شیوخ عربستان، اصلی‌ترین وارث سیاست‌های قرون وسطایی محمد پیامبر مسلمانان هستند!

مقدمه

عربستان، یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان و اولین صادرکننده «طلای سیاه»، یعنی نفت است. اما در عین حال فاسدترین و مرتجع‌ترین حکومت‌های جهان نیز به شمار می‌آید. در این کشور قدرت و ثروت و ایدئولوژی اسلامی آن‌چنان در هم تنیده شده است به طوری که به معنای واقعی می‌توان گفت: «شیوخ عربستان اصلی‌ترین وارث سیاست‌های قرون وسطایی محمد پیامبر مسلمانان هستند.»

خاندان سعودی حاکم بر عربستان در حالی داعیه رهبری جهان اسلام را دارد که بسیاری از اعضای این خاندان، غرق در فساد هستند و این موضوع  شاهزاده‌های این خاندان است.

عربستان سعودی که نام آن پیش از تسلط آل سعود «حجاز» بود، با ۶۹۰/۲/۱۴۹ کیلومتر مربع وسعت، بزرگ‌ترین کشور خاورمیانه محسوب می‌گردد. شبه‌جزیره عربستان در همسایگی کشورهای کویت، عراق و اردن در شمال، یمن در جنوب، امارات متحده عربی، و قطر در شمال شرقی و عمان در شرق واقع شده است. عربستان از سوی شمال با خلیج فارس و از سوی خاور با دریای سرخ و از سوی جنوب شرقی با دریای عرب دارای مرز آبی است.

عربستان دو میلیون و ۱۴۹ هزار و ۶۹۰ کیلومتر مربع مساحت داد که حدود چهار برابر مساحت فرانسه است.

این کشور ۲۸ میلیون و ۸۳۰ هزار نفر جمعیت دارد که حدود هشت میلیون نفر از آنان اتباع خارجی هستند و پایتخت آن ریاض است. مذهب رسمی در عربستان، تسنن است. البته حدود ده درصد مردم این کشور شیعه‌اند. انجام اعمال مذهبی مذاهب دیگر در عربستان ممنوع است.

آب و هوای عربستان عموما گرم و ناسازگار است. در شب هوا معتدل و اغلب سرد است و شدت تابش نور ماه و ستاره به شب جلوه خاصی به آسمان می‌دهد. دمای هوا در طول روز بالاست و غالبا تغییر آب و هوا طی روز شدید است. آسمان معمولا چنان صاف و روشن است که خورشید به شدت می‌تابد و گرما و نور از سطح سنگ‌ها و ماسه‌های خشک منعکس می‌شود. وزش بادهای سوزان، گردباد و سراب در طی روز چندین بار اتفاق می‌افتد.

شهر طائف تنها منطقه‌ای است که آب و هوای معتدل دارد و به همین جهت ییلاق این کشور محسوب می‌شود. دهران یا ظهران، این شهر مرکز شرکت نفت عرب و آمریکا‌(آرامکو) است و شامل خانه‌های کارمندان و کارگران است.

وضعیت زنان در عربستان سعودی، یکی از مسائلی است که نشانه‌های نقض آن را می‌توان در ساده‌ترین مسائل از جمله گواهینامه رانندگی و انتخاب همسر مشاهده کرد، این در حالی است که حتی چهار دختر پادشاه در حصر خانگی شده‌اند.

در این کشور، به خصوص زنان به معنای واقعی حقوقی ندارند. حتی اکنون زنانی که رانندگی می‌کنند به عنوان «تروریست»، به دادگاه می‌فرستند.

اما با این وجود، برای دولت‌های جهان و منطقه اهمیتی ندارد که حاکمیت این کشور چقه‌در مرتجع و وحشی است همین که حکومتی پولدار و مدافع سیستم سرمایه‌داری است کافی‌ست که در آغوش گرم سیستم سرمایه‌داری جهانی و در راس همه دولت‌های به اصطلاح دموکراتیک غرب قرار گیرد.

مسابقه سران حکومت‌های جهان برای شرکت در مراسم مراسم خاک‌سپاری ملک عبدالله

ساعاتی پس از اعلام خبر درگذشت ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی، رهبران و مقام‌های ارشد کشورهای مختلف با همدیگر مسابقه گذاشتند که کدام یکی زودتر پیام تسلیت بفرستند و با هیئت‌های بلندپایه در مراسم خاک‌سپاری او شرکت کنند. برای مثال، باراک اوباما رییس جمهور دموکرات آمریکا، بازدید خود از هند را نیمه تمام گذاشت و با یک هیئت بلندپایه راهی عربستان شد. در حالی که در ترور پاریس و کشتن سردبیر و هیئت تحریریه نشریه شارلی ابدو، هیچ‌کسی را نفرستاد و فقط سفیرشان در فرانسه در راه‌پیمایی نمایشی سران کشورهای مختلف جهان در پاریس، شرکت کرد.

باراک اوباما، حتی ساعتی پس از اعلام خبر درگذشت ملک عبدالله، او را رهبری رک‌ توصیف کرد که در مورد باورهای خود شجاعت داشت. البته عربستان سعودی از مهم‌ترین هم‌پیمانان منطقه‌ای و جهانی واشینگتن به شمار می‌رود.

به گفته اوباما «در حالی ‌که کشورهای ما برای گذشتن از بسیاری چالش‌ها با هم همکاری می‌کردند، من همواره برای جنبه‌های فکری ملک عبدالله ارزش قائل بودم و به دوستی گرم و خالص‌مان احترام می‌گذاشتم.»

جو بایدن، معاون رییس ‌جمهوری ایالات متحده، گفته است هیئت آمریکایی برای ادای احترام به پادشاه درگذشته را رهبری خواهد کرد.

جرج بوش، رییس‌ جمهوری پیشین ایالات متحده، نیز پادشاه درگذشته عربستان را «دوست و شریکی عزیز» خطاب کرده است.

دیوید کامرون، نخست‌ وزیر بریتانیا، دیگر هم‌پیمان نزدیک غرب به ریاض، گفته از شنیدن این خبر «شدیدا اندوهگین» شده است. او ابراز امیدواری کرده است که «روباط عمیق و طولانی مدت دو کشور هم‌چنان ادامه پیدا کند.»

نارندرا مودی، رییس‌ جمهوری هند، در صفحه توئیتر خود، ملک عبدالله را «صدایی مهم» توصیف کرده است که بر کشور خود تاثیری عمیق گذاشته است.

بیانیه‌ای از سوی دولت فرانسه در ستایش از نقش ملک‌ عبدالله منتشر شده است.

استفن هارپر، نخست‌ وزیر کانادا، نیز او را «مدافع قوی صلح» نامیده است.

رییس ‌‌جمهوری مصر و پادشاه اردن، عبدالفتاح سیسی و ملک عبدالله، سفر خود به نشست جهانی اقتصاد در داووس را برای شرکت در مراسم خاک‌سپاری پادشاه عربستان سعودی نیمه‌کاره گذاشتند.

دولت‌های اردن و بحرین، به مناسبت درگذشت پادشاه سابق عربستان ۴۰ روز عزای عمومی اعلام کردند. مصر و تشکیلات خودگردان فلسطین نیز به ترتیب ۷ روز و ۳ روز عزای عمومی اعلام کردند.

از سوی دیگر، در حالی که حکومت اسلامی ایران و عربستان سعودی رقیب هم هستند و روابط آن‌چنانی نیز با همدیگر ندارند و وزیر امور خارجه حکومت اسلامی ایران در ماه‌های گذشته از سفر به ریاض امتناع کرده، اما در پی درگدشت ملک عبدالله، حسن روحانی، رییس جمهوری ایران پیام تسلیتی در این‌باره نوشت و خبرگزاری‌ها از سفر محمد جواد ظریف از داوس به ریاض خبر دادند. در این بیش از سه دهه‌ای که حکومت اسلامی به قدرت رسیده‌ است حکومت اسلامی ایران از موضع ایدئولوژی شیعه و حکومت عربستان از موضع سنی، در آموزش و تسلیح گروه‌های مسلح تروریستی اسلامی در منطقه با همدیگر مسابقه گذاشته‌اند. اگر در عراق حکومت اسلامی ایران از شیعه‌ها دفاع می‌کند حکومت عربستان از سنی مذهب‌ها دفاع می‌کند. و طرفداران هر دو حکومت، عراق را به جولانگاه تروریستی دولتی و گروهی خود تبدیل کرده‌اند و تاکنون جان صد‌ها هزار انسان را گرفته‌اند و هنوز هم می‌گیرند.

خانواده سعودی

ملک عبدالله، ششمین پادشاه سعودی، در سن ۹۰ سالگی درگذشت. ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه جدید عربستان سعودی در نطقی تلویزیونی گفت که ادامه دهنده سیاست‌های ملک عبدالله خواهد بود.

اکنون پس درگذشت پادشاه عربستان سعودی و روی کار آمدن شاه جدید، سئوالات پیرامون آینده این کشور و روابطه بین‌المللی و منطقه‌ای آن را پررنگ کرده است. در حالی که اعلام پادشاهی سلمان، یک مسئله عادی است. یعنی به هر حال او ولیعهد بوده و باید جانشین ملک عبدالله می‌شد. است. او هم‌چنین بیش از ۵۰ سال است که در حاکمیت عربستان نقش پررنگی دارد. بنابراین، به نظر نمی‌رسد که او تغییرات چندانی در سیاست‌هایشان در داخل کشور و منطقه و جهان بدهد.

ملک عبدالله حاکم مطلق یکی از محافظه‌کارترین سران دنیا بود. او مطابق اندیشه‌های اسلامی سنتی تربیت شده بود و سیاست‌های به غایت ارتجاعی داشت. اما برخی او را یک «اصلاح‌طلب» به‌ حساب می‌آوردند و همان طور که خلخالی، موسوی اردبیلی، موسوی تبریزی، خاتمی و …، «اصلاح‌طلب» نامیده می‌شوند.

عبدالله بن عبدالعزیر آل سعود در ماه اوت ۱۹۲۴ برابر با مرداد ۱۳۰۳ در ریاض به‌ دنیا آمد. او در میان ۳۷ پسر ملک عبدالعزیر آل سعود، سیزدهمین آن‌ها بود.

مادر ملک عبدالله که فهده بن العاصی الشریم نام داشت، هشتمین زن در میان شانزده همسر ملک عبدالعزیز بود. خانواده او از بادیه‌نشینان بود و عبدالله در کودکی زمان زیادی را در بیابان و مطابق آداب و رسوم سنتی زندگی کرد.

خانواده او از بادیه‌نشینان‌(بدوی) بود و عبدالله در کودکی زمان زیادی را در بیابان و مطابق آداب و رسوم سنتی زندگی کرد. خانواده او بسیار سخت‌گیر بود و شاهزاده جوان مطابق اعتقادات پدرش تربیت شد.

او مذهب، ادبیات و علوم را از علمای اسلامی دربار آموخت. برادر ناتنی او، فیصل، در سال ۱۹۵۸ به نخست وزیری رسید، و برادر دیگرش، سعود، که در سال ۱۹۵۳ بر تخت سلطنت نشسته بود، پذیرفت که کنترل دولت را به او واگذار کند.

در سال ۱۹۶۲ فیصل برادرش عبدالله را به فرماندهی گارد ملی سعودی منصوب کرد. این ارگان از جمله وظیفه داشت که امنیت خاندان سلطنتی کشور را تامین کند و رسم این بود که فرمانده‌اش یکی از اعضای خاندان آل سعود باشد. در دوران فرماندهی عبدالله شمار نیروهای گارد بزرگ‌تر شد و جدیدترین تجهیزات موجود در اختیار آن قرار گرفت. ملک فیصل در مارس ۱۹۷۵‌‌(فروردین ۱۳۵۴) به‌قتل رسید، و برادرش، خالد، جانشین او شد. ملک خالد بعد از رسیدن به سلطنت، عبدالله را در ریاست گارد ملی نگاه داشت و هم‌چنین او را به‌سمت معاون دوم نخست وزیر منصوب کرد.

در دهه ۱۹۷۰، جایگاه او در خارج از کشور برجسته‌تر شد و او به یکی از منتقدان صریح سیاست آمریکا در خاورمیانه و طرفدار اتحاد میان اعراب تبدیل شد. عبدالله معتقد بود که تنها همبستگی میان اعراب می‌تواند نفت و پول آن‌ها را به سلاحی قوی در مقابل قدرت غرب تبدیل کند. او در سال ۱۹۸۰ در جلوگیری از بروز جنگ میان اردن و سوریه پیشگام شد، و توانست موقعیت خود را در داخل عربستان سعودی و هم‌چنین در حلقه‌های دیپلماتیک خارج از کشور تقویت کند.

بعد از مرگ ملک خالد در سال ۱۹۸۲، ملک فهد، پادشاه جدید، عبدالله را به ولیعهدی خود و سمت معاون اولی نخست وزیر منصوب کرد. گفته می‌شود که انتصاب او به ولیعهدی با مخالفت هفت برادر تنی ملک فهد روبرو شد، اما عبدالله با موفقیت از میان رقابت‌ها و روابط پیچیده خاندان سعود گذشت و جایگاهش را تثبیت کرد.

در سال ۱۹۹۱ بعد از حمله ارتش عراق به کویت، عبدالله چندان تمایلی به حمایت از استقرار نیروهای آمریکایی در عربستان سعودی نداشت، و معتقد بود که بهتر است به‌جای جنگ از طریق مذاکره راه‌حلی برای مسئله پیدا شود. البته نهایتا ملک فهد تصمیم دیگری گرفت، اما به سربازان سعودی گفت که امیدوار است در آینده آن‌ها را در کنار سربازان عراقی و در میدان مبارزه برای اعاده حقوق فلسطینیان ببیند.

او در مقام ولیعهد عربستان، ظاهرا از فلسطینی‌ها حمایت می‌کرد در حالی که روابطش با یاسر عرفات، رهبر فلسطینی‌ها، پرتنش بود. او، علنا رهبران فلسطینی را به باد انتقاد می‌گرفت.

او در سال ۱۹۹۴، بعد از یک سلسله درگیری میان فلسطینیان و اسرائیل در نوار غزه، طرفین را به خویشتن‌داری دعوت کرد. و به این ترتیب، از فلسطینی‌ها دفاع نکرد.

