مرگ یا زندە بودن عزت ابراهیم ، پایان منازعات عراق نیست !

خبرگزاریهای مختلف به نقل از “رائد الجبوری” استاندار صلاح الدین خبر مرگ  “عزت ابراهیم الدوری” معاون اول صدام حسین رئیس جمهوری اسبق عراق و رهبر کنونی حزب بعث شعبه عراق ، در روز جمعه ١٧آوریل ٢٠١۵ در منطقه “حمیرین” توسط میلیشای شیعە را گزارش کردند. اما سخنگوی حزب بعث خبر کشتە شدن عزت ابراهیم را تکذیب و اعلام داشت “من هم از محل سکونت ایشان اطلاع ندارم “. مقامات عراقی اعلام نمودند جسدی که گویا متعلق به “عزت دوری” است را برای تشخیص هویت از طریق آزمایش “دی ان ای” به بغداد منتقل کردەاند ، اما تا به حال اطلاعات بیشتری در این بارە منتشر نکردەاند. به دلیل نقش نامبردە طی بیش از ۵٠ سال گذشتە در رویدادهای عراق و منطقە ، چه در دوران فعالیت مخفی ، چه در دوران حضور حزب بعث در قدرت در طول ٣۵سال و همچنین در دوران اپوزسیون و مخفی شدنش بعد از اشغال عراق توسط آمریکا در سال ٢٠٠٣ تا کنون ، مردە یا زندە بودن نامبردە تاثیر غیرقابل انکاری بر روند و رویدادهای سیاسی عراق کە سالهااست یکی از کانونهای گرم و خون الود منازعات منطقەای است خواهد داشت. لذا نگاهی به موقعیت ایشان، حزب و دولت بعث و رویدادهای چند دهە اخیر خواهیم نمود .

عزت ابراهیم الدوری،٧٢ سالە ، سال ١٩۴٢ در تکریت زادگاه صدام حسین به دنیا آمد. از یاران صدام حسین در دوران فعالیت مخفی حزب بعث و از قدیمی‌ترین و نزدیک‌ترین دستیاران وی، دست راست نامبردە در حزب بعث و دولت آن کشور، از بلندپایه‌ترین مقامات دولت سابق عراق و معاون فرماندە کل نیروهای مسلح عراق بود کە جنایت های متعددی علیە ساکنین این کشور از جمله مردم کردستان در شمال و شیعیان در جنوب آن کشور در کارنامه خود دارد.

ابراهیم الدوری  در زمان حملات شیمیایی سال ۱۹۸۸ به شهر “حلبچه” در استان سلیمانیه  کە در جریان جنگ ارتجاعی و ضدمردمی ایران و عراق  صورت گرفت و بیش از ۵٠٠٠ هزار انسان بیدفاع در چند لحظه جانباختند و هزاران نفر دیگر مصموم و همچنین در نسل کشی مردم کرد در کردستان عراق که به “انفال” یا “ژینوساید” کردها معروف و بیش ١٨٠ هزار تن از مردم بیدفاع این منطقه قتل عام و در گورهای دستەجمعی دفن شدند ، عضو ارشد کمیته‌ای بود که مسئول اجرایی این جنایت را برعهدە داشت.

حزب بعث عراق کە صدام حسین ، عزت ابراهیم الدوری ، طە یاسین رمضان  و چند نفر دیگر از فعالین و رهبران  اصلی آن در مدت بیش از ٣٠ سال حکومت در عراق  بودند، در ۱۹۵۱ توسط ” فؤاد الرکابی “تآسیس  شد و در سال ۱۹۶۸ این حزب با کودتای دوم  به قدرت رسید . حزب بعث عراق از برادر دوقلوی خود ،حزب بعث سوریه انشعاب و به حزب مستقلی با نام ” حزب بعث” تا بهار ٢٠٠٣، سال یورش دوم آمریکا به عراق در مسند قدرت بود .

