اول ماه مه، موانع، نیازها، و وظایف کارگران آگاه و انقلابی!

اول ماه مه، موانع، نیازها،  و وظایف کارگران آگاه و انقلابی!

کارگران و زحمتکشان*۱ فقط یک انقلاب اجتماعی- کمونیستی- قهرآمیز بدست شما می تواند نجات دهنده خود شما و جامعه انسانی باشد. جهان محیط زیست ما در مرز نابودی و نیستی است. این را سیستم جهانی سرمایه داری  امپریالیستی که در آن چیزی و کالائی تولید نمی گردد، مگر سود لازمه سرمایه را تأمین نماید، عامل و باعث است. دولت کنونی با در اختیار گرفتن همه امکانات موجود به وسیله این نابودی تبدیل شده است. توحش و بربریت متمدن حاکم است و انقلاب کمونیستی  ما، نجات دهنده. اتحاد انقلابی- کمونیستی ما کارگران و زحمتکشان  رهائی بخش است*۲

 برای انجام و پیروز کردن  چنین انقلابی که تنها وسیله رهائی بخش از نیستی است، شما بیش از هر چیز به ارگانهای انقلابی خودتان، کمیته های مخفی و انقلابی محل کار- کارخانه، مؤسسات خدماتی و محل زیست، سندیکاها، اتحادیه ها، شوراهای کارگری وبطور ویژه حزب کمونیست خودتان که بدست شما، متکی بر نیروی شما واساسا بوسیله شما و برای شما ، بعنوان وسائل و وسیله پیشبرد مبارزه  طبقاتی شما، بر علیه طبقۀ سرمایه دار و دولتها و سازمانهای جهانی، منطقه ای و ملی سرمایه داران می باشند و نابودی چنین دولت هائی، نیازضروری و لازم و فوری دارید*۳٫ چنین ارگانها و بویژه  حزبی نمی تواند جز با برگزیدن یک مبارزه مخفی، غیر علنی، هزینه دار، با سازمانها و ارگانهای ویژه اش، یعنی کمیته های سرخ و انقلابی کارخانه و محل زیست موجودیت یافته و توده ای گردد.

 البته، مبارزات جاری، برای رسیدن به خواست های روزمره مثل تعیین دستمزد مطابق با  استانداردهای جهانی و تأمین کننده نیازهای یک زندگی روز مره، موجود هستند و خواهند بود و این مبارزات نمی توانند ، مخفی باشند ولی باید دانست که سازماندهی همین مبارزات نیز برای بهتر پیش رفتن و رسیدن به خواست ها و حقوق ، باید در پرتو چنین مبارزۀ مخفی و غیرعلنی، فراقانونی و غیر قانونی و حزب سیاسی قرار گرفته و پیش روند و گرنه یا به جائی نمی رسند که اغلب مانند ایران نمی رسند و یا فورا  و در مواقع ضروری و مخصوصا بحرانهای سرمایه داری که جزء ذاتی نظام سرمایه داری هستند، پس گرفته خواهند شد. این را امروزه،  در همۀ جهان و بویژه کشورهای پیشرفته ی سرمایه داری، محل احزاب سوسیال دموکرات خواهان سازش طبقاتی، مخالف هر نوع مبارزه ی انقلابی، تحت لوای مخالفت با خشونت وجنگ طلب نوکر سرمایه ی امپریالیستی و اتحادیه های زرد تابع چنین سیاست سازشکارانه، شاهد هستیم.

کارگران و زحمتکشان دیگر بس است، تا به کی از گرسنگی، در معدن، در انفجار کارخانه و بی بضاعت و فقیر زیستن و مُردن، آیا ما آفریده شده ایم که فقط رنج بکشیم و آنها را فربه وفربه تر نمائیم؟ بیشتر از این نباید فریب حُقه بازان را خورد، به دام سرمایه داران و نوکران رنگارنگ با پُزهای ” جامعه ی انسانی”، “دموکراسی طلب”، مداقع حقوق بشر”، “مبارزات مدنی غیر خشونت آمیز” مثل اینکه امروز قهر و خشونتی نیست و… قرار گرفت و برای دیگران سرباز شد و کشت و کشته گردید، یکبار برای منافع طبقاتی خودتان سرباز آگاه انقلاب تان باشید. به این ذلت و پستی پایان دهید. شما توان چنین کاری را دارد، فقط، باور از دست رفتۀ را، باید بازیافت، به باورمن. زیرا که در تاریخ نشان داده اید که اینکاره اید.