در نوامبر ۱۹۹۵‌-‌‌آبان ۱۳۷۴، ملک فهد دچار سکته مغزی شد و عبدالله عملا قدرت را به‌دست گرفت. البته انتقال قدرت به او تا ژانویه ۱۹۹۶ مخفی نگاه داشته شد. عبدالله به آمریکایی‌ها اطمینان داد که روابط نزدیک دو کشور ادامه خواهد داشت.

او در سال ۱۹۹۷، به یک روزنامه لبنانی گفت که دوستی عربستان و آمریکا ادامه خواهد داشت، اما «ما نمی‌توانیم منافع آن‌ها را بر منافع خودمان ارجحیت بدهیم. منافع ما همان منافع اعراب و مسلمانان است.»

بعد از وقایع ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، عبدالله به احترام آمریکایی‌ها جشن‌های ملی سالانه به مناسبت تاسیس عربستان سعودی را در مقیاسی محدود برگزار کرد، اما بعدا به‌خاطر «ارائه تصویر منفی» از حکومتش بعد از حملات ۱۱ سپتامبر علنا از رسانه‌ها انتقاد کرد. پیش از حمله آمریکا و متحدانش به عراق، عربستان اعلام کرد مادامی که سازمان ملل طی قطعنامه‌ای مجوز شروع جنگ را صادر نکند، به هواپیماهای آمریکایی اجازه نخواهد داد از پایگاه هوایی شاهزاده سلطان واقع در این کشور برای انجام حملات هوایی استفاده کنند.

در سال ۲۰۰۲، اتحادیه عرب پیشنهاد عبدالله برای پایان دادن به منازعه فلسطین را به تصویب رساند. در این پیشنهاد تاسیس یک کشور فلسطینی پیش‌بینی شده بود، و از اسرائیل خواسته می‌شد به مرزهای سال ۱۹۶۷ عقب‌نشینی کند.

جورج بوش، رییس جمهوری وقت آمریکا، حاضر به تایید این طرح نشد، و در پی آن، عبدالله گفت که احساس می‌کند رهبر آمریکا به‌درستی در مورد جزئیات محتوای طرح توجیه نشده است. بعد از یک سری حملات تروریستی در عربستان سعودی در سال ۲۰۰۳، عبدالله به سرکوب و اجرای یک برنامه امنیتی گسترده روی آورد.

گمان می‌رفت که عاملان این حملات گروه‌های اسلام‌گرایی باشند که از مواضع طرفدار غرب حکومت خشمگین هستند. عبدالله قول داد تروریسم را در عربستان ریشه‌کن کند. او پس از مرگ ملک فهد در اوت ۲۰۰۵‌-‌‌مرداد ۱۳۸۴، رسما جانشین او شد.

ملک عبدالله در طول مدت حکمرانی خود، به ادامه سیاستی پرداخت که عربستان سعودی، از دهه ۱۹۷۰ میلادی تاکنون در حال اجرای آن بوده است: «سیاست گسترش جهانی قرائت آن کشور از اسلام.»

عربستان سعودی کشوری بزرگ و تاثیرگذار در منطقه است. کشوری که به اصطلاح «مقدس»‌‌ترین مکان‌های دین اسلام را در خود جای داده و خود را رهبر مسلمانان سنی جهان می‌داند.

عربستان سعودی در همین چهارچوب، تحت لوای دیدگاهی سخت‌گیرانه، یعنی گرایش اسلامی «وهابی»، میلیاردها دلار حاصل از درآمد نفت خود را صرف درگیری‌های نظامی یا آموزش افراد در خارج از مرزهای خود کرده است.

دوره‌‌هایی این رویکرد عربستان سعودی، با منافع غرب هم‌سو بوده است. مثلا، در دهه ۱۹۸۰ میلادی و زمانی که دلارهای سعودی، صرف حمایت از مجاهدین افغانی شد که با حمایت آمریکا، علیه نیروهای  شوروی در افغانستان می‌جنگیدند. این دوره که به جنگ «جهادی» معروف است القاعده را به وجود آوردند و مجاهدین افغان را تقویت کردند.

به همین ترتیب در دهه ۱۹۹۰ میلادی، در جنگ داخلی یوگسلاوی سابق، عربستان سعودی از نیروهای مسلمان در بوسنی و بعدها کوزوو، دفاع کرد و مذهب را در هر دو منطقه تقویت و تثبیت کرد.

در پاکستان هم سیاست بلندمدت عربستان در تاسیس مدارس دینی، به رواج اسلام بین جوانان سرتاسر منطقه منجر شد.

شهروندان ثروتمند و حکومت عربستان سعودی، هم‌چنین به حمایت از برنامه‌های آموزشی و شبکه‌های تلویزیونی گروه‌های اسلامی در سراسر اروپا، پرداخته‌اند.

با وجود این، وابستگی غرب به نفت عربستان، مانع انتقاد از آن کشور شده است؛ حتی بعد از حملات ۱۱ سپتامبر که ۱۵ نفر از ۱۹ نفر عاملان آن، شهروند عربستان سعودی بودند.

اما حمایت غرب و در راس همه حاکمیت آمریکا از عربستان سعودی، در داخل و خارج آن کشور بی‌هزینه نبوده است. در سال ۱۹۷۹ نیروهای عربستان ناچار شدند که برای خارج کردن کنترل مکه از دست گروهی از وهابی‌های مسلح‌ که منتقد سیاست‌های دولت بودند، با آن‌ها درگیر شوند. این درگیری، به کشته شدن صدها نفر انجامید.

اخیرا پیدایش گروه اسلامی موسوم به «دولت اسلامی»‌(داعش) در سوریه و عراق، نتیجه سیاست عربستان سعودی در استفاده از جنگ داخلی سوریه و در جهت منزوی کردن حکومت اسلامی در این کشور بوده است. حکومت اسلامی ایران، از حکومت بشار اسد حمایت می‌کند و عملا نیروهای سپاه قدس حکومت اسلامی در کنار ارتش و نیروهای امنیتی حکومت سوریه علیه مخالفین حکومت بشار اسد می‌جنگند.

هر چند که سیاست‌های داعش، ناسازگاری با اهداف اسلامی حاکمیت عربستان سعودی ندارد، اما این تفاوت را دارد که داعش به دنبال «خلافت» خود است و زیر بار حکم‌رانی موروثی سعودی نمی‌رود.

در داخل عربستان به او به‌چشم یک «اصلاح‌طلب» نگریسته می‌شد. او به مطبوعات اجازه می‌داد انتقادهای ملایمی به دولت بکنند، و به‌نظر می‌رسید با اشتغال زنان موافق است.

در فوریه ۲۰۰۷‌- ‌بهمن ۱۳۸۵، اعلام شد که ممنوعیت رانندگی زنان در عربستان لغو خواهد شد. البته این فرآیند بسیار طولانی خواهد بود و تشریفات اداری زیادی خواهد داشت.

ملک عبدالله در نزدیک به ده سال دوران زمامداریش، هیچ تغییری در اجرای مجازات‌های اعدام در ملاءعام، گردن‌زدن مجرمان و اجرای مجازات‌های شریعت اسلامی نداد و به همان روال سابق ادامه داد. زنان از بسیاری حقوق اجتماعی خود، از جمله رانندگی محروم ماندند.

شاه جدید عربستان سعودی

ملک سلمان بن عبدالعزیز، برادر ناتنی ملک عبدالله، در سال ۱۹۳۵ متولد شد و از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۰ و بار دیگر از سال ۱۹۶۳ تا ۲۰۱۱ سمت استانداری ریاض را برعهده داشت. با درگذشت برادرش امیر سلطان، ولیعهد و نخست وزیر اسبق در سال ۲۰۱۱، امیر نایف به ولایتعهدی و نخست وزیری رسید و سمت وزارت دفاع را به امیر سلمان سپرد.

در عربستان سعودی، پادشاه سمت نخست وزیری را هم در دست دارد و معمولا ولیعهد به عنوان نایب اول نخست وزیر، عهده‌دار امور اجرایی می‌شود و مناصب مهم دولتی نیز بین اعضای ارشد خاندان سلطنتی تقسیم می‌شود.

سلمان از اعضای یک جناح قدرتمند خاندان سلطنتی موسوم به گروه «پسران سدیری» است. او یکی از هفت پسر ملک عبدالعزیز، بنیان‌گذار پادشاهی سعودی، از یکی از همسرانش به نام حصه بنت احمد السدیری است که چند تن از آنان هنوز زنده هستند و از افراد متنفذ خاندان سعودی محسوب می‌شوند.

ملک فهد، پادشاه پیشین سعودی در سال‌های ۱۹۸۲ تا ۲۰۰۵ نیز یکی از پسران حصه بود. پس از درگذشت ملک فهد و آغاز سلطنت ملک عبدالله، امیر سلطان بن عبدالعزیز، از پسران حصه به ولیعهدی منصوب شد اما در سال ۲۰۱۱ در گذشت و این سمت به امیر نایف، برادر تنی او رسید. امیر نایف هم در سال ۲۰۱۲ درگذشت و سلمان به عنوان قدرتمندترین عضو این جناح، ولیعهد عربستان شد.

ملک سلمان، دوره استانداری ریاض بود. او در این سمت با سرمایه‌گذاران و مقاطعه‌کاران خارجی در ارتباط بود و از این طریق، تماس‌های گسترده‌ای در سطح بین‌المللی داشت.

در دوره وزارت دفاع او، عربستان سعودی همراه با آمریکا و شمار دیگری از کشورهای عربی ائتلافی را برای مقابله با گروه موسوم به «دولت اسلامی» تشکیل داد. ملک سلمان با سه زن ازدواج کرده و دارای دوازده پسر و یک دختر است.

به گفته فرانک گاردنر، خبرنگار بی‌بی‌سی، سلطان سلمان به همان اندازه پادشاه قبلی عربستان به اصلاحات داخلی گرایش ندارد و احتمالا حفظ امنیت و ثبات سیاسی و اجتماعی در مرکز توجه او قرار خواهد گرفت. هم‌چنین گفته می‌شود که پادشاه جدید گرایش محافظه‌کارانه بیش‌تری دارد و انتظار می‌رود که تاکید بیش‌تری بر اجرای قوانین مذهبی بگذارد.

شرایط جسمی ملک سلمان از موضوعاتی است که با آغاز سلطنت او مطرح شده است. گفته می‌شود که پادشاه جدید دست‌کم یک بار دچار سکته مغزی شده که حرکت دست چپ او را محدود کرده است.

ملک سلمان در آغاز سلطنت خود گفت که برادر ناتنی خود، مقرن بن عبدالعزیز را به ولایتعهدی برگزیده است. ولیعهد جدید عربستان هفتاد سال دارد.

پسران عبدالعزیز از ۲۲ همسر

خاندان سعودی، قدرت مطلق را در عربستان در اختیار دارند و پست‌های مختلف و کلیدی در دست پسرها و نوه‌های عبدالعزیز بن سعود نخستین پادشاه و بنیان‌گذار کشور عربستان سعودی دست به دست می‌شود. نام‌های این سعودی‌ها آن‌قدر زیاد است و در هر پست و مقامی یکی از آن‌ها دیده می‌شوند که شاید به سختی بتوان کلاف پیچیده خانواده آن‌ها سر درآورد.

طبق گزارشات پسران عبدالعزیز بن سعود از سال ۱۹۵۳ هر کدام تا زمانی که عمرشان کفاف داده قدرت را در عربستان در اختیار داشته‌اند و پس از آن پادشاهی را به برادر نانتی خود واگذار کرده‌اند. خاندان سعودی‌ها آن طور که تخمین زده شده تاکنون ۱۵ هزار نفر بوده‌اند اما قدرت و ثروت بیش‌تر در دست ۲ هزار نفر از آن‌ها یعنی نوادگان عبدالعزیز بن سعود بوده است. آن‌ها علاوه بر در دست‌داشتن تمامی امور حساس کشور، ثروت‌های نجومی حاصل از فروش نفت و گاز و تمامی امور کشور را بدون داشتن هیچ نهاد انتخابی یا نظارت مردمی در اختیار خود دارند.

ملک عبدالعزیز بن سعود اولین پادشاه و بنیان‌گذار کشور عربستان، در یک خانوادهه شدیدا سنتی و مذهبی «وهاب» رشد و تربیت شده بود. در ۱۹۰۲ در حالی که خاندان او به کویت تبعید شده بودند، عبدالعزیز جوان توانست با کمک گروه کوچکی از نزدیکان و خدمت‌گزاران خود ریاض را دوباره به چنگ آورد.

عبدالعزیز از ۱۹۲۲ بر کل منطقه نجد‌(مرکز عربستان) مسلط شد، از ۱۹۲۵ حجاز را به قلمرو خود اضافه کرد و در سال ۱۹۳۲ کشور جدیدی را با نام عربستان سعودی بنیان گذاشت. دوران سلطنت او با کشف نفت در عربستان و بهره‌برداری گسترده از منابع نفت این سرزمین از سال ۱۹۳۸ همراه شد. تمامی پادشاهان بعدی عربستان‌(ملک سعود، ملک فیصل، ملک خالد، ملک فهد و ملک عبدالله) فرزندان او از نان مختلف بوده‌اند. اما واقعیت این است که تعداد دقیق همسران عبدالعزیز مشخص نیست. هر چند که تعداد زن‌های رسمی او را ۱۷ تا ۲۲ نفر تخمین می‌زنند که حتی نام بعضی از آن‌ها را هیچ‌کس نمی‌داند.

تعداد دقیق فرزندان او را هم به همین خاطر نمی‌توان به درستی تخمین زد. اما آن‌چه بیش‌تر گزارش شده حداقل ۴۵ پسر است. هر چند در برخی منابع تعداد پسرهای او ۱۵۰ نفر و تعداد دخترها تا ۲۵ نفر هم گفته شده است!

عبدالعزیز وصیت کرده بود که ولیعهدی در زمان هر پادشاه به برادر بزرگ‌تر برسد؛ مگر آن که پسر بزرگ‌تر از این سمت امتناع کند تا در این وضعیت ولیعهدی به پسر بزرگ‌تر بعدی برسد. در پادشاهی ملک عبدالله پس از مرگ سلطان بن عبدالعزیز‌(ولیعهد) به ترتیب عبدالرحمن، طلال و ترکی برادران بزرگ‌تر بودند که در نوبت ولیعهدی بودند ولی پس از مرگ سلطان، نایف بن عبدالعزیز ولیعهد شد و پس از مرگ او نیز سلمان بن عبدالعزیز ولیعهد شد؛ مسئله‌‌ای که اختلاف در بین خاندان سعود را به دنبال داشت.

