تقدیم به جان باختگان کوبانی! / ناهید وفائی

تقدیم به جان باختگان کوبانی!
از این پس شیفتگان آزادی
همچون گردشگران در پی آثار باستانی
به رزم گاه تان شتابان می آیند
آنان که می خواهند راز پرواز پرستوها ی عاشق
به سوی قله ی آفتاب
و مردن، اما از زندگی نگسستن را در یابند
……
آنها سایه ی زخم های التیام نیافته ی جنگ را
بر پیکر زخمی
اما استوار شهر می بینند
بوی حماسه و ایستاده گی و آزاده گی شما را
همچون نایاب ترین رایحه ی دنیا
در ریه های شان
به شوق می دمند
در دشت و دره و تپه و خانه و کوچه و خیابان ها
رد پاهای تان را می یابند
پاشنه های شان را نرم، بر رد پاهای تان می گذارند
و در پویاییِ آزادی رام می شوند
از باغچه ها دیدار می کنند
از میخک های خون سرخ تان
خوش بو ترین عطر دنیا را می سازند
و جامه های شان را با آن معطر می کنند
به آرامگاه تان می آیند
و گور های تان را می شکافند
می خواهند به شما بگویند که تنها نیستید
می خواهند برای تان درد دل کنند
از درد جان کندن در اسارت
از درد فقر و توحّش و ظلم و بیداد و برده گی و نابرابری
در تابوتی به نام زندگی
در دنیایی که از آن آنان نیست
برای تان بگویند
می خواهند از آرزوهای شان
از رویاهای شان
از شادمانی ها و غم های کوچک و بزرگ شان
برای تان بگویند
……
می خواهند بر لب های تان بوسه بزنند
و غریو فریاد هایی را
که ظلمت را از پای در آورد
با خود به ارمغان ببرند
می خواهند لباس های رزم تان را بر تن کنند
و به جستجوی آزادی بشتابند
می خواهند اسلحه ی به جا مانده ی دست های تان را بردارند
و آن را زینت گر شانه های شان کنند
می خواهند در چشم های تان خیره شوند
و از مژده ی امید بخش طوفان عظیمی که راه است
مسرور شوند
می خواهند قلب های تان را نوازش دهند
و رودخانه ی عظیم دوست داشتن، خواستن و رفتن
بر دشت رگ های شان جاری شود
می خواهند بر گونه های تان بوسه زنند
تا موج مهربانی صورت هایی که دشمن را هراسان می کرد
بر ساحل جسم و جان شان بلغزد
……….
می خواهند بر مزار تان
عاشقانه ترین سخنان را بیان کنند
زیباترین شعر زندگی را بسرایند
زیباترین آواز حماسه را بخوانند
زیباترین سرود فتح را بیافرینند
خوش نوا ترین ساز جهان را بنواز ند
و زیباترین مدال افتخار را
بر مزار تان بیاویزند
……
آنها می خواهند
کلمات به جا مانده ی روی دهان های تان را بردارند
با صد ها، هزار ها، میلیون ها دهان
با لب های تمام هم درد ان تان در سراسر جهان
آن کلمات را تکرار کنند
و بدینگونه به شما بگویند:
« ای گرامی ترین رهروان راه آزادی این قرن!
ای هم درد ان!
شما نمرده اید
برای شما نه سیاه تن می کنیم و نه عزا می گیریم
ما بر می خیزیم
در امتداد رد پای تان گام بر می داریم
مرزها را نابود می کنیم
به جان بادهای سیاه بیداد و ظلمت
سیلاب می شویم، طوفان می شویم
و با شما عهد می بندیم
با طلیعه ی اولین پرتو آفتاب آزادی
و اولین تپش پر سرور دنیای برابر در قلب زندگی
آنگاه که زمین از نغمه ی باران آرزوهای تان بارور می گردد
نزد شما باز خواهیم گشت
و بر سر مزار تان
سرود فتح سر می دهیم
ای هم رهان!
ما با شما عهد می بندیم
نبرد تا پیروزی…».
ناهید وفائی
۰۱٫۰۲٫۱۵