هویت ملی یا هویت انسانی ٫ خطاب به ملیگراها و پرچم پرستان ایرانی

هویت ملی یا هویت انسانی
خطاب به ملیگراها و پرچم پرستان ایرانی

روز شنبه ٢۵ آوریل ٢٠١۵ یکی از پرچم پرستان ناسیونالیست ایرانی به اسم اختر قاسمی در ضدیت با پرچم سرخ و کمونیستها به قول خودش افشاگری کرده است. این یادداشت فیسبوکی پاسخی به ایشان و دیگر ناسیونالیستهای ایرانی است.
خانم قاسمی من نه در جمع روز شنبه شما نبودم. آنچه اینجا میخواهم بنویسم نقد به افکاری راست و ناسیونالسیتی و ضدیت با هویت انسانی است. شما نوشته اید: “کسی که هویت ملی نداشته باشد در واقع بی هویتی ست”. خانم قاسمی اگر تاریخ را مطالعه کرده باشید متوجه میشوید که هویت ملی همانقدر خرافی و دست ساز است که هویت مذهبی. زیرا خرافه ای به اسم هویت ملی از وقتی پا به عرصه جهان نهاد که سرمایه داری با تشکیل کشورهای معینی به اسم ملت/ دولت یا دولت / ملت، این هویت کاذب را باد زد. اگر هویتی به اسم هویت ملی را ما از شما و دیگر ناسیونالیستها بپذیریم یعنی باید قبول کنیم که بشر و انسان قبل از بوجود آمدن نظام سرمایه داری و تولید پدیده ای به اسم “ملت و هویت ملی” بی هویت بوده است و بعد از پایان خرافه ملی هم باز هم بی هویت میشود.
خانم گرامی این معلومات در کتابخانه محل زندگی من و شما به وفور یافت میشود. سری به کتابخانه محل یا دانشگاه بزن در مورد تاریخ و ابداع و گسترش و عوامل ملی و هویت ملی هزاران متن علمی و جامعه شناسی در این مورد پیدا میکنید. پس اولین خواهش این است بدون مطالعه، بدون آگاهی، بدون اینکه تاریخ و تولد ملت و بعدا هویت ملی و… خرافات تحویل مخاطبین ندهید. متاسفانه شما هویت انسانی خودتان را آن چنان کم رنگ کرده اید که به جای آن هویت ملی قرار گرفته است آنهم با تفسیر بسیار ناقص و سطحی فاکتور پرچم. اولا تاریخ پرچم ایران و کشورهای دیگر هم اول ملی نبود بعدا ملی اش کردند. دوما قبایل و اقوام و پادشاهان و سپاهان دوران برده داری و فئودالی و امروز هم سرمایه داری همه پارچه ها و رنگهای مورد علاقه خود را پرچم خود کرده و زیر آن بیرق به دنبال ثروت و قدرت خود و قبیله و طایفه و بعدا طبقه خود بوده اند و هستند.
اینها تاریخ دارد نمیتوان خرافه را به اسم علم فروخت. نمیتوان هویت انسانی را با هویت ملی یکی کرد. اینها مکاتب و متفکرین و جنبشهای مختلفی را در تاریخ بشر نمایندگی کرده اند که غیر قابل انکارند. متاسفانه شما از روی احساس و نا آگاهی وارد مباحثی شده اید که نه گذشته و نه حال و آێنده آنرا نمیتوانید مستدل کنید. همین را از ناسیونالیستهای دوران حاضر پذیرفته اید که شما هویت ملی دارید. چون پرچم سه رنگ یا چند رنگ دارید.
دوست گرامی باید اینرا بدانید که ملیت و مذهب یک پدیده ارثی است. عقلانی و منطقی نیست. انسان اگر در یک خانواده آلمانی متولد بشود دویچ است اگر در ایران متولد بشود بستگی به ملیتی که آن خانواده به آن منتسب شده است هویت بچه هم قطعی فرض میشود. اگر در خانواده هندو متولد بشوید هندو یا در خانواده کرد زبان متولد بشوید کرد و بلاخره تا هزاران هویت ملی دیگر برای بچه ها قالب زده شده است. این دیگر قابل انکار نیست. ملیت منتسب به خانواده اتوماتیک به ملیت بچه هم تبدیل میشود عین مذهب. این کجایش جای افتخار دارد و کجایش علمی است.