سعود، فیصل،خالد، فهد و عبدالله پنج پسر عبدالعزیز هستند که توانسته‌اند به پادشاهی برسند و تا وقتی عمرشان تمام شود بر این کشور حکومت کردند. پسرهایی که البته همه برادر ناتنی همدیگر هستند و مادرهای متفاوتی دارند.

سعود پس از مرگ پدرش از سال ۱۹۵۳ حکومت را در دست گرفت. او که فرزند عبدالعزیز از همسر اولش بود در سی سال آخر عمر پدرش،عملا همه امور کشور در دست داشت و تقریبا همه فتوحات سعودی در شبه‌جزیره عربستان و خلیج فارس به دست او انجام گرفت. ملک سعود مدت یازده سال بر عربستان سلطنت کرد. پس از سعود، فیصل که ولیعهد او بود در سال ۱۹۶۴ به سلطنت رسید.

فیصل، فرزند عبدالعزیز از زن سومش، محمد‌(بزرگ‌ترین فرزند عبدالعزیز) را به ولیعهدى انتخاب کرد. اما او به سبب بیمارى ولیعهدى را نپذیرفت و به همین خاطر ولیعهدی به خالد، که علاقه چندانى به امور سیاسى نداشت رسید. در سال ۱۹۷۵ با مرگ ملک فیصل، خالد(فرزند عبدالعزیز از همسر دومش) توانست به سلطنت برسد. او که متولد ۱۹۱۳ بود شانس رسیدن به سلطنت را به خاطر بیماری محمد بن عبدالعزیز پیدا کرد اما عمرش آن‌قدر دوام نداشت و تنها پس ۷ سال سلطنت کرد و در ۱۳ ژوئن ۱۹۸۲ فوت کرد.

پس از خالد، فهد که هشتمین فرزند «عبدالعزیز آل سعود» و پسر او از همسر پنجم‌اش بود به پادشاهی رسید. «حصا بنت احمد السدیری» پنجمین و محبوب‌ترین همسر ملک عبدالعزیز از میان ۲۲ زن دیگرش بوده است و به همین خاطر پسرهای او از قدرت و نفوذ زیادی در عربستان برخوردار بوده و هستند.

فهد به عنوان پنجمین پادشاه عربستان سعودی مدت‌ها پیش از آن که در ژوئن ۱۹۸۲ جانشین ملک خالد شود در پشت صحنه سیاسی یک چهره با نفوذ بود. انتخاب به عنوان اولین وزیر فرهنگ در سال ۱۹۵۳، تصدی وزارت کشور در سال ۱۹۶۳ و ارتقا به عنوان معاون نخست ‌وزیر در سال ۱۹۶۷ پست‌های اصلی او قبل از رسیدن به مقام ولیعهدی بود. سلطان، نایف، سلمان، عبدالرحمن، احمد، ترکی دیگر برادرهای تنی فهد هستند.

ملک فهد پس از ۲۳ سال سلطنت درگذشت و پادشاهی به عبدالله، فرزند عبدالعزیز از همسر هفتم‌اش رسید. او به عنوان دهمین فرزند بنیان‌گذار عربستان جدید از سال ۱۹۸۲ به عنوان ولیعهد انتخاب شد. ملک عبدالله هر چند در سال ۲۰۰۵ با مرگ برادر ناتنی‌اش به پادشاهی رسید اما از سال ۱۹۹۵ و پس از بیماری و زمین‌گیر شدن ملک فهد به خاطر سکته قلبی عملا تمامی اختیارات یک پادشاه را در دست داشت.

از سال ۲۰۰۵ تاکنون سه برادر او از میان هفت برادر سدیری به عنوان ولیعهد انتخاب شده‌اند اما دو نفر آنها یعنی سلطان و نایف در انتظار رسیدن به پادشاهی عمرشان تمام شده است. سلطان ولیعهد، نایب رئیس هیئت وزیران، وزیر دفاع و هوانوردی و بازرس کل عربستان سعودی، پانزدهمین فرزند «عبدالعزیز آل سعود» بنیانگذار عربستان جدید و برادر ناتنی ملک عبدالله پادشاه کنونی عربستان سعودی بود.

 او که متولد سال ۱۹۳۱ است پس از مرگ برادرش فهد بن عبدالعزیز، و از تاریخ اول اوت ۲۰۰۵ تا پایان عمر به‌مدت ۶ سال ولیعهد عربستان بود اما در ۲۲ اکتبر ۲۰۱۱ در سن ۸۰ سالگی بر اثر سرطان در نیویورک درگذشت. نایف بن عبدالعزیز برادر تنی سلطان و یکی دیگر از اعضای باقیمانده خانواده سدیری پنج روز پس از مرگ برادرش به ولیعهدی رسید.

او استاندار ریاض از ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۴، معاون وزیر کشور در سال ۱۹۷۰، رییس شورای عالی اطلاعات در سال ۱۹۷۰، وزیر کشور از سال ۱۹۷۵ تا ۲۰۱۱ بود. عمر نایف هم اما برای رسیدن به پادشاهی کفاف نداد و همین چند وقت قبل در ۱۶ ژوئن در سن ۷۸ سالگی طی سفر درمانی خود در ژنو از دنیا رفت.

سلمان بن عبدالعزیز یکی دیگر از برادران سدیری است که اکنون عنوان ولیعهدی ملک عبدالله را پس از مرگ دو برادرش در اختیار دارد و منتظر است که شاید بتواند به سلطنت برسد. او که بیست و پنجمین فرزند بنیانگذار عربستان سعودی است در ۱۸ آوریل ۱۹۵۵ حاکم ریاض شد و تا ۲۵ دسامبر ۱۹۶۰ در این سمت باقی بود تا این‌که در این تاریخ از سمت خود استفعا داد. در ۴ فوریه ۱۹۶۳ بار دیگر حاکم ریاض شد. در ۵ نوامبر ۲۰۱۱ نیز به وزیری دفاع عربستان سعودی رسید. سلمان سه بار ازدواج کرده است و مجموعاً گفته می‌شود ۱۳ فرزند پسر دارد.

طلال هجدهمین فرزند عبدالعزیز است که اکنون به خاطر انتقادهایش از نحوه حکومت فرزندان عبدالعزیز در حاشیه قرار دارد. او تنها کسی است که پس از صدور حکم پادشاه برای تعیین نایف به عنوان نخست وزیر، از پادشاه توضیح خواسته بود. چرا که این حکم بدون مراجعه به هیات بیعت صادر شد. طلال که متولد سال ۱۹۳۵ است که گروهی از فرزندان جوان عبدالعزیز را رهبری می‌کند که خواستار اصلاحات در این کشور هستند.

ولید پسر او ثروتمندترین مرد عربستان است که در سال‌های مختلف نامش در فهرست ثروتمندترین مردان جهان در مجله فوربز هم آمده است. طلال یکی از رهبران عربی و اسلامی عربستان است که دومین جریان «اصلاح‌طلب» در عربستان به حساب می‌آید. او هیچ پست رسمی در عربستان ندارد.

تقسیم ثروت و قدرت بین خانواده آل سعود

در عربستان ۷ هزار نفر عضو خاندان آل سعود، به تمامی کشور و بیش از ۲۵ میلیون ساکن آن حکم‌رانی می‌کنند. این خانواده علاوه بر در دست ‌داشتن تمامی امور حساس کشور، ثروت‌های نجومی حاصل از فروش نفت و گاز و تمامی امور کشور را بدون حضور هر گونه نهاد انتخابی و یا نظارت مردمی در اختیار خود گرفته‌اند. ثروت خاندان سعودی بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دلار برآورد شده است.

بر اساس سندی که ویکی لیکس آن را منتشر کرده است، فرزندان عبد العزیز بن سعود ماهانه مبلغ معادل ۲۷۰ هزار دلار از خزانه دولتی دریافت می‌کنند،‌ هم‌چنین دادن دختر به شاهزادگان آل سعود برای ازدواج به عنوان هدیه نیز بسیار مرسوم است. در این میان نوه‌ها ۲۷ هزار دلار، فرزندان نوه‌ها ۱۳ هزار دلار و دیگر منسوبین تا ۸ هزار دلار دریافت می‌کنند. خاندان سلطنتی سعودی، سالانه دو میلیارد دلار از بودجه ۴۰ میلیارد دلاری این کشور را خرج می‌کنند. ویکی لیکس هم‌چنین از تصرف و فروش زمین‌ها و منابع دولتی و ملی عربستان توسط آل سعود بدون ضوابط و مقررات قانونی خبر داده است.

هم‌اکنون در کشور عربستان بیش از ۲۵۰ شرکت آمریکایی مشغول به فعالیت هستند که اکثر قراردادهای منعقده در حوزه‌های تسلیحات و برق و گاز و نفت و صنعت آهن و پتروشیمی را به خود اختصاص می‌دهند و در این میان شرکت آرامکو در واقع بازوی اجرایی دولت آمریکا در عرصه اقتصادی در عربستان است و بیش از هرچیز چون اختاپوسی می‌ماند که جدای از بخش نفت و گاز بر دیگر بخش‌های اقتصادی عربستان چنگ انداخته است.

علاوه بر نفت، آمریکا نبض اقتصاد کشور عربستان سعودی را درست دارد، به‌گونه‌ای که آمار و ارقام موجود نشان می‌دهد که ۳۰ درصد واردات کالاهای اقتصادی مورد نیاز عربستان از آمریکا تامین می‌شود، درحالی که این نسبت در خصوص خریدهای تسلیحاتی به حدود ۷۰ درصد می‌رسد.

«ولید بن طلال» شاهزاده ۵۶ ساله عربستانی از جمله ثروتمندترین افراد در این کشور به شمار می‌رود. بر اساس آمار مجله فوربس وی بیست و ششمین مرد ثروتمند جهان است. این شاهزاده به همراه همسر و فرزندانش در قصری در شهر ریاض زندگی می‌کند که ۳۲۰ اتاق و دیوارهایی از مرمر ایتالیایی دارد. این قصر با داشتن سه سالن و استخر مجزا، زمین‌های تنیس، ۲۵۰ پنجره بزرگ، یک سالن سینما و ۵ آشپزخانه مجلل ظرفیت پذیرایی از ۲۰۰۰ مهمان را در آن واحد دارد. این در حالی است که پارکینگ خودروهای او مجهز به ۲۰۰ خودروی لوکس و آخرین مدل از جمله رولز رویس، فراری و لامبورگینی است.

به نوشته ویکی لیکس، در زمانی که تولید روزانه نفت عربستان هشت میلیون بشکه بود، تنها شش تن از امرای سعودی کنترل فروش روزانه یک میلیون بشکه از آن را در اختیار داشته‌اند که با توجه به بهای فروش نفت، این کار ثروتی معادل ۱۲۰ میلیون دلار در روز نصیب آنان می‌کند.

اشتغال زنان

زنان در این کشور براساس آخرین آمارها تنها ۵‌ درصد نیروی کار این کشور را تشکیل می‌دهند که کم‌ترین سهم در میان کشورهای مختلف جهان به‌حساب می‌آید. بسیاری از زنان عربستانی با وجود داشتن تحصیلات دانشگاهی هیچ وقت شانس کار کردن را پیدا نمی‌کنند. زنان عربستان، حتی تا چندی پیش حق نامزد شدن یا رای دادن در هیچ انتخاباتی را نداشتند. فقدان آزادی فردی و جمعی، زیرپاگذاشتن حقوق کارگران به ویژه کارگران خارجی، محدودیت آزادی ‌بیان و رسانه‌ها از جمله موارد مهم نقض حقوق بشر در عربستان به‌حساب می‌آید.

اگرچه در عربستان سعودی، اشتغال زنان ممنوع نیست، اما شرایط و محدودیت‌های بسیاری وجود دارد و زنان می‌بایست، پیش از شروع به کار، از وزارت شئون اسلامی اجازه بگیرند. این سازمان، قوانین محدودکننده بسیاری را برای استخدام زنان گذاشته است، از آن جمله استخدام زنان را منوط به پنج شرط کرده است:

کار زنان باید برای به دست آوردن درآمدِ لازم برای اداره زندگی باشد. اگر زنِ متقاضیِ کار نتواند ثابت کند که برای گذران زندگی به پول بیش‌تر نیازمند است، وزارت شئونِ اسلامی حق دارد او را از کار کردن منع کند یا تقاضای او را نادیده بگیرد.

کارِ زنان باید تنها در محیطِ زنانه باشد و مردانِ نامحرم نباید حق ورود به محیط کار زنان را داشته باشند. از آن جمله زنان می‌توانند در مدارس دخترانه، کارگاه‌های خیاطی، پرستاریِ بیمارستان‌های زنان و کارهایی نظیر این بپردازند.

کارِ زنان تنها با اجازه رسمیِ ولی او ممکن است؛ در مورد زنان ازدواج نکرده، این اجازه با پدر؛ و در موردِ زنانِ ازدواج کرده، این اجازه با شوهر خواهد بود. اگر کار زن باعث غفلت او از وظایف خانه‌داری شود، شوهر او قانونا می‌تواند او را از ادامه دادن به اشتغال منع کند؛ در نتیجه، دوامِ این اشتغال تنها منوط به اجازه دائم همسر است.

کارِ زنان نباید با شریعت اسلامی، در تضاد باشد؛ از آن جمله سعودی‌ها، سفرِ زنان بدون همراهی محرم و یا چهره‌نمایی زنان به نامحرم را حرام می‌دانند.

با وجود این پنج شرط، محدودیت‌های بیش‌تری نیز برای کار زنان وجود دارد؛ از آن جمله به کار گرفتن زنان در بسیاری از سمت‌های اجرایی، وزارتخانه‌ها، ادارات و دادگستری ممنوع است. هم‌چنین انتخاب زنان به عنوان قاضی در عربستان سعودی منتفی ست.