 بدنبال نخود سیاه سازمانهای خائن به منافع تان راه نیافتید، به همه چیز شک کنید، همه چیز را بسنجید  وببنید که چه هست و چه نیست. آگاه شوید که آیا به راستی  چنین سازمانها و احزاب و… به یکی از ارگانهای کشوری، منطقه ای و جهانی سرمایه داران خودی و غیرخودی یعنی باصطلاح ملی و بین لمللی به راستی وصل و برای پیشبُرد اهد اف آنها نیستند؟ مثلا سازمانهائی که خود را مدافع منافع تان می دانند، ولی با سرمایه داران امپریالیست بین المللی،  منطقه ای، کشوری و نوکرانشان ارتباط دارند و در ارگانهای آنها ساخته و یا با پول و امکانات آنها موجودیت یافته اند، به ایلاق و قشلاق مشغولند و نشست و برخاست دارند، به عنوان نمونه  تریبونال بین المللی*۴ باصطلاح دادگاه جهانی محاکمه سران جنایتکار جمهوری اسلامی سرمایه داری را تأسیس کردند و به پول و پله ای رسیدند که دادستان اش یکی از نوکران شناخته شده دولت های امپریالیستی (پیام اخوان) و قاضیان آن، لردهای انگلیسی از اعضای حزب محافظه کار و نمایندگان مجلس لُردهای انگلیس- سنا، بوده و می باشند و یا در رادیوها و تلویزیونهای این سرمایه داران امپریالیست و جیره خواران آنها سخن می گویند و مورد مصاحبه قرار می گیرند، از کانال های مشکوک برنامه پخش می کنند و یا گروهها و افرادی که از کسانی مثل  شیخ حسن روحانی این جانی ۴۰ ساله در ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی کارکرده، به نوعی حمایت کرده و می کنند و او را تحمیل شده به رهبرش خامنه ای از جانب شما “مردم ایران” ،*۵می دانند و توهم ایجاد می کنند، هر چه بگویند و خود را کشته و مرده شما کارگران معرفی نمایند، به باور من وتجربۀ چندین قرن مبارزۀ طبقاتی شما در سطح جهانی و کشوری و واقعیات موجود،نشان می دهند،  نمی توانند و قادر نیستند، در حقیقت ذره ای مدافعتان و سازمان مبارزه طبقاتی تان باشند.

آری بدانیم و آگاه باشیم و فدا و قربانی ساده نگری ها و برداشت های سفیهانه مان نشویم*۶ و مخصوصا ضروری ایست،  بدانید که اکنون، در جامعه طبقاتی ، جامعه سرمایه داری هار- امپریالیستی  و بهره کش زندگی می کنید، تا کنون فقط در دو جنگ جهانی بیشتر از ۶۰ میلیون ازما کارگران و زحمتکشان را کشته اند و اکنون همین جنگ ها در اشکال دیگر، بدست خودشان، شرکت مستقیم ، غیر مستقیم- باصطلاح نیابتی و در اقصی نقاط جهان، بویژه منطقه بلا کشیده ما، ادامه دارند. آنها- سرمایه داران- طبقات دارا  سالانه میلیاردها دلار، یورو، پوند، ین، دینار، پزو، تومان و…از گرده ما و از خونمان انباشته می کنند*۷ و میلیونها از ما را کشته و آواره و بی خانمان می کنند. بعنوان نمونه، همین هفته قبل یعنی روز ۵ شنبه، بعد از غرق شدن قایق ۹۰۰ نفره پناهجویان فراری از جنگ و نابودی به اروپا که دور خود را دیوار کشیده است و قتل بیش از ۷۰۰ تا ۸۰۰ نفر از انسانها ی بی چیز و بی دفاع که هر چی که دارند، می فروشند تا خود را ازمرگ حتمی نجات دهند، سران ۲۶ کشور عضو اتحادیه اروپا جلسه تشکیل داده و تصمیم گرفتند که اولا بودجه نگهبانی از مرزها را ۳ برابر نمایند و دوما با وقاحت تمام، الف – مسئول این قتل عام و گورستان کردن دریای مدیترانه را، چند تا قاچاقچی اعلام کردند و ب- بر این مبنا آنها اعلام نمودند باید بر نیروی محافظ افزوده و قایق ها را در دریا، هنگامی که می خواهند بنادر لیبی و.. را ترک کنند، بوسیله هواپیماهای شناسائی، شناسائی کرده و با ناوهای جنگی و هواپیماهای جنگی« این سوسک های شناور- نوشته وقیحانه یک روزنامه نگار انگلیسی به نام کتی-» را در دریا غرق نمایند، این بدین معنی است که پناهجویان سوار بر این قایق ها  را در همان اعوان حرکت تکه تکه نمایند تا خودشان دچار مشکل توجیه برای افکارعمومی بعضا وحشت زده و کرخت شده و بعضاٌ متعرض رادیکال که البته بر این متعرضان که مسئول اصلی را خود سیستم سرمایه داری  و سردمداران دولت ها و بویژه اروپا می دانند، روزبروز اضافه می شود، نگردند. اسم این را با وقاحت تمام مبارزه با قاچاق انسان نهاده و محافظت از مرزها و آرامش در اروپا نامیده اند. آری، در چنین جامعه ای، طبقات اجتماعی مختلف زیست می کنند،این طبقات مختلف در تضاد منافع واقعی و حقیقی قرار دارند و بنا بر  این، در مبارزه ای دائم هستند، این مبارزات طبقاتی درست است که گاهی مخفی و گاهی آشکار، گاهی قهرآمیز و گاهی غیر قهرآمیز هستند، ولی دائمی و همیشگی اند تا لحظه ای که جامعه ی طبقاتی و تضاد ها و تناقضات اجتماعی موجود هستند « ما به جای جامعۀ پر از تضاد وپر ازتناقض شما، جامعه ای برپا می داریم که نعم مادی آن برای شکفتن استعدادهای نهفته آحاد زنده آن مصرف گردد. نقل به معنی مانی فست  حزب کمونیست- مارکس، انگلس».. در این جامعه، شما هستید و آنها نیز هستند که درست مثل گرگ ها دهان گشوده اند که شما را ببلعند و می بعلند. بوسیله به کارگیری نیروی کارتان و محروم کردن تان از نعم تولید شده ی بوسیله خودتان و کشتارتان در کارخانه، میادین جنگ و اعدام*۸٫ این طبقات اجتماعی، منافع متضاد آشتی ناپذیر دارند وبنا بر این، نمایندگان طبقات مختلف یعنی نمایندگان احزاب و سازمانها، مجالس قانونگزاری، روزنامه نویسان، سخنگویان رادیو و تلویزیونها، فیلسوفان، خاخام، کشیش و آخوند ها، رئیس جمهوران و نخست وزیران و… هنگامی که صحبت می کنند، برنامه می دهند، شعار می دهند که در اغلب مواقع شعارهای توخالی کلی و همگانی هستند، از منافع طبقه ای  از همین طبقات حرکت می کنند و هیچ منافع همگانی در جامعه طبقاتی موجود نیست، همه این عربده ها را باید قار قار کلاغ و عرعر خر دانست که برای انحراف مبارزه تان سر داده می شوند، رفقا کارگر.

