نگاهی به اعتراضات دانشجویان

نوید مینائی

مقدمه:

اعتراضات و فعالیت های دانشجویی را می شود از جنبه تاریخی، موضوعی و غیره مورد بررسی قرار داد. اینجا قصد بررسی تاریخی ندارم بلکه ابتدا می خواهم نگاهی به موضوعات اعتراضات دانشجوبان داشته باشم. آن چیزهایی که دانشجویان برایش اعتراض می کنند، آنان را به میدان می کشد و باعث می شود علیرغم تمام سرکوبگری های حکومت اسلامی باز به میدان بیایند و خواهان تغییر در آن موضوع خاص شوند. در واقع این نوشته تلاشی است در پیدا کردن موضوعاتی که توده دانشجو را به میدان می کشد. این که توده دانشجو به چه چیزهایی عکس العمل نشان می دهد و حول چه موضوعاتی میتواند سازمان یابد و راه حل رادیکال حل این معضلات چیست؟.

به نظر من در حال حاضر موضوعات بسیار زیادی در هر عرصه از زندگی در ایران هستند که می توانند، و فی الحال موضوع اعتراض هستند و جنبش های اعتراضی حولشان شکل گرفته. اعتراضات در دانشگاه ها یا چیزی که با یک درجه تخفیف به آن می گوییم اعتراضات دانشجویی در ادامه و بستر اعتراضات اجتماعی ست که در بیرون دانشگاه در جریان است. ضدیت با زن و مردسالاری، که در دانشگاه به صورت گزینش جنسیتی و بومی گزینی و انواع مشکلاتی که به خصوص از طرف نهاد های حکومتی در دانشگاه برای دختران به وجود می آید، فقر و مشکلات اقتصادی که گریبان همه جامعه را گرفته یکی از آثارش در دانشگاه باعث عدم تخصیص امکانات به دانشگاه ها و افت شدید سطح علمی و آموزشی و رفاهی در دانشگاه ها می شود، اعمال فرهنگ اسلامی و عقب مانده شرقی که باعث تفکیک جنسیتی کلاس ها جدا کردن سرویس ها و اعمال محدود در رابطه بین دختران و پسران و سخت گیری برای حجاب  و آرادیش و غیره می شود. سرکوب عمومی در جامعه برای برقرار ماندن جمهوری اسلامی که به همه اینها شدت بیشتری می دهد و مسئله دستگیری و کلا "دانشجوی زندانی"، تعلیق از تحصیل و ایجاد مانع برای ادامه تحصیل دانشجویان فعال را ایجاد کرده است.  این ها فقط نمونه هایی از مشکلات دانشجویان در دانشگاه هاست ولی عمده ترین آنها هستند و حول هر کدام اعتراضات زیادی شده است.

همانطور که اشاره کردم همه اعتراضات در دانشگاه ها بر بستر یک اعتراض عمومی تر و با تکیه به قدرت آن در جامعه در جریان هستند. در جاهای دیگر دنیا هم حتما اعتراض برای مثلا کاهش شهریه یا سایر مشکلات در دانشگاه ها صورت می گیرد، ولی تفاوت عمده و تعیین کننده این اعتراضات با نمونه های مشابهش در ایران وجود زمینه اجتماعی برای آن اعتراض مشخص در ایران است. یعنی وجود یک جنبش قوی، معترض و آماده و مترصد برای پایان دادن به همه مشکلات به نام جنبش سرنگونی.

در ادامه این مقاله سعی می کنم لیستی از اعتراضات دانشجویان را مورد بررسی قرار دهم. لیستی از مواردی که دانشجویان در عرض سه یا چهار سال گذشته فعالانه برای تغییرشان تلاش و مبارزه کرده اند. این مبارزات گاه موفق بوده، گاه شکست خورده و گاه به بیراهه کشانده شده است. باید زمینه های این اعتراضات تحلیل شوند و سیاست ما در آن مورد بیان شود. مثلا  ریشه جداسازی جنسیتی که در واقع بخشی از آپارتاید جنسی اعمال شده در جامعه و دانشگاه است  کجاست و برای حل این مسئله چه باید کرد و در واقع راه حل ریشه ای این معضلات چیست. در واقع تلاش من این است که نشان دهم معضلات و مشکلات موجود در دانشگاه مسائلی در هم تنیده و به هم مربوط هستند که ریشه در مشکلاتی دارند که جمهوری اسلامی برای جامعه ایران به وجود آورده و راه برون رفت از آن نه تنها سرنگونی جمهوری اسلامی بلکه ریشه ای تر از آن برقراری جامعه ایی مبتنی بر آزادی و برابری است.

نیروهای موجود در صحن سیاسی دانشگاه:

در دانشگاه هم مثل بیرون آن دو جنبش عمومی برای در دست گرفتن عرصه اعتراضات تلاش و مبارزه می کنند. جریان های چپ و سوسیالیست و نیروهای راست. در واقع جریانات موجود در دانشگاه شامل طیفی از کمونیسم کارگری تا انواع راست حکومتی و غیر حکومتی است. مسئله اینجاست که هر کدام از این گرایشات تا چه حد توانسته اند در میان توده دانشجو اتوریته کسب کنند، چه قدر توانسته اند افق و آرمان شان را به توده دانشجو عرضه کنند و کاری کنند که توده دانشجو پرچم آن را بلند کند و به عنوان پرچم و پلاتفرم خود، آن را بپذیرد. مثلا چپ و سوسیالیسم در دانشگاه چقدر توانسته حرف دل توده دانشجو را بزند و توده دانشجو متقابلا این چپ و سوسیالیسم را به رهبری و آلترناتیو خود پذیرفته است. راست از انجمن های اسلامی و تحکیم وحدت گرفته تا دانشجویان لیبرال و غیره چقدر موفق بوده اند. اینجا باید توازن قوی و رانت های حکومتی برای جریانات راست را نیز در معادلات وارد کنیم. این بررسی اما در این مقاله به عنوان یک تحلیل به کمک ما می آید تا راه حل واقعی و پیشنهادی مان را بهتر بشناسیم و بتوانیم حول آن فعالیت ها مان را سازمان دهیم.

