نکات مختصری  در مورد برخی مباحث مطرح شده حول “تشکل سراسری”

وحدت و تشکیلات همیشه سرلوحه مبارزات کارگری قرار داشته است. “چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است” دیگر با زندگی و کار رنجبران عجین شده. اینکه مبارزات کارگران هر چه پراکنده تر باشد، ضعیف تر و ضربه پذیرتر می شود را زحمتکشان با گوشت و پوست خود لمس کرده اند.

همانطور که شاهد هستیم طبقه کارگر ایران با دشمنی مواجه است که خیلی منسجم و حساب شده به سرکوب مبارزات کارگری می پردازد و در این راه از تمام امکانات تکنیکی، دستگاه های سرکوب و فشار، راه های متنوع و ابتکاری خود، و با اطلاعاتی که از ارتباط گیری و نفوذ در جنبش کارگری کسب می کند، بهره می گیرد. در این شرایط کارگران با امکانات محدودی که در دسترس خود دارند، و در هر فرصتی، بطور جمعی و البته در محدوده و عرصه شغلی خود به مبارزه می پردازند. فعالین کارگری انقلابی و مسئول هم با بیانیه های حمایتی خود و اطلاع رسانی از اعتراضات کارگری (چه از خارج و چه  از درون زندانها)  در تلاش هستند پیوند لازم را بین این مبارزات ایجاد بکنند.

اما این سوال که چگونه مبارزات کارگران از محدوده شغلی و رشته ای بیرون آمده و شکل سراسری تری به خود می گیرد، همچنان برای همه فعالین در جنبش کارگری مطرح است؛ این مسئله که سراسری شدن مبارزات چگونه ممکن است، مشغله هردلسوز و فعال در این عرصه می باشد.

اخیرا بحث هایی در رابطه با تشکل سراسری در میان فعالین کارگری جریان یافته است. سراسری شدن مبارزات کارگری و تشکل سراسری کارگری رابطه ای تنگاتنگ  جدا نشدنی با هم دارند، و اگر بحث بر سر الویت ها باشد، در واقع تشکل سراسری در بستر مبارزات سراسری کارگری بوجود می آید. تشکل سراسری تنها ابزاری است برای سازماندهی هر چه بهتر مبارزات سراسری کارگری. مشکل اصلی و فوری طبقه کارگر در ایران ابتدا مشکل نبود پیوند و هماهنگی میان مبارزات کارگری در رشته های مختلف است.

بحث ایجاد ” تشکل سراسری” مطرح شده از طرف کانون مدافعان و شرکای ایشان، انحرافی است که از طرفی نیروی فعالین کارگری را در مبارزه بر علیه آن بصورت فرسایشی بمصرف می رساند، و فعالین کارگری به جای اینکه بتوانند نیروی خود را صرف مبارزات کارگری و گسترش آن بکنند، می بایست به مبارزه با انحراف اینچنینی مشغول شوند، اما از طرف دیگر مبارزه با انحرافات در درون جنبش کارگری یک ضرورت است و فعالین کارگری برای پیش روی جنبش چاره ای جز این ندارند؛ و در ضمن طی همین روند  مواضع مختلفی که در درون جنبش کارگری موجود است شفاف شده، و این مباحث جزو تجارب کارگری برای آیندگان باقی خواهند ماند.

اینکه چطور ناگهان این بحث “تشکل سراسری” که قبلا هم از طرف بعضی از فعالین دیگر کارگری مطرح شده بود،  اینطور بصورت ناگهانی  در جنبش کارگری ایران به بحث روز تبدیل شد را می توان ناشی از سه بیانیه مشترک آقایان محمود صالحی و کانون مدافعان وشرکا دانست. البته قبلا هم مباحث هیجان انگیزی از طرف آقای صالحی در جنبش کارگری مطرح شده بود، اما هیچ کدام از اقدامات و مسائل  طرح شده از طرف ایشان در درون جنبش کارگری به نتیجه مثبتی منجر نشد؛

مسائلی از قبیل: بحث ” نفوذ کارفرمایان در کمیته هماهنگی برای کمک “، سرباز زدن از بحث های اقناعی با اکثریت اعضای کمیته هماهنگی  و هم پیمان شدن  با آقای ثقفی ( آقای صالحی مقاله ای بر علیه سولیداریتی نوشته اند و اما همچنان در برابر آقای ثقفی و حمایتشان از مهدی کوهستانی سکوت می کنند و حتی به همراه ایشان در صدد زدن تشکل سراسری بر آمده اند)… جدیدا هم در قبال نقدهای متنوع در رابطه با مسئله “تشکل سراسری” تنها پاسخی که داده اند این است که هیچ اقداماتی صورت نگرفته و این موضوع در حد بحث است، پس مسئولیت پاسخگویی به پیوند ایشان با کانون مدافعان این وسط دوباره بی جواب می ماند.