شاخە عراق حزب بعث ، بخشی از حزبی بود کە اسم اصلی آن ” البعث العربی الاشتراکی ” یا “بعث عربی سوسیالیست” بود که در سال ۱۹۴٧میلادی توسط “میشل افلق، صلاح الدین الابیطار و زکی ارسوزی”   در سوریە تشکیل و یک جریان ناسیونالیست عرب و خواهان وحدت کشورهای عرب بویژه مصر، سوریە و عراق بود . افکار حزب بعث یا بعثیسم، ملغمەای از ناسیونالیسم عرب، پان عربیسم، و نگرش ضد امپریالیستی، تحت لوای به ظاهر “سوسیالیستی” بود کە شعار اصلی آن “وحده، حریه، اشتراکیه” یعنی ” اتحاد ، آزادی و سوسیالیسم ” بود. این  شعار چیزی جز آرزوی ناسیونالیسم سرکوب شدە عرب و بورژوازی “خودی آن” نبود کە بعد از پایان جنگ جهانی اول، بسیاری از کشورهای عرب نشین میان دو قدرت امپریالستی پیروز در آن جنگ یعنی (انگلستان و فرانسە) تقسیم  و تعدادی رییس و روسای وابستە به این دو قدرت استعماری را در حفاظت از چاەهای نفت منطقە خاورمیانه تحت لوای ” شاه، امیر ، سلطان” بر مسند قدرت نشانده بودند. دخالت این دو کشور در تقسیم “امپراتوری عثمانی” به چندین کشور و دخالت در امور سیاسی و اقتصادی خاورمیانه و افریقا در جنگ جهانی اول و بعد از پایان جنگ جهانی دوم ، ظهور ابرقدرت امپریالیستی آمریکا در سطح جهان بعنوان قدرت برتر که کمترین امکانی برای دخالت  مردم در سرنوشت سیاسی خود باقی نگذاشتە بودند، شکل گیری ناسیونالیسم “ضد استعماری” در میان روشنفکران و بویژه افسران ارتش در کشورهای عرب و از جمله حزب بعث را موجب شد.

حزب بعث عراق بعد از چند بار کوشش برای کودتا ، سرآنجام در سال ١٩۶٨ از طریق کودتای دوم بدون خونریزی به رهبری حسن البکر و صدام حسین ،   “عبدالرحمان عارف” را از قدرت ساقط و امور این کشور را در دست گرفت. صدام حسین بعد از کودتای بعث یها،  مرد شمارە ٢ و معاون “احمد حسن البکر” کە فامیل نزدیک وی  بود ، در عمل و بویژه بعد از امضای قرار داد الجزایر درسال ١٩٧۵ کە با وساطت “هواری بومدین” رییس جمهور وقت الجزایر و محمدرضا شاه، شاە سابق ایران امضا شد و به جنبش مسلحانه مردم کرد در کردستان عراق پایان داد، عملآ به فرد اول عراق تبدیل و در سال ١٩٧٩ “حسن البکر” رییس جمهور پیر و از کار افتادە این کشور را برکنار و زمام امور کامل عراق را در دست گرفت . از آن تاریخ به بعد صفحە خونباری از کشتار و جنایات سازمانیافتە و دولتی علیە مردم عراق،  بویژه شیعیان، مردم کردستان و دیگر مخالفین آنان تحت رهبری حزب بعث و دولت حاکم رقم خورد. جدا از کشتارهای داخل کشور، حمله به ایران در شهریور سال ١٣۵٩ شمسی ، سرآغاز جنگ خونین ٨ سالە ایران و عراق شد کە صدها هزار انسان را از دو کشور  قربانی و صدها  میلیارد دلار خسارت برای طرفین این جنگ خانمانسوز به همراه آورد. یورش ارتش عراق  به کویت در تابستان  سال ١٩٩٠ میلادی و ضمیمه کردن این کشور بعنوان استان ١٩هم عراق کە جنگ اول خلیج در ١٩٩١ را باعث و بهانه دست آمریکا و متحدینش داد تا بی نظمی جهانی را تحت عنوان “نظم نوین جهانی” شکل دهند. نرسیدن آمریکا به اهدافش در جنگ اول خلیج  با رهبری “جورج بوش” پدر، جنگ دوم خلیج  در سال٢٠٠٣  میلادی را با مسئولیت “جورج دبلیو بوش” پسر را به همراه داشت . این دو جنگ همراه با به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی در ایران در سال ١٩٧٩میلادی کە نتیجه شکست قیام مردم ایران بود ، دو عامل مهم و اصلی در شیوع ویروس بنیادگرایی اسلامی و تروریسم در منطقە و جهان بود  که بشریت عوارض آن را با خون و جان در گوشە و کنار جهان، بویژه در خاورمیانه تا کنون و روزانه بازپس می دهند. رویدادهای یاد شدە در دوران حکومت حزب بعث با رهبری صدام حسین و معاونت عزت ابراهیم الدوری آنجام گرفتە است.

در یورش دوم آمریکا و انگلستان به عراق در بهار سال ٢٠٠٣ میلادی صدام حسین و حزب بعث از قدرت ساقط و سرنگون شدند. تعدادی از سران و فرماندهان دولت و حزب بعث از جمله صدام حسین دستگیر و سپس اعدام شدند.