میزان اشتغال زنان در عربستان سعودی در سال‌های اخیر ثابت بوده و با وجود افزایش جمعیت، رشد چندانی نداشته است. با این که بیش از هفتاد درصد زنان در عربستان تحصیلاتِ دانشگاهی دارند، تنها پنج درصد آن‌ها در نیروی کار فعال هستند. این میزان اشتغال زنان، پایین‌ترین میزان اشتغال در جهان است. تلاش برای گسترش کار زنان در عربستان سعودی، همواره با مقاومت گروه‌های مذهبی، ادارات وابسته به وزارت کار و بسیاری از شهروندان مرد عربستان مواجه شده است؛ این افراد و یا سازمان‌ها معتقدند که بر اساس شریعت، کار زنان باید در خانه و نه در خارج از خانه باشد. از آن جمله، دکتر القصیبی، وزیرِ کارِ عربستان سعودی، در سال ۲۰۰۶ میلادی، در اظهارنظری گفته بود: «وزارتخانه برنامه‌ای برای گسترش اشتغال زنان ندارد،… چرا که بهترین کار برای زنان، خانه‌داری و شوهرداری است… استخدام زنان بدون اجازه رسمی ولی ممتنع است، همان‌طور که کارِ زن در خارج از خانه نباید با کارِ او در خانه تداخل داشته باشد و باعث شود او از وظایف اصلی اَش منحرف شود»

در دیدگاه مذهبی و سنتیِ عربستان سعودی، همواره دختران از آموزش دیدن در مدارس محروم بودند و تنها پسران حق شرکت در مدرسه‌ها را داشتند. با تشکیل دولت جدید عربستان و تاسیس وزارت آموزش، دختران نیز اجازه یافتند به مدرسه بروند. در سال ۱۹۴۸، نخستین دبستان دخترانه در مکه تاسیس شد؛ از آن سال به بعد، مدارس، آموزشکده‌ها و دانشگاه‌های دخترانه بسیاری در شهرهای مختلف عربستان سعودی تاسیس شد و آموزش دختران توسعه یافت اما سازمان آموزشِ زنان از وزارت آموزش و پرورش جدا کردند.

در عربستان سعودی، کلیه دبستان‌ها، دبیرستان‌ها، دانشگاه‌ها، مراکز علمی و کتابخانه‌ها بر اساس جنسیت جداسازی شده‌اند، اگرچه رییس سازمان آموزش زنان بارها اعلام کرد: «جداسازی جنسیتی به این معنا نیست که آموزشِ دختران از امکاناتِ کمتری برخوردار باشد.»

رانندگی زنان

رانندگی برای زنان در عربستان سعودی، از زمان تاسیس این کشور، ممنوع بوده و این ممنوعیت در طی دهه‌ها تداوم یافته است. هیئت کبار علمای عربستان در سال ۱۹۹۰، با صدور فتوایی رانندگی زنان را به دلیل مخالفت با شرع مقدس حرام اعلام کرد و از آن زمان تاکنون با وجود برخی اعتراضات و تلا‌ش‌های انجام شده، اما این ممنوعیت لغو نشده است.

در سال ۲۰۱۱ زنان عربستان کمپینی در اعتراض به ممنوعیت رانندگی به راه انداختند و منال شریف نخستین زنی بود که در این جریان در ملاء‌عام رانندگی کرد و پخش فیلم آن در اینترنت بازتاب گسترده‌ای داشت.

بنابه گزارش خبرگزاری‌ها در ۱۷ آبان ۱۳۹۳، پارلمان عربستان سعودی، طرحی را برای آزاد کردن رانندگی زنان با شرایط سخت و عجیب و غریبی در این کشور ارائه کرد که شرط رانندگی زنان در عربستان، سن بالای ۳۰ سال، لباس سنگین و داشتن رضایت‌نامه اعلام شد.

براساس این طرح، پیشنهاد شده زنان در ساعت‌های مشخصی از شبانه‌روز رانندگی کنند. هم‌چنین زنان راننده باید بالای ۳۰ سال سن داشته و رضایت «ولی» خود را جلب کرده باشند.

برپایه پیشنهاد پارلمان عربستان سعودی، لباس زنان راننده نیز باید «سنگین و وزین» باشد و آن‌ها نباید آرایش کرده باشند.

زنان راننده، هم‌چنین باید مجوز رانندگی را از «مراکز آموزش رانندگی زنانه» کسب کنند. راننده زن باید لباس سنگین و وزین بپوشد و از وسایل زینتی هم استفاده نکند.

زنان، تنها می‌توانند در خیابان‌های داخل شهر رانندگی کنند و رانندگی آن‌ها در خارج از شهرها شامل روستاها و حومه شهرها تنها به همراه یک محرم امکان‌پذیر است.

علاوه براین زمان‌های معین و مشخصی برای رانندگی زنان تعیین شده است. زنان تنها می‌توانند در روزهای شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۷ صبح تا ۸ شب و در روزهای پنج‌شنبه و جمعه از ساعت ۱۲ ظهر تا ساعت ۸ شب رانندگی کنند.

زنان به هنگام رانندگی حتما باید تلفن همراه داشته باشند و در صورت بروز حادثه یا مشکل در خودرو با «مرکز راهنمایی رانندگی زنان» تماس بگیرد.

در حال حاضر رانندگی زنان در عربستان سعودی ممنوع است و پلیس بارها هشدار داده با زنان به هنگام رانندگی برخورد می‌کند. تاکنون بارها تعدادی از زنان به دلیل رانندگی بازداشت شده‌اند.

در سال‌های اخیر، بارها زنان سعودی برای آزادی رانندگی، کمپین‌هایی برای رانندگی راه انداخته‌اند که با واکنش سخت‌گیرانه و منفی مقامات دولتی و مذهبی عربستان سعودی روبه‌رو شده است.

شرایط رانندگی زنان در عربستان سعودی

در عربستان زنان بر اساس فتوای مقامات مذهبی اجازه رانندگی ندارند. شماری از زنان این کشور در سال ۱۹۹۰ با نادیده گرفتن این ممنوعیت اقدام به رانندگی در سطح شهر «ریاض» کردند که بلافاصله توسط پلیس دستگیر شدند.

در سال‌های اخیر زنان عربستان در نامه‌ای به پادشاه عربستان خواهان لغو این قانون شده‌اند. «وجیهه الهویدار» زن عربی که در شهر «ظهران» در شرق عربستان زندگی می‌کند، به مناسبت هشت مارس‌(روز جهانی زن) فیلم ویدیوی از رانندگی خود تهیه و در YouTube گذاشت، اقدام او با واکنش‌‌های اعتراض‌آمیز مقامات مذهبی عربستان رو‌به‌‌رو شد. نمایندگان مجلس عربستان نیز در طرحی خواستار اعطای حق رانندگی به زنان شده‌‌اند، که البته جدیدا موافقت دولت عربستان جهت رانندگی زنان کسب شده که شرایط عجیبی جهت اخذ گواهینامه در آن ذکر شده است. بدین صورت که مجلس شورای عربستان با رعایت شرایط خاصی به زنان عربستانی این اجازه را داده است که این شرایط عبارتند از:

الف: شرائط عمومی

۱- زن راننده حداقل ۳۰ سال سن داشته باشد؛۲- ولی زن‌(شوهر یا پدرش) با رانندگی او رسما موافقت کنند؛ ۳- گرفتن گواهینامه از مرکز آموزش رانندگی مخصوص زنان؛ ۴- لباس زن راننده باید بدون هیچگونه زینت باشد؛ ۵- اجازه رانندگی زنان فقط شامل نواحی داخل شهر است و در بیرون شهر و حتی روستاها و حومه شهر اعتبار ندارد مگر این که یکی از محارم همراه او باشد؛ ۶- زنان تنها از روز شنبه تا چهارشنبه، و از ساعت ۷ صبح تا ۸ شب اجازه رانندگی دارند. روزهای پنج‌شنبه و جمعه از ساعت ۱۲ ظهر تا ۸ شب؛ ۷- زن راننده حتما باید همراه خود تلفن داشته باشد تا در مواقع ضروری استفاده کند؛ ۸- تماس با مرکز رانندگی زنان هنگام بروز هرگونه مشکل مزاحمت یا خرابی اتومبیل؛ ۹- پرداخت مبلغ مشخصی به مرکز رانندگی زنان جهت هزینه نعمیرات و گواهینامه.

ب: دستورالعملهای اجرایی مسئولان

۱- ایجاد بخش راهنمایی و رانندگی زنان ویژه رسیدگی به مزاحمت‌ها و تعدی به رانندگان زن و پاسخ به تماس‌ها؛ ۲- ایجاد یک خط تلفن رایگان برای تماس‌های مربوطه؛ ۳- ایجاد مراکزی در داخل هر شهر برای بخش رانندگی زنان و با نظارت مقامات دینی؛ ۴- تاسیس شرکتهای متخصص برای خدمات مربوط و فرهنگ‌سازی برای زنان راننده؛ ۵- تمدید سالانه گواهینامه زنان و اخذ مبلغ معین برای هر سال
۶- ماموران راهنمایی و رانندگی مطلقا حق صحبت با رانندگان زن را ندارند و در صورت بروز تخلف باید با مرکز رانندگی زنان تماس بگیرند تا آن‌ها با راننده زن صحبت و احیانا برخورد کنند؛ ۷- برخورد شدید و تعقیب قانونی کسانی که این قوانین را جدی نگیرند. چرا که تمسخر این قوانین شوخی با امنیت نظام و هتک حرمت نوامیس است.

ج: جرائم متخلفان

الف: عمومی: ۱- کسانی که به هر دلیل با راننده زن صحبت کنند به حبس حداقل یک ماه همراه با جریمه مالی محکوم خواهند شد؛ ۲- کسانی که سعی در تحریک زنان راننده و اذیت کردن آن‌ها در هنگام رانندگی از قبیل خارج کردن از جاده و… نمایند به حبس حداقل ۱۲ ماه همراه با جریمه مالی محکوم خواهند شد؛ ۴- کسی که راه را بر رانندگان زن ببند به حبس به مدت یک روز همراه با جریمه مالی محکوم خواهند شد.

ب: جرائم راننده: (در صورت انجام هرگونه عمل مخالف با آداب و سنن و شرع از سوی رانندگان زن): ۱- بار اول گواهینامه به مدت ۶ ماه توقیف می شود و جریمه بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ ریال محکوم می‌گردد و هم‌چنین تعهدی مبنی بر عدم تکرار تخلف از او اخذ خواهد شد؛ ۲- اطلاع رسمی به ولی زن از طریق هیات امر به معروف و نهی از منکر.

ارجاع پرونده زنانی که رانندگی می کنند به دادگاه ویژه «تروریسم»

اما در دی ماه ۱۳۹۳، ارجاع پرونده ۲ زن به‌خاطر رانندگی در این کشور به دادگاه ویژه رسیدگی به اقدام‌های تروریستی، حیرت‌آور از همه بود.

دیده‌بان حقوق بشر چندی پیش در گزارشی هشدار داده که عربستان سعودی به‌صورت سازماندهی شده در حال سرکوب و بازداشت مخالفانی است که در فضای مجازی فعالیت می‌کنند. هر‌چند بازداشت زنان به جرم رانندگی در عربستان سابقه دارد اما برای نخستین‌بار است که پرونده آن‌ها به دادگاه ضدتروریسم اعاده می‌شود.

طی سال‌های گذشته اعتراض زنان عربستان برای به‌دست آوردن حق ساده‌ای مانند رانندگی به یک موضوع جهانی تبدیل شد. زنان عربستانی تلاش کرده‌اند تا با رانندگی مخفیانه در شهرهای مختلف و قرار دادن فیلم‌های آن روی اینترنت اعتراض خود را به حکومت آل‌سعود اعلام کنند. در دهه ۱۹۹۰ هم اعتراض‌ها به ممنوعیت رانندگی زنان باعث شد تا تعداد زیادی از فعالان حقوق ‌بشر بازداشت شوند و تعداد زیادی از زن‌ها کارشان را از دست دادند.

نهادهای حقوق بشر اکنون اعتقاد دارند که ارجاع پرونده این زن‌ها به دادگاه ضد‌تروریسم ریاض تلاشی جدی برای سرکوب کردن فعالیت‌های زنان در این کشور است. سال گذشته، حدود ۱۷ ‌هزار نفر با امضای یک طومار خواستار آن شدند که یا به زنان اجازه رانندگی داده شود یا دلیل این ممنوعیت به اطلاع عموم برسد.

هنوز هم عکس گرفتن و چاپ تصویر زنان در مکان‌های عمومی ممنوع است. مثلا عکس گرفتن در فروشگاه‌های بزرگ، خیابان و … و در نزدیکی محله‌های مهاجران اروپایی – آمریکایی و مکان‌های عمومی دیگر ممنوع است. این مکان‌ها با دوربین‌های امنیتی بسیار پیشرفته کنترل می‌شود و این محدودیت فقط برای شهروندان سعودی وجود دارد

در یک فیلم ویدیویی که بسیار مطرح شده، زنی سعودی به خاطر استفاده از لاک ناخن توسط پلیس امر به معروف و نهی از منکر‌(یا همان پلیس اخلاقی) مواخده شده است.

شرایط آموزش زنان در عربستان

دوره آموزش ابتدایی شش سال، آموزش مقدماتی متوسطه سه سال و آموزش تکمیلی متوسطه نیز سه سال است. در مقطع متوسطه، دانش‌آموز مجاز به انتخاب رشته علمی یا هنری جهت ادامه تحصیل است. تا سال‌های دهه ۱۹۶۰، آموزش دختران در زمره آموزش غیررسمی به شمار می‌آمد و این در حالی است که طی دهه ۱۹۸۰، سیستم آموزشی دختران و پسران یک‌نواخت شد. در حال حاضر بسیاری از زنان در دانشگاه مشغول تحصیل هستند.

وزارت آموزش که در سال ۱۳۳۱ش تاسیس شد، برتحصیلات عمومی پسران نظارت داشته و تحصیلات دختران تحت نظارت نهاد عمومی نظارت بر تحصیلات دختران است. هر دو جنس، دوره تحصیلی مشابهی را گذرانده و از امتحانات سالیانه مشابهی برخوردارند هر چند زنان در تحصیلات از امکانات برابری با مردان برخوردارند اما در دبیرستان‌ها و دانشگاه‌های دخترانه استادان مرد تدریس نمی‌کنند و اگر نیازی به این امر باشد از طریق دوربین‌های مداربسته، دانشجویان در مکان جداگانه آموزش‌های لازم را می‌بینند. علوم دینی در سطح دانشگاهی نیز در کنار سایر مطالب تدریس گردیده و برای کلیه دانش آموزان الزامی است.