به هر حال در برخورد با بحث “تشکل سراسری” مانند هر مسئله ای  دو صف مخالف و موافق وجود دارد. ما از مخالفین این تشکل مباحثی دریافت کرده ایم که از طرف موافقان آن کاملا بی جواب مانده اند و تنها جواب دریافتی این بوده که ” ما هنوز تازه در طرح صورت مسئله یک تشکل سراسری بودیم و هنوز هیچ کاری صورت نگرفته است”. اگر واقعا این ادعا واقعیت می داشت، می بایست خیلی روشن در همان بیانیه اول مطرح می شد که در صدد راه اندازی بحث ایجاد تشکلی سراسری می باشند. البته همانطور که قبلا گفته شد راه اندازی این بحث قبلا از طرف فعالین کارگری دیگری هم مطرح شده بود ، تنها مسئله جدید در مباحثات امروز ترکیب جدید آقای ثقفی و شرکا و… است.

در رابطه با تشکل سراسری مصاحبه ها ی دیگری  از طرف سایت گزارشگران با فعالین کارگری  به عمل آمده است. بیشتر فعالینی که به این مصاحبه پاسخ داده اند، از هر منظری که به بحث پرداخته باشند، نظرات خود را به صراحت و روشنی بیان کرده اند؛ ولی در آخرین مصاحبه (با آقای سعید مقدم ) به نکاتی بر می خوریم که ابهام برانگیز است. ایشان  در مصاحبه خود بدرستی در مقابل “تشکل سراسری” آقای ثقفی و شرکا موضع گرفته و می گویند که تشکل های مورد نظر آنان تشکل های زرد کارگری هستند،  و آقای ثقفی با گردآوری اینچنین تشکل هایی می خواهند تشکل سراسری غیر مستقل و زرد ایجاد بکنند.

اما در جایی دیگر طی توضیحات دو پهلو در پاسخ به سوال گزارشگران مبنی بر “متونی از سوی موافقان و مخالفان ایجاد تشکل سراسری کارگران منتشر شده است که بخشا حاوی منطق و استدلال و بیشتر حاوی اتهام و توهین یا ورود به زندگی خصوصی دیگران است. با توجه به اینکه این نوع برخورد و نقد حاصلی جز بی اعتمادی و تشتت در صفوف کارگران و فعالین کارگری ندارد , چه پیشنهاد و پیامی برای بهسازی ارتباطات دلسوزان آگاه و پیشرو کارگران کشورمان دارید؟

می گویند …. نباید اصل قضیه را که عبارت از بحث حول چگونگی ایجاد تشکل های کارگری ــ اعم از تشکل های محیط کار و تشکل سراسری کارگران است به خاطر اتهام زنی و یا توهین و تحقیر احتمالی تنی چند از شرکت کنندگان در این گونه مباحث ــ اعم از موافق یا مخالف ــ تقلیل داده ، به بوته ی فراموشی و نسیان سپرد. چنین مباحثاتی می توانند برای جنبش کارگری به مثابه یک کل، مفید و مؤثر باشند و در مجموع آن را گام هایی به جلو هدایت کنند….

سوالی که در اینجا مطرح می باشد این است که در کدام نوشته فعالین کارگری در نقد “تشکل سراسری” اتهام زنی و توهین و تحقیر موجود بوده است؟ کدام برخورد از نظر ایشان غلط بوده، و اگر بوده چرا ایشان واضح نمی گویند که ایجاد شبهه نشود؟ تنها سلاحی که اکنون آقای ثقفی و شرکا در دست دارند این است که تا کسی حرف می زند سریعا انگ برخورد شخصی و تهمت و توهین و افترا زنی به او زده می شود؛ و همه می دانیم این ترفندها معمولا برای محدود نمودن و  خاموش کردن بحث ها مورد استفاده قرار می گیرد. فعالین کارگری اگر از این اتهامات نگران شوند، پس نباید هیچ برخوردی با انحرافات در درون جنبش کارگری صورت گیرد. احتمالا منظور ایشان از جملات بالا این بوده که برخورد خودشان شخصی نیست. اما در قضاوت نسبت به بحث های فعالین دیگر می بایست به شکل مشخص و با دلیل به نوشته های آنان استناد می کردند تا موجب ایجاد سوء ظن نگردد.

