قبول و غیر قابل قبول این ماده میزنند! حال آن که توده های کارگر جهان که در معرض این سموم در هر ثانیه میباشند مجبورند نه تنها برای عدم وجود آن بلکه برای نابودی نظام تولید کننده آن مبارزه کنند. مرزی که مسئولین دولت سرمایه تعیین کرده اند ۱۰۰۰ µg/kg  (۱۰۰۰میکرو گرم در هر کیلو) ماهی است و Max Hansen 3 در گزارش خود ثابت میکند که این کاملا غلط و گمراه کننده است.  زیرا هنگامی که یک خانم با وزن ۶۰ کیلو ۱۰۰ گرم ماهی در هفته می خورد، بدن او در هر هفته حدود ۱٫۷ میکرو گرم متیل جیوه در هر کیلو گرم بدنش جذب کرده است و به این ترتیب ما به بالای مرزی میرسیم که سازمان بهداشت غذایی اروپا تعیین کرده است. (طبق محاسبه EFSA  سازمان بهداشت غذایی اروپا ۱٫۳ میکرو گرم متیل جیوه برای هر کیلوگرم وزن بدن در هفته خطری ندارد). Phillipe Grand Jean نیز نشان میدهد که خانم  مذکور با خوردن ۱۰۰ گرم ماهی تون در هفته ۶ میکروگرم در هر گرم موی سر او ذخیره می شود و این یعنی شش برابر مرزی که EFSA سازمان بهداشت غذایی اروپا تعیین کرده است. (۱ میکرو گرم جیوه در هر گرم موی سر)  پژوهشگر نام برده در دهه ۱۹۷۰ در بررسی خود از مردم جزایر فاراعون (Faroe Islands) که خوراکشان عمدتا نهنگ دریایی است نشان داده بود که درصد هر چه بیشتری از مردم این جزایر دارای IQ (درجه هوش) کمتری میشوند و درعوض درصد کمتری IQ نرمال (۱۰۰) وIQ  بالا (۱۳۰) دارند. واین نشان می دهد که انباشت جیوه در بدن انسان ربطی به مرز ها و حدودی که دولت های سرمایه میگذارند ندارد بلکه روندی است حاصل تولید جیوه و رها کردن آن در محیط زیست.