بسیاری از مردم عربستان سعودی بی‌سواد هستند و در این کشور مبارزه با بی‌سوادی و بالا بردن سطح تعلیم و تربیت با مشکلات زیادی روبه‌رو است. مشکل مهمی که در راه باسواد کردن مردم دارد نداشتن معلم است. در نتیجه حکومت عربستان، هر سال تعدادی آموزگار و دبیر از کشورهای عربی دیگر استخدام می‌کند.

از جمله مشکلات دیگر این کشور پراکندگی جمعیت، زندگی عشیره‌ای، کوچ‌نشینی و هم‌چنین عامل مذهب را می‌توان ذکر کرد. زیرا هنوز بسیاری از مردم این کشور با داشتن تعصبات مذهبی، مانع بزرگی در راه پیشرفت فرهنگ و آموزش هستند. لازم به ذکر است که میزان باسوادی در میان بزرگسالان در این کشور ۶۳ درصد است.

حق مالکیت و ازدواج زنان

در عربستان زنان از زمان تولد تا مرگ تحت امر مطلق مردان زندگی می‌کنند. تربیت زنان طوری است که نه فقط خود را زیردست مردان می‌دانند، بلکه این باور در ذهن و روح آن‌ها رواج داده شده که زن عامل گناه و منشا بدبختی است! قوانین این کشور در مورد حق مالکیت و ازدواج زنان به گونه‌ای است که آن‌ها پس از مردان در درجه دوم اهمیت قرار دارند.

تا چندی پیش، زنان عربستان از شرکت در انتخابات و داشتن حق رای محروم بودند. آن‌ها حق داشتن تلفن همراه و حق رانندگی ندارند و بدون اجازه یکی از اقوام مذکر نزدیک خود، امکان رفتن به مسافرت یا انجام هر گونه فعالیتی را نخواهند داشت.

هنوز زنان این کشور مجبورند که برای رفت و آمد از تاکسی استفاده کنند. و یا با خرید خودرو شخصی و استخدام راننده به رفت و آمد بپردازند که در این صورت باید مقدار زیادی از حقوق ماهیانه خود را صرف این کار کنند. علاوه بر این مسائل، تعدد زوجات یکی از بدترین مشکلات زنان عربستان است. خیلی از مردان سعودی شریک زندگی خود را عوض می‌کنند.

اما زنی که طلاق داده می‌شود بدون حامی و بی‌سرپناه می‌شود. به همین دلیل بسیاری از زنان این کشور حاضرند زن سوم یا چهارم مردی بشوند اما در اجتماع تنها و بی‌سرپناه نمانند و گرفتار فقر نشوند.

در بسیاری از اماکن عمومی، تابلویی با این مضمون نصب شده است: «ورود زنان بدون همراه داشتن مَحرم، ممنوع است.» در رستوران‌ها، فروشگاه‌ها، هتل‌ها و مراکز خرید، فقط مردان کار می‌کنند. نکته قابل توجه آن که تا چند سال پیش، فروشندگان فروشگاه‌های لباس زنانه هم مردان بودند.

اما در حال حاضر زنان در هزاران شغل خرده‌فروشی تا صنایع سنگین، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی و بالاخره دولتی و شرکت‌های خصوصی دست دارند. در حالی که زنان نیمی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه را تشکیل می‌دهند با این حال در این جامعه، زنان به ندرت قادر به بیان نظریات خود و یا مخالفت با نظر مردان خانواده هستند.

زنان عربستانی با این که هیچ‌گونه حق سیاسی ندارند، اما در زمینه‌های اقتصادی نقش یافته‌اند.

پژوهش‌های انجام شده در عربستان سعودی نشان می‌دهد که زنان این کشور تنها در شش حوزه فعالیت می‌کنند. اولین حوزه فعالیت زنان عرب، مشارکت در عبادات دسته‌جمعی‌(نماز و …) است. دومین حوزه، انجام کارهای خانه و رسیدگی به امور فرزندان است. پس از آن تحصیل علم و مدیریت در مراکز خصوصی یا دولتی و در آخر نیز خدمات رسانی اجتماعی از قبیل گروه‌های مددکار یا بهداشت محیط که منفعت عام دارد.

پژوهش‌های انجام شده بر ۲۵۵۰ زن مسلمان کشور عربستان سعودی‌(که از سوی خالد البلوش، مدیر عامل مرکز مدیریت آمار جده صورت گرفته بود) نشان داد که ۴۷ درصد از زنان یعنی ۱۱۸۱ نفر از گروه نمونه، توانایی لازم برای ورود به عرصه‌های شغلی دیگر را در خود می‌بینند. آن‌ها عقیده دارند که توانایی آن‌ها در انجام کارهای مختلف، اگر از مردان بیش‌تر نباشد، کم‌تر نیست. این در حالی است که ۵۳ درصد از زنان عقیده دارند در زمینه‌های دیگری غیر از زمینه‌های فیزیکی می‌توانند کارآمدتر و عملکرد مناسب‌تری داشته باشند، بنابراین حضور نداشتن در مشاغل اجتماعی را نشان کم توانی و یا عدم وجود آزادی در جامعه نمی‌دانند.

مصرف بالای وسایل آرایشی و زینتی

با وجود بالا رفتن سطح سواد و پر رنگ شدن نقش‌های اجتماعی، زنان هم‌چنان مصرف‌کننده وسایل تجملاتی هستند.

طبق آمار وزارت بازرگانی عربستان سعودی، هر زن در این کشور سالانه یک کیلو و دویست گرم طلا، سنگ‌های قیمتی، مروارید و الماس می‌خرد. این بررسی روشن می‌سازد با وجود این که زنان و دختران عربستان سعودی همواره زیر چادر و پوششی کامل به سر می‌برند، اما میزان مصرف زینت آلات و لوازم آرایش بین آن‌ها به مراتب از زنان بی‌حجاب و غیر پوشیده کشورهای غربی بیش‌تر است.

مبلغی که سالانه زنان عربستان سعودی برای زینت آلات و آرایش خود خرج می‌کنند، بالغ بر هشت میلیارد ریال سعودی معادل یک میلیارد و ششصد میلیون یورو است. این در حالی است که اکثر قریب به اتفاق این زنان سخت محجبه‌اند و صورت و ظاهر خود را تنها به همسر، برادر، پدر یا بستگان و دوستان زن خود نشان می‌دهند.

یکی از زنان جامعه‌شناس در عربستان سعودی مردان کشورش را در این زمینه مسئول می‌داند و می‌گوید: آن‌ها خواهان این هستند که همسران‌شان دقیقا شبیه همان زنانی شوند که در فیلم‌های ماهواره‌ای می‌بینند، غافل از این که این زنان دست‌چین شده، از نظر زیبایی، طراوت پوست، خوش‌پوشی و آراستگی به هیچ روی شاخص توده زنان کشورهای غربی نیستند.

گزارش «کمیته حذف تبعیض علیه زنان سازمان ملل متحد»

چندی پیش «کمیته حذف تبعیض علیه زنان سازمان ملل متحد» گزارشی را منتشر کرد. در آن گزارش از دولت عربستان خواسته شده تا هرچه سریع‌تر به مسئله قیمومیت مردان در این کشور خاتمه دهد و در راه برابری حقوق زنان و مردان بکوشد. این در حالی است که عربستان در سال ۲۰۰۰ به معاهده بین‌المللی حذف تبعیض علیه زنان پیوسته و «سازمان ملل» برای بررسی وضعیت زنان در این کشور هر ساله نمایندگانی به این کشور می‌فرستد.

با این همه به نظر می‌رسد که زنان عربستانی با مشکلات بسیاری برای رفع تبعیض و حقوق برابر با مردان رو‌به‌رو هستند. چرا که جامعه عربستان هم‌چنان یک سیستم طایفه‌‌ای و متکی به ثروتمندان و سرمایه‌‌دارانی از جنس «مذکر» است. به همین دلیل تفاوت چندانی بین شهرهای مدینه و مکه، با دیگر شهرهای عربستان نظیر طائف، جده، ظهران و ریاض مشاهده نمی‌شود و در همه این شهرها وضعیت حقوق زنان و برابری جنسیتی بر طبق گزارش سازمان ملل متحد در سطح نازلی قرار دارد.

زنان یک‌سره سیاه پوشند، در گرمای هوای عربستان از فرق سر تا انگشتان پا در چادرهایی سیاه رنگ پیچیده شده‌اند. چادرهای عربی یک‌سره و آستین‌دار است. بنابراین هنگامی که زن عرب این چادر را به تن می‌کند تنها چشمان سرمه کشیده‌اش از زیر چادر سیاه پیدا می‌‌شود. تازه همان یک جفت چشم با سه نوع لایه روبنده پنهان می‌‌شود. یک لایه از این روبنده، توری نازکی است. لایه بعدی پارچه نخی نازک است و لایه سوم پارچه‌ای ضخیم است. هر کدام از این لایه‌های روبنده در جایی کاربرد دارد.

به طور معمول خانواده‌‌های پول‌دار عرب برای زنان خود فردی فیلپینی یا پاکستانی را اجاره می‌‌کنند که در خدمت خانم یا دختران منزل باشد و با او برای خرید و یا کارهای شخصی بیرون برود. البته مردان عربستانی اغلب علاقه چندانی به خرید همراه همسر یا اعضای مونث خانواده خود ندارد. اگر هم با زنان خود به فروشگاه بیایند، اجازه اظهارنظر به او نمی‌دهند و با زن در مورد خرید لباس صحبت نمی‌کنند.

حتی ممکن است پدرخانواده برای دخترش لباسی را در حضور مادر خانواده انتخاب و خریداری کند و در تمام زمان خرید، زن دخالتی در سلیقه همسرش نکند.

در بزرگ‌ترین فروشگاه‌های مدینه و مکه که حتی لباس‌های مارک‌دار جهانی عرضه می‌کنند، آیینه‌ای در این فروشگاه‌ها دیده نمی‌‏شود. صاحبان این فروشگاه‌ها، استفاده از آیینه را حرام می‌داند و می‌گویند که اگر فروشگاهی آیینه نصب کند با مجازات‌هایی سخت از سوی «وزارت امربه معروف و نهی از منکر» رو‌به‌رو خواهد شد. بدین ترتیب، هیچ فروشگاهی جایی به نام «اتاق پرو» ندارد.

زن در جامعه عربستان حضور موثری ندارد. نه صدای حرف زدن زنان به گوش می‌رسد و نه صدای خنده آنان. در سال‌های اخیر اجازه استخدام زنان در مراکز مختلف از جمله مشاغل دولتی صادر شده اما هیچ‌یک از فروشنده‌های فروشگاه‌ها زن نیستند و کار کردن زنان در فروشگاه‌‌ها که خصوصی محسوب می‌‌شوند امری غیرقانونی است. حتی فروشگاه‌هایی که لباس زیر زنانه می‌‌فروشند، نیز دارای فروشندگان مرد هستند. البته فروشندگان زن دوره‌گرد در اطراف مسجدالنبی و مسجدالحرام حضور دارند که به طور غیرقانونی به کار مشغولند، اما بیش‌تر آن‌ها عرب نیستند و زنان مهاجر آفریقایی هستند.

در عربستان به ندرت می ‌توان دختر و پسر عرب را دید که کنار هم راه بروند. «مطاوا» یا پلیس مذهبی در همه جا حضور دارند و اگر دختر و پسری که نامحرم محسوب می‌شوند، قصد معاشرت با یکدیگر را داشته باشند به سختی مجازات می‌‌شوند. حتی زوج‌های جوان که مشکل شرعی نیز ندارند، در مکان‌‌های عمومی کم‌تر با یکدیگر حاضر می‌‌شوند.

در عربستان خانواده بدون فرزند و چندین زن معنی ندارد و در عرف رایج، خانواده‌ هنگامی شکل می‌‌گیرد که یک مرد با عبای سفید عربی به همراه زنان سیاه‌پوش و بچه‌های کوچک از ماشینش خارج شود. چنین تصویری شمای کلی یک جامعه سنتی عرب است.

مراسم وحشیانه گردن‌زنی در عربستان!

همان‌طور که در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، فرد اعدامی را طی مراسمی در میادین شهرها، ساعت‌ها به دار می‌آویزند و متاسفانه برخی از مردم نیز هم‌چون صحنه تناتر، به تماشای این مراسم و جان‌دادن قربانی می‌ایستند؛ در عربستان نیز گردن‌زدن مراسم خاص خودش را دارد.

طبق قوانین قضایی عربستان سعودی، معمولا پیش از اجرای این نوع حکم یک آرام‌بخش به مجرم می‌دهند و سپس وی را توسط پلیس به یکی از میادین یا پارکینگ‌های شهر منتقل می‌کنند. به دنبال انتقال مجرم به محل اعدام، نیروی پلیس ابتدا تردد خودروها را متوقف و سپس مشمعی را به مساحت حدودا ۵ متر مربع روی زمین پهن می‌کند.

پس از برگزاری نماز ظهر، زندانی که اغلب پیراهن سفید و بلندی را به تن کرده با چشم‌ها، دست‌ها و پاهای بسته به وسط مشمع مذکور منتقل می‌شود. در این مرحله او را رو به قبله و به حالت دو زانو به زمین می‌نشانند تا یکی از مقامات وزارت کشور در پیشگاه حضار شروع به قرائت نام و هم‌چنین نوع جرم وی کند. جلاد پیش از اجرای حکم، شمشیری هلالی شکل و به طول حدودا ۱۲۰۰-۱۱۰۰ میلیمتر را دو تا سه بار در هوا می‌چرخاند تا عضلات بازویش را گرم و آماده کند!

سپس با نوک شمشیر به پشت مجرم ضربه می‌زند تا وی سرش را بالا بگیرد و حکم اجرا شود. معمولا با یک ضربه سر مجرم از بدنش جدا می‌شود و حدودا یک متر آن طرف‌تر بر زمین می‌افتد. به علت تخلیه سریع خون جمجمه، مجرم ظرف مدت دو تا سه ثانیه بیهوش می‌شود و حداکثر تا ۶۰ ثانیه نیز طول می‌کشد که وی در اثر شوک و کمبود اکسیژن جان خود را از دست دهد. در این مرحله مسئول مربوطه سر قطع شده را نزد پزشک حاضر در صحنه اعدام می‌برد که در تدارک بخیه‌زدن عروق خونی گردن مقتول است تا خون فوران نکند. با اتمام این مراسم وحشیانه و رقت‌آور، بدن زندانی با یک آمبولانس به گورستان زندانیان و در قبر گمنامی دفن می‌شود.

