نگاهی به موقعیت چپ جنبش دانشجویی

 سیروان پرتونوری

جنبش چپ دانشحویی ایران در صحنه نبرد با رژیم اسلامی تجارب مهمی کسب کرده که بدون شک دست مایه نبردهای همه جانبه تر و عمیقتر آتی آن خواهد بود. هنوز یادآوری صحنه های مبارزاتی دانشجویان و مردم با مزدوران رژیم، در هیجده تیر ۱۳۷۸ و خرداد ۱۳۸۲، به همگان شور و هیجان می بخشد. در هر دو خیزش، دانشجویان با پایداری و جسارت خود شور و هیجان مبارزاتی خود را به رژیم نشان دادند.

 جنبش دانشجویی نه تنها نقش بسزایی  در به شکست کشاندن عوامفریبی های دار و دسته های دو خردادی ایفاء کرد بلکه خود را نیز از اسارت در چارچوبه های سیاسی رسمی و قانونی که دو خردادی های برای مهار و کنترل این جنبش به آن تحمیل کرده بودند، رها کرد. دوم خردادی ها که با تمام قوا (با استفاده از قدرت دولتی، تشکلات وابسته به حکومت مانند دفتر تحکیم وحدت و مطبوعات رسمی) سعی داشتند سیاستهای ضد مردمی و ارتجاعی خود را به جنبش دانشجویی حقنه کنند و آنرا در کانالهای بی آزار و بی خاصیت نگه دارند، با شکست روبرو شدند.

با شکست حقه دوم خرداد، جمهوری اسلامی بیشتر از قبل به سرکوب آشکار جنبش دانشجویی روی آورده است و به شکار فعالین انقلابی این جنبش می پردازد. برخی ها بازداشت می شوند،  برخی دیگر ناپدید، برخی ها تهدید به اخراج می شوند برخی دیگر در صف بیدادگاههای رژیم در انتظار صدور حکمشان نگه داشته می شوند تا دست از پا خطا نکنند. با این وجود علیرغم افت و خیزها، جنبش دانشجویی به راه خود ادامه خواهد داد و تحت اوضاع سیاسی جدید مسیرهای نوینی را تجربه خواهد کرد، به شرطی که فعالین سوسیالیست بطور منظم و از روی نقشه عمل درست معضلات و موانع پیشروی این جنبش را شناسایی کرده و و در بر طرف کردن ان گام بردارند.

جنبشی که با آگاهی بر موقعیت خویش و درس گرفتن از وقایع و تجاربی که پشت سر گذاشته و با در پیش گرفتن استراتژی اتحاد با جنبش کارگری می تواند به پیشروی خود ادامه دهد والبته در این راه گامهای نخستین راآغازکرده است . هرچند که هنوزدر پیوندی ارگانیک با این جنبش قرار نگرفته وفشارنیروهای رنگارنگ ورشکسته اصلاح طلب، نیروهای لیبرال،ملی مذهبی ،سوسیال دمکرات های وطنی وغیره…، این پیشروی را کند می کند.

 یکی از معضلات کنونی جنبش دانشجویی در دوره اخیر بخصوص در دانشگاه تهران ضعف سازمانی این جنبش است. بویژه آنکه بسیاری از محافل و هسته های دانشجویی قبل  از وقایع ۱۳ آذر سال گذشته نتوانستند ادامه کاری خود را حفظ کنند و رژیم به سادگی توانست سازماندهندگان جنبش چپ دانشجویی را دستگیر کند و به این ترتیب از استمرار مبارزات دانشجویی و اتحاد جنبش دانشجویی با سایر جنبشهای توده ای ممانعت به عمل آورد. باتوجه به مراقبت های امنیتی که سازمان اطلاعات و امنیت و سایر نهادهای موازی انجام می دهند لزوم رابطه دقیق و مطمئن بین هسته ها و محافل دانشجویی با یکدیگر و با جنبش در سطح گسترده احساس می شود بگونه ای که رژیم به سهولت نتواند با عبور از سطوح گسترده و علنی به استخوانبندی تشکلات دانشجویی هیچ ضربه ای وارد کند.

نفوذ گرایشات غیر سوسیالیستی در جنبش دانشجویی، تاثیرات بسزایی در عقب نشینی و از دست  پاره ای از دستاوردهای در زمینه تحمیل عملی دادن حدی از آزادی بیان در محیط دانشگاه، ایجاد نشریات دانشجویی و وبلاگ ها که مبلغ افکار مارکسیستی در میان دانشجویان بود و … داشت. و عملا جنبش چپ دانشجویی قربانی در پیش گرفتن سیاستهای ابلهانه و ناکارمدی که در تناقض با منافع عمومی جنبش دانشجویی داشت، شد.

امروز یک مسئله مهم و حیاتی که  در درون جنبش چپ دانشجویی وجود دارد وجود  گرایشات متعدد  در بین صفوف دانشجویان چپ و سوسیالیست است، وجود گرایشات مختلف در جنبش چپ دانشجویی انعکاس گرایشات موجود در سطح اجتماعی است، و این مهم نباید هیچ تردید در پیوند و اتحاد عمل حول راهبردهای سوسیالیستی جهت پیشروی جنبش چپ دانشجویی شود. منافع عمومی و طبقاتی طبقه کارگر باید هدف کلی فعالیت مشترک جنبش چپ دانشجویی باشد.