سرب (Lead, Pb)  سرب از تجزیه رادیو اکتیوی اورانیم بوجود می آید و خود نیز در اثر تجزیه رادیو اکتیو به جیوه تبدیل می گردد. در لایه های زمین بصورت ترکیبات مختلف وجود دارد اما گسترش آن در محیط زیست صرفا ناشی از استخراج آن در معدن بعنوان ماده اولیه کارخانه ای آلیاژ ها، رنگ ها، پوشش ضد زنگ، لوله آب، باطری و مهمات است. سرب مانند جیوه در بدن انباشت میشود و مثل آن موجب عوارض سلسله اعصاب و مغز بخصوص در کودکان و جنین می گردد. در بزرگسالان موجب امراض کلیوی و افزایش فشار خون می گردد. بیشترین سرب بدن از طریق غذا (۴۶٫۶%) حاصل می شود و سپس میوه جات (۱۷٫۶%)، شکر و شیرینیجات (۱۱٫۶%)، سبزی جات (۹٫۱%) و غلات (۸٫۴%) ۳. جذب سرب برای کودکان دارای ۴ تا ۱۴ سال بین ۰٫۳ تا ۰٫۵۶ میکروگرم در هر کیلو گرم وزن بدن در روز تخمین (g/kg bw/day µ۰٫۳-۰٫۵۶ ) زده می شود. برای کودکان فرانسوی ۰٫۲۷ است اما EFSA برای سراسر اروپا رقمی کمتر از ۰٫۲۷ (g/kg bw/day µ۰٫۲۷) را تخمین میزند. در دانمارک حتی مقدار ۱٫۰۷ g/kg bw/day µ نیز گزارش شده است (یعنی چها برابر مقداری که در سراسر اروپا معمولی است). برای بالغین (۱۵ تا ۷۵ سال) چیزی بین ۰٫۲۳ تا ۰٫۴۱ g/kg bw/day µ است. برای همین گروه سنی در دانمارک ۰٫۵۸ g/kg bw/day µ گزارش شده است. جذب (سوخت و ساز) سرب از طریق غذا برای کودکان بین ۴۰ تا ۵۰ درصد است حال آن که برای بالغین این جذب ۳ تا ۱۰ درصد میباشد که به معنی آنست که کودکان بیشترین لطمه از این عنصر را می بینند. در ضمن کودکانی که کمبود آهن و کلسیم دارند بیشتر سرب را جذب می کنند تا کودکانی که آهن و کلسیم نرمال دارند. لازم به توضیح نیست که روند تاثیرات مخرب سرب بر بدن درست مانند جیوه است۳. سرب نظیر سایر فلزات سمگین و سمی هیچ گونه رابطه و مکانیسمی در بدن انسان و موجودات دیگر ندارد، با این وجود همواره تولید شده و به راه های گوناگون وارد بدن میگردد وتمامی اعضای بدن از سطح مولکول تا سلول و بافت ها را سمی می کند. سرب دارای این خاصیت است که بتواند جای کلسیم را در مولکول های بدن اشغال کند و به این ترتیب در خواص و مکانیسم آن ها تاثیر گذارد، با پروتئین ها ترکیب شود در نتیجه آن هارا از روند مکانیسم خود خارج کرده وحتی بر علیه آن وادارد. مهمترین و خطرناک ترین تاثیر این عنصر بر کودکان است. در این رابطه برخی پژوهشگران به رابطه بین جنایت و سرب انباشت شده در بدن معتقدند (Need 2002 Nevin 2000). هنگامی که بدن کودک سرب را جذب و انباشت می کند تاثیرات مخرب آن در تمامی عمر باقی می ماند، تاثیرات در کلیه، فشار خون، کاهش قدرت تولید مثل و رشد طبیعی بدن، کاهش رشد مغز که منجر به افت ضریب هوش (IQ) در کودکان می گردد، کاهش تشکیل گلبول های قرمز، کاهش قدرت شنوائی و کاهش اسکلت سازی در کودکان. سرب در محیط زیست انباشت میشود زیرا براحتی با اسید ها، بازها و دیگر مولکول های شیمیایی ترکیب می گردد. این عنصر بسیار پا بر جاست و در آب نیز براحتی حل میگردد. سرب در باطری ها، کامپیوتر، رنگ ها (رنگ پل ها و کشتی ها)، سرامیک، جواهرات و اشیای زینتی استفاده میشود. کارگران ذوب فلز، فلز کاری، جوش کاری و تولیدات صنعتی بیشترین تاثیرات مخرب را از طریق تنفس هوای آلوده به سرب کارخانجات، گردی که حاوی سرب است و دود دچار میشوند (ATSDR 2005). کارگران این حوزه های پیش ریز سرمایه در معرض مستقیم عوارض سرب هستند: تولید باطری، کار درجاده ها، پل ها، لاستیک سازی، تولید پلاستیک، تولید فولاد، جوشکاری، جمع کنندگان و سوزانندگان زباله، سیستم های سرد کننده، تولید سرامیک، لحیم کاری، معدن و نفت و گازوئیل ۶آسیب های فراوانی به کارگران می رساند. توده های کارگر شهر Sevilla در اسپانیا در ۲۵ آپریل ۱۹۹۸ شاهد شکسته شدن سد فاضلاب معدن های سرب و روی که باعث آلوده شدن مناطق حفاظت شده و آب های جاری و زیر زمینی شد، بودند. با وجودی که آنها به صاحبان سرمایه بارها از بار اضافه بر ظرفیت سد اخطار کرده بودند ولی از آن جائیکه عطش سرمایه داران همواره در جهت حصول هر چه بیشتر ارزش اضافی حاصل استثمار کارگران است گوشی شنوا برای مشکلات محیط زیست کارگران ندارند. این حادثه هیچ چیز استثنائی در دنیای سرمایه داری نیست زیرا آن ها درست از همین طریق یعنی کاهش هزینه های سرمایه به انباشت بالاتر و در نتیجه به مبارزه با سقوط نرخ سود می روند. نظیر این سدهای فاضلاب معدن و کارخانه ای در سراسر جهان سرمایه بسیار وجود دارد و هر لحظه باید منتظر شکستن آن ها بود. در مجارستان دو سد زباله معدن و کارخانه سرب از سال ۲۰۱۰ منتظر شکستن هستند. در رومانی در سال ۲۰۰۰ نظیر آن چه در اسپانیا رخ داد اتفاق افتاد. در امریکا شرایط مشابه منطقه Picher, Oklahoma را به شهر ارواح تبدیل کرد. این معدن که بزرگترین معادن روی و سرب در جهان شناخته میشد نیمی از سرب جنگ جهانی دوم را تولید می کرد. آلودگی محیط  کار باعث افزایش بالای سرب در خون و بافت های بدن کارگران شد که نتیجه آن افزایش سرطان بود. کارگران بخاطر از دست ندادن کار و دستمزد این منطقه را ترک نکردند تا سال ۲۰۰۶ که پژوهش ها نشان داد که اگر سدهای فاضلاب معادن بشکنند حدود ۷۰ میلیون تن فاضلاب آن و ۳۶ میلیون تن شن و رسوبات ته نشین شده آن ها تمامی منطقه را تخریب خواهد کرد. در این هنگام (۱۸۰۰۰ کارگر در آن کارخانه کار می کرد) آنها شهر را تخلیه و ترک کردند و در سپتامبر ۲۰۰۹ تمامی فعالیت های شهر متوقف گردید. در استرالیا شرکت استخراج معدن (Magellan Metals) در شهر (esperance) در حمل ونقل سرب در بندر گاه شهر در سالهای ۲۰۰۶-۲۰۰۷ باعث آلودگی محیط زیست شد که منجر به مرگ هزاران پرنده و مسموم شدن صدها نفر از مردم و کودکان شهر گردید. آب باران با خود سرب و نیکل معدن را به آب های زیر زمینی می برد و باعث آلودگی آب شرب و آب های زیر زمینی میگردید. مسأله به اینجاختم نگردید، در سال ۲۰۰۸ معلوم شد که در ۱۷۷۵ ساختمان شهر اثرات سرب و نیکل وجود دارد و تمامی ساختمان از سقف، روبنا و لوله های آب و فاضلاب می بایست تمیز و از سرب و نیکل پاک شوند. تولید سرب نظیر سایر فلزات در طول تاریخ سرمایه داری دائما در حال افزایش بوده است. در سال ۱۹۷۰ این تولید ۳٫۴ میلیون تن در جهان بود و در سال ۲۰۱۲ به ۵ میلیون تن رسید.

