بازگشت به اقتصاد سیاسی – ٢

جلال برخوردار

اقدام  و سیاستهای واحد دول سرمایه داری  برای نجات و کنترل  بحران کنونی که بی سابقه هست حاکی از تحولات مهم و بین المللی جدیدی است. سرمایه داری در تمام اشکال ان و در سطح بین المللی ممکن ورشکست شود. بحران کنونی بحران پایه ای سرمایه داری است و نه فقط سرمایه داری بازار . سرمایه های ملی از جمله چینی و روسی ایرانی وووو دچار بحرانند که سرمایه داری ازاد. نتیجتنا کسانی می گویند را حل کنترل بازار و قانومند کردن ان نسخه درمان است باید به شکل کنترل شده ان یعنی چین و ایران نکاهی داشته یاشند.

 ورشکستگی سیاسی و اقتصادی سرمایه داری در سطح بین المللی  اولین نتیجه خواهد بود اگر سیاستهای کنونی و تزریقهای مالی دول سرمایه داری تاتیر گذار نشود و این یعنی مادر تمام بحرانها . و اگر این اتفاق بیوفتد که دور از انتظار نیست  دلیلی نیست که ماموریت تانکهای ابراهام  لینکولن از بفداد به نیویورک و واشینگتن و لندن  تغییر یابد. ان چیزی که مردم و کارگر را وحشت زده کرده فقط از دست دادن شغل و پس انداز دوران با زنشستگی نیست بلکه نظام و سیستمیست که از این بحران بیرون خواهد امد.

 

دامنه بحران

 

هیچکس  دامنه و عمق بحران کنونی را نمی داند انهم به این دلیل که کسی نمی داند که این بحران مالی و یا بحران اعتبارات است و یا چیز دیگریست . مساتل و مقوله های اقتصادی که امروزه و بیشتر در شکل امار و ارقام دروغین و بر سر تابلوهای استوگ مارکت راه را به یک تصویر واقعی از این بحران بسته است. خصوصا حضور جمعیت عظیمی از مزدوران و توجیه کنند گان اکادمیست و اقتصاد دان  این تصویر را گونگتر و تاریکتر کرده است . این بحران فقط دول سرمایه داری غرب و سرمایه داری ازاد نیست به این دلیل که بخش زیادی که در این دایره نیستن کماکان تحت تاتیر این بحرانند. بطور متال اقتصاد سرمایه داری اسلامی ایران در مرکز این تلاطم است بدون این جزو و بخشی از دایره سرمایه داری غرب باشد.

شاید کوبا تنها نقطه و کشوری هست که به  کمترین شکل تحت تاتیر این بحران و انهم به این دلیل که مواد و اقلام حیاتی و ضروی بشر از جمله مسکن غذا و پزشکی  در بازار خرید و فروش نمی شود.

 

بحران دستمزدها

.

ان چه که به عنوان بحران اعتبارات است بیان  سرمایه دارانه رابطه ساده کار و سرمایه و چگونگی ارزش گذاری کا لای قدیمی و کلاسیک جامعه سرمایه داریست . رابطه ساده اسیت از جمله زمین و مسکن و غذاها  در مقابل دستمزد است .

 درحالی که ارزش اولی و کل کالاها به جز نیروی کار طی ۳۰ سال گذشته به ۳ و یا ۴ برابر افزایش یافته اما دومی یعنی سطح متوسط دستمزها تقریبا منجمد بوده و این یک روند جهانیست . به بیان دیگر در مقابل هر دلاری که از تروت اجتماعی و تحت عنوان دستمزد ها به جیب کارگر امده حداقل و در خوشبینانه ترین حالت  یک دلار و نیم  فقط سودهای بانکی و اعتباری و غیره و به اشکال مختلف خارج شده.

تازه در ایران و مصر این رابطه به احتمال زیاد ۱ به ۱۰ است . فاصله ارزشی و مبادله ای این کالاها و از جمله مسکن و زمین در مقابل ارزش نیروی کار انقدر زیاد است که اعتبارات قادر به پر کردن این فاصله نیست و نتیجتنا منجر به کمبود پول و نقدینگی  شده. به بیان دیگر مطلقنا هیچ کس نمی داند ارزش واقعی کالاها از جمله زمین و مسکن و برنج  و ماشین و نیروی کار چقدر است.

 این ابهام و ناروشنی در نگاه اول ساده و بازاری و تا کنون و از دهه ۸۰ یعنی دوران تاچریسم و ریگانیسم به مکانیزمهای بازار و بخصوص توسط قانون عرضه و تقاضا و رقابت توضیح داده می شد. اما و در واقع ابهام بر سر مبارزه طبقاتی و چگونگی تعیین ارزش کالا و تقسیم سروت اجتماعیست  و تماما مربوط به دوران پس از جنگ سرد است. تا قبل از این دوران ارزش های واقعی و بازاری این کالا ها را یک مبارزه سیاسی طبقاتی حاد بین راست و چپ جامعه ( کارگر و سرمایه دار) و بر بستر قدرت طبقاتی تعیین می شد و ارزش نیروی کار تعیین کنند ترین فاکتور در تعیین ارزش کالاهای دیگر بود. با منتقل شدن ارزش گذاری نیروی کار به مکانیزمهای بازار و رقابت و بخصوص پدید گلوبالزاسیون که رابطه کار و سرمایه را تماما به نفع سرمایه تغییر داد  راه برای افزایش اختیاری و دلیخواه ارزش  کالا و به بخصوص و به اصطلاح  طلای جدید یعنی مسکن و زمین باز شد. از اوایل دهه نود و بخصوص پس از فرو ریختن دیوار برلین دست سرمایه دار در این رابطه به مراتب بازتر شد و نتیجتا مبارزات کارگری و سوسیالیستی جهت افزایش دستمزهای واقعی به یک سکون مطلق گرایید.

 جنس این بحران از نوع بحرانهای ۱۹۲۹ و یا ۱۹۷۰ ۱۹۸۹ و یا ۲۰۰۰ و ۲۰۰۲ نیست. این بحران و تقابل ارزشهای کالاتیست و یا به بیان دیگر تقابل ارزش کذاریهای های ملی با پدیده جهانی و گلوبالیزاسیون است. تزریق پول و تضمین اعتبارات  ان طور که دول سرمایه داری به ان مشغولند فقط نقش مقطه ای  و به عقب انداختن بحران است . تعیین ارزش گذاری و مبادله ای کالا ها به روشهای کلاسیک سرمایه دارانه دچار اختلال شده و این مربوط به رابطه کار و سرمایه و ربط زیاد هم به بازار ندارد.

اعتبارات و سیستم مالی دنیا در استانه منقبض شدن است  به این دلیل ساده که کسی نمی داند بطور متال  ارزش ماشین من ۱ ملیون تومان است یا ۱۰ میلیون که تاریخنا در و بر بستر مبارزه سوسیالیستی و کارگری  و روابط کار و سرمایه ارزش گذاری می شد.

 

ایران و بحران اقتصادی

 

ادعا می شود که ایرا