 کسی که می گوید : همه، ملت، اُمت، منافع ملی، امنیت ملی ، برادری،عدالت اجتماعی، مذهب همگانی، ملت ما، مرزهای ما، دولت ما و از این گونه خزعبلات و خرافات را به میان می کشد، جزء بدترین دشمنان شماست، زیرا که او در کوشش و تقلای شبانه روزی است و منافع طبقات را می پوشاند تا خود به نواله ناگزیر- شاملو- دست یابد و شما  را به آشتی طبقاتی و سازش می کشاند و در دست استثمارگران تان قرار می دهد، خون تان مکیده و در شکل ارزش اضافه  و به سود تبدیل می کنند.  شما، دوستان کارگر، بهتر از هر کس دیگر، این را با گوشت و پوست تان هر لحظه احساس می کنید.آیا واقعا همین طور نیست؟

 ولی اینکه بلند نمی شوید و بساط شان را  که قادرید بر نمی چینید، از آنجا ناشی می شود که از یکطرف سلاح مرگبار و زهریشان یعنی  رقابت را بین شما ایجاد کرده  وریخته اند ، شما را به کارگران ماهر و غیر ماهر،کارگران شاغل و کارگران بیکار (ارتش ذخیره سرمایه- کارل مارکس)، کارگران اعتصاب شکن و لومپن، کارگران زن و مرد، کارگران بومی و غیر بومی، کارگران با مذاهب مختلف و بی مذهب، کارگران این صنعت و آن موسسه خدماتی، آموزشی و غیره تقسیم کرده اند. آری، آنها به عناوین مختلف و با پخش سموم مذهب، ناسیونالیسم وگفتن عباراتی از این قبیل که : ” ما،همه دریک کشتی نشسته ایم”، “دارای منافع مشترک هستیم” ،بگذارید کیک بزرگ شود، آنگاه همه از آن بهره مند می گردید” شعار مورد علاقه تمامی اصلاح طلبان و سوسیال دموکراتها، عزت ملی و کلا اینکه “فرهنگ حاکم در جوامع طبقاتی فرهنگ طبقه ی حاکمه است- کارل مارکس”، شما را کرخت و حتی ببخشید، همه ما را احمق  کرده ومی کنند و از طرف دیگر بوسیله نیروهای سرکوبگرمسلح و سازمان یافتۀ دولتی و شخصی- باندهای آدمکُش اجبرشده، چون سگان هار رهبران ما، یعنی کارگران آگاه و فرزندان دانشجو، معلم و روشنفکرشان را سر به نیست، می کنند. در اینجاست که باز هم نقش سازمان مخفی و خود مبارزه مخفی مطرح می شود و ضرورت ایجاد آن روشنتر می گردد.

