بازبینی یک تجربه , درس های کوبانی و حاکمیت خود مدیرتی در کردستان سوریه

بازبینی یک تجربه

درس های کوبانی و حاکمیت خودمدیرتی در کردستان سوریه

جایگاه بررسی، بازخوانی و بازبینی آنچه در کردستان سوریه بطور کلی و در مقاومت کوبانی بطور اخص برای ما اهمیت دارد، بسیار بیشتر از یک رویداد مشخص، بلکه اثبات دوباره ممکن هایی است که از جانب دنیای سرمایه داری ناممکن جلوه داده می شدند. سنت کوبانی برای ما یاد آور سنت “مقاومت ۲۴ روزۀ سنندج”، و سنت “کوچ تاریخی مریوان” است!

وقتی صحبت از “سنت” مقاومت توده ای و از پایین می کنیم، دیگر برای یک کمونیست واقعی موضوع، به بهانه کمبودها، ضعف ها، پاشنه آشیل ها و مخاطرات  فرا رویش رقم نمی خود، بلکه در وهله اول پشتیبانی بی دریغ برای تثبیت سنت ها، اصل می شود و در وهله دوم نقد مسئولانه برای فایق آمدن بر مخاطرات و ضعف ها!

به جنبش مقاومت در کردستان سوریه برخوردهای متفاوتی می شود. برخورد دشمنان به این جنبش تا حد زیادی روشن است، اما در بین مدافعین این جنبش، بویژه در میان نیروهای چپ و رادیکال نیز برخورد یکسانی به این تجربه نمی شود. گروهی آنقدر ابعاد حماسی و مثبت این تجربه را برجسته می بینند که ضعف ها و کمبودها را نمی بینند و گروهی بعکس آنقدر ضعف ها و کمبودها را بزرگ نمایی می کنند که از دفاع پیگیرانه از این سنت غفلت می کنند. هدف این بازبینی و مروری کلی به این مسئله، تلاشی دوباره است به تثبیت گفتمانی مسئولانه، تاکید روی باورهای مشترک در دفاع از دستاوردهای کوبانی، و تلاش برای فایق آمدن بر مخاطرات و ضعف هایی که این تجربه در خود مستتر دارد.

شرایطی که جنبش مقاومت کوبانی در آن میسر گشت!

دو سال پیش بر متن گسترش جنگ داخلی در سوریه، که هر روز ابعاد تازه ای بخود می گرفت، رژیم “بشار اسد” که از یک طرف خود را در معرض اعتراضات توده ای در شهرهای کردستان می دید و از طرف دیگر تحت فشار نیروی های “ارتش آزاد” و گروه های مسلح اسلامی از نوع “داعش”، “القاعده” و “جبهه النصره”  قرار داشت، در یک توافق دوفاکتو و غیر رسمی واحدهای ارتش و نهادهای امنیتی اش را از بخش های وسیعی از مناطق کردستان سوریه خارج کرد، و نیروهای وابسته به حزب “اتحاد دموکراتیک” و دیگر گروه های سیاسی و نهادهای توده ای که در دل این بحران سیاسی شکل گرفته بودند، کنترل اوضاع را به دست گرفتند. مردم ساکن در مناطق کردستان سوریه تحت این شرایط، نه تنها امکان یافتند که خود را زیر منگنه و پیامدهای فاجعه بار جنگ ارتجاعی نیروهای دولتی و جبهه ارتجاعی نیروی اپوزیسیون بیرون بکشند، (و این اولین و یکی از نقطه قوت های مثبت های این تجربه است)،  بلکه این امکان را نیز یافتند که با سازماندهی توده ای، خلاء نبود یک سیستم اداری را پر کنند. در این سیستم خود حاکمیتی توده ای، که به انجمن های منتخب محلی در شهر و روستا متکی است، تقریبا زنان و مردان به یکسان حضور پیدا کردند. این اداره خود حاکمیت توده ای، نه تنها در زمینه برابری حقوقی زن و مرد و در عرصه های مختلف حیات اجتماعی و سیاسی، بلکه در زمینه به رسمیت شناختن حقوق اقلیت های ملی و مذهبی، تأمین آزادی های سیاسی و آزادی فعالیت احزاب، و برسمیت شناختن حقوق پناهندگان نیز سیاست های پیشروی اتخاذ کرده است.