کدمیم (Cadmium, Cd) نیز فلزی سنگین است که از طریق تولیدات کارخانه ای وارد گردش در محیط زیست و بخصوص کشاورزی میشود. محصولات کشاورزی مخصوصاً غلات و سیب زمینی مهمترین منبع جذب این عنصر برای بدن انسان است. میزان جذب کدمیم برای اافراد دارای کمبود آهن، ۳ تا ۴ برابر اشخاص دارای میزان آهن نرمال است. کدمیم در کلیه ها انباشت میگردد و از آن جائی که عمر این عنصر در بدن بین ۱۰ تا ۳۰ سال است در مدت طولانی به تخریبات خود در کلیه و جگر ادامه میدهد. این عنصر بطور غیرمستقیم یعنی از طریق صدمه زدن به کلیه و بطور مستقیم نیز باعث پوکی استخوان میگردد. از دیگر عوارض کدمیم ضایعات در سیستم جنسی، سیستم دفاع بدن و طبق گزارش (International Agency for Reseach on Cancer, IARC) ایجاد سرطان است ۱۱. استشمام کدمیم در کارخانجات تولید آن و نیز بعنوان ماده کمکی باعث بروز سرطان ریه در بین کارگران می گردد. میزان جذب این عنصر برای کل مردم دانمارک (۴ تا ۷۵ سال) ۰٫۱۸ (μg/kg bw/day 0.18) و برای بالغین دانمارک (۱۵ تا ۷۵ سال) ۰٫۱۵ (μg/kg bw/day0.15) است. بیشترین منابع انتشار این عنصر غلات و نشاسته (۴۹%) و سبزی جات (۳۴%) است. پژوهش نشان می دهد که ۵% مردم دانمارک کدمیم در بدن خود جذب میکنند۳. تاکید بر این نکته ضروری است که این پژوهش بزرگ در مورد افراد با سنین مختلف در دانمارک انجام شده اما نتایج آن در کلیه جوامع سرمایه داری بعبارت دیگر کلیه جهان صدق میکند. کدمیم بطور خالص کم یافت میشود زیرا براحتی با دیگر مولکول های شیمیایی ترکیب شده و ترکیبات بسیار سمی تر ایجاد میکند. بهمین دلیل می تواند در آب، هوا، خاک، رسوبات و مواد غذایی یافت شود. تولیدات معدنی، ذوب فلز و استخراج نفت منابعی هستند که باعث بالارفتن غلظت کدمیم در محیط زیست و کار می گردد. کارگران حوزه های مختلف پیش ریز سرمایه با کدمیم کار میکنند، حوزه های تولید آلیاژ، مواد شیمیایی مورد استفاده در سنتز شیمی، ذوب فلزات، ریخته گری، تولید مفتول کدمیم، تولید پودر کدمیم برای لحیم کاری، پودر ویژه کدمیم جهت تماس بین ورقه های فلزی و بعنوان ماده کمکی در تولید باطری، تولید آلیاژ نقره، ماده کمکی در کالاهای الکترونیک و (PVD) برای ارتباط بین سطوح گاز، مایع و جامد از این جمله اند. کدمیم با خواص ویژه خود آنرا در محیط های غیر اسیدی نظیر آب دریا و مقاومت در مقابل زنگ زدگی در آلیاژها بی نظیر میکند. هدایت کننده خوب حرارت و الکتریسیته است و هنگامی که بعنوان ترکیبی در آلیاژ های الکتریکی و حرارتی استفاده میشود بر سرعت پروسه ها می افزاید. خواص بالای آن در ثابت نگهداشتن رنگ در پلاستیک، شیشه، سرامیک و مینا کاری بر عمر این کالاها می افزاید. هنگامی که بعنوان کاتالیزاتور و سرعت دهنده به واکنش های شیمیایی در تولید دارو، مواد آرایش و دفع آفات نباتی  به کار میرود بر سرعت تولید می افزاید. تمامی خواص نام برده شده به روند تولید سرمایه داری سرعت، استقامت و اطمینان می دهد و در نهایت باعث بالا رفتن بهره وری کار می گردند.

فیگور ۲  تولید کدمیم در تاریخ  سرمایه داری همواره در حال افزایش بوده است.

توده های کارگر ژاپن حتما وقوع حادثه ای که منجر به مرض آی آی (itai-itai disease)  شد را از پدران کارگر خود شنیده اند. اولین حادثه و زخمی که سرمایه داری بر تن کارگران جهان بوسیله استخراج کدمیم زد در ژاپن در ۱۹۱۲ بود. فاضلاب معادن کدمیم شهر (Toyama) که به رود خانه های اطراف جاری میشد باعث آلودگی آب های زیر زمینی و آب جاری مورد استفاده برنج کاری گردید. این که چهارمین حادثه در تاریخ روابط سرمایه داری ژاپن بود کارگران شهر را دچار امراض مفصلی، کمر درد و استخوان درد کرد که در تاریخ به نام امراض آی آی معروف است. کارگران با همه تلاش خود برای محکوم کردن صاحبان معدن تا ۱۹۵۵ موفق نشدند حق خودرا به کرسی بنشانند. ۲۱ مارس ۲۰۱۳ مردم شهر (Guangzhou) در ایالت (Hunan) چین شاهد افشای مشکلی بودند که مدت ها مسئولین دولتی سرمایه داری چین از مردم مخفی میکردند. آنها منکر ارتباط شیوع بیماری هائی مانند اسهال و استفراغ، دل درد شدید و افزایش نا گهانی سایر امراض ناشی از تخریب سیستم دفاعی بدن افراد با افزایش تدریجی کدمیم در بدن بودند. در جریان افشاء ریشه عدم سلامتی مردم معلوم گردید ۴۴% برنج تولید شده ایالت (تولید کننده اصلی برنج در چین) دارای کدمیم است که اخیرا مقدار آن ۸۰ برابر گذشته شده است. ترکیبات کدمیم در آب ها و محیط زیست ناشی از جاری شدن فاضلاب کارخانه در آب های جاری و زیر زمینی بوده است. باید توجه داشت که این ایالت یکی از تولید کنندگان فلزات معدنی است. در ادامه افشا شد که در کشت صنعتی برنج از کود های دارای کدمیم بالا استفاده می شود. سرمایه داران تولید کننده کود های شیمیایی برای پائین نگاه داشتن هزینه تولید از تصفیه و جدا کردن کدمیم از کود انصراف می کنند. از این گذشته وزارت محیط زیست چین (Ministry of Enviroment Protection, MEP) می گوید بین ۴۰ تا ۷۰ درصد زمین های کشاورزی چین آلوده است. یک سوم برنج تولید شده در چین آلوده به سرب و یک دهم آن آلوده به کدمیم است (نقل از:The Wall street journal ). این حوادث و به عبارت درست تر جنایات وحشت انگیز سرمایه بر علیه توده کارگران و محیط زیست آن ها (Anthropogenic Contaminats) دائما یا در حال شکل گیری است و یا روند های خودرا طی کرده و به ظهور رسیده است. در ماه مای ۲۰۰۵ فاش شد که کارخانجات ذوب فلز در همین ایالت فاضلاب کار خانه ای را به رود های اطراف میریزند. بهمین دلیل رود پکن که از این ایالت عبور میکند و تامین کننده آب این ایالت و بسیاری ایالات و شهرهای اطراف است ۱۰ برابر بیشتر از حد معمولی خود کدمیم دارد. توده های میلیونی کارگر این مناطق ماه ها از آب شرب محروم بودند. هنگامی که مسئولین دولت سرمایه می گویند آب این رود از این پس قابل استفاده است این بدین معنی نیست که برای سلامتی مردم خطرناک نیست بلکه فقط منظور آن ها نظیر سایر دولت های سرمایه این است که مقداری سم در غذا، محیط زیست، هوا و آب چاشنی این روابط تولیدی است و آش کشک خاله است.