 آلترناتیو سوسیالیستی و پیوند با جنبش های اجتماعی برای برون رفت از وضع موجود

 جنبش دانشجویی بمثابه یک جنبش سیاسی آگاه باید خواسته ها و منافع جنبش کارگری و سایر جنبش های دمکراتیک اجتماعی  را تبلیغ کند و به حمایت از خواست و مطالبات عمومی آنها برخیزد. این یک تعهد اخلاقی و از سر دلسوزی برای اقشار جامعه نیست، بلکه مسئله اینست که یک دستگاه واحد ستم و سرکوب در برابر اکثریت جامعه قرار گرفته و منافع عمومی اکثریت ان را لگد مال می کند. همان دستی که آزادی اندیشه را خفه می کند، شیره جان کارگران و زحمتکشان  را می مکد، زنان را تحت ستم مضاعف قرار می دهد، حق تعیین سرنوشت را از ملل ستمدیده سلب می کند، تحقق مطالبات دمکراتیک جنبش دانشجویی  در گرو پیشروی طبقه کارگر خواهد بود. پیوند جنبش دانشجوئی با  سایر جنبشهای رادیکال اجتماعی حول مبارزه طبقاتی طبقه کارگر بر این زمینه عینی استوار است. بر این پایه است که جنبش دانشجویی باید خود را در قبال مسائل عمومی جامعه مسئول بداند. اگر جنبش دانشجویی دارای سیاست و استراتژی روشنی و سوسیالیستی باشد، که پیوند با کارگران و توده های ستمدیده جامعه را به پیش گذارد و از خواسته های اساسی آنها پشتیبانی کند و مبارزاتشان را ارج گذارد، این توده ها چگونه می توانند بین خود و این جنبش ارتباط برقرار کنند؟ بطور مثال، همین چند ماه پیش، اعتراضات و اعتصابات کارگری مهمی در جامعه جریان داشت و جامعه باز هم شاهد چنین مبارزاتی خواهد بود. این وظیفه یک جنبش دانشجویی انقلابی و پیشتاز است که به پشتیبانی از چنین مبارزاتی برخاسته و در شعارهای خود نقش طبقه کارگر و نیازش به رهایی از
ستم و استثمار را منعکس سازد. رژیم سرمایه  داری اسلامی  و مرتجعین به اهمیت پیوندیابی جنبش دانشجویی با جنبش توده های محروم جامعه بخوبی آگاهند. آنها می دانند و به تجربه دریافته اند که اتحاد این دو با هم چه ظرفیت هایی را برای تحت فشار قرار دادن کل نظام سرمایه داری مهیا می سازد. یک کلام، جنبش دانشجویی برای اینکه واقعا نقش یک جنبش پیشتاز و انقلابی ایفا کند و در جنبش های اجتماعی نقش موثر و قدرتمندی بازی کند،  باید سمت و سوی طبقاتی روشنی داشته باشد. این یک اصول  کمونیستی بوده که دانشجویان آگاه و مبارز به میان توده های کارگر و زحمتکش بروند، با آنان در آمیزند و دانش و توان خود را در خدمت ارتقاء آگاهی و مبارزه آنان قرار دهند؛ و از طرف دیگر، در جریان مبارزه و زندگی و کار با توده ها، از تلاش و مبارزه و تجربه غنی آنان آموخته و بدین ترتیب به مبارزینی آبدیده تبدیل شوند.