در ورق‌های پاسور به نام مقام‌های ارشد بعث عراق کە توسط دولت وقت آمریکا تهیە و منتشر و تحت تعقیب ارتش آمریکا و متحدینشان در عراق بودند، عزت ابراهیم دوری ورق “شاه خاج” و جایزه ده میلیون دلاری برای دستگیری و یا قتل وی تعیین شدە بود. عزت ابراهیم الدوری مهمترین مقام حکومتی و حزبی در عراق بود کە بعد از اشغال این کشور در سال ٢٠٠٣ تا کنون دستگیر نشدە بود. چند روز بعد از اعدام صدام حسین کە گفتە می شود با موافقت مقامات آمریکایی و به دست طرفدارن “مقتدا صدر” روحانی تندرو شیعە طرفدار ایران در روزهای پایانی دسامبر ٢٠٠۶ اعدام شد، عزت ابراهیم از سوی طرفداران حزب بعث عراق به عنوان رهبر جدید حزب انتخاب و معرفی گردید. نامبردە  در سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ در دو پیام ویدئویی کە از وی منتشر شد “همه نیروهای ملی و  اسلامی درعراق را به ائتلاف با یکدیگر و مقاومت در مقابل دولت بغداد و متحد اشغالگر آن آمریکا فراخواند”. نامبردە در این نوارهای ویدئویی رهبران سیاسی و حکومتی عراق را “دست نشاندە ایران خواند و آن‌ها را جزئی از پروژە صفوی ها علیە سنی ها قلمداد نمود”.

با یورش دولت اسلامی عراق و شام (داعش) به خاک عراق در تابستان سال ٢٠١۴، گفتە می شود کە عزت ابراهیم کە از پیروان “طریقت نقشبندی” کە یک گروە سنی مذهب و اکثر افراد آن در استان صلاح الدین و کرکوک فعال بودند، با این جریان همکاری و از فرماندهان اصلی جنگ با دولت عراق و نقطە اتصال بعث یها و داعش بودە است.

بی شک اگر خبر قتل “عزت ابراهیم الدوری” موثق باشد، پرونده یکی از جنایتکارترین مهرەهای اصلی حزب بعث و به اعتبار اینکه از شاخص ترین رهبران قدیمی این حزب در عراق بود ، همراه با طومار مملو از جرم و جنایت حزب بعث بستە خواهد شد و به احتمال زیاد پایانی برعمر این حزب در عراق در مدل قدیمی آن خواهد بود. واکنشهای مثبت و منفی وسیع در جهان عرب و کشورهای همجوار به مرگ عزت ابراهیم ، نقش مهم نامبردە را در تحولات عراق و بویژه بعد از انحلال حزب بعث ، قتل رهبران اصلی آن از جمله شخص اول حزب بعث و رییس جمهور مقتول آن صدام حسین را نشان می دهد. اعضا و فعالین این حزب یا به گروەهای تندرو سنی از جمله جریان تروریست داعش خواهند پیوست و یا  مسیر جدایی از حزب بعث را در پیش خواهند گرفت.

اگر خبر قتل “عزت ابراهیم” درست باشد، پرونده نامبردە ‌همچون دیگر سران و رهبران حزب و دولت بعث کە اعدام شدند با مرگشان بستە می شود و رازهای سر به مهر فراوانی را در طول بیش از ٣٠ سال در رآس هرم قدرت بودن در حزب و دولت بعث و سپس ١٢ سال نبرد مسلحانه با دولت عراق و اربابان آمریکایی و ایرانی آن و حمایت های منطقەای و فراکشوری از جریانی کە در رهبری آن و در همکاری با کثیف ترین و جنایتکارترین گروە تروریستی (داعش) را با خود به زیر خاک خواهد برد. اما متآسفانه بر رنج و آزارهای مردم زجرکشیدە عراق کە اکنون در جدال دو توحش ، در جنگ دو جبهه ارتجاعی و ضدانسان، گیر افتادەاند و دەهها جنایتکار و قاتل امثال عزت دوری این جنگ و کشتارهای نیابتی را از سوی قدرتهای منطقەای و جهانی  سازماندهی و هدایت می کنند به این زودیها پایانی بر آن متصور نیست. بی شک مرگ هر دیکتاتور و جانی، تسکینی بر قلب های ازار دیدە و زجرکشیده خواهد بود . اگر چه بحث و تقابل با سیستمی است کە جنایتکارانی  امثال ” شاە ، شیخ، امیر، امام ، ولی فقیه ، حاکم مطلق ، ژنرالهای ارتش ، رییس جمهورهای مادام العمر و ،،،” از قبیل حاکمان ایران، سوریە، عربستان، پاکستان ، سودان و حاکمان کشورهای امپریالیست و رهبران گروەهای تروریست و ضدانسان در دامن خود پرورش می دهد، اما جهان بدون وجود و حضور چنین مهرەهای جنایتکاری برای زندگی امن تر خواهد بود.

١٩ آوریل ٢٠١۵