آرسنیک (As) جدا از اینکه از طریق آتشفشان ها منتشر می شود عمدتا از طریق استخراج معادن، کارخانجات ذوب آهن، سوخت های فسیلی (نفت، گاز و ذغال سنگ)، مواد دفع آفات نباتی، مواد رشد دهنده گیاهان و مواد نگهدارنده چوب، در محیط زیست و غذا منتشر میشود. ترکیبات آرسنیک بسیار پیچیده و پابر جا هستند و انتشار آن بعد از سده ۱۸ در محیط زیست موجب بروز و شکل گیری تعداد زیادی مواد آرسنیک دار پابر جا شده است. این مواد بسیار سمی هستند اما نوع ترکیبات کانی ارسنیک بعنوان خطرناکترین مواد سمی داخل مواد غذایی به شمار می روند (International Agency for Reseach on Cancer, IARC) و کمیته تخصصی سازمان بهداشت جهانی (JECFA). مواد غذایی دارای بیشترین ارسنیک کانی را به این ترتیب دسته بندی می کنند. برنج و غذاهای دریایی بیشترین آرسنیک را دارند. بعد از آن ها: نوشیدنی ها (۴۵%)، غلات (۲۶٫۲%)، سبزیجات (۵٫۸%)، میوه جات (۸٫۹%)، و گوشت (۹٫۷%) است. متوسط جذب آرسنیک کانی در دانمارک ۰٫۱۲ میکروگرم در هر کیلو وزن بدن در روز (g/kg bw/day µ۰٫۱۲) است ۳.

گفته میشود (Int J Environ Health Res. 2002 Sep and IWA Water Wiki 2010) 80% از ۴۰ میلیون توده کارگر بنگلادش که در منطقه دلتا زندگی می کنند در معرض مسمومیت ناشی از آرسنیک و امراض حاصل آن نظیر (melanosis, leuco-melanosis, keratosis, hyperkeratosis, dorsum, non-petting edema, gangrene)هستند. زیرا میلیون ها چاه در اطراف دلتای رود گنگ و هم چنین آب های جاری بنگلادش آلوده به آرسنیک هستند.

فیگور.۳ از سایت http://sos-arsenic.net/english/contamin گرفته شده است

فیگور ۳ امراض ناشی از سوخت وساز سرب و آرسنیک را در ارگان های بدن نشان میدهد که بسیار شبیه تاثیرات مخرب جیوه است. علاوه بر این کدمیم مانند سرب و آرسنیک بر اثر ترکیب با د.ن.آ (DNA)  بدن عوارض وخیم ژنتیک را به دنبال می آورد. تغییرات سیستم عصبی، سفت شدن لایه پوست (میخچه)، تغییرات رنگ پوست، سرطان ریه، مثانه و کلیه، بد شدن گردش خون در پوست از جمله عوارض آرسنیک در این فیگور است. در مورد عوارض سرب با دوز بالا نیز فیگور به عقب ماندگی ذهنی، کوما،  تشنج و مرگ. عوارض سرب با دوز پائین: کاهش ضریب هوش، کاهش زمان تمرکز مغز، کاهش رشد، مشکل خواندن و آموختن، ناشنوایی، مشکلت دیگر سلامتی و مشکلات رفتاری.اشاره دارد.

فقط توده های کارگر بنگلادش نیستند که به امراض نشان داده شده در فیگور ۳ میتلا می شوند لیست زیر توده های کشورهایی که به امراض مشابه مبتلا می گردند و تا کنون ثبت شده اند را نشان می دهد که مجموع آنان سر به ۱۰۰ میلیون کارگر می زند.