از جمله مشکلات گردن‌زدن محکومان به مرگ این است که این حکم باید به دستان مردی توانا و ماهر انجام شود تا مجرم بیش از اندازه «زجر؟!» نکشد. اگر جلاد نسبت به کارش مهارت کافی نداشته باشد باید از چند ضربه برای جدا گردن سر زندانی استفاده کند. برای مثال برای جدا شدن سر «مری کوئین» از قصر فوترینگ‌های اسکاتلند در سال ۱۵۸۷، جلاد ناشی مجبور شد از سه ضربه استفاده کند. در بریتانیا مرسوم بود حکم گردن زنی توسط مردی انجام شود که مسئول به دار آویختن جانی‌ها بود، بنابراین وی فاقد مهارت و توان کافی برای جدا کردن گردن زندانی بود و این مراسم اغلب با تبعات ناخوشایند رو‌به‌رو می‌شد. اما گفته می‌شود جلادان حکومت عربستان سعودی، از این که در این امر مهارت کافی دارند احساس غرور می‌کنند.

بخش زیادی از محکومان به مرگ در عربستان سعودی در شهرهای بزرگی چون ریاض، جده و ظهران گردن زده می‌شوند. حاکمان جانی عربستان سعودی، این سنت محمد و علی و عمر و عثمان و ابوبکر را نسل به نسل به یکدیگر منتقل می‌کنند.

مجازات گردن‌زنی تا سال ۱۷۴۷، در بریتانیا رواج داشت. گفتنی است از جمله چهره‌های سرشناس بریتانیا که گردن‌شان از بدن جدا شد شامل، آنا بولین، همسر دوم هنری هشتم پادشاه انگلیس که به علت ایجاد اختلال در سلطنت به مرگ محکوم شد، لیدی جین‌گری، ملکه انگلستان و ایرلند‌(وی پس از ادوارد ششم به مدت ۹ روز پادشاهی کرد و بدین دلیل به «ملکه نه روزه» معروف است. لیدی جین هنگام اجرای حکم ۱۶ ساله بود) و چالز اول، پادشاه انگلستان است.

چالز اول تنها پادشاهی است که گردنش از بدن جدا شد. او به دلیل مخالفت شدید با مردم و نمایندگان مجلس به پادشاهی مستبد شهرت یافت و به اتهام «خیانت بزرگ» و چند جرم دیگر در طول جنگ داخلی علیه طرفداران حکومت پارلمانی به رهبری اولیور کرانول، محکوم به مرگ شد.

در کشورهایی نظیر نروژ‌(در سال ۱۹۰۵ منسوخ اعلام شد)، سوئد(تا سال ۱۹۰۳)، دانمارک‌(تا سال ۱۸۹۲ به طول انجامید)، فرانسه‌(تا مرسوم شدن گیوتین در سال ۱۷۹۲) و آلمان‌(تا سال ۱۹۸۳) شیوه‌ای استاندارد و قانونی برای مجازات جانی‌ها محسوب می‌شد. اما تمام کشورهای اروپایی که سابقا از این شیوه برای اعدام مجرمان استفاده می‌کردند اینک به طور کلی کیفر اعدام را از قوانین قضایی خود حذف کرده‌اند.

چین نیز که در گذشته به طور گسترده‌ای از این مجازات استفاده می‌کرد، به دنبال به قدرت رسیدن حکومت مائو، آن را مطرود اعلام کرد تا حکم گردن‌زنی جای خود را به تیرباران دهد.

ژاپن نیز که تا پایان قرن نوزدهم این نوع اعدام را به کار می‌برد، اینک از طناب‌دار برای مجازات مجرمانش بهره می‌برد.

بر اساس گزارش عفو بین‌الملل، عربستان در سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ میلادی ۷۹ اعدام، در سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ نیز ۸۲ اعدام داشته است؛ این کشور در سال ۲۰۰۹ نیز ۶۹ مورد اعدام داشته است.

عربستان طی سال ۲۰۱۴، ۸۷ نفر را به اتهام جرایمی از قبیل تجاوز، قتل، سرقت مسلحانه و قاچاق مواد مخدر اعدام کرد و از آغاز سال ۲۰۱۵ تاکنون نیز دست‌کم ۱۰ نفر دیگر اعدام شده‌اند.

شلاق

سال ۱۳۸۹ در عربستان، زنی به تحمل ۳۰۰ ضربه شلاق و یک سال و نیم زندان محکوم شده است. جرم وی این بود که بدون همراه داشتن محرم و «ولی» به دادگاه برای اقامه دعوا وشکایت مراجعه کرده است.

وی برای رهایی شوهرش به دادگاه مراجعه می‌کند و قاضی هم به او می‌گوید که از شوهرش طلاق بگیرد و زن او شود. وی به چندین جای دیگر هم سر می‌زند و به او می‌گویند که حق ندارد تنها به دوایر دولتی بیاید و باید محرم و ولی خود را بیاورد. هرچه این زن گفته است که سودانی است و در عربستان هیچ آشنا و محرمی جز شوهر زندانیش ندارد به سخنانش توجهی نکردند.

تقریبا سه سال قبل چند جوان سعودی زنی را در شهر «قطیف» ربودند و به او تجاوز کردند. حکم دادگاه این بود که زن تجاوز دیده به ۲۰۰ ضربه شلاق و ۶ ماه حبس محکوم شود، به این سبب که چرا تنها از خانه بیرون آمده است. افراد جانی هم به ۱۰ ماه تا ۵ سال حبس محکوم شدند. این حکم عجیب سروصدای زیادی به پا کرد تا جایی که جرج بوش دوم، رییس ‌جمهوری وقت آمریکا به پادشاه سعودی گفت که از اختیاراتش استفاده و زن قطیفی را آزاد کند.

سال ۸۹ هم زنی را در یکی از شهرهای عربستان به جرم رانندگی بازداشت کردند و به زندان فرستادند. هیات علمای کبار سعودی، بالاترین مرجع فقهی عربستان، چند سال قبل دوباره تکرار کرد که رانندگی زن در تعارض با دین است. البته زنان مسن در روستاها و شهرهای دورافتاده عربستان و دور از چشم پلیس رانندگی می‌کنند به این بهانه که کسی را ندارند که برایشان رانندگی کند.

در حادثه‌ای دیگر در منطقه «جبیل» شرق عربستان، دانش‌آموز دختری به مدیر مدرسه‌اش حمله کرد و او را با لیوان زد. قاضی محکمه هم حکم داد که این دختر سیزده ساله باید ۹۰ ضربه شلاق بخورد و دو

ماه به زندان بیفتد تا دیگر موبایل با خودش به مدرسه نیاورد و به مدیرش حمله نکند. فکر کنم سال ۸۸ بود که مدرسه‌ای دخترانه در عربستان آتش گرفت و نگذاشتند مردان آتش‌نشانی وارد مدرسه شوند، چون با دانش‌آموزان محرم نبودند. نتیجه این بود که تعداد زیادی از دانش‌آموزان سوختند و از بین رفتند.

آسیب‌‌های اجتماعی

یکی از معضلاتی که جامعه شدیدا بسته و سنتی عربستان با آن دست به گریبان است افزایش تعداد معتادان و تن‌فروشان در جامعه است.

چندی پیش یکی از روزنامه‌های محلی عربستان مقاله‌ای منتشر کرد و در آن به شبکه روسپیانی پرداخت که از دانشجویان دختر تشکیل شده است. رییس این شبکه ابتدا آن‌ها را به مواد مخدر معتاد می‌کند تا برای تامین مواد مخدر خود به روسپی‌گری تن بدهند.

در بیمارستان‌های عربستان سعودی تاکنون هیچ بخشی نبوده که به درمان زنان معتاد به مواد مخدر بپردازد. بیمارستان امل که متخصص در درمان مردان معتاد به مواد مخدر است، بخش مشابهی را برای زنان ایجاد کرده که البته زنان معتاد به بخش درمان بیماری‌های روانی ارجاع داده می‌شوند. منتقل کردن زنان معتاد به بخش بیماری‌های روانی یک مکانیسم اجتماعی است، برای دوری از شرمی که زنان معتاد به آن دچار می‌شوند. جامعه نسبت به زنان معتاد بی‌رحم است، حتی اگر آن‌ها بر اعتیادشان غلبه کنند و بخواهند زندگی جدیدی را آغاز کنند، برچسب‌های اجتماعی به زنان معتاد بسیار بدتر از برچسبی است که به مردان معتاد نسبت داده می‌شود.

فقر در عربستان

عربستان سعودی، صاحب عظیم‌ترین ذخایر انرژی جهان و یکی از ثروتمندترین کشورهای منطقه و جهان به حساب می‌آید. با نگاهی به واقعیت جاری زندگی شهروندان عربستانی، می‌توان دید تصویری که رسانه‌های این کشور از داخل عربستان و سطح رفاه شهروندان آن مخابره می‌کنند، چندان با واقعیت مطابق نیست.

چندی پیش، چند نسخه از گزارش «کمیته ملی مبارزه با فقر» که فعالیت‌هایش محرمانه است، در اختیار رسانه‌های این کشور قرار گرفت که خبر از آمارهای تکان دهنده‌ای از وضع اقتصادی جامعه عربستان داده است. در این گزارش آمده بود: «۳۹ درصد مردم عربستان زیر خط فقر هستند.»

 هم‌چنین بنابراین گزارش، فقیرترین منطقه عربستان استان «جازان»، در جنوب این کشور است که ۹۷۰۰ خانواده فقیر را در خود جای داده و پس از آن به ترتیب استان‌های «نجران» و «مدینه» قرار دارند.

اخیرا فیلمی کوتاه توسط کارگردان عربستانی جوان، «بدرالحمود» با عنوان «قبر» در عربستان منتشر شد که واکنش‌های زیادی را برانگیخت. در این فیلم یک خانواده فقیر ۱۱ نفره عربستانی نشان داده می‌شوند که در یک قبر در شهر «ریاض» زندگی می‌کنند.

روزنامه میدل ایست آنلاین نیز در مقاله‌ای به شرح وضعیت اقتصادی  کشور عربستان پرداخت :

به نظر می رسد اعتراف به بحران فقر توسط دولت‌مردان کشور طلای سیاه آسان نباشد. سومین کشور ثروتمند جهان که ذخایر بالای نفت و معادن طبیعی آن در تمام جهان مشهور است قادر نیست بر بحران رو به رشد فقر فائق آید.

روال بر این بوده که کشور عربستان را یک کشور مرفه به تمام جهانیان معرفی کنند، کشوری که درآمدهای خود را صرف برآوردن خواسته‌های مصرف‌کنندگان کشور خود و تهیه کالاهای غیرضروری می‌کند. کسی نمی‌توانست یک فرد عربستانی را تصور کند که در خرابه‌ای زندگی می‌کند و دوسوم درآمدش را تنها صرف برآوردن نیازهای خوردن کند.

عربستان کشوری است که سالانه مبالغ میلیونی و چه بسا میلیاردی را بعنوان هدیه و کمک به کشورهای دیگر می‌دهد و جزو منابع تامین صندوق‌های توسعه جهانی می‌باشد و درهای کشورش را برای میلیون‌ها کارگر خارجی باز کرده است … چرا دولت عربستان به فقر مردمش توجهی نمی‌کند؟

این مقاله می‌افزاید: نزدیک به یک چهارم  جمعیت عربستان یعنی جمعیتی بالغ بر شش میلیون نفر زیر خط فقر به سر می‌برند، دولت‌مردان ادعا می‌کنند که درتلاشند تا این مشکل را حل کنند اما کارشناسان به این تلاش‌ها به دیده شک و تردید می‌نگرند.

زمان زیادی لازم بود تا دولت عربستان به وجود فقر در کشورش اعتراف کند. شاید یکی از دلایل این اعتراف ورود عربستانی‌ها به فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی باشد که سبب روشن شدن حقیقت در افکار عمومی شد. هم‌زمان با رشد شرکت مردم در این شبکه‌ها؛ فیلم‌ها و ویدیوها و تصاویر فراوانی از کشور عربستان در این فضاها منتشر شد که  شکل واقعی زندگی مردم را فاش و فقر موجود در این کشور را به دید همگان از جمله دولت‌مردان رساند.

فیلم‌ها داستان زندگی کسانی را روایت می‌کرد که در کشور نفت زیر خط فقر و با درآمد پنجاه دلار در ماه  زندگی می‌کنند. تصاویری از خرابه‌ها و زاغه‌ها در مناطق مختلف عربستان و زنان و کودکانی که در سطل‌های زباله پی یافتن چیزی برای خوردن هستند!

این در حالی است که حکومت عربستان، هیچ آمار رسمی از وضعیت فقر در کشورش ارائه نمی‌دهد. اما گزارش‌های روزنامه‌هایی مانند واشنگتن‌پست و گاردین اعلام کرده‌اند که بیش از شش میلیون سعودی زیر خط فقر زندگی می‌کنند، این روزنامه‌ها، هم‌چنین در گزارشات خود به نمونه‌هایی مانند سعاد شمیری اشاره می‌کند که با پنج کودک و همسر بیکار در ریاض زندگی می‌کند و با کمک‌های همسایگان روزگار می‌گذراند. هیچ وزارتخانه‌ای یا حتی مقام رسمی یا مسئولی تاکنون به این بحران بزرگ عربستان اعتراف نکرده است.

اما با نگاهی به خدمات تامین اجتماعی  و بهره‌مندان از این خدمات که بالغ بر هشتصد هزار خانواده می‌باشند می‌توان به رقم شش میلیون رسید. هم‌چنین رشد فزاینده خانواده‌هایی که مشمول این خدمات قرار می‌گیرند نشان‌دهنده عمیق‌تر شدن بحران فقر در این کشور است.

سازمان ملل متحد اعلام کرد که تعداد افرادی که در عربستان به دلیل نداشتن هویت و تابعیت هیچ امکاناتی ندارند و به «بدون» معروفند به بیش از ۷۰۰ هزار نفر رسیده است. کشورعربستان هیچ حقی برای آموزش، درمان و سایر خدمات برای این افراد نمی‌شناسد .

