بحران سرمایه و دوگانگی سیاسی و نقش ما

هیبت نودینیان

سالی دیگر از حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی را پشت سر میگذاریم. این سالها و امسال برای ما  و لشکر کارگران مزدی عمر ننگین رژیم سرمایه اسلامی شروع سال بی کاری و فقر و نداری است.

یک سال دیگر به عمر ننگین جمهوری اسلامی افزوده شد. سال ۸۷ همچون سالهای قبل همراه با گسترده تر شدن دامنه فقر و فلاکت و کم رونق شدن سفره خالی مردم و به ویژه کارگران و خانواده هایشان توام بوده است. سالی که کارگران هفت تپه در ظرفیت وسیع و توده ای وارد اعتصاب میشوند. دانشجویان با صدای رسا اعلام جنبش رادیکال و برابری طلبی میکنند. زنان مطالبات حقوق برابری خود را از این رژیم اسلامی مطالبه میکنند. از سویی سال ۸۷ بیش از سالهای قبل پر از تنش و تلاطم سیاسی بوده است. این سال را باید از نظر اردوگاه سرمایه سال بحران سرمایه که جهان سرمایه داری دست به گریبان آن است و از سویی دیگر سال ۸۷ سال آشکار و عریان نقض حقوق بشر و حمله به معیشت طبقه کارگر و مردم است و آغاز مصاف کار و سرمایه است.

با نگاهی به اوضاع فعلی جهان می توان اینطور برداشت کرد، که مصاف کار و سرمایه و مبارزه طبقه کارگر با سرمایه داری آغاز شده است. نه تنها دکترین دهکده جهانی و تقسیم کار جدید جهانی و نه بازار اروپا و نه دیگر اتحادیه های اقتصادی با کارشناسانشان میتوانند این اقتصاد بیمار را نجات دهند و نه ارعاب و وحشت و جنگ و نه سیاست مالتوزیا نیستی این سردمداران. مصاف جدید رویارویی دارد آغاز میشود. سرمایه داری به فکر نجات خود است.حمله به معیشت و زندگی مردم بیش از هر دوره ای تدارک دیده شده.

جایگاه ما مردم ایران با این جریانات با تمام جناح بندیهای جهانی و زد و یندهای ارتجاعی کجاست؟!

در شروع سال ۸۷ فلاکت بی سابقه و گرانی مایحتاج اولیه زندگی در کنار اخراجهای دسته جمعی و بیکاری های وسیع، زندگی کارگران و خانواده های آنان را دشوار تر کرده و بر مشکلات عدیده اقتصادی و اجتماعی آنان افزوده است. طبقه کارگر تحت شرایط فقر و فائقه کنونی بیشترین ضربه و لطمه را خورده است.
بیکار سازی وسیع کارگران قراردادی از جمله مصاف های کارگران با دولت کارفرماها بود. در آغاز سال ۸۷ طبق آمار رسمی دولت سرمایه اسلامی بیش از پنجاه هزار کارگر قراردادی در روزهای آغازین سال شغل خود را از دست داده اند. در یک سال گذشته جنبش کارگری، بار دیگر شاهد اعتراضات کوبنده و پیگیرانه کارگران نیشکر هفت تپه در طی این مدت بوده است. با جمع بندی مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه با به حمایت هایی که توسط همزنجیران آنان در بخش های مختلف تولیدی٬ کارگران لوله سازی اهواز، ایران خودرو ، پالایشگاه نفت پارس ، شرکت واحد ، شاهو و نساجی ، پرریس سنندج و . . .  اشاره کرد. در خارج در پی اقدام ابتکاری اتحادیه های کارگری در سطح بین المللی از جنبش کارگری و در حمایت از آزادی اسانلو و صالحی ، از جلوه های برجسته رویدادهای بزرگ جنبش کارگری در سال ۸۷ است. از سویی دیگر سیاست مماشات دول اروپایی و آمریکایی با وجود این همه بی قانونی در جمهوری اسلامی برای حفظ  سرمایه خود با وجود اینکه میدانند این حکومت سر تا پا مرتجع در کجا ایستاده است؟ باز هم سیاست مدارا را پیش گرفتند. سال ۸۷ سال رویارویی مستقیم مردم و کارگران بوده است. سالی که صدها مورد و بیشتر هم شاهد اعتراضات کارگری ، معلمان ، زنان و دانشجویان بوده ایم.

سالی که جهان سرمایه داری با تمام مشاوران و کارشناسانشان هنوز در منجلاب بحران سرمایه و جنگ گرفتار هستند. از سایه برکت این جنگ تا حدودی به باز سازی ماشین های سرکوب بعضی کشورها پرداختند و خود از این سیاست کارتل های نظامیشان به نوایی رسیدند. نمونه بارز آن کشور روسیه است که یک پای معاملات نظامی در منطقه است.
جمهوری اسلامی با استفاده از فضای موجود برای تثبیت حاکمیت خود نیاز به این دارد که هیزم به آتش کوره جنگ بریزد. جدای از این و در عین حال با سرکوب و ارعاب کارگران، دانشجویان، زنان و حتی دوستان قدیمی خود بازاریان را مورد تهاجم قرار داده است. دول اروپایی سیاست گاه نعل و گاه میخ را در مورد این رژیم سر تا پا مرتجع در پیش گرفتند که مبادا بیشتر از این در معاملات اقتصادی با جمهوری اسلامی که مایه ننگ تاریخ بشریت است متضرر شوند.

