ایرج مصداقى
در بخش اول این مقاله تلاش کردم اشتباهاتی که از سوی نیروهای اپوزیسیون در ارتباط با نام و اعمال انجام گرفته از سوی برخی نیروهای رژیم صورت گرفته را تصحیح کنم. در این بخش به همنامی بخش دیگری از جنایتکاران پرداخته و در مورد سابقه آنها توضیحات کوتاهی را ارائه می دهم.
بخش اول این مقاله در آدرس زیر موجود است:
http://www.irajmesdaghi.com/page1.php?id=188
در این قسمت به چند نام مشابه یکدیگر میپردازم تا از بروز اشتباهات احتمالی جلوگیری شود. امیدوارم دیگرانی که نیز که اطلاعاتی در این زمینهها دارند در پربار شدن این مطالب و شناسایی هرچه بهتر جنایتکاران کمک کنند.
رحمانی سربازجو، رحمانی (حاج داوود) رحمانی (محمد علی)
رحمانی سربازجو
رحمانی که گفته میشد از نزدیکان لاجوردی و اصحاب بازار است یکی از مسئولان اصلی شعبه هفت اوین بود. او در خاطرات انتشار یافته زندانیان به مشهوری حاج داوود رحمانی نیست ولی در جنایتکاری دست او را از پشت بسته بود. رحمانی یکی از مسئولان مخوفترین شعبه یا بهتر است بگویم قصابخانهی اوین بود و مستقیماً مسئولیت شکنجه و قتل صدها تن را به عهده داشت. از سن و سالش با خبر نیستم.
راستش چون شخصاً با او برخورد نداشته و قیافهاش را ندیدهام (حتا از زیر چشمبند) و فقط آوازهاش را شنیدهام، نمیدانم آیا او حاج حسین رحمانی یکی از اعضای مؤثر مؤتلفه است یا خیر.
حاج حسین رحمانی در جریان قتل حسنعلی منصور دستگیر و به حبس کوتاه مدتی محکوم شد. حاج حسین رحمانی در سالهای اخیر فوت کرده است.
آخوند محمد علی رحمانی
وی رئیس سیاسی عقیدتی نیروی انتظامی و از گردانندگان اولیه مجمع روحانیون مبارز و به اصطلاح «خط امامی» ها میباشد. چند سال پیش مجاهدین فیلمی از سنگسار دو نفر را منتشر کردند که در تلویزیونها و رسانههای گروهی انعکاس گستردهای یافت. آخوندی که به قربانیان سنگ میزند محمدعلی رحمانی است. مراسم سنگسار یاد شده در یکی از پادگانهای نیروی انتظامی اجرا شده بود. افرادی که در فیلم سنگسار میشوند دو نفر از درجهداران نیروی انتظامی هستند که به اتهام تجاوز به عنف، به سنگسار محکوم شده بودند.
حاج داوود رحمانی
وی رئیس جنایتکار زندان زندان قزلحصار بود و از اواخر سال ۶۳ یا اوایل ۶۴ به کار سابق خود ( آهنگری) در سرآسیاب دولاب نبش خیابان شیوا بازگشت. در سالهای اخیر او تغییر شغل داده و به همراه پسرانش هانی و … در محل مزبور لوازم بهداشتی ساختمانی میفروشد.
قربانعلی دری نجف آبادی، محمد علی هادی نجف آبادی، فتحالله امید نجفآبادی
آخوند قربانعلی دری نجف آبادی– وی از نزدیکان محمد منتظری و سپس آیتالله منتظری و از گردانندگان دفتر او بود. پس از عزل منتظری به سرعت به ضدیت با او پرداخت و به همین خاطر از پلههای ترقی بالا رفت. وی تلاش زیادی به خرج داد تا آیتالله منتظری را به توبه وادار کند. او در دولت خاتمی به خاطر سابقهاش در امر سرکوب و جنایت و حاکم شرع بودن در شهرهای مختلف، متصدی وزارت اطلاعات شد ولی به خاطر دست داشتن در قتلهای زنجیرهای و از پرده بیرون افتادن این جنایت مجبور به استعفا شد اما دیری نپایید که پست دادستانی کل کشور به وی رسید. وی همچنین امام جمعه شهرری نیز می باشد. او سابقاً حاکم شرع بوده و در این رابطه نیز مرتکب جنایات زیادی شده است.
محمد علی هادی نجف آبادی – وی نماینده دور اول و دوم مجلس شورای اسلامی از تهران بود. سپس سفیر رژیم در کشورهای امارات و عربستان شد. همچنین مدتها معاونت کنسولی وزارت خارجه را به عهده داشت. وی یکی از عوامل ترور دکتر کاظم رجوی در شهرک کوپه در نزدیکی ژنو بود. در سال ۶۱ به همراه هادی خامنهای و سید محمود دعایی از سوی خمینی مأمور رسیدگی به وضعیت زندانها شد. پس از حضور این هیأت، وضعیت زندانیان در زندانهای تهران و کرج رو به وخامت گذاشت. وی همچنین یکی از سه نفری است که به همراه فریدون وردی نژاد و آخوند حسن روحانی در سفر محرمانه مک فارلین به تهران با او دیدار و گفتگو کردند.
فتحالله امید نجفآبادی- وی حاکم شرع اصفهان پس از پیروزی انقلاب و نماینده آیتالله منتظری بود. او به خاطر صدور و پافشاری در اجرای اعدام میراشرافی یکی از عوامل کودتای ۲۸ مرداد و سردبیر نشریه خواندنیها از چشم خمینی افتاد و از حاکم شرعی ساقط شد. خمینی به خاطر فشارهای علی قدوسی که
از آشنایان میراشرافی بود، خواهان توقف حکم اعدام وی بود. امید نجفآبادی عاقبت به خاطر افشای سفر مک فارلین به ایران مورد خشم رژیم قرار گرفت و به هنگام افول قدرت منتظری در سال ۶۷ دستگیر و به در پاییز همانسال به اتهام انحراف جنسی و انجام عمل «شنیع لواط» اعدام شد.
سید مجید ضیایی، مجید پوریوسف
سید مجید ضیایی یکی از بازجویان قدیمی است که از سال ۶۰ در اوین حضور داشت و به جنایتکاری مشغول بود. او به «سید مجید» یا «مجید ضیایی» معروف بود. وی بعدها به معاونت دادیار ناظر زندان اوین که «حداد» (حسن زارع دهنوی) بود رسید. در سال -۶۹ ۶۸ وی مدت کوتاهی از بعضی زندانیان مصاحبه میگرفت و مدیریت ساختمان دادستانی در اوین را نیز به عهده داشت. او بعد از قدرت یافتن دوباره حداد که این بار به «قاضی حداد» معروف شده بود و ریاست شعبه ۲۶ را به عهده داشت، سمت منشی او را یافت و به پرونده سازی برای زندانیان و فعالین سیاسی پرداخت.
مجید پوریوسف: این فرد را نمیشناسم، برای اولین بار سایت پیک نت و راه توده که یکی از «هنر»هایشان نشر اخبار سست و بعضاً جعلی است با چاپ عکسی، او را مجید پوریوسف بازجوی تودهای ها معرفی کرده و در تشریح فعالیتهای او مدعی شدند او «سید مجید» معروف منشی «قاضی حداد»است. در این که عکس چاپ شده متعلق به فردی به نام پوریوسف است اطلاعی ندارم.
اما میدانم منشی قاضی حداد، سید مجید ضیایی است و نه مجید پوریوسف. سید مجید ضیایی هیچگاه پرونده بازجویی تودهای ها را در دست نداشت. او از بازجویان دادستانی بود در حالی که تودهای ها در اطلاعات سپاه بازجویی میشدند و همچنین در شعبه ۵ دادستانی. سید مجید هیچگاه در شعبه ۵ فعال نبود.
به این ترتیب اخبار انتشار یافته در این دو سایت در مورد مجید پوریوسف و معرفی کردن او به عنوان منشی قاضی حداد نادرست است.
آقای امیر جواهری در مقالهای با توجه به اخبار ارائه شده از سوی این دو سایت، به اشتباه وی را سید مجید پور سیف معرفی کرد که اساساً نادرست است و چنین کسی وجود خارجی ندارد. او در مقاله مزبور نوشته است:
«ــ سید مجید پورسیف درسمت منشی" قاضی حداد" درشعبه۲۶دادگاه انقلاب اسلامی تهران. نامبرده اکنون به شعبه اجرایی احکام مجتمع قضایی " میرداماد" منتقل گردید»
http://www.jebhemelli.info/yadha_namha/890909_shekanjegaran.htm
محمد شریعتمدار، حسین شریعتمداری
محمد شریعتمدار یکی از گردانندگان اطلاعات نخست وزیری بود که بعدها به وزارت اطلاعات پیوست و مسئولیت یکی از معاونتهای این وزارتخانه را به عهده گرفت. او همراه با روحالله حسینیان، رازینی، پورنجاتی و رئیساش محمدی ریشهری، جمعیت ارزشها را تأسیس کرد و در دولت خاتمی هشت سال وزیر بازرگانی بود. خاتمی وی را به خاطر تخصصی که داشت به عنوان نماینده خود راهی زندان اوین کرد.
حسین شریعتمداری، یکی از گردانندگان عقیدتی سیاسی سپاه بود که به هنگام تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