Country  Number affected
Taiwan ۲۰ ۰۰۰
Inner Mongolia ۵۰ ۰۰۰
Obuasi Ghana Unknown
Cordoba Argentina ۱۰ ۰۰۰
Antofagasta Chile ۲۰ ۰۰۰
Lagunera Mexico ۲۰ ۰۰۰
Cornwall Britain Effect unknown
W. Bengal, India ۳۸, ۰۰۰ ۰۰۰
Bangladesh ۵۰, ۰۰۰ ۰۰۰

جدول۳٫ از سایت http://sos-arsenic.net/english/contamin گرفته شده است و نزدیک به ۱۰۰ میلیون کارگر ۹ کشور جهان را که بیشترین صدمات را از آلودگی آرسنیک می گیرند نشان می دهد.

جدول ۴٫ ۲۵ کارخانه را نشان می دهد که در جنوب امریکا گاز های آرسنیک دار به هوا می فرستند که در میان آن ها تولید انرژی، تولید مس، پالایشگاه ها و کارخانه های تولید شیشه از همه بیشتر هوا را آلوده میکنند.

قبلا از آرسنیک (As) زمین که بر اثر باران های اسیدی آزاد شده و همچنین آرسنیک حاصل سوخت ذغال سنگ و صنایع چوب که آب های زیر زمینی را سمی می کنند (EFSA European Food Safety Authority 6 Mars 2015) صحبت کرده ایم. این پدیده علت اصلی آرسنیک بالای برنج کشت شده نواحی بزرگی در آسیا از چین، هند، پاکستان، نپال و بنگلادش شده است. دلیلش بارانهای اسیدی ناشی از بارش اکسید های ازت و گوگرد در اثر استفاده از سوخت های فسیلی نظیر نفت و ذغال سنگ است. این اکسید ها با رطوبت هوا اسیدهای نیتریک و سولفوریک تولید می کنند. اسیدی شدن خاک، آب های زیر زمینی، دریاچه ها و تالابها نتیجه این باران هاست. ریزش باران های اسیدی نه تنها باعث کاهش مواد کانی خاک بر اثر رقابت نابرابر با عناصر فلزات سنگین مضر نظیر سرب، کدمیم، جیوه و آرسنیک می گردد بلکه و بخصوص با آزاد شدن فلزات سنگین گردش آن ها را در هوا، خاک و آب سهل تر میکند. جدول ۴ بعنوان نمونه آرسنیکی که شرکتهای امریکایی تولیدی به فضای زمین میفرستند را نشان میدهد و فیگورهای ۴ و ۵ آن چه را که حوزه های دیگر پیش ریز سرمایه، آبها و خاک ها را با آرسنیک و سایر فلزات سنگین آلوده میکنند خاطرنشان می سازد. حاصل تمامی این تخریبات چیزی بیش از جمع تک تک آن ها است زیرا در اینجا جریانی از فلزات سنگین به چرخش در می آید که بطور مدام از خاک به آب و فضا در حال گردش است. حتی اگر میزان افزایش سالانه هر یک از این عناصر را در نظر نگیریم خود این چرخش کافی است تا تاثیرات مخرب فاحشی در افزایش امراضی نظیر سرطان، تغییرات ژنتیک، افزایش آلرژی ها، انواع امراض پوستی، انواع نابسامانی های روانی و خلاصه آن چه که در فیگور ۳ می بینیم داشته باشد. به یاد داشته باشیم که همه اینها  سوای انبوه عناصر، فلزات سنگین و مواد مضری است که کارگران روزانه با آن ها سر وکار دارند، آنها همواره در معرض آلودگی های مستقیم آن ها هستند تخریبات محیط زیستی، آب و غذایی هدیه ای است که سرمایه داری به همه جهانیان ارزانی می دارد.

فیگور ۴٫ آن چه شرکت (Imperila Metals Ltd) از آرسنیک، سرب، کوبالت و جیوه در سد های فاضلاب معادن خود در کانادا تا سال ۲۰۱۳ ریخته نشان می دهد. میزان آرسنیک ۸۴ تن، سرب ۳۸ تن، کوبولت ۱۳۸ تن و جیوه ۵۶۲ کیلو گرم بوده است.

فیگور ۵٫ در سد سال اخیر آرسنیک نقش مهمی در پیشرفت و بار آوری کار در حوزه های مختلف پیش ریز سرمایه داشته است.

حوزه تولید غذای حیوانات جهت رشد افزایش وزن، ضد آفات نباتی، تولید باطری های با بازدهی بالا، آلیاژهایی که کیفیت طبیعی مواد خام را بهتر کرده و از این طریق ماشینی شدن پروسه های تولید را بهتر میکنند و سرعت تولید را بالا می برند، تولید فلزاتی که روانتر الکتریسیته را منتقل میکنند، ضد آفات چوب و بالا بردن مقاومت و عمر چوب و تولید شیشه از این جمله اند. بطور مثال در سال ۱۹۹۸ حدود ۳۰ هزار تن آرسنیک در امریکا در تولیدات مختلف بکار رفته است.