اینها دقیقا نکاتی هستند  که بر خلاف سنت های رایج ناسیونالیستی، به حضور و دخالت و خودمدیریتی مردم امکان مقاومت جانانه از شهر کوبانی را داد و در کانتون جزیره قانون حقوق زن را که بدعتی تازه و پیشرو بر علیه ستم جنسیتی در این منطقه  بود، فراهم کرد.

شهر کوبانی پس از١٣۴ روز نبرد قهرمانانه در برابر جانیان گروه اسلامی “داعش” بطور کامل از وجود این نیروی ضد انسانی پاک شد. “داعش” در طول این مدت با برخورداری از کمک های همه جانبه دولت های مرتجعی چون ترکیه، عربستان و قطر برای تصرف کامل کوبانی از هیچ جنایتی فروگذار نکرد تا بلکه بتواند با در هم کوبیدن تجربه خود مدیریتی مردم کردستان سوریه و برقراری “خلافت اسلامی” به تکیه گاهی برای دولت ترکیه و دیگر حکومت های ارتجاعی در این منطقه تبدیل شود.

اما جنبش مقاومت کوبانی روند رویدادها در منطقه را تغییر داد. مردم مبارز کوبانی نشان دادند که با مبارزه یکپارچه و متحدانه می توانند از دستاوردهای مبارزاتی و از حق حاکمیت و اعمال اراده بر سرنوشت خود، و از ارزش های پیشرو و والای انسانی که برای آنها به مبارزه برخاسته اند قاطعانه دفاع کنند. مقاومت و نبرد پیروزمندانه مردم کوبانی درس ها و تجارب غنی و ارزنده ای نه تنها برای مردم کردستان سوریه بلکه برای مردم منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، و سراسر جهان در بر داشت.

تجربه شکوهمند مقاومت کوبانی بار دیگر نشان داد که نه تهاجم نظامی جانیان دولت اسلامی، نه توطئه های قدرت های سرمایه داری جهانی و دولت های فاشیست و مرتجع منطقه، و نه ریاکاری جریانات ناسیونالیست، یارای مقابله با اراده مردمی که برای دفاع از حقوق خود در ابعاد توده ای دست به اسلحه برده اند را ندارند.

در یک کلام آنچه دفاع و پشتیبانی از سنت کوبانی را برای همه انسانهای آزاده و کمونیست ضروری ساخت، سنت انقلابی و متکی به خود آن، شرکت فعال زنان، قوانین پیشرفته در کانتون ها و نشان دادن بی کفایتی راهکارهای ناسیونالیستی حتی در حل مسئله ملی بود. در مورد آخری تنها مقایسه اجمالی بین تجربه جنبش مقاومت کوبانی و سیستم خود حاکمیتی توده ای در کردستان سوریه با آنچه طی بیش از دو دهه گذشته در کردستان عراق شاهد آن بوده ایم، بطور بسیار برجسته تری دستاوردهای جنبش حاکمیت توده ای در کردستان سوریه را نشان می دهد. چرا که حکومت “اقلیم کردستان” و پارلمان کردستان عراق طی ۲۲ سال گذشته به میدان مانور احزاب سیاسی حاکم تبدیل شده و به عکس این سنت، به مثابه ابزاری برای به حاشیه راندن مردم از دخالت مستقیم در اداره جامعه عمل کرده است.

مخاطرات و تهدیدات خارجی فرارو!

در عین حال و علیرغم دستاوردهای گرانبهایی که در کردستان سوریه شاهد آن بوده ایم، این جنبش  کماکان در معرض تهدیدات مختلف خارجی نیز قرار دارد.

– کوبانی جه به لحاظ نظامی و چه به لحاظ سیاسی اهمیتی استراتژیک برای “داعش” و “جبهه النصره” دارد، لذا تداوم تهاجم و خرابکاری های آنها کماکان یکی از مخاطرات و تهدیدات برای این جنبش بشمار می رود.

– سیاست های شووینیستی دولت ترکیه که  “تجربه شکل گیری حکومت خود گردان کردها در مناطق هم مرز با این کشور را همواره خطری برای امنیت خود بشمار می آورد، تهدید و مخاطره دیگر است. دولت ترکیه فکر می کند یک کردستان نسبتا با ثبات سیاسی در سوریه با نظام خود مدیریتی توده ای، نه تنها میدان مانور سیاسی و نظامی “پ.ک.ک” را گسترش می دهد، بلکه به اهرم فشار سیاسی نیرومندی علیه سیاست های شووینیستی اش در قبال کردهای این کشور تبدیل می گردد. از این رو دولت ترکیه می کوشد ضمن اینکه دغلکارانه این پیروزی را به بیراهه بکشد، کماکان نقش ترانزیت را برای کمک های حکومت های عربستان و قطر به گروه های افراطی “سلفی” در سوریه ایفا می کند.