خانم عزیز کمی تعمق به نفع همه است. این هویت تراشی ملی و یا مذهبی رابطه ای به عقاید آزاد و یا زبان ندارد. هویتهای ملی و مذهبی از قبل هست و بچه در یکی از آن قالبها جا میگیرد و بزرگ میشود. مثل خانم قاسمی هویتش ملی میشود و پرچم پرست و وطن پرست میشود. هیتلر از همین جا سر برآورد. عین مذهب در هر خانواده ای متولد بشوید هویت مذهبی و ملی آن خانواده تبدیل به هویت یک بچه که اتفاقی در آن خانواده متولد شده است میشود. بنابر این بچه هم حق انتخاب و توان انتخاب ندارد. با تولدش مهر یک مذهب و یک ملیت بر پیشانی او حک میشود. در قدم اول این نقض حقوق بچه است. بچه نمیتواند از حق خود دفاع کند. این دفاع را باید جامعه به عهده بگیرد. هیچ بچه ای مذهب و ملیت ندارد.
خانم قاسمی هیتلر بهتر و تواناتر از هر کسی هویت ملی اش را نمایندگی کرد. همچنانکه داعش هویت اسلامیش را و قبلا اصحاب اسلام و بعدا خمینی هم این هویت اسلامی را نمایندگی کرده اند. آقایان و خانمهای ملی / مذهبی لطفا هویت ملی و مذهبی خرافی خودتان را مقدس نکنید. اینها نه مقدس بلکه خرافات و دست ساز طبقات دارا هستند. کسی که منفعتی در این هویتها نداشته باشد اگر خرفت نشده باشد هویت انسانی خودش را با هیچ هویت دیگری جابجا نمیکند.

اجازه بدهید مختصرا تاریخ پیدایش پرچم سرخ را هم توضیح بدهم: “پرچم سرخ را ﺍﻭﻟــﻴــﻦ ﺑــﺎﺭ ﺩﻭﻟﺘﻬﺎی ﺿﺪ ﮐﺎﺭﮔﺮی ﺩﺭ ﻓـﺮﺍﻧﺴـﻪ ﺑـﺮﻓﺮﺍﺯ ﺩﺍﺩﮔﺎﻫﻬﺎی ﻧـﻈـﺎﻣـی ﻭ ﻭﻳـﮋﻩ ﺑـﺮﺍﻓﺮﺍﺷﺘـﻨـد. ﺩﺭ ﻧـﻴـﻤـﻪ ﺩﻭﻡ ﻗـﺮﻥ ۱۸ﻫﺮﮔﺎﻩ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻣﻴﮑﺮﺩﻧـﺪ ﻭ ﻭﻗتی ﮐﻪ ﺍﻋـﺘـﺼـﺎﺏ ﻭ ﺷـﻮﺭﺷـﻬـﺎی ﺧﻴﺎﺑﺎنی ﺑﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺳـﺮﮐـﻮﺏ ﻭ ﺷـﺮﺍﻳـﻂ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﻭﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﻩ می ﺍﻓﺘـﺎﺩ، ﻧﻴﺮﻭﻫﺎی ﺣﺎﻓﻆ ” ﺍﻣﻨﻴـﺖ ” و صاحب ملیت و پرچم، ﺭﻫـﺒـﺮﺍﻥ ﮐﺎﺭﮔﺮی ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻣـﻴـﮑـﺮﺩﻧـﺪ ﻭ ﺑـه ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻣﻴﮑﺸﺎﻧﺪﻧﺪ. ﭘـﺮﭼـﻢ ﺳـﺮﺥ ـﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻧﺸﺎﻧﺪﻫﻨﺪﻩ ﺍﻳـﻦ ﺑـﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻭﻳﮋﻩ ﻭ ﻓﻮﻕﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺑﺮ ﻋﻠـﻴـﻪ ﮐﺲ ﻭ ﻳﺎ ﮐﺴﺎﻧـی ﺑـﺮﮔـﺰﺍﺭ ﺷـﺪﻩ ﮐـﻪ “ﺷﺮﻭﺭ”ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭﺟﺴﺎﺭﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐـﻪ “ﻧﻈﻢ ﻋﻤﻮمی و هویت ملی فرانسه” ﺭﺍ ﺑﺮﻫﻢ ﺯﻧﻨﺪ. ﺟﻮﺍﻫﺮ ﻟﻌﻞ ﻧﻬﺮﻭ ﺩﺭ”ﻧﮕﺎﻫـی ﺑـﻪ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺟﻬﺎﻥ” ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻓﺮﺍﻧﺴـﻪ ﻣﻴﻨﻮﻳﺴﺪ:….. ﺩﺭﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﺤﺮﺍﻧـی ﺑـﻮﺩ ﮐـﻪ ﮐﻤﻮﻥ ﺍﻧﻘﻼبی ﭘﺎﺭﻳﺲ ﺯﻣـﺎﻡ ﺍﻣـﻮﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﮔـﺮﻓـﺖ ﻭ “ﭘـﺮﭼـﻢ ﺳـﺮﺥ” ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻓﺮﺍﺷﺖ ﻭﻣﻔﻬـﻮﻣـﺶ ﺍﻳـﻦ ﺑـﻮﺩ ﮐـﻪ ﻣــﺮﺩﻡ ﺩﺍﺩﮔــﺎﻫــﻬــﺎی ﺟــﻨــﮕــی ﻭ ﻓــﻮﻕ ﺍﻟــﻌــﺎﺩﻩ ﺑــﺮ ﺿــﺪ ﺷـﻮﺭﺷـﻴﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭی ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺷﺎﻩ ﺑـﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﮔﺎﺭﺩ ﻣـﺨـﺼـﻮﺹ ﻧـﮕـﻬـﺒـﺎﻧـﺎﻥ ﺳﻮﻳسی ﺧﻮﺩ ﺑـﻪ ﺗـﻴـﺮﺍﻧـﺪﺍﺯی ﺑـﻪ ﺭﻭی ﻣــﺮﺩﻡ ﭘــﺮﺩﺍﺧــﺖ. ﺍﻣــﺎ ﻣــﺮﺩﻡ ﭘــﻴــﺮﻭﺯ ﺷﺪﻧﺪ و” ﮐﻤﻮﻥ” ﻣﺠﻤﻊ ﻗـﺎﻧـﻮﻧـﮕـﺰﺍﺭی ﺭﺍ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺳﺎﺧﺖ ﮐﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺭﺍﺧﻠﻊ ﻭ ﺯﻧﺪﺍنی ﮐﻨﻨﺪ. ( ﻳﺎﺩ ﺁﻭﺭی ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﮐﻤﻮﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۷۹۲ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﮐـﻤـﻮﻥ ﭘﺎﺭﻳﺲ ﺳﺎﻝ۱۸۷۱ ﺍﺷـﺘـﺒـﺎﻩ ﻧﺸـﻮﺩ)” به نقل از نوشته رفیق جانباخته ام منصور فرزاد مندرج در نشریه ایسکرا

خطاب به ناسیونالیستها و اسلامیها و کسانیکه دنیا را با عینک ایدئولوژیک، قومی، ملی، امتی و طائفی میبینند.
آقایان و خانم ها در دنیای مدرن حق فرد و جمع را باید رعایت کرد و این حق را شما مرتب با پز تقدس مذهب و ملیت و قومیت دارید پایمال میکنید. اکنون میگویم داستان چیست و اینهایی که با پز دمکراتیک وارد بحث میشوند ببینید تا چه حد با فرهنگ ملی و مذهبی خودشان دیکتاتور منش هستند.
