تنظیم از یک نامه به حزب حکمتیست!

تنظیم از یک نامه به حزب حکمتیست!

خواننده گرامی!  به تاریخ زیر نامه ای برای حزب کمونیست کارگری _ حکمتیست نوشتم و تا کنون جواب و یا تماسی از جانب این حزب دریافت ننموده ام. اما رسیدن نامه بصورت الکترونیکی را دریافت نمودم. انتشار علنی نامه را از زاویه منافع کارگران و زحمتکشان لازم دانستم و تغییراتی در متن نامه که جنبه بیرونی را در بر بگیرد به عمل آورده ام.

**************************************************************************************************
به اعضا کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری – حکمتیست!
موضوع : باندرول  «گارد آزادی»
همراه با درودهای فراوان!
در حاشیه اطلاعیه حزب حکمتیست ” فعالیت واحد ۳۷ گارد آزادی”. در متن گزارش چنین آمده است:
« امروز پنجشنبه ٢٩ بهمن ماه واحد ۳۷ شوان، با برافراشتن آرم گارد آزادی و نصب باندرلی بزرگ که بر روی آن نوشته شده “زنده باد گارد آزادی”، ابراز وجود علنی خود را در یکی از شلوغ ترین نقاط شهر سنندج به اطلاع عموم رساند. رفقای واحد ۳۷ شوان با اقدام جسورانه خود، دفاع از آزادی و برابری را در اولویت و سرلوحه کارم و فعالیت خویش قرار دادند . »
ابتدا هنگامی که این گزارش را در فیس بوک دیدم، فکر کردم که افرادی از حزب حکمتیست با اقدام خود سرانه، با آویزان کردن یک تکه پارچه خواسته اند که بزرگنمایی کنند،و وجهه ای برای خود بخرند. شما افرادی از اعضا حکمتیست آنر برای بزرگنمایی کردن از خود به فال نیک گرفته اید؟ اما وقتی صفحه یکی از رهبران حزب حکمتیست  را باز کردم، متوجه شدم که این یک بزرگنمایی رسمی است.
دوستان، بنده به جنبه تشکیلاتی این واحد نظامی و اینکه وجود خارجی دارد یا نه، طول و عرض آن چقدر است نمیپردازم. در مورد اینکه تشکیلات شما و یا هر تشکیلات دیگری در کردستان خود را برای برآمد توده ای آماده کند و مسلح باشد ممانعتی نمی بینم. اما این نیروی نظامی با چه تعریفی و تحت چه تحلیلی، اولویتها و فعالیتهایش در هر دوره چگونه باید باشد و دهها فاکتور دیگر مسئله اساسی است، که بنده به آن معترضم!  شخصا تجانسی مابین اهداف شما از فعالیت نظامی در مقایسه و احتمالا الگوبرداری از نیروی نظامی که در آفریقا جنوبی (هنگام مبارزه علیه آپارتاید عمل میکرد) بود، نمی بینم.
جهان بینی شما به مبارزه مسلحانه و رابطه آن با مبارزات توده ای از همان نگرش سرچشمه میگیرد که  تلفات گردان شوان، ارومیه، چیا، و احد شهر سنندج و… را بدنبال داشت. ما پس از آن همه جانبازی به سندی در گنگره ششم کومله دست یافتیم که در تقابل با افکار نظامیگری شما و امثالهم است.
اینکه در طول یک دهه گذشته این حزب چقدر نیرو صرف تبلیغات برای این «گارد» بعمل آورده، چه ریسکهایی کرده است ، چه بهایی برای آن پرداخت نموده و از این قبیل، به جای خود. ما از دور فقط گوشه هایی از آن را باخبریم. مثلا با خبریم که هزاران دلار جرج کردید که رفیق ذیجی، عضو رهبریتان قبل از انشعاب اول حزب کمونیست کارگری چند کاروانچی را به هنگامی که در زیر کوله بارهایشان نای نفس کشیدن را نداشتند، ببیند و سپس بگوید “عکسهای خودم و رهبری را پخش کردم” و آنرا در روزنامه هایتان با آب و تاب به عنوان عملیات موفق کارد آزادی گزارش کنید!.
 یا  اینکه وقتی رفیق محمدی  را به اطراف سنندج فرستادید، میخواستید که چه چیز به کارگران و زحمتکشان شهر و روستاهای سنندج بگویید که از راه دور ممکن نبود؟ همه میدانیم که این حرکت مشکلات بسیاری را برای جمعی از مردم شهر و روستاهای اطراف سنندج فراهم آورد. کمک مردم به نجات این واحد به دور از وابستگی و تعلقات  به حزب خاصی بود، آنها مانع شدند که رژیم  در نابود کردن واحد ناکام بماند! این کجایش برخوردی مسئولانه است که شما با این اقدامات و با استفاده از اعتبار گذشته جریانی که همگی ما در آن بودیم، مردم را به کام گرفتاری میاندازید و سد راه مبارزه توده ای میشوید؟ حزب کمونسیت کارگری- حکمتیست در کمال تقدس گرایی حزبی، مشکلات ایجاد شده برای مردم توسط این رفیق را “پیام آور آزادی ” نام نهادید، و چه پیامها و تبریکاتی را که برای این واحد ننوشتید و نشنیدیم؟