اصلی‌ترین مشکل نظام اقتصادی عربستان ارتباط آن با بانک مرکزی فدرال آمریکاست، بحران‌های مالی این موسسه در ده سال گذشته اثرات ناگواری بر اقتصاد عربستان گذاشته است و آن را در معرض تورم شدید و کاهش ارزش پول ملی این کشور قرار داد.

با وجود یارانه ارائه شده برای قیمت کالاها اما افزایش قیمت‌ها و عدم افزایش درآمدها مشکلات بسیاری برای خانواده‌ها بوجود آورده است.

مشکل اقتصادی دیگری که مردم عربستان با آن درگیر هستند بحران مسکن و افزایش اجاره بها است. بیش از هشتاد درصد عربستانی‌ها منزل شخصی ندارند و افزایش قیمت زمین و هزینه‌های ساخت و ساز، داشتن مسکن شخصی برای عربستانی‌ها را به یک رویای دست نیافتنی تبدیل کرده است.

هم‌چنین بیکاری نیز معضل دیگر جامعه عربستان است. توجه به این نکته ضروری‌ست که خانواده در عربستان به مفهوم والدین و فرزندان متاهل آن‌ها می‌باشد که با هم زندگی می‌کنند. بین کشورهای خاورمیانه کشور عربستان بعد از عراق بالاترین میزان بیکاری را داراست که میزان آن سه چهارم کل جمعیت این کشور است.

حل مشکل بیکاری، مسکن و اجاره بها، درآمدهای پایین کارمندان و بالابودن هزینه زندگی و سرعت بخشیدن به طرح‌های توسعه و توسعه متوازن در تمام مناطق کشور چالش‌های پیش روی دولت عربستان است.

ملک عبدالله پادشاه متوفی عربستان که ثروتی بالغ بر ۱۸ میلیار دلار دارد و سومین فرد ثروتمند جهان پس از پادشاهان تایلند و برونئی به شمار می‌آید.

سلطنت مطلقه

عربستان سعودی در سال ۱۳۱۱، از انگلستان مستقل شده و روز ملی آن برابر با ۱۱ آبان است. حکومت کشور عربستان پادشاهی است. در عربستان قانون اساسی مدون و رسمی وجود نداشته، قوانین و مقررات مدون سال ۱۳۰۵ش و هم‌چنین مصوبات سال ۱۳۳۲ش و اصلاحات بعدی روی هم پایه‌های اصلی قانون اساسی کشور را تشکیل می‌دهند.

عربستان با توجه با درآمد بالای حاصل از صادرات نفت، عضویت در بیش‌تر سازمان‌های بین‌المللی، احساس قیمومیت داشتن بر اکثر کشورهای عربی و هم‌چنین نقش‌آفرینی در مسائل منطقه خاورمیانه است که در طی سال‌های اخیر به سختی تن به اصلاحات جزئی داده است و این مسئله به خصوص در امور مربوط به زنان بیش‌تر به چشم می‌خورد.

حکومت عربستان سعودی سلطنت مطلقه است و هیچ نهاد سیاسی رسمی یا حزبی وجود ندارد. پادشاه که لقب رسمی‌اش به عربی «‌متولی دو مسجد مقدس» است، شورای وزیران را انتصاب می‌کند. در آوریل ۱۹۹۰ اعلام شد که مجمعی مشورتی با ۸۰ عضو انتصاب خواهد گشت.

مجلس مشورتی پیشنهادهایی درباره مسائل سیاسی و حقوقی ارائه می‌کند. قوانین این کشور مبتنی بر شریعت اسلامی در چارچوب دیدگاه فوق محافظه کار وهابی است.

قانون اساسی عربستان سعودی،

صل اول: اصول کلی

ماده ۱

پادشاهى عربستان سعودى، حکومتى اسلامى عربى و مستقل است که مذهب آن اسلام، قانون اساسى آن کتاب خدا و سنت پیامبر (صلوات ا… و سلام ا… علیه) ، زبان آن عربى و پایتخت آن ریاض است.

ماده ۲

عید فطر و عید اضحى تعطیلات عمومى کشور بوده و تقویم آن تقویم هجرى است.

ماده ۳

پرچم کشور به قرار زیر است: الف) رنگ آن سبز مى‌باشد. ب) عرض آن دو سوم طول آن است. ج) عبارت «لا اله الاّ اللّه و محمدا رسول اللّه» در وسط پرچم نقش بسته و یک شمشیر آخته زیر آن قرار دارد. مقررات مربوط به آن توسط قانون معین مى‌شود.

ماده ۴

نهاد (آرم) کشورى، شامل دو شمشیر متقاطع است که یک درخت نخل در فضاى بالاى آن دو شمشیر و بین آن‌ها قرار مى‌گیرد. سرود و نشان‌هاى کشورى توسط قانون مشخص مى‌شود.

فصل نهم: مقررات عمومی

ماده ۸۱

ممنوعیت ورود افراد نا مسلمان به شهرهای زیارتی

نظام سیاسی عربستان نظام مطلقه پادشاهی است. شاهزادگان بلندپایه آل سعود بلندپایه‌ترین سمت‌های وزراتی، فرمانداری همه استان‌ها، و مشاغل بلندپایه نظامی را به خود اختصاص داده‌اند. عربستان ۲۳۳ هزار و ۵۰۰ پرسنل نظامی در حال خدمت دارد.

اقتصاد عربستان سعودی

اقتصاد عربستان در قدیم بر پایه کشاورزی، دامداری و درآمدهای حاصل از زیارت حجاج از مکه و مدینه قرار داشته است، ولی هم‌اکنون نفت در کشور عربستان تعیین‌کننده و جهت‌دهنده حرکت‌های اقتصادی به شمار می‌آید؛ درآمد حاصل از آن چهره جامعه را دگرگون ساخته و عربستان را از یک کشور نیمه بدوی و فقیر به یک کشور ثروتمند و با نفوذ تبدیل کرده است.

عربستان با داشتن ۲۶۵ میلیارد و ۴۰۰ میلیون بشکه نفت، دومین ذخایر بزرگ نفت خام را در جهان دارد. این کشور که متحد نزدیک آمریکاست، از اعضای مهم کشورهای صادرکننده نفت خام(اوپک) است و اغلب با کاهش یا افزایش تولید خود بهای نفت را در جهان تنظیم می‌کند. عربستان هم‌چنین میزان قابل توجهی ذخایر گاز طبیعی دارد.

دولت عربستان با احداث کارخانه‌های پتروشیمی و صنایع سنگین وابسته به انرژی در جهت تنوع بخشیدن به منابع اقتصادی خود حرکت کرده است. همچنین این کشور که به طور عمده متکی به کارگران خارجی است، سالانه از ورود شمار قابل توجهی از زائران درآمد کسب می‌کند.

تولید ناخالص داخلی: میزان تولید ناخالص داخلی عربستان در سال ۲۰۱۳، ۷۴۵ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار بود. سرانه درآمد ناخالص ملی این کشور در سال ۲۰۱۳، ۲۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار بود( بر اساس اعلام بانک جهانی در سال ۲۰۱۴)

در دهه هشتاد یک شهروند سعودی که به عنوان کارمند دولتی مشغول به کار بود، هیچ مشکلی در تامین هزینه‌های ازدواج و خرید منزل و خودرو نداشت و حتی می‌توانست مقداری از درآمد خود را به منظور سرمایه‌گذاری در بازار املاک و سهام پس‌انداز کند.

محمد الجاسر، وزیر اقتصاد عربستان سعودی در پاسخ به سئوالی در مورد کاهش سطح درآمد شهروندان گفت که طبقه متوسط تضعیف نشده است؛ بلکه مطالبات و درخواست‌های آن افزایش یافته است. او در اظهارات خود تاکید کرد که نتیجه یک مطالعات صورت گرفته آن را اثبات می‌کند.

شواهد موجود در مورد یک شهروند ساده به وضوح نشان می‌دهد که قدرت خرید در قبال میانگین درآمد کاهش چشم‌گیری داشته است؛ آمارهای اقتصادی نیز آن را اثبات می‌کنند. طی سه دهه گذشته سهم هر فرد از تولید داخلی در عربستان ۳۵ درصد کاهش یافته است.

بانک جهانی هر سال آمار مربوط به تولید خالص داخلی در تمام کشورهای جهان را منتشر می‌کند؛ هم‌چنین آمارهای ده سال گذشته هر کشور توسط این بانک در دسترس است. آمارهای بانک جهانی نشان می‌دهد که در سال ۱۹۸۰ سهم هر فرد در تولید خالص داخلی در عربستان ۱۲۶ هزار ریال سعودی بوده است؛ ولی در سال ۲۰۱۱، این رقم به ۸۲ هزار ریال کاهش یافت. یعنی این که سهم هر فرد از تولید خالص داخلی در عربستان حدود ۳۵ درصد کاهش یافته است و در ۲۰ سال گذشته هیچ‌گونه رشد قابل توجهی در تولید خالص داخلی به چشم نمی‌خورد.

با تمام مشکلات اقتصادی مردم عربستان که روز‌به‌روز نیز بیش‌تر شده، آل‌سعود هم‌چنان به حاکیمت مطلق خود ادامه می‌دهد.

بودجه ۲۰۱۵ عربستان

عربستان بودجه سال ۲۰۱۵ خود را بر پایه نفت ۸۰ دلاری تنظیم کرد و درآمدهای این کشور را به ۷۱۵ میلیارد دلار کاهش داد.

طبق گزارش بلومبرگ، به گفته مشاور سابق اقتصادی دولت عربستان، بودجه سال ۲۰۱۵ این کشور احتمالا بر مبنای نفت بشکه‌ای ۸۰ دلار تنظیم شده است که نشانه‌ای از اعتماد به بازار نفت است.

سفاکیاناکیس، که قبلا مشاور ارشد اقتصادی وزارت دارایی عربستان بود، پس از اعلام بودجه این کشور گفت: قیمت نفت در بودجه امسال ۱۰۳ دلار بود. وزارت دارایی عربستان اعلام کرده که این کشور میزان هزینه‌های خود برای سال ۲۰۱۵ را ۸۰۰ میلیارد ریال‌(۲۲۹ میلیارد دلار) پیش‌بینی کرده است و درآمدهای این کشور از ۰۴۶/۱ تریلیون ریال در سال ۲۰۱۴  به ۷۱۵ میلیارد دلار کاهش خواهد یافت. درآمدهای نفتی ۸۹ درصد درآمدهای دولت عربستان در سال ۲۰۱۴ را به خود اختصاص داد.

قیمت نفت برنت امسال به دلیل افزایش تولید نفت آمریکا به بیشترین رقم در بیش از  سه دهه اخیر رسیده و افت میزان افزایش تقاضا موجب شده است که سهیل المزروعی، وزیر انرژی امارات از تولید‌کنندگان خارج از اوپک بخواهد تا میزان تولید خود را کاهش دهند. عراق، دومین تولید‌کننده بزرگ اوپک نیز این هفته اعلام کرد که بودجه سال ۲۰۱۵ خود را با نفت ۶۰ دلاری تنظیم خواهد کرد.

سفاکیاناکیس افزود: «همه انتظار داشتند شاهد بسته‌شدن بودجه با نفت حدودا ۶۰ دلاری باشند، اما آن رقم پیامی منفی را به بازار نفت ارسال می‌کرد.» او در ادامه گفت: «با تعیین قیمت ۸۰ دلاری برای نفت در بودجه سال ۲۰۱۵، دولت عربستان این پیام را به بازار ارسال می‌کند که ما انتظار داریم شاهد بازگشت قیمت نفت باشیم.»

علی النعیمی، وزیر نفت عربستان روز ۲۱ دسامبر ۲۰۱۴، با بیان این که «عربستان اطمینان دارد که با رشد اقتصاد جهانی و افزایش تقاضا، هم‌زمان با کاهش تولید نفت با هزینه بالا، قیمت نفت خام افزایش می‌یابد»،‌ گفت: «من صددرصد مطمئنم که قیمت‌ها بالا خواهد رفت، قیمت نفت راهی جز بالا رفتن ندارد.»

صندوق بین‌المللی پول روز چهارشنبه اول بهمن ۱۳۹۳، اعلام کرد که ضرر کشورهای صادرکننده نفت در خاورمیانه و آسیای مرکزی از افت بهای نفت خام در سال جاری میلادی به ۴۲۵ میلیارد دلار می‌رسد.

به گزارش خبرگزاری رویترز، این نهاد مالی بین‌المللی در تازه‌ترین گزارش خود از چشم‌انداز اقتصادی خاورمیانه و آسیای مرکزی گفته است اقتصادهای به شدت وابسته به صادرات نفت و گاز از جمله قطر، عراق، لیبی و عربستان سعودی بیش از سایر کشور‌ها از کاهش ۵۰ درصدی بهای نفت خام آسیب خواهند دید.

پس از پیش بینی‌ها در مورد مازاد عرضه نفت به خاطر افزایش غیر مترقبه تولید نفت شیل آمریکا، نفت خام به نازل‌ترین بهای خود در شش سال گذشته سقوط کرد.

صندوق بین‌المللی پول هفته جاری بیش‌بینی رشد اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۵ را از ۸/۳ به ۵/۳ درصد کاهش داد و هم‌چنین چشم انداز رشد اقتصادی سه کشور مهم صادر‌کننده نفت، روسیه، عربستان سعودی و نیجریه را تا حد قابل توجهی پایین آورد.

این صندوق پیش‌بینی کرده که با در نظر گرفتن کاهش ناگهانی و بی‌سابقه بهای نفت، تقریبا همه کشورهای صادر‌کننده نفت در خاورمیانه و آسیای مرکزی در سال جاری میلادی با کسری بودجه مواجه می‌شوند.

همین پیش‌بینی باعث شد که چشم‌انداز رشد اقتصادی سال ۲۰۱۵ این بخش از جهان با یک درصد کاهش نسبت به پیش‌بینی اکتبر سال گذشته، به ۴/۳  درصد درصد تنزل پیدا کند.

زیان ناشی از کاهش بهای نفت احتمالا ۲۱ درصد تولید ناخالص داخلی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و معادل ۳۰۰ میلیارد دلار خواهد بود. به پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول این ضرر در کشورهای غیر عضو شورای همکاری خلیج فارس حدود ۹۰ میلیارد و در آسیای مرکزی ۳۵ میلیارد دلار خواهد بود.