ما کارگران ملتی نداریم، ما مرزی نه ساخته ایم و نخواهیم ساخت. زیرا  که مرز به نفع ما نیست که هیچ بلکه نابود کننده ما بوده، هست و خواهد بود، ما پرچم بخصوصی نداریم، تنها یک پرچم می توانیم داشته و آنهم پرچم نبرد خونین مان و همبستگی انقلابی جهانی ماست، بعنوان یک طبقه ی بین المللی. ما فقط خود را در درون مرزهای ساخته شده یافته ایم. مثلا اکنون، کارگران و زحمتکشان، کرد زبان، بلوچ زبان، ترک زبان، عرب زبان، انگلیسی زبان، اسپانیائی زبان و…را  در کشورهای مختلف جا داده اند.

ما، اما، درست است که در مکانهای مختلف متولد شده، ما را به فرهنگ های باصطلاح مختلف که همگی فرهنگ  خرافی و استثماری طبقه ی حاکمه هستند، آلوده اند. با زبانهای متفاوت صحبت می کنیم، رنگ پوست مان یکی نیست. ولی، همه ما، بوسیله یک سیستم – سیستم سرمایه داری و سرمایه داران در سطح کشوری و بین المللی و در همکاری و نزاع هایشان استثمار شده و مورد بهره برداری قرار می گیریم، ما را زندانی می کنند، مورد شکنجه قرار می دهند و اعدام مان می کنند و در جنگ های خودشان به کشتن می دهند. به قول کارگران توزلا که تجربه جنگ های خونین ملی، مذهبی و غیره را ، بخصوص در دهه ۹۰ قرن قبل دارند، در بوسنی هرسه گوینا «آتشی که فرزندان آنها را سوزاند، همان آتشی است که فرزندان ما را می سوزاند.»، ما راهی و چاره ای جز اتحاد و سازماندهی سیاسی بویژه نداریم. همان هائی که امروزه کشورهای جهان و بویژه منطقه خاورمیانه را، اساسا برای معادن نفت و گاز و … مورد بمباران های وحشیانه  قرار داده و مزدورانشان را به نام های داعش، القاعده، بوکوحرام ،طالبان، دولت های دیکتاتور وبا هواپیماهای با و بدون سرنشین بمباران و سر می برند و انسانها را می کشند و خانه هایشان را ویران می کنند و حتی خیال دارند در دریا، فراریهایمان را با ناوهای جنگی و هواپیماهای بمب افکن مورد یورش قرار دهند، همگی از دشمنان ما کارگران و زحمتکشان جهان و در ایران هستند.

ما کارگران با درک و آگاهی موجود روز افزودن طبقاتی مان مبارزه می کنیم، دلیرانه هم نبرد می کنیم و به مصاف شان می شتابیم. در برخی جا نیز عقب نشینی هائی بر آنها تحمیل کرده ایم. اما، برای پیروزی نهائی به ستاد سیاسی نظلمی مان، حزبمان نیازمندیم. چنین حزبی در خلأ و بوسیله کس دیگری ساخته نمی شود. این حزب مخفی و کمونیستی در اکثر جا ها را، ما کارگران آگاه ایجاد می کنیم  و در مبارزه ای بیوقفه توده ای می کنیم. امروزه،  در اکثر کشور ها مبارزه برای تشکیل چنین حزبی در دستور قرار گرفته است. بعنوان نمونه می توان به کوشش هائی اشاره کرد که کارگران عضو اتحادیه فلز- متال آفریقای جنوبی با ۳۶۵۰۰۰ عضو، مسئولیت تشکیل حزب سوسیالیست کارگران آفریقای جنوبی برای پیروزی سوسیالیسم در آن جامعه ۵۰ میلیونی و صنعتی و … را بر عهده گرفته است و در یک مبارزه رو در رو با دولت سرمایه داران، دولت امپریالیست ها به نام  دولت سیاه پوستان وبا پشتیبانی و مساعدت سرمایه داران امپریالیست جهانی ، سازمانها و احزاب سازشکار و اپوتونیست که فقط نام کمونیست را برخود نهاده اند، دقیقا برای بد نام کردن کمونیسم و آگاهانه این کاررا کرده و می کنند، مانند باصطلاح حزب کمونیست آفریقای جنوبی که دو سال قبل کارگران اعتصابی معدن طلای سفید در ماریکانا را قتل عام نمود، قرار گرفته اند و به پیشرفت های شایانی نیز نائل آمده اند. همین دو هفته قبل بود که یکی از بزرگترین کنفرانس های دو روزه در رابطه با سوسیالیسم چیست؟ راه رسیدن بدان کدام ها هستند؟ چگونه می توان حزب انقلابی کمونیست – سوسیالیست کارگران ساخت؟ تشکیل دادند.* ۹