جریانات راست به همان اندازه که توانسته اند از حکومت فاصله بگیرند و یا ژست فاصله داشتن را نشان دهند به همان اندازه به توده دانشجو نزدیک شده اند البته این فاصله از حکومت تنها یک فاکنور برای نزدیکی و احاطه به اعتراضات دانشجویان است. نیروهایی مثل سازمان مجاهدین خلق هستند که شدیدا سرنگونی طلب  هستند  ولی از آنجایی که در جامعه از اقبالی برخوردار نیستند به همان درجه در دانشگاه هم آینده ایی ندارند. این را در پرانتز اضافه کنم که گرچه بخشی از جامعه از دانشگاه وارد جامعه می شود، ولی گرایشات سیاسی از جامعه وارد دانشگاه می شوند و در واقع دانشگاه به عنوان نمایشگر سطح اعتراضات جاری در جامعه عمل می کند و از جامعه بیشتر تاثیر می گیرد تا تاثیر گذار باشد.

انجمن های اسلامی و تحکیم وحدت و کسانی که اسم بی مسمای لیبرال را بر خود گذاشته اند شناخته شده ترین نیروهای راست موجود در دانشگاه هستند. این نیروها اساسا خواهان تغییردر ساختارهای اجتماعی،  براندازی حکومت و یا حتی ایجاد تغییرات اساسی در حکومت نیستند. راه حل هایشان اساسا مذاکره با حکومتی ها (به خصوص بخشی از حکومت که به آنان نزدیک هستند و در واقع یک هدف را دنبال می کنند و اینان شاخه دانشجویی آنان محسوب می شوند)، همین طور توسل به مرا
جع تقلید و خلاصه در چهار چوب وضع موجود هستند. جایی که به نیروی توده دانشجو متوسل می شوند در واقع می خواهند برای بخش دیگر حکومت قدرت نمایی کنند و به اصطلاح سیاست شان فشار از پائین و چانه زنی از بالاست تا به اهداف شان برسند.

طیف راست به دنبال راه حل اساسی برای مشکلات دانشگاه نیست چرا که اساسا مشکلش با مشکل توده دانشجو یکی نیست. به دنبال جایگاه مناسب تری در ساختار حکومت فعلی می گردد و از اعتراضات موجود و قدرت توده دانشجو در این راستا می خواهد استفاده کند. رادیکال شدن و چپ شدن اعتراضات و مطالبات در دانشگاه و جامعه البته این گرایش را مجبور می کند به چپ نزدیک شود و به زبان چپ حرف بزند ولی این نزدیک شدن در اثر فشار اعتراضات است و در واقع سیاستی است برای مهار و به راست کشیدن اعتراضات جاری. مثلا طرح جداسازی جنسیتی اصولا نباید مسئله و مشکل نهاد "انجمن اسلامی" باشد، ولی می بینیم انجمن اسلامی هم گاهی به این امر اعتراض می کند. این نشان دهنده فشار چپ و توده ای شدن مطالبات ضد مذهبی در جامعه و دانشگاه است. اگر انجمن اسلامی به جدا سازی جنسیتی برخورد اعتراضی نکند خود را در کنار بسیج دانشجویی می بیند در حالیکه این گرایش برای رسیدن به اهدافش و با توجه به جایگاهش در توازن قوای سیاسی حکومت و جامعه نیاز دارد اعتراضات اجتماعی را کنترل و تا جایی که می تواند مهار و منحرف کند و به عنوان برگ برنده خود در مقابل جناح دیگر حکومتی از آن استفاده کند.

این نیروها با شکست دوم خرداد و خاتمی در عرصه اجتماعی، شانس شان برای رهبری اعتراضات اجتماعی و همین طور در دانشگاه به شدت کم شده است. هنوز ته مانده محفل هایی که با خاتمی خود را تعریف می کنند موجودند و هر از چندگاهی به محافل خود دعوتش می کنند ولی گذشته از این محافل سیاست عمومی انجمن های اسلامی اصلاح و نگه داشتن همین حکومت است، و این بزرگ ترین نقطه ضعف این نیروهاست. این نیروها دقیقا به خاطر شکست و عبور جامعه از خاتمی و اصلاحات و قوت گرفتن جنبش سرنگونی در مقابل جنبش اصلاحات، برای بقای خود نمی توانند سیاست اصلی شان را، هدف و آرمانشان را دقیقا و بی دغدغه دنبال کنند و باید به دنبال جنبش سرنگونی بدوند و مدام تلاش کنند آن را منحرف کنند.

این گرایشات با توجه به نزدیکی و خویشاوندی سیاسی شان با جناح خامنه ای و احمدی نژاد، توانسته اند امکانات وسیع و چتر امنیتی مناسب تری نسبت به دیگران داشته باشند. شبکه خبر رسانی ، دفاتر رسمی و برگزاری انتخابات و تشکیل انجمن هایشان به طور علنی، هر چند طی یک سال گذشته مورد هجوم حکومت قرار گرفته است ولی هنوز نسبت به جریانات دیگر بسیار با امکانات تر هستند. این امکانات در عرصه عمل نقشی بسیار مهم بازی می کنند.

در ادامه مطلب به بررسی نیروهای چپ موجود در دانشگاه و اعتراضات جاری در دانشگاه می پردازیم