این نهاد سرمایه‌داری بین‌المللی می‌گوید از آن جایی که اقتصاد کشورهای وارد کننده نفت به بهای فراورده‌های نفتی و نفت کم‌تر وابسته است، سود این کشور‌ها در مقایسه با ضرر کشورهای صادر کننده کم‌تر خواهد بود.

بنا به این پیش‌بینی، مراکش، لبنان و موریتانی از کاهش بهای نفت سود بیش‌تری خواهند برد. در همین حال موازنه کسری بودجه در لبنان و مصر بهبود پیدا می‌کند.

صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی می‌کند بیش‌ترین بهره ناشی از این تغییر موازنه اقتصادی نصیب کشورهای وارد کننده نفت در خاورمیانه می‌شود.

این نهاد، چشم‌انداز اقتصادی این کشور‌ها را که در اکتبر سال گذشته منتشر کرده بود تغییر داد و اکنون پیش‌بینی می‌کند که رشد ناخالص داخلی این دسته کشور‌ها یک درصد افزایش یابد.

به دلیل کاهش تقاضا در چین و روسیه، کشورهای صادرکننده نفت در آسیای مرکزی در مقایسه با پیش‌بینی اکتبر سال گذشته بد‌ترین وضعیت را تجربه خواهند کرد.

موخره

خاورمیانه یکی از مناطق ژئوپلیتیک مهم و رد عین حال پرتنش جهان است. وجود شرشار منابع طبیعی، به ویژه ذخائر عظیم نفت و گاز و بازار عظیم مصرف، همواره از یک‌سو مورد توجه قدرت‌های بزرگ منطقه و فرامنطقه‌ای و از سوی دیگر، دارای منازعه و رقابت‌های منطقه‌ای بوده است.

از دوران جنگ سرد و نظام دوقطبی جهان، چگونگی ایجاد موازنه قوا در خاورمیانه باعث ایجاد رقابت‌های گسترده منطقه‌ای و نیز با مداخله قدرت‌های جهانی مواجه بوده است.

پس از فروپاشی شوروی در ۲۵ سال اخیر و با استقرار کشتی‌های جنگی و هواپیمابر آمریکا و متحدانش در مسیر انتقال انرژی در خلیج فارس، حمله به عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و هم‌چنین ادامه اشغال سرزمین‌های فلسطینی توسط اسراییل، رقابت‌های عربستان سعودی و حکومت اسلامی ایران، همواره مردم خاورمیانه را با مخاطرات عدیده‌ای روبه‌روه کرده است.

در حال حاضر، حکومت‌های عربستان سعودی، حکومت اسلامی ایران، حکومت ترکیه و مصر، نقش مهمی را در تحولات منطقه خاورمیانه ایفا می‌کنند از این‌رو، نمی‌توان تاثیر سیاست‌ها و عملکردهای مخرب آن‌ها بر تحولات منطقه را نادیده گرفت.

با این حال، آمریکا و روسیه در دوران بعد از جنگ سرد و تلاش فراوان و صرف هزینه‌های هنگفت برای تثبیت موقعیت سلطه‌جویانه خود در منطقه خلیج فارس، با چالش‌ها و موانع جدی رو‌به‌رو هستند. شکست‌ها و ناکامی‌های آمریکا و ناتو و دیگر متحدانش در کشور‌هایی مانند عراق و افغانستان و نیز سوریه و مصر، هژمونی آمریکا و متحدانش را شدیدا زیر سئوال برده است. از طرف دیگر تلاش سایر قدرت‌های بزرگ مثل روسیه برای اعمال نفوذ در منطقه، اقدامی برای موازنه‌سازی در مقابل غرب و آمریکا تلقی می‌شود. در عین حال روسیه در تحولات اوکراین نیز در مقابل اتحادیه اروپا و ناتو و آمریکا ایستاده است. در عین حال درهم تنیدگی روابط سیستم سرمایه‌داری و منافع طبقاتی مشترک حکومت‌های سرمایه‌داری در فضای جهانی، از سطح رقابت و تقابل قدرت‌های بزرگ کاسته و در مقابل، این رقابت‌ها را به کشورهای پیرامونی و در حال توسعه کشانده‌اند. از این‌رو، مسئله اصلی این است که در دوره پس از جنگ سرد و در حال حاضر، سرنوشت جهان به ویژه خاورمیانه به کجا منجر خواهد شد؟

آیا تحولات برابری‌طلبانه و آزادی‌خواهانه و سوسیالیستی، موجب تغییر موازنه قوا در منطقه خواهد شد و جنگ و خونریزی و استثمار را کاهش خواهد داد یا این که دور جدیدی از رقابت‌های تند و خشن و جنگ‌های خانمان‌برانداز آغاز خواهد شد؟ آن‌چه می‌توان در پاسخ به این سئوال گفت آن است که نقش محرومان و ستم‌دیدگان، جنبش‌های اجتماعی و در راس همه جنبش کارگری کمونیستی در سیاست منطقه‌ای افزایش پیدا خواهد کرد و قدرت مانور و جنگ و تروریسم دولتی و غیردولتی به مرور زمان کاهش پیدا خواهد کرد و میل به تغییرات طبقاتی عمیق‌تر با هدف برقراری جامعه‌ای بهتر و انسانی تر و بدون سرکوب و اختناق فزونی خواهد یافت؟!

با توجه به این که در حال حاضر الگو و افق تازه‌ای در مقابل مردم منطقه گشوده شده و آن هم تحولات کوبانی است. زنان و مردان قهرمان کوبانی دوش به دوش هم و بدون برخورداری از حکومت و ارتش و پلیس حرفه‌ای با بسیج همگانی و تسلیح عمومی خود، نه تنها به مدت چهار ماه در مقابل حملات وحشیانه گروه تروریستی و تبه‌کار خلافت اسلامی‌(داعش) مقاومت کردند، بلکه این گروه آدم‌خوار را وادار به عقب‌نشینی کردند.

اما در حال حاضر تروریسم دولتی و تروریسم گروه‌های اسلامی، مرزهای کشورهای خاورمیانه ایران با ناامنی‌ها و چالش‌های جدید و مهمی روبه‌رو کرده‌اند. آن‌چه را که می‌توان امروزه در صحنه معادلات سوریه و عراق مشاهده کرد، در واقع نشانه‌هایی از تشدید یک جنگ سرد جدید است که تنها به خاورمیانه محدود نشده و قدرت‌های فرامنطقه‌ای نیز درگیر آن هستند. به عنوان مثال یکی از ابعاد این جنگ سرد جدید می‌تواند حکومت اسلامی ایران و حکومت عربستان را رو در روی هم قرار دهد و در سطح کلان نیز بلوک‌بندی‌هایی را بین دو جبهه روسیه و چین و آمریکا و متحدین غربی‌اش به وجود آورد.

ترکیه نیز سیاست کسب «هژمونی سیاسی» در منطقه خاورمیانه را دنبال می‌کند و سعی دارد تا از پتانسیل‌های داخلی منطقه، بهره‌برداری کند دست کم از زمانی که داعش به عراق و کوبانی حمله کرده با کارت این گروه تروریستی بازی خطرناکی می‌کند تا در جهت تقویت روابط اقتصادی خود و کسب منافع در منطقه بهره ببرد. سیاست دیگر ترکیه، به دست گرفتن اقتدار دولت اقلیم کردستان و به خصوص از طریق داعش حفظ منافع‌اش در بحران سوریه، بازی با کارت داعش است.

عربستان سعودی، یک بازیگر محافظه‌کار سنتی در منطقه است. حکومت عربستان، از یک‌سو در داخل کشور سعی می‌کند تا تحت تاثیر تحولات و تغییرات داخلی هم چون مسئله زنان، جوانان و اصلاحت سیاسی و غیره قرار نگیرد و از سرایت تحولات «بهار عربی» به درون مرزهای خود مصون بماند. از سوی دیگر، در عرصه سیاست و اهداف خارجی خود، سیاست مهار حکومت اسلامی ایران در منطقه و برکناری حکومت سوریه و سرکوب شیعه‌های یمن را با هدف افزایش امنیت و منافع خود، دنبال می‌کند.

وزیران خارجه عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، کویت، عمان و بحرین در دیدار روز جمعه هفتم فوریه ۲۰۱۵ با کری در مونیخ حضور داشته‌اند.

به نوشته رویترز، امیرنشین‌های خلیج فارس جامعه جهانی را به در پیش گرفتن موضع قاطع‌تری در خصوص رخدادهای یمن فراخوانده‌اند.

بنابر این گزارش، امیرنشین‌های خلیج فارس معتقدند که جامعه جهانی از طریق سازمان ملل متحد یا نهادهای دیگر بین‌المللی باید تحولات یمن را با دقت بیش‌تری رصد کند و شورای امنیت نیز نشست‌های بیش‌تری را به یمن اختصاص دهد.

از سوی دیگر به گزارش خبرگزاری فرانسه شورای امنیت احتمال برقراری تحریم علیه شبه نظامیان حوثی را در پی تحولات سیاسی روز جمعه این کشور در دست بررسی دارد.

جنگ‌جویان شیعه یمنی در روند قدرت‌گیری ماه‌های اخیر خود، روز جمعه هفتم فوریه ۲۰۱۵ – هفدهم بهمن ۱۳۹۳ با انحلال پارلمان یمن، از تشکیل یک شورای رهبری برای اداره امور یمن خبر دادند.

نیروهای حوثی گفته‌اند تشکیل شورای ریاست جمهوری برای «پرکردن خلاء سیاسی» ایجاد شده، ضرورت دارد. حکومت اسلامی ایران، به طور رسمی از تداوم مذاکرات میان جناح‌های یمن حمایت می‌کند اما فرماندهانی از سپاه پاسداران و رسانه‌های وابسته به آن‌ها، از قدرت‌یابی شیعیان حوثی ابراز خرسندی کرده‌اند.

رسانه‌های عربی نیز شنبه هجدهم بهمن خبر دادند که در تازه‌ترین تحول منطقه‌ای، شش امیرنشین خلیج فارس برای فراخواندن سفیران خود از یمن، به مفهوم قطع رابطه با حاکمان جدید یمن، به اجماع رسیده‌اند.

خبرگزاری فرانسه گزارش داده ‌است که شورای امنیت احتمال برقراری تحریم علیه شبه نظامیان حوثی را در پی تحولات سیاسی روز جمعه این کشور در دست بررسی دارد.

رییس نوبتی شورای امنیت گفت اگر مذاکرات میان جناح‌های یمن برای خاتمه دادن به ناآرامی‌ها از سرگرفته نشود این شورا آماده برقراری «فوری» تحریم است.

شورای امنیت خواهان آزادی بی‌قید و شرط عبد ربه منصور هادی، رییس جمهوری و دیگر مقامات بلندپایه یمنی شد که در روزهای گذشته از سوی نیروهای حوثی در حصر قرار گرفته‌اند.

ملک سلمان، پادشاه جدید عربستان سعودی، در دیدار دو هفته پیش با باراک اوباما در ریاض، در باره یمن با او رایزنی کرد اما از آن روز، اوضاع یمن به سود شیعیان و ایران که حامی آن‌ها محسوب می‌شود، و به زیان سعودی و امیرنشین‌ها، تغییر کرده‌ است.

در روزهای پیش صدها هزار نفر از حامیان عبد ربه و دولت مرکزی در خیابان‌های صنعا و شهرهای دیگر تظاهرات کرده و گفتند با مبدل کردن کشورشان به یک سومالی دیگر که در هرج و مرجی بزرگ دست و پا می‌زند، مخالف هستند. نبود قدرت مرکزی قاطع در صنعا می‌تواند مرزهای یمن با عربستان سعودی را نیز بی‌ثبات کند.

یمن از زمان ریاست جمهوری علی عبدالله صالح در کنار آمریکا، با نیروهای القاعده که عمدتا در جنوب یمن مستقر هستند، در مبارزه بوده ‌است.

علی عبدالله صالح در سال ۲۰۱۲ زخمی و از قدرت برکنار شد و جانشین او، عبد ربه منصور هادی نیز از ماه گذشته که نیروهای حوثی بر اقامتگاه ریاست جمهوری و ساختمان‌های مهم دولتی در صنعا مسلط شدند، به خانه خود رفت و در آن‌جا در حصر است.

اما سرنگونی حکومت بشار اسد، می‌تواند موقعیت عربستان را در مقابل رقبایش چون حکومت اسلامی ایران، تقویت کند. هم‌چنین اگر مذاکرات گروه ۵+۱ با حکومت اسلامی به نتیجه نرسد بحران‌های حکومت اسلامی به خصوص در عرصه اقتصادی تشدید شده و اعتراضات داخلی نیز اجتناب ناپذیر خواهد شد. در چنین روندی قدرت رقابت حکومت اسلامی با عربستان دچار مخراطرات جدید خواهد شد.

وزیران خارجه ایران و کشورهای ۵+۱ این‌بار در کنفرانس امنیتی مونیخ گرد آمدند تا برای حل مسئله هسته‌ای ایران راه‌حلی دیپلماتیک پیدا کنند. ایران، آمریکا،‌ بریتانیا، فرانسه، آلمان و چین و روسیه مهلت ۲۴ مارس برابر با ۴ فروردین را تعیین کردند تا بر سر چارچوبی موافقت کنند که زمینه‌ساز رسیدن به یک توافق نهایی و جامع در ۳۰ ژوئن‌(نیمه اول تیرماه آینده)‌ شود.

در چنین شرایطی، وزیر نیروی حکومت اسلامی ایران، می‌گوید که درآمد صادرات نفتی ایران به «کمتر از یک‌پنجم» کاهش یافته و اقتصاد این کشور در شرایط «سخت و ویژه‌ای» قرار گرفته است. سران حکومت اسلامی ایران، عربستان سعودی را متهم می‌کنند که برای بحرانی کردن اقتصادی ایران، عمدا قیمت نفت را کاهش داده است.

در چنین اوضاعی می‌توان به این نتیجه رسید که یکی مهم‌ترین چالش‌های منطقه، چگونگی مواجهه حکومت اسلامی ایران و هم‌چنین عربستان با مشکلات داخلی‌شان، به ویژه در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی است.

سه شنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۳ – دهم فوریه ۲۰۱۵