روز شنبه ٢۵ آوریل در شهر کلن آلمان تجمعی اعتراضی از جانب چند تشکل چپ از جمله کمیته بین المللی علیه اعدام فراخوان داده شد. همه این سازمانها علاوه بر پرچم حزب خود پلاکارد و پوستر علیه اعدام را هم در دست دارند. من در عکس و فیلم اینها را دیدم و سند موجود است. خانم اختر قاسمی به دلیل ضدیتش با کمونیسم و مخالفت با این پرچمهای سرخ و موافقت با پرچم سه رنگ به قول خودش افشاگری کرده است. پاسخم من به این خانم و بقیه این طایفه این است که اولا هر تجمع و تظاهراتی صاحب و فراخوان دهنده خودش و قوانین خودش را دارد.
شما به قول خودتان به فراخوان کمیته بین المللی علیه اعدام آمده بودید. آنجا چشم دیدن احزاب چپ را نداشتید. اینجا شما دو حق فردی داشتید و میتوانستید از آن استفاده کنید. یا جمع را ترک میکردید یا قوانین آنها را رعایت میکردید. نمیتوانید قوانین و مقررات مورد نظر خودت را به دیگران تحمیل کنید. زیرا آنها هم حقی دارند مثل جناب عالی. نوشته اید کلاه سرتان رفته و نمیدانستید احزاب کمونیست این فراخوان را داده اند. خانم قاسمی فرض کنیم حق با شما است آنجا میتوانستید راهت را بگیرید و بروید. نه مزاحم دیگران بشوید و نه دیگران هم مزاحمت شما را احساس کنند. اما شما حق دارید ضد کمونیست باشید حق دارید مثل سال ٨٨ پرچم عنکبوت نشان سه رنگ جمهوری اسلامی را تحمل کنید اما پرچم سرخ کمونیستها را تحمل نکنید. این حق شما است. اما حق پز دادن دمکراتیک به دیگران را ندارید.
یادت هست سال ٨٨ ما در والراف پلاتس در مرکز شهر کلن، تا رسیدیم پرچم جمهوری اسلامی را در صف شما پایین کشیدیم و پاره کردیم و شما به آن پرچم اعتراضی نداشتید؟ یادت هست در همان تجمع شما برای آرام کردن فضا از من خواستید پشت بلندگو بروم و حرف بزنم و این کار را کردم. شما مجری آن تجمع بودید و تذکری و مخالفتی به حضور پرچم جمهوری اسلامی نداشتید. بله ما از همانها هستیم که شاه را سرنگون کردیم و میخواهیم رژیم اسلامی را هم سرنگون کنیم. نه احترامی برای پرچم سه رنگ شمشیر نشان پهلوی قائلیم و نه پرچم عنکبوت نشان اسلامی. شما حق دارید از یکی دفاع کنید و آن یکی را تحمل نمایید و مخالف کمونیستها و پرچم قرمز باشید. ولی لطف کنید پز حقوق بشر به خود نگیرید. شما از استالینیسم سازمان اکثریت و توده ای به اسلامیسم موسوی و رنگ لجنی سبز رسیدید و امروز مرز را به طرف سلطنت و ناسیونالیسم نژادپرست رد کرده اید. این حق شما است به هر چیزی چنگ بزنید. اما کمونیستها هم دست و پا چلفتی نیستند از حق خودشان دفاع میکنند. خانم قاسمی اگر حقی ابتدایی در این جامعه به عنوان حق رای برای شما قائلند این هدیه پرچم ملی و امتی جنبش ناسیونالیستی و اسلامی نبوده است. تاریخ اینرا به اسم کمونیستها ثبت کرده است. از این بگیر تا تمام حقوق شهروندی و آزادی پرچمش دست کمونیستها بوده نه ملیگراها و اسلامگراها. برای همه اینها سند و مدرک کافی وجود دارد. حال شما میتوانید ضد کمونیست و ضد برابری باشید اما اجازه تحمیل خودتان را به دیگران ندارید.

ایسکرا ۷۷۷