– از طرف دیگر دولت ترکیه در همکاری با آمریکا آشکارا برای تبدیل کردن جنبش مردم کردستان سوریه به بخشی از استراتژی نیروهای شووینیست اپوزیسیون همچون شورای ملی سوریه و “ارتش آزاد”، تلاش می کند تا از این طریق مبارزه عادلانه آنان را تضعیف و به بیراهه ببرد. در آخرین توافقاتی که در روزهای اخیر ترکیه با آمریکا انجام داده، ترکیه عملا در تلاش است با اعزام کارشناسان نظامی برای آموزش نیروهای حکومت اقلیم کردستان عراق و اعزام نیرو به کوبانی (ظاهرا به عنوان کمک)، سیاست به انحراف کشاندن و کارشکنی در جنبش مقاومت در کردستان سوریه را فعالانه تر به پیش ببرد.

نگرانی و ضعف های درونی جنبش مردم کردستان سوریه

سنت مقاومت کوبانی می باید در ادامه مقاومت حماسی – نظامی برای دفاع از کوبانی، بر یک  نظام مبتی بر تامین حق حاکمیت مردم و برای حفظ دستاورهایش نهادینه شود. یکی از نگرانی ها که این تجربه را تهدید می کند، ناکامی در شکل دادن به یک ساختار سیاسی و اداری است که تداوم مشارکت مردم را در اداره امور و در تعیین سرنوشت سیاسی خود فراهم ننماید. رشد بوروکراسی و انحصارطلبی در رهبری این جنبش می تواند به در پیش گرفتن روش های غیر دموکراتیک از بالای سر شوراها یا انجمن های منتخب مردم منجر شود، بطوری که امکان دسترسی واقعی کارگران و زحمتکشان را به اهرم های قدرت غیر ممکن کند.  محدود کردن آزادی های سیاسی، عدم تلاش برای بهبود شرایط زندگی اکثریت مردم و بطور کلی بیگانه شدن مردم با ساختار حکومت از جمله خطراتی است که جنبش کردستان سوریه را تهدید می کند. حضور زنان و مردان کارگر و زحمتکش که اکنون در خط مقدم جبهه جنگ با دشمن قرار دارند، باید در رهبری نهادهای حاکمیت توده ای تثبیت و نهادینه شود. حضور این نیرو در مدیریت اقتصاد جامعه، پیشروی تجربه حاکمیت توده ای و تأمین آزادی های سیاسی و دمکراتیک را تا حدود زیادی تضمین می کند. روش های انحصار طلبانه رهبری این جنبش می تواند مانعی برای تحقق این امر باشد.

یکی دیگر از ملاحظات استراتژی رهبری این جنبش  است. در این منطقه هژمونی دست “ی.پ گ” است و این حزب از اندیشه های عبدالله اوجلان پیروی می کند. طی سال هایی که اوجلان در زندان حکومت ترکیه  بسر می برد، تحت تاثیر جنبش زاپاتیستی مکزیک و نظرات تئوریک “بوکچین” با طرح نظریه “کنفدراسیون دموکراتیک” به نقد گذشته خود و حزب کارگران کردستان پرداخت. بر اساس این نظریه  که او در کتاب “نقشه راه” سعی کرده است آن را با شرایط کردستان به شیوه ای متناقض تطبیق دهد، ناسیونالیسم و دولت ملی  را به نقد کشیده و در مقابل، حل مسئله ملی را از طریق دموکراسی مستقیم و کنفدراسیون دموکراتیک عملی می داند. او  از سال ۲۰۰۵ استراتژی  خود مبتنی بر “کنفدراسیون دموکراتیک” را رسما اعلام کرد. پس از آن، آنها تلاش های مستمری را در ایجاد سازمان های خودمدیتریتی در کردستان ترکیه  در محلات شهرهای زیر نفوذ خود بویژه در  شهرهای هاکاری، شیرناک، ماردین، سیری، دیاربکر، باتمان و وان بعمل آوردند.