آری، ما یک طبقه ایم که در برابر یک طبقه استثمارگر، خونمک و جهانی به نام سرمایه دار و دستگاه مخوف دولتی شان قرار داریم. هر بورژوا ، هر آیته الله و امام و اسقف و پاپ نوکرشان- یعنی دولتیان و رابطین و ظابطین آنها  همگی از دشمنان بالقوه و بالفعل ماهستند.

اول ماه مه امسال  را با شعار : کارگران و زحمتکشان جهان  اتحاد اتحاد اتحاد  اتحاد انقلابی ، ایجاد سازمان انقلابی کمونیستی کارگران، انقلاب کارگران تنها راه نجات  به میدان آئیم.

 بگذارید که:  استثمارگران از دیدن اتحاد انقلابی ما ، خون در رگهایشان خشک گردد.

 ما چیزی برای از دست دادن، جز زنجیرهایمان نداریم، ولی جهانی برای فتح شدن انتظار ما را می کشد. آنها جهان ما را در مرز نابودی قرار داده اند. ما با انقلاب قهرآمیزمان آنرا نجات می دهیم.

البته، کارگران در هر منطقه و کشوری یک سری  خواست و مطالبات مهم  روزمره دارند که باید بدانان توجه نمایند واز آنهاغافل نباشند.

پبروز باد انقلاب  زنده باد کمونیسم، گرامی باد اول ماه مه، نابود باد سیستم سرمایه داری

حمید قربانی- ۲۸ آپریل ۲۰۱۵

ملاحظات و زیر نویس ها

…………………………………

*۱- رفقای کارگر، می دانم که این نوشتۀ من امکان دارد، دارای لغزش و نارسائی هائی باشد، ولی چه کسی بهتر از شما می تواند مرا تصحیح نماید این حق و مسئولیت  را دارد و در ضمن اگر من با شما سخن می گویم، شما را مورد خطاب قرار می دهم. زیرا که می دانم و بر این امر آگاه و واقف هستم که صالحتر دردآشناتر، قادرتر و تواناتر از شما کسی را نیافته ام، باور کنید، ندارم ، نیست که بیابم. به خود باور آورید و براین سیستم استثمارگر، پوسیده و متعفن یورش برید.

 به قول شاملو:

درخت با جنگل سخن می گوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن می گویم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشه های تو را دریافته ام
و با لبانت برای همه سخن گفته ام
و دست هایت با دست های من آشناست
و در خلوت روشن با تو گریسته ام
برای خاطر زندگان…

لینک شعر بلنداش

https://www.goodreads.com/author/quotes/6904638.

*۲- کارگران جهان، به پاخیزید- سروده ای ازجوهیل، برگردان : پرتویاران وخوانش علی پیچگاه. این شعر از آن کارگری است که در آخرین نامه اش نوشت: برای من سوگواری نکنید سازمان دهید. باید امروز گفت انقلاب، انقلاب آگاهانه کنید!

 

https://www.youtube.com/watch?v=T-zwBHbBWew

*۳- کارل مارکس– دربارۀ «تشکل کارگری:اقتصاددانان [سرمایه داری] درست می گویند آنگاه که برضد تشکل های کارگری اظهار نظر می کنند.                                                                                                     :
۱-هزینه های تشکل کارگری برای کارگران عمدتاً بیش از افزایش دریافتی هایی است که آن ها می خواهند از طریق تشکل به دست آورند. تشکل های کارگری در درازمدت نمی توانند در مقابل قوانین رقابت ایستادگی کنند. آن ها ماشین های جدید، تقسیم کار جدید و انتقال از یک محل تولید به محل تولید جدید را با خود به همراه می آورند. پیامد همۀ این ها کاهش دستمزد است.                        .

۲- اگر تشکل های کارگری موفق شوند که بهای [نیروی] کار در یک کشور را در چنان حد بالایی نگه دارند که سود سرمایه داران این کشور نسبت به میانگین سود در کشورهای دیگر به گونه ای چشمگیر اُفت کند، یا از رشد سرمایه در این کشور جلوگیری کند، این امر باعث رکود و پسرفت صنعت می شود و کارگران را همراه با کارفرمایان شان نابود می کند. زیرا، همان گونه که دیده ایم، زندگی کارگر همین است. هنگامی که سرمایۀ تولیدی رشد می کند زندگی کارگر رو به وخامت می گذارد، و آنگاه که این سرمایه زوال می یابد یا راکد می شود کارگر در همان ابتدای کار نابود می گردد.                                                       .