سئوال های پیش رو این است. ، جایگاه ما مردم ایران با بودن این حکومت سرتا پا مرتجع با تمام جناح بندی هایش کجاست؟ آیا میتوان به تغییر و تحول مثبت و سرنوشت ساز برای اکنون و آینده امیدوار بود؟! آیا روزی با کارگران، دانشجویان، زنان خواهیم توانست با سرافرازی و سربلندی در جامعه ای سوسیالیستی به آمال خود برسیم و الگویی انسانی برای کل بشریت باشیم؟

واقعا چگونه میتوان از این بختک سرد و سخت که بر سر ما فرود آمده نجات پیدا کرد؟

با ظهور پدیده های جدید در گوشه و کنار حاشیه شهر های اروپایی که به میمنت و نا مبارکی بحران سرمایه نئونازیسم و فاشیسم و هم پیمانشان اسلام سیاسی همچون قارچهای سمی رشد می کنند و روی دیگر این سکه این است، سرمایه داران نا محترم این کشورها فارغ از این مسائل برای برون رفت از این بحران دست به یک سری اقدامات ایذایی و مقطعی میزنند. تزریق پول جهت مهار تورم، فعال کردن زراد خانه های نظامی و تهیه و تدارک نقشه جغرافیایی سیاسی و اقتصادی جهت معادلات جدید جهانی با همان سیاست دکترین دهکده جهانی اقدام میکنند ولی ظهور پدیده های جدید دیگری در عرصه اقتصاد سرمایه داری در معادلات موجود است همچون چین و هند. و در این عرصه جهانی این آقایان را وادار میکنند که از این نمد جنگ و این سفره بزرگ برای خود کلاهی بدوزند.

جایگاه ما مردم کجاست؟
این واقعیت به خوبی نمایان است که در سایه و برکت این بحران فضای لازم برای رشد نئونازیسم و فاشیسم ها مهیا است. و خطر نازیسم در بیخ گوش این مردم است. مردم اروپا خوب میدانند و نخواهند گذاشت که تاریخ تکرار شود. هر چند سرمایه داری به هر شکل و شمایلی و با توسل به هر نوع زد و بندی در فکر حفظ سرمایه خود به هر نحوی از انحا موجود میباشد ولی در ایران هر چند پروسه انقلاب ۵۷ مثل اغلب انقلابات نه با فریب و صحنه سازی ، بلکه با سرکوب خونین به شکست کشیده شد و جنبش اسلامی که به عنوان یک جریان مرتجع در گوشه جامعه ایران بود بال و پر میگیرد ولی انقلاب تداوم پیدا کرد. نه فضای جنگی، نه ترور و ارعاب و نه شکنجه نتوانست برای موکلین رژیم سابق و موکلین مستاصل این رژیم وقت بخرند. رژیمی که سیاست هایش در عرصه داخلی بحران اقتصادی، و نا رضایتی مردم، بی حقوقی زنان و جوانان و در عرصه خارجی جنگ افروزی و تروریسم در لبنان، عراق، فلسطین، افغانستان و کمک های شایان توجه به کشور های آمریکای لاتین برای چهره نمایی ضد امپریالیستی خود است!!!

جمهوری اسلامی در این مقطع حساس که با تحریم و رکود و گرانی روبروست جدای از سرکوب مردم حتی به دوستان قدیمی خود وفا نکرده و با ترس از اینکه در این برهه از زمان پشت او را خالی نکنند در اقدامی سیاست مالیات بر ارزش افزوده را در مجلس تسلیم و تصویب میکند. هدف از این سیاست کنترل بازار و میخواهد فضای جنگی را در بازار برای تثبیت حاکمیت خود و پشت نکردن بازاریان به آنها فضای نظامی ایجاد کرده است ولی روشن است که این فضا باز هم یورش به سفره خالی تر از همیشه مردم است. روشن و واضح است که با ادامه اعتراضات و پر شور کردن اعتراضات کارگری ، دانشجویی و زنان و معلمان چه در عرصه داخلی و خارجی باشیم و با صدایی رسا اعلام کنیم که ما میخواهیم با سرافرازی و سربلندی در جامعه ای سوسیالیستی ، توانایی های سرکوب شده مان را به معرض نمایش بگذاریم و نه تنها برای خودمان بلکه الگویی انسانی برای کل بشریت باشیم.
هر چند این جانورهای اسلامی جز جنگ و ویرانی و اعدام بیش از یکصد هزار انسان که به این جمهوری اسلامی ((نه)) گفتند و این جانوران در مخیله شان به خیلی از معادلات سیاسی در اروپا و آمریکا دلخوش کرده اند. اما ما با صدای رسا میگوییم: (( ما انسانی هستیم جهانی ، آرمان مان انسانی است٬ نه شهادت٬ برای دست یافتن به آرمانهای انسانی سرنگونی اسلام و سرمایه اش مد نظر ما است و جایگذاری اش با کمونیسم کارگری الزامیست.))
این یک واقعیت تاریخی و دیالکتیکی است.

هیبت نودینیان
اکتبر۲۰۰۸ استکهلم.