نکته ی دیگری هم که در مصاحبه آقای مقدم مطرح شده، اگر چه ارتباط مستقیمی با بحث تشکل سراسری ندارد، اینجاست که در پاسخ به سوال “سعید گرامی! شما از دستگیر شدگان در کرج بوده اید و مشکلات و دشواری های بسیاری ضمن فعالیتهای کارگری خود بجان خریده اید. چرا شما را همراه با دیگران دستگیر کردند و چگونه؟” می گویند “آن روز هم این تشکل مثل بسیاری از نهادها و تشکل هایی دیگر ، مجمع عمومی سالانه داشت و در حال بررسی عملکرد سالانه ی خود و به طور مشخص بحث و تبادل نظرحول میزان و مقدار کمک های مالی دریافتی از اعضا  در هر ماه ( به عنوان مثال هر نفر درهر ماه چه مقدار کمک مالی بپردازند. پنج هزار تومان ؟ کم تر و یا بیش تر؟ ) برای اختصاص آن به خانواده های کارگران زندانی و کارگرانی که به نحوی از انحاء دچار مشکل مالی شده اند و کارها و مسائلی از این قبیل …

 و ادامه می دهند” این ها را البته در جواب به این سئوال می گویم که چرا و به چه علت ما را دستگیر کردند؟ من با توجه به شواهد و قرائن موجود این به فکرم می رسد که آن نیروها به هنگام تهاجم به مجمع عمومی کمیته هماهنگی از هویت آن با خبر نشده بودند…. این تشکل کاری جز دفاع ازحقوق کارگران و کمک هایی در حد وسع و توان خودش به خانودهای کارگران زندانی که خیلی هم کمک های ناچیز و بی مقداری است و گاه گاهی هم چند اطلاع رسانی در باره فشارها و ظلم و ستم و بی حقوقی

با تعریفی که آقای مقدم از کار کمیته هماهنگی برای کمک (در پاسخ به سوال اول) ارائه داده اند مبنی براینکه ” این تشکل کاری جز کمک هایی که در حد وسع و توان خودش به خانودهای کارگران زندانی که خیلی هم کمک های ناچیز و بی مقداری …است، نمی کند”  این سوال پیش می آید که آیا توقع و خواست آقای مقدم از کمیته هماهنگی در همین حد می باشد؟ آیا ایشان از کمیته هماهنگی برای کمک توقع هیچ فعالیت دیگری را بغیر از این ندارند؟

در پایان به بحث تشکل یابی کارگری بر می گردم، بحثی که همیشه مطرح بوده و در مقاطع مختلف و در شرایط مشخص می توان روی نوع مناسب آن متمرکز شد .

آنچه که ما اکنون شاهدش هستیم مبارزات کارگری برای دریافت دستمزدهای عقب افتاده، تعیین حداقل دستمزد برای سال آینده و مبارزه برای تامین امینت شغلی، … است. سوال اساسی این است که فعالین کارگری در رابطه با این مسائل و شیوه مبارزه چه باید بکنند، و در کل هم اکنون چگونه و با چه شیوه ای می توان به تشکل یابی کارگری کمک کرد؟ پاسخگوی این سوال تنها می توانند آن فعالین کارگری باشند که در عرصه های مبارزاتی، در کنار کارگران هستند. تنها آنها می توانند راه کارهای واقعی تشکل یابی کارگری و چگونگی ایجاد پیوند میان مبارزات کارگری را دریابند. تنها این فعالین هستند که می توانند با ابتکارات خود و با صبر وحوصله کارها را بپیش ببرند. هر گونه اقدام خارج از حرکت طبقاتی که با خود بزرگ بینی، کلی گویی، نسخه پیچی از بالا همراه باشد، نشانه یی از بیماری بی عملی است. بطور حتم گرایشات مختلف راه کارهای متفاوتی ارائه خواهند داد ( بطور مثال در رابطه با مبارزه برای گرفتن حقوق معوقه، یا برای تاٌمین امنیت شغلی،…) ، آن فعالین کارگری که مسئله تشکل یابی و گسترش و پیوند مبارزات کارگری را همیشه مد نظر دارند، درست ترین راه کارها را ارائه خواهند داد و بار مسئولیت بیشتری هم در ارائه مباحث اینچنینی بر دوش می کشند.