۳- این ایرادهای اقتصاددانان بورژوا، همان گونه که گفته ایم، همه درست است؛ اما فقط در چهارچوب دیدگاه آنان درست است. اگر مسئلۀ تشکل های کارگری واقعاً همان می بود که علی الظاهر هست، یعنی اگر هدف این تشکل ها تثبیت دستمزد می بود، اگر رابطۀ بین کار و سرمایه رابطه ای ابدی می بود، این تشکل ها در برخورد با ضرورت چیزها درهم شکسته می شدند. اما آن ها [نه وسیلۀ تثبیت دستمزد بلکه] وسیلۀ متحد ساختن طبقۀ کارگر و آماده کردن کارگران برای برانداختن کل جامعۀ کهنه و تضادهای طبقاتی آن هستند. و از این دیدگاه، کارگران حق دارند اگر بخندند به استادان باهوش بورژوایی که هزینۀ این جنگ داخلی را از نظر تعداد کشتگان و مجروحان و خسارت های مالی به رخ آنان می کشند. کسی که می خواهد دشمن اش را شکست دهد دربارۀ هزینه های جنگ با او بحث نمی کند. و اقتصاددانان می توانند میزان بیگانگی کارگران با این کوته فکری را از این واقعیت دریابند که بیشتر این تشکل های کارگری را کارگرانی درست کرده اند که دستمزدشان بیشتر از کارگران دیگر است و این که کارگران هرچه قدر بتوانند از دستمزدهایشان می زنند تا صرف ایجاد تشکل های سیاسی و صنعتی و برآوردن نیازهای این جنبش کنند. و وقتی نوع دوستیِ آقایان بورژوا و اقتصاددانان شان گاه آنان را چنان خیرخواه و نیکوکار می کند که اندکی چای یا مشروب یا قند وشکر و گوشت به حداقل دستمزد یعنی به کمترین حد زندگی کارگران اضافه می کنند،و واکنش کارگران تا حد شرم آوری برای آنان غیرقابل درک می شود آنگاه که می بینند کارگران بخشی از همان حداقل دستمزد را صرف هزینۀ جنگ با بورژوازی می کنند و حداکثر لذت زندگی را از فعالیت انقلابی شان می برند.

*۴ و۵- اگر من از تریبونال بین المللی- دادگاه محاکمه سران جمهوری اسلامی (که پیروزی اش را با این جشن گرفت که قطعنامه ای صادر ودر آن نوشت: ۱- این محاکمه در درجه اول در داخل ایران برگزار شده ورسیدگی بدان را بر عهده مقامات قضائی ایران دانست، یعنی مستقیم خود قاتلان. ۲- اگر این انجام نگرفت، شورای سران کشورهای اسلامی، یعنی یکی از مرتجع ترین، قاتل ترین ارگان های موجود بین المللی  که سر زنان را با شمشیر در خیابانهایشان می برند که شما بهتر از هر کس می شناسید. و ۳ سر انجام اکر این هم نشد، اینکه شورای امنیت سازمان ملل متحد یعنی سازمان بین دولتین که نظر نظر ۵ قدرت بزرگ سرمایه داری امپریالیستی هست و باصطلاح دادگاه مربوط به چنین سازمانی را معرفی نمود که سران جنایت کار را محاکمه نمایند و بعد هم تعطیل شد، چون یک وسیله فشار به جناحی از جمهوری اسلامی و دفاع از جناح های  دیگر از طرف امپریالیست ها بود و اینها واقعا پا دو.)  نام می برم، فقط به این خاطر است که اولا این تریبونال از طرف جانی ترین و پلیدترین و انسانکُش ترین دولت های موجود مثل دولت ایالات متحده آمریکا قرار گرفته و اتحادیه اروپا جا و مکان برایش مهیا نمود و شرکت کننده گان با افتخار چنین چیزی را پذیرفتند. مینا احدی یکی از مدافعان این باصطلاح دادگاه جهانی  در مقابل نقد دیگران نوشت که اگر، «شیطان نیز به ما کمک مالی کند، ما می گیریم.» که باید به شاملو مراجعه کرد  و نوشت: نه شیطان و نه خدا – هیچکدام سرنوشت ترا تعیین نکردند-  بلکه بتی که دیگران می پر ستیدند، می پرستیدندنش- سرنوشت ترا رقم زد. نقل از ذهن شعر ایراهیم در آتش، تقدیم به مهدی رضائی. و دوما اکثر گروههای چپ و باصطلاح کمونیستی که امروزه در اتحاد هائی مانند اتحاد چپ ایرانیان در خارج از کشور، اتحاد ایرانیان سوسیالیست خارج از کشور، اتحاد نیروهای چپ  کمونیست و انقلابی ۲۶یا ۲۵ گانه در آن حضور داشتند. قابل توجه که یکی از نیروهائی که دراین شو- تریبونال بین المللی شرکت نکرده  بود یعنی راه کارگر که واقعا تعجب مرا بر انگیخت، ولی یکی و دو سال، بعد نشان داد که “خز گربه تا دم کاهدون است”، این تشکل نه برای اینکه این دادگاه بحق و بدرستی ساختگی و امپریالیست ساز را واقعا برضد منافع  شما طبقه ی کارگر و زحمتکشان می دانست، بلکه به باور من، برای این بود که دل در گرو عشقی جان سوزتر داشت و آن این بود که از دوستی جمهوری اسلامی بود که در انتخابات سال ۱۳۹۲ با دادن بیانیه از انتخاب حسن روحانی به دفاع برخاست و یکی از رهبران اصلی اش جناب آقای محمد رضا شالگونی، از او حمایت نمود و وقاحت و بیشرمی را تا آنجا رساند که نوشت »انتخاب حسن روحانی تحمیلی مردم ایران به رهبر- خامنه ای بود». به نظر من، شناخت اینها لازم و ضروری است. لنین می نویسد: « مبارزه با سرمایه داری جدا از مبارزه با اپورتونیسم نیست».