اگر این واحد نتوانسته بود خودش راهم نجات دهد، به عنوان« پیام آور آزادی»، مورد تجلیل قرارد دادید، چگونه میتواند آزادی را برای دیگران به ارمغان آورد( شاید بهتر میبود که میگفتید خالق مشکلات برای مردم!). شما با این پیام هایتان فراخوان میدهید که جنبش های توده ای منتظر باشند که این رفیق و یا رفقای دیگری از حزب حکمتیست، رهایی را برایشان به ارمغان آورند!؟. این پیام بسیار معانی دیگر را به دنبال دارد که لزومی به توضیح بیشتر نیست. اگر لازم دارید اطلاعیه هایتان را برایتان میفرستم.
 به مانند فردی که سرنوشت زحمتکشان کردستان را جدا از سرنوشت خود نمیدانم، فعالیتهایی اینچنین را به ضرر منافع کارگران و زحمتکشان و مبارزات توده ای میدانم. این ادامه همان بی مسئولیتی است که در حرکتهای اعتراضی دیگر، منجمله جنبش دانشجویی خود را نشان داد. نگرشی غلط و اتخاذ سیاستهای اشتباه که موجب ضربات جبران ناپذیری به جنبش دانشجویی شد و هیچ کس مسئولیتش را رسما به عهد نگرفت. و اگر چه در گوشه و کنار افرادی خجولانه به اشتباهات خود اقرار کرده اند.
در شرایطی که رژیم جمهوری اسلامی بیشتر از هر زمانی تحت فشار افکار عمومی است و این رژیم برای جبران شکستهای خود به هر دستاویزی متوسل میشود که خود را نجات دهد. میخواهد سایه اعدام و طناب دار را بر روی سر مردم بچرخاند.  چرا احزاب سیاسی همچون حزب حکمتیست با تظاهر سازی «تبلیغات بازی» دستاویز را ساخته و پرداخته میکند؟ اعدام زندانیان سیاسی در پنچشنبه گذشته در کردستان افکار عمومی را متوجه و علیه رژیم جمهوری اسلامی نموده و شما با این تبلیغات بی پایه در این روزهای معین، مبارزه را منحرف و به کج راهه میبرید. از آویزان شدن باندرولی که ممکن است کار یک نفر بی تجربه به مبارزه توده ای باشد، شما را به وجه آورده و از شادی خواب را بر خود حرام کرده اید، چرا؟
شما نیز رسما بدونه تشخیص اوضاع سیاسی در کردستان ،صفحات خود را مملو از بزرگنمایی این باندرول میکنید. مردم عادی  این کارها را مثل آب خوردن انجام میدهند، ولی چرا انجام نمیدهند؟ چونکه به مانند برخی از احزاب سیاسی، سطحی گرا نیستند! بنده از بزرگنمایی های دیگرتان که حزب حکمتیست مورد نظرش بوده، عکس العمل چندانی نشان نداده ام اما با ساخته و پرداخته خیالی و خراطی کردن فعالیت نظامی و نامگذاری واحد، شوخی بزرگی به مبارزات توده ای می نمایید. به همین دلیل از شما دوستان ، تقاضا دارم که این اطلاعیه را هر جا که پخش کرده اید بردارید و پاسخ خود را به بنده ابراز نمایید/ متکشرم!
 اگر چه تجارب تلخی از انتقاد پذیری توسط حزب و جمعی از شما دوستان قدیم دارم، اما برخی پرنسیب ها و منجمله اینکه ما گذشته ای مشترک با هم داشته ایم، خواستم قبل از اینکه در دسترس عموم قرار بدهم نظر و عکس العمل شما را بدانم.
با ر دیگر به اختصار بگویم که این حرکات را در شرایط کنونی غیر مسئولانه میدانم! شرایطی که  جنبش توده ای، کارگری، معلمان ، زنان، پرستاران و مبارزه اقشار دیگر برای به کرسی نشاندن خواسته های خود به نسبت درجه توان و سازمانیابی شان تلاش میکنند، فعالتهای شما را چوب لای چرخ این مبارزه میدانم!
 تاکنون افراد زیادی بمانند بنده تحت عنوان تضعیف نکردن« جبهه چپ» نیروی خود را صرف نقد و  افشا سیاستهای غلط شما در ابعاد علنی ننموده اند. اما متاسفانه دود این سکوت به چشم کارگران، مبارزین توده ای و اجتماع رفته است. لطفا با این کارهایتان، مردم را به حال خود رها کنید!
با آرزوی تندرستی
ابراهیم رستمی  ۲۲ فوریه ۲۰۱۵