نیکل (Ni) یکی از مواد خامی است که در تولید کالاهای مختلف از جمله آلیاژها (فولاد)، ساختمان کشتی، هواپیما، تولید باطری، کاتالیزاتور اتوموبیل وکالاهای الکترونیک (کامپیوتر، موبیل و لاپ تاپ)  به کار می رود. کارگرانی که با این عنصر کار میکنند از طریق تنفس، غذا، آب و تماس بدنی دچار سرطان، حساسیت (آلرژی و اکسم) می شوند. سازمان بهداشت جهانی WHO تخمین میزند که هر نفر حدود ۱٫۵ میکروگرم آن را در ازاء هر کیلو وزن بدن خویش، در روز (g/kg bw/day µ۱٫۵) از طریق غذا جذب می کند. سازمان حفاظت مواد غذایی اروپا (EFSA) این مقدار را ۲٫۵ (g/kg bw/day µ ۲٫۵) تخمین می زند . این مقدار حتی می تواند تا ۱۵ میکروگرم برای هر کیلو گرم وزن بدن در روز بالا رود. استفاده از وسایل آشپزی مانند چاقو، قابلمه، آب لوله کشی مانده در لوله ها، وسایل الکترونیک نیز این مقدار را بالا می برد. ( هنگامی که در ظرف استیل که با نیکل پوشش شده سس گوجه فرنگی تهیه شود هر بار به میزان ۹ میکروگرم نیکل وارد غذا میگردد). مواد غذایی مانند شکلات (۵٫۴ میلی گر در هر کیلو) و میوه جات خشک، مواد آرایش و خشکبار (۳٫۳ میلی گرم در هر کیلو) همگی حاوی نیکل هستند ۳. وسایلی نظیر کلید، سکه پول، دستگیره در، دکمه لبلس، جواهرات و موبیل که مورد تماس دائمی هستند را نیز باید به منابع مهم  نیکل افزود. تولید این فلز بخصوص در دهه های اخیر افزایش زیادی یافته است. حدود ۶۵% نیکل تولید شده جهت تولید فولاد، ۱۲% برای تولید انتقال دهنده های الکترسیته و ۲۳% بقیه بین تولید آلیاژ ها، باطری، کاتالیزاتور اتوموبیل و وسایل الکترونیک استفاده می شود.

فیگور ۶٫ تولید نیکل در جهان به میلیون تن در سال در قرن گذشته و شتاب آن در قرن اخیر

شرکت فنلاندی استخراج نیکل و اورانیم (Talvivaara Mining Company plc) تاریخی بیش از چند دهه ندارد اما همین کافی است که مدرک افتخار تخریب محیط زیست شمال اروپا را نصیب خود کند. اگر همین چند سال اخیر را در نظر بگیریم در نوامبر ۲۰۱۲ باعث آلودگی محیط اطراف از طریق نشت ترکیبات نیکل، اورانیم و دیگر فلزات سمی شد. در آوریل ۲۰۱۴ مقدار ۲۵۰ هزار متر مکعب فاضلاب کارخانه ای خود را سرازیر آب های اطراف نمود و اخیرا در ژانویه ۲۰۱۵ با ریختن سولفات اضافی خود در آبهای اطراف باعث ۶۵ برابر شدن غلظت نیکل در دریاچه ها گردید و به وجود جانوران زنده در کف دریاچه ها پایان داد. در نوامبر سال ۲۰۰۶ افشاء شد که شرکت (Imperila Metals Ltd)  که استخراج فلزات بیشماری را در حوزه سرمایه گذاریهای خود دارد، طی مدت طولانی، ۱۰ میلیون متر مکعب فاضلاب معدن و ۴٫۵ میلیون متر مکعب فلزات و شن آلوده به نیکل را به دریاچه ها، رودها و تالاب های اطراف منطقه زیبا و سرسبز (Cariboo) در ایالت (british columbia) کانادا سرازیر ساخته است. اینها فقط نمونه هایی از خروارها حوادثی (Anthropogenic Contaminats)  هستند که هر روز، هفته، ماه وسال پشت سر سال در دنیای سرمایه داری بر سر مردم و محیط زندگی و کارشان تلنبار می گردد. نیکل نیز مانند سایر فلزات سنگین و مضر در هوا منتشر میشود (بصورت خالص و یا ترکیبات نیکل) و آب باران به خاک باز میگردد و در آن انباشت می گردد و به تدریج به دریاچه ها و آبهای جاری و زیر زمینی میرسد و بدین ترتیب دارای همان دور گردشی جیوه، سرب، کدمیم و آرسنیک است.

آلومینیم (Al) یکی از عناصر معمولی که ۸% زمین را می پوشانده است. در پروسه تولید بسیاری کالا ها نظیر مواد غذایی، دارو وتمیز کردن آب بکار میرود و بهمین دلیل در آب نوشیدنی و غذا ها به وفور یافت میشود. بطور مثال در غذاهای آماده کودکان بین ۰٫۲ تا ۴٫۴ میلی گرم در هر کیلو گرم غذا وجود دارد. درکالاهای دیگر نظیر داورها و مواد افزودنی به غذا ها، تولید رنگ غذا، غلیظ کننده، حجم دهنده و جلوگیری کننده از قلنبه شدن غذا استفاده میشود. علاوه بر این در غلات آماده، تهیه آبجو، نان، بستنی نیز مورد استفاده قرار می گیرد. در پژوهش بر روی موش تاثیرات مخرب عصبی، جنسی (تغییرات بیضه و مقدار سلول های جنسی) آن گزارش شده است ۴.