*۶– …ﻣﺎدام ﮐﻪ اﻓﺮاد ﻓﺮا ﻧﮕﻴﺮﻧﺪ در ﭘﺲ هﺮ ﯾﮏ از ﺟﻤﻼت، اﻇﻬﺎرات و وﻋﺪﻩ و وﻋﻴﺪهﺎﯼ اﺧﻼﻗﯽ، دﯾﻨﯽ، ﺳﻴﺎﺳﯽ واﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻃﺒﻘﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ را ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮐﻨﻨﺪ، در ﺳﻴﺎﺳﺖ هﻤﻮارﻩ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺳﻔﻴﻬﺎﻧﻪ ﻓﺮﯾﺐ و ﺧﻮدﻓﺮﯾﺒﯽ ﺑﻮدﻩ و ﺧﻮاهﻨﺪ ﺑﻮد. ﻃﺮﻓﺪاران رﻓﺮم و اﺻﻼﺣﺎت ﺗﺎ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﯽ ﻧﺒﺮﻧﺪ ﮐﻪ هر ﻣﺆﺳﺴﻪ ﻗﺪﯾﻤﯽ،هر اﻧﺪازﻩ هم ﺑﯽ رﯾﺨﺖ وﻓﺎﺳﺪ ﺑﻨﻈﺮ ﺁﯾﺪ ﻣﺘﮑﯽ ﺑﻪ ﻗﻮاﯼ ﻃﺒﻘﻪ اﯼ ازﻃﺒﻘﺎ ت ﺣﮑﻤﻔﺮﻣﺎﺳﺖ، هموارﻩ از ﻃﺮف ﻣﺪاﻓﻌﻴﻦ ﻧﻈﻢ ﻗﺪﯾﻢ ﺗﺤﻤﻴﻖﻣﻴﮕﺮدﻧﺪ. و اﻣﺎ ﺑﺮاﯼ درهم ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻣﻘﺎوﻣﺖ اﯾﻦ ﻃﺒﻘﺎت ﻓﻘﻂ ﯾﮏ وﺳﻴﻠﻪ وﺟﻮد دارد؛ ﺑﺎﯾﺪ در همان ﺟﺎﻣﻌﻪ اﯼ ﮐﻪ ﻣﺎرا اﺣﺎﻃﻪ ﻧﻤﻮدﻩ اﺳﺖ ﺁن ﻧﻴﺮوهاﯾﯽ را ﭘﻴﺪا ﮐﺮد و ﺑﺮاﯼ ﻣﺒﺎرزﻩ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﮐﺮد و ﺳﺎزﻣﺎن داد ﮐﻪ ﻣﻴﺘﻮاﻧﻨﺪ ــ و ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺧﻮد ﺑﺎﯾﺪ ــ ﻧﻴﺮوﯾﯽ را ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺑﺪهند ﮐﻪ ﻗﺎدر ﺑﻪ اﻧﻬﺪام ﮐﻬﻦ و ﺁوردن ﻧﻮ ﺑﺎﺷﺪ. » و .ای. لنین سه منبع و سه جزء مارکسیسم.