این تلاش در کردستان ترکیه که منطقه اصلی نفوذ “حزب کارگران کردستان” است به بار ننشست و علیرغم قدرتی که “پ.ک.ک” در این مناطق دارد، دستاوردی نداشته است.  دولت ترکیه تمام این مجامع و حزب “پ.ک.ک” را  که قاعدتا پایه های مادی”کنفدراسیون دموکراتیک” مورد نظر اوجلان باید باشد، غیر قانونی و تروریست اعلام کرده و تاکنون هزاران تن از فعالین این نهادها را دستگیر و به زندان انداخته است.

در سطحی عمومی تر، پروسه آشتی با دولت ترکیه هم، بر همین اساس از طرف “پ.ک.ک” مطرح شد و اگر چه این حزب تا حد کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه پیش رفت، ولی به جز کاستن از ظرفیت ها و پتانسیل جنبش حق طلبانه مردم کرد در کردستان ترکیه، نتیجه ای به بار نیاورد  و دولت ترکیه در عمل هیچ امتیازی را برای کردها در کردستان ترکیه برسیمت نشناخت.

شرکت “پ.ک.ک” در “کنگره ملی کرد” که احزاب بخش های دیگر کردستان هم در آن شرکت داشتند، در واقع  در تعقیب همین استراتژی و به هدف جا انداختن «آشتی ملی» در بخش های دیگر کردستان بوده است.

ولی آنچه در ترکیه ممکن نشد، در کردستان سوریه در شرایط ویژه ای در غیاب قدرت و نفوذ حکومت مرکزی به بار نشست. حزب “پی. ی. د” (حزب اتحاد دموکراتیک) که در سال  ۲۰۰۳ ایجاد شد، (با وجود اینکه احزاب و سازمانهای کردی دیگری که مدتها قبل تر وجود داشتند)، به سرعت در میان مردم کردستان سوریه گسترش یافت. مردم با پشتیبانی “پ.ی.د” و “پ.ک.ک” جنبش جامعه دمکراتیک را شکل دادند و از این طریق آنها بعد از عقب نشینی ارتش سوریه طرح ها و برنامه های خود را به اجرا درآورند.

اما سئوال این است که این الگو  آیا در صورت تغییر شرایط در این منطقه هم می تواند مدلی مناسب در مقابل رژیم های دیکتاتور و مستبدی مانند حکومت های “بشار اسد” و “اردوغان” باشد؟  آیا این ارگان های خود مدیریتی کماکان می توانند سنت هایی را که در غیاب حضور حکومت مرکزی و در شرایطی غیرمتعارف بدست آورده اند،  حفظ کنند و به آن وفادار بمانند؟ آیا این راهکار که تئوری آن در غرب و منطبق به ساختارهای سیاسی و اجتماعی متفاوتی پی ریزی شده است، با وجود حکومت های دیکتاتوری، مستبد و بی رحمی مانند عراق و ترکیه و سوریه عملی است؟

در خاتمه همانگونه که در مقدمه این بحث اشاره شده، جنبش مردم کردستان سوریه علیرغم کمبودها و ضعف هایش، و علیرغم هر نقدی که به رهبری هژمونیک آن که بدیل استراتژی سوسیالیستی را با بدیل “کنفدراسیون دموکراتیک” جایگزین کرده است داشته باشیم، برای ما قابل دفاع است! دلایل دفاع بی دریغ ما از این جنبش نه از سر تایید ضعف هایی که این حرکت در درون خود حمل می کند، بلکه به اعتبار سنت هایی است که دخالت وسیع مردم را تاکنون فراهم کرده و به حضور و نقش زنان در تصویب و اجرای قوانینی پیشرو در این منطقه مجال داده است، می باشد.

برخورد فعال و مسئولانه همه نیروهای چپ و کمونیست به این تجربه بدون شک ظرفیت و پتانسیل مردمی و توده های کارگر و زحمتکش را در نهادینه کردن نقش و قدرت آنها در ساختار جامعه بالا می برد. این تجربه شایان بالاترین پشتیبانی است. نقد مسئولانه کمبودها و ضعف ها و پاشنه آشیل های آن، و آگاهگری در مورد مخاطرات و توطئه های حکومت های مرتجع منطقه و قدرت های امپریالیستی، از نظر ما می تواند بهترین دفاع از این تجربه درخشان باشد. این وظیفه ماست!