در این جا لازم نیست لیست مواد آلومینیم دار افزودنی به غذاها و داروها که از جانب سازمان حفاظت غذایی اروپا EFSA تجویز میشود را برای اطلاع کارگران تکرار کنم (E173, E520-E523T E541T E554-E556,E558-E559, E1452). حو زه های وسیع پیش ریز سرمایه به میزان زیادی از این ماده خام در تولیدات مختلف استفاده میکنند به همین دلیل رشد تولید آن بعد از جنگ امپریالیستی دوم بسیار بالا بوده است بطوری که تولید کنونی آن ۱۰ برابر مقدار آن در زمان جنگ است (فیگور ۷). آلومینیم میتواند در تمامی بافتهای بدن جذب وانباشت شود و بیشترین مجرای انتشار آن خون است. این عنصر از بافت های حفاظتی مغز و جنین عبور میکند و باعث صدمات در این ارگان ها می گردد. مسمومیت عصبی و مغزی از عوارض آن است. این فلز از لایه های پوست بدن عبور می کند و به پوست داخلی و به مجاری مختلف از قبیل غدد عروق وارد میشود. با وجودی که این عنصر جزو فلزات سنگین به حساب نمی آید ولی دارای خواص مضری نظیر آن چه در مورد آن ها گفته شد، برای بدن است. آلومینیم با کلسیم در بدن رقابت می کند بهمین دلیل افزایش آن در بدن سبب پوکی استخوان (Osteopenia) می گردد. این مسئله بخصوص نزد کودکان مشاهده می شود. افزایش بالای آلومینیم در بدن باعث تغییراتی در عمل جداره حفاظت مغز (blood-brain barrier) که نقش مهمی در جلوگیری از ورود مواد بیگانه و مضر به این ارگان مهم بدن دارد، می گردد ۹. با وجودی که آلرژی به آلومینیم به اندازه نیکل نیست اما به نظر میرسد که با توجه به میزان استفاده آن در کالاهای مختلف (در بیش از ۴۰ پروسه تولیدی مختلف بعنوان ماده خام و یا ماده خام کمکی بکار می رود) باعث امراض و ناملایمات مختلفی در بدن میشود که بیش از نیکل صدمه می زند. جذب این فلز از طریق غذا های اسیدی (غذا های همراه با سرکه و حتی مخلوط با شکر) باعث انباشت بیشتر آن در بدن شده و تخریبات سیستم عصبی و استخوان را به همراه دارد. افزایش آلومینیم در بدن باعث تغییراتی در هورمون زنانه گردیده و منجر به سرطان سینه می شود (این آزمایش روی سلولهای کشت شده سینه انسان در آزماشگاه انجام شده است)۷ .

 گزارش EFSA در سال ۲۰۰۸ مقدار ۰٫۲ تا ۲٫۳ میلی گرم آلومینیم در کیلو گرم وزن بدن در هفته (g/kg bw/day µ ۲۹ تا ۳۲۹ ) را نشان میدهد ۳. در سال ۱۹۸۸ در شهر Camelford در انگلیس در طی مدتی نا معلوم مقدار ۲۰ تن سولفات آلومینیم در سیستم آب شهری جاری شد که باعث آلودگی آب شهر و حومه های اطراف آن گردید. مسئولین بر روی این حادثه سرپوش گذاشتند ولی مردم از ناراحتی های گوناگون شکایت میکردند. بعد از مدتی مسئله به این صورت افشا شد که زنی ۵۸ ساله از آلزهایمر در ۲۰۰۴ مرد و تحقیقات برروی مغز او مقدار زیادی آلومینیم را نشان داد و به این ترتیت رابطه  ناراحتی های مغزی و روانی مردم با آلومینیم ریخته شده در آب معلوم شد . پژوهشگران در ادامه تحقیقات امراضی نظیر ناراحتی مجاری ادرار، امراض پوستی، گرفتگی عضلات معده، اسهال، خستگی، فراموشی و پیری زودرس را در رابطه با آلومینیم و ترکیبات آن یافتند. هنگامیکه آلومینیم وارد بدن می شود در بافت های عصبی، مغز، استخوان، جگر، قلب، طحال و ماهیچه ها انباشت میگردد. علاوه بر این آزاد شدن آلومینیم خاکها، بواسطه باران های اسیدی و ورود آن به دریاچه ها باعث عوارض تنفسی در ماهی ها می شود. همین فلز با فسفات کودهای شیمیایی ترکیب می گردد و کمپلکسی ایجاد می کند که در نهایت موجب کاهش فسفر زمین می گردد. لوازم آرایش مانند دئودورانت، شامپو، انواع کرم، انواع داروهای پوستی و واکسن ها (۸۰% واکسن ها) حاوی آلومینیم هستند. آلومینیم در تماس با پوست (کرم ها) وارد مجاری خونی می شود. پژوهش ها امراضی نظیر پارکینسون،  MS و آلزایمر را با وجود ترکیبات این عنصر در بدن در ارتباط می بینند ۴، ۵. پژوهشی در نروژ نشان میدهد که استفاده از دئودورانت زیر بغل باعث افزایش ۵۰ برابری ضریب ابتلا به سرطان سینه میگردد ۴.

فیگور ۷٫ تولید آلومینیم در جهان به میلیون تن در سال در قرن گذشته و شتاب آن در قرن اخیر