۷*- بر طبق گزارشی که در نشریه اینترنتی صبح چین جنوبی در دسامبر پارسال  درج شده بود. ۴۰۰ نفر از ثروتمند ترین، ثروتمندان جهان ، میلغ  ۹۲ ۰۰۰ ۰۰۰ ۰۰۰  دلار آمریکا  در سال ۲۰۱۴بر ثروت شان  افزوده شد و ثروت آنها بالغ بر ۴ ۱۰۰ ۰۰۰ ۰۰۰ ۰۰۰ دلار آمریکائی گردید. این در حالی است که اقتصاد جهان در بحران ساختاری و عمیق هست و میلیارد ها انسان در حال نابودی قرار گرفته اند. این ثروتی است که شما طبقۀ کارگر جهانی تولید می کنید و آنها بر رویهم انباشته می کنند و شما محرومترین طبقات و اقشار این جامعه هستید، و برای همین بود که مارکس در کاپیتال نوشت : ” سیستم سرمایه داری سیستم اجتماعی است که ثروت در یکطرف آن- قطب  و فقر در طرف- قطب  دیگر آن انباشته می گردد». اولین ثروتمند جهان که بیشترین سود را در سال ۲۰۱۴ برد، شرکت تازه تأسیس چینی با نام  علی بابا به رهبری Jack Ma Yun هست که  دارائی خود را به  ۲۵ ۱۰۰ ۰۰۰ ۰۰۰دلار آمریکائی رسانده است و دومین شرکت آمریکائی مایکرو سافت با ثروتی   ۸۷ ۶۰۰ ۰۰۰ ۰۰۰٫دلار آمریکائی است. و…

*۸- “زمانی که فردی به فردی دیگر آسیب جسمی وارد می آورد، آن هم آسیبی که به مرگ وی بیانجامد، این را ما قتل غیر عمد می نامیم؛ و هنگامی که شخص ضارب از پیش بداند که آسیب وارده به مرگ طرف مقابل منجر خواهد شد، آنگاه عمل او را
قتل عمد می نامیم. هنگامی که جامعه صد ها (هزار بلکه میلیونها- من حمید) پرولتر را در چنان وضعی قرار می دهد که آنها به طور حتم به دام مرگی زودرس و غیر طبیعی می افتند، مرگی به همان اندازه ناشی از اعمال خشونت که مرگ در اثر شلیک گلوله و یا به ضرب شمشیر، وقتی جامعه هزاران انسان را از شرایط الزم حیات محروم ساخته و
آنها را در شرایطی قرار می دهد که در آن قادر به زندگی کردن نیستند، وقتی آنها را به زور چوب قانون مجبور می سازد که در این شرایط بمانند تا مرگ که نتیجۀ اجتناب ناپذیر این شرایط است فرا رسد؛ وقتی جامعه می داند و به خوبی هم می
داند که این هزاران نفر اجبارا قربانی این شرایط خواهند شد، و با وجود این، شرایط مربوطه را برقرار نگاه می دارد، این عمل جامعه یک نوع قتل عمد است، درست مثل قتل عمد توسط یک فرد؛ قتلی پنهانی و خائفانه، قتلی که هیچ کس نمی تواند در قبال آن از خویشتن دفاع کند. قتلی که ظاهرا قتل نیست، زیرا کسی قاتل را نمی بیند، زیرا که مرگ این قربانی چونان مرگی طبیعی به نظر می آید چرا که در آن، تعرض به عمل آمده بیشتر ناشی از بی عملی ست تا انجام وظیفه. ولی در هر حال در اینجا ارتکاب به قتل عمد محرز است.
(فردریک انگلس “وضع طبقۀ کارگر در انگلستان)»

*۹- دوستان کارگر، دو سال قبل، همین اتحادیه کارگران  فلز کنفرانس ویژه ای برگزار کرد، بیانیه ای منتشر نمود که من آنرا سعی کردم ترجمه کنم. اینکار را کردم و منتشر شد. اکنون باز هم در اینجا مفید می دانم که لینک آنرا بهمراه لینک دو مطلب دیگر یکی اطلاعیه الف- کنفرانس برای سوسیالیسم و دیگری  به انگلیسی بیانیه جلسۀ اخیر کمیته ی اجرائی این اتحادیه برای مطالعه و درس آموزی درج نمایم.

بیانیه پایانی کنگره نهم ویژه ی ملی اتحادیه ی کارگران صنعتی– متال آفریقای جنوبی

حمید قربانی

http://www.azadi-b.com/J/2014/02/post_599.htm

ب – برگزاری کنفرانس برای یک آفریقای جنوبی سوسیالیستی!

حمید قربانی

http://www.roshangari.net/1394/01/22/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%A2%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%82%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%A8%DB%8C

ت-

Numsa Central Committee statement

http://www.numsa.org.za/article/numsa-central-committee-statement-2/