  این جنبش در پروسه مبارزاتی خود پیشروانی را در بطن مبارزه پرورش می دهد و به صحنه می آورد که بعنوان نیروی فعال و تازه نفس جذب تشکل های طبقاتی مختلف می شوند. نگاهی به تاریخچه و ترکیب اولیه احزاب و گروه های سیاسی در ایران و سایر نقاط جهان نشان می دهد که بسیاری رهبران و فعالان آنها محصول جنبش چپ دانشجویی بوده اند. در دورانهایی که تلاطمات اجتماعی و بحران انقلابی جامعه را فرا می گیرد، نه فقط پیشروان بلکه بخش قابل توجهی از توده های دانشجو به تشکیلات های مختلف می پیوندند و فعال سیاسی این یا آن طبقه اجتماعی می شوند. این روندی است که در دوران انقلاب ۱۳۵۷ و متعاقب آن شاهدش بودیم. طیفی از دانشجویان عضو یا هوادار این یا آن حزب و سازمان بودند. در آن دوران، سطح وظایف و میزان تاثیر گذاری جنبش دانشجویی بر تحولات جامعه نیز به شکل کیفی ارتقاء یافته بود. آنچه جمهوری اسلامی را وادار کرد تا در بهار ۱۳۵۹ به دانشگاه های سراسر کشور، حمله کند و به کشتار دانشجویان بپردازد، نقش مهمی بود که جنبش دانشجویی در دفاع از دستاوردهای انقلاب و ضربه زدن به ارتجاع تازه به قدرت رسیده ایفا می کرد. هراس هیئت حاکمه اسلامی از دانشگاه و پیشبرد طرح سرکوب، گواه آن بود که جنبش چپ دانشجویی وظایف خود را بدرستی درک کرده و به آن عمل می کند. جنبش دانشجویی از مبارزات و خواسته های طبقه کارگر و زحمتکشان ، بیکاران و حاشیه نشینان، ملل ستمدیده و زنان دفاع می کرد. جنبش دانشجویی با تمام قوا به افشای جنایات جمهوری اسلامی در کردستان،  ترکمن صحرا،  خوزستان و… برخاسته و نشان می داد که چگونه رژیم جمهوری اسلامی از منافع طبقات سرمایه دار دفاع می کند. فعالین جنبش دانشجویی راهی این مناطق می شدند و به نبردهای انقلابی توده های مردم  می پیوستند، چادرهای کمک رسانی به جنبش انقلابی کردستان در دانشگاه ها برپا بود و مردم آزاده و آگاه به آنها مراجعه می کردند. دانشگاه مرکز گردهمایی زنان مبارز بود؛ مراسم روز جهانی زن (هشت مارس) در دانشگاه ها برگزار می شد. دانشگاه ها مرکز بحثهای سیاسی در مورد مسائل مهم جامعه بود. کارگران از کارخانه های اطراف به این گردهمایی ها می پیوستند. دانشگاه مرکز تبلیغ و ترویج ادبیات کمونیستی و انقلابی بود. حتی امروز سران جمهوری اسلامی و تشکل های دانشجویی وابسته رژیم با وحشت و نگرانی از آن دوره یاد می کنند. جمهوری اسلامی، دانشگاه را یک "منطقه آزاد شده" و پشت جبهه انقلابی می دید که درست در مراکز قدرت ارتجاع اسلامی در شهرهای بزرگ، خار چشمش شده بود. به همین خاطر، به دانشگاه حمله کردند و هزاران دختر و پسر دانشجو را به خاک و خون کشیدند یا به زندانها افکندند؛ دست به تصفیه گسترده دانشجویان و استادان کمونیست و انقلابی و ترقیخواه زدند؛ و چند سال دانشگاه ها را به تعطیل کشاندند.

حال که جنبش دانشجویی بطور عاجل با مسئله چگونگی ادامه راه و تعیین سیاست و روش و جهت گیری روبروست، بیش از همیشه ضروری است که معیارهای صحیح و روشنی را جلو بگذاریم. اگر قرار است این جنبش بار دیگر نقش و رسالت تاریخی خویش را بدوش گیرد، باید از تجارب گذشته جنبش دانشجویی بیاموزد و دستاوردهایش را بشناسد و بکار گیرد. معیارهای "نوینی" که امروز جنبش دانشجویی باید در دست بگیرد، همان معیارهایی است که در دوران شکوفایی این جنبش در دوران انقلاب ۵۷ و ماقبل ان مسلط شده بود.

جنبش چپ دانشجویی امروز وارد فاز دیگری از مبارزات خود بر عیله نظم موجود شده است که باید وقایع و رویدادهای سال گذشته و پراتیک گرایشات غیر سوسیالیستی تجربه ای برای مبارزات آتی  خود برای رسیدن به خواست و مطالباتش باشد، از سوی دیگر با بازنگری همه جانبه در آن و ایجاد رویکردی زمینی و واقعی می تواند نقطه عطفی در برآمد گرایش سوسیالیستی جنبش چپ دانشجویی باشد. امروز و با باز گشایی دانشگاهها بیش از هر وقت دیگری نباید اجازه دهیم جنبش چپ و سوسیالیستی دانشجویی یکبار دیگر دست خوش گرایشات فرقه ای و سکتاریست قرار گیرد. نباید اجازه دهیم جنبشی که می تواند در خدمت پیشرفت مبارزه طبقاتی جامعه باشد، در راستای اهداف فرصت طلبانه مورد سواستفاده  قرار گیرد.جنبش دانشجویی با پیوند طبقاتی خود با دیگر جنبش های اجتماعی از جمله جنبش کارگری، زنان و جنبش انقلابی کردستان می تواند یکی از جنبش های پیشروی باشد که بر دیگر جنبش های اجتماعی تاثیر گذار باشد و برای نیل رسیدن به اهداف سوسیالیستی خود گام بردارد.

(جنبش چپ دانشجویی به مانند سایرجنبشهای اجتماعی علیرغم سرکوب گسترده نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی به پیشروی خود ادامه می دهد. درچنین فضایی، تلفیق کارمخفی وعلنی و پیوند خوردن هر چه بیشتر با جنبش های طبقاتی در بیرون از دانشگاه این پیشروی را بیشتر تضمین می نماید و ادامه کاری این فعالین چپ  را ممکن تر می سازد.)

برگرفته از نشریه جهان امروز حزب کمونیست ایران شماره ۲۱۴