در روابط تولید سرمایه داری انسان کارگر صرفا بعنوان ابزار تولید سود سرمایه تلقی میشود سرمایه دار در ازای پرداخت مزد، نیروی کار اورا مانند هر کالای دیگر مورد استفاده قرار می دهد. ولی در اینجا صحبت بر سر خرید نیروی کار آن هم به ارزان ترین بها نیست. سخن از این است که صنعت بزرگ و تولید انبوه سرمایه داری بخاطر انباشت هر چه بیشتر سرمایه، افزایش شتاب آن و آنچه طبقه سرمایه دار می خواهد، بخش اعظم جامعه یعنی توده های میلیونی کارگر به بدترین و رقت بارترین و جنایت آمیزترین شکلی قربانی شوند. سلامتی آنها قربانی افزایش سود ها می گردد. آنها چنین می شوند تا ثروتمندان غنی تر و غنی تر گردند.  کارگران، فقط استثمار نمی شوند، فقط از کار خود جدا نمی گردند، فقط به ورطه بی حقوقی مطلق فرو نمی غلطند، فقط اسیر حمام خون ها نمی شوند. آنها آنچه را هم که به عنوان وسائل بازتولید نیروی کارشان دریافت می کنند، در شکل سموم مرگزا و موجد بیماریهای مهلک از دست صاحبان سرمایه می گیرند. این حکم همه جا نافذ سرمایه است که در لباس دولت و حقوق و قانون و حتی  مجوزهای علمی به صورت مدام مرزهای آلودگی را گسترش می دهد، زیر پوشش پژوهش های دانشگاهی همه عناصر، مواد و کالاهای آلوده و بیماری زا را مبری از هر گونه خطر اعلام می کند. این را شما در هر سطر و هر پژوهش کوچک و بزرگ دنیای سرمایه داری می بینید که بوسیله علم، ارقام، بحث و استدلال کوشش می شود تا کالاهای تولید شده را مبرا از هر خطری برای سلامت انسان و جامعه قلمداد کنند. این تلاش ها برای چیست؟ پاسخ معلوم است، طبقه سرمایه دار مالک تمامی وسایل تولید، صاحب تولید و برنامه ریز آن است. این طبقه است که تصمیم می گیرد چه باید تولید گردد، مقدار تولید و محتوی کالا چه باشد و همه اینها آنسان صورت گیرد که متضمن حداکثر سود باشد. طبقه کارگر بناست فقط سرمایه را تولید کند و تقدیم سرمایه داران نماید. کارگران در منطق سرمایه نه فقط هیچ حقی برای اعتراض علیه استثمار و شدت استثمار و بی حقوقی های خویش ندارند که باید در مقابل تمامی جنایات سرمایه در زمینه آلوده سازی محیط زیست و بیماری زا ساختن خورد و خوراک و پوشاک و هوای تنفسی و آب آشامیدنی انسانها هم سکوت کنند. یک راه وادارسازی توده های کارگر به سکوت، کشیدن پرده بر همه جنایاتی است که سرمایه در این گذر، در عرصه قربانی ساختن سلامتی جسمی و فکری انسان ها برای سود بیشتر انجام می دهد. بورژوازی در درون خود تقسیم کاری دارد. وظیفه گمراه ساختن اذهان و افکار عموم از آنچه سرمایه بر سر محیط زندگی آدمها و غذا و پوشاک و سلامتی آن ها می آورد هم به عهده عناصر و نهادها و مجامع و مراکز دانشگاهی بورژوازی است. سرمایه به یمن همه این سلاح ها و ساز و کارها کاری می کند که دستمزد محقر کارگر یا جزء بسیار ناچیزی از کار صرف خرید کالاهایی گردد که حاوی سموم و گند و کثافات مختلف است، کالاهائی که بعد از مصرف و در حین مصرف بلای جان آدمیزادند و به صورت موحشی محیط زیست را خراب می کنند. آری تا این روابط تولیدی مبتنی بر خرید و فروش نیروی کار وجود دارد داستان زندگی ما همین بوده وهست. دولت های سرمایه، انیستیتوهای پژوهشی اش و تمامی دستگاه فکری سرمایه داری قرار نیست حقیقت را بگویند چرا که دراین صورت حاکم اصلی که همین روابط تولید و صاحبان آن باشند حکم محکومیت خویش را صادر کرده اند. حال چگونه حقایق را از دید ما مخفی می کنند عمدتا با این لفظ بافی ها که مثلا فلان قدر سم، فلز مضر و یا ضد آفت برای بدن ضرر آن چنان ندارد!! و یا به عبارت دیگر مقداری سم در هوا، آب، کالاها جزء زندگی روزانه در این نظام است. این تازه در حالتی است که آن ها وجود سم در محیط زیست، کار و طبیعت را اعلام کنند. در غالب موارد و در سراسر جهان همه  تلاش های نقشه مند و برنامه ریزی شده بورژوازی آنست که بر هر جنایتی تا آن جا که می شود سرپوش گذاشته شود.

 

Reference

  1. ۱٫ The pathology of minamata Disease Profeso Phillipe Grandjean.

۲٫Wthat are the toxicological effect of Mercury in Arctic Biota.pdf.

  1. ۳٫ Rapport-Chemical_Contaminants_revideret_til_tryk, Danish National Centre for Social Research
  2. ۴٫ info/healthyliving/cancercontroversies/deodorants/deodorants-and-cancer
    http://www.telegraph.co.uk/news/health/9119528/Is-aluminium-really-a-silent-killer.html

 Comments on the Scientific Committee on Consumer Safety (SCCS)’s opinion on the safety of aluminium in cosmetic products ( Statement of the Norwegian Scientific Committee for Food Safety 2014-05-21)
۵٫ Zatta P, Lucchini R, van Rensburg SJ, Taylor A. The role of metals in neurodegenerative processes: aluminum, manganese, and zinc. Brain Research Bulletin. 2003;62(1):15–۲۸٫

International Review of neurobiology Metal related neurodegenrate Disease

  1. ۶٫ Agency for Toxic Substances and Disease Registry Case Studies in Environmental Medicine (CSEM) Lead Toxicity
  2. ۷٫ Darbre, D. (2006). “Metalloestrogens: an emerging class of inorganic xenoestrogens with potential to add to the oestrogenic burden of the human breast”. Journal of Applied Toxicology 26 (3): 191–۷٫
  3. ۸٫ Hawkes, Nigel (20 April 2006). Alzheimers linked to aluminium pollution in tap water.
  4. ۹٫ Banks, W.A.; Kastin, AJ (1989). “Aluminum-induced neurotoxicity: alterations in membrane function at the blood–brain barrier”.

  1. ۱۰٫ Int J Occup Environ 2007 Apr-Jun; 13(2): 202–۲۱۲٫

doi:  ۱۰٫۱۱۷۹/oeh.2007.13.2.202. Cadmium-induced Cancers in Animals and in Humans

حسن عباسی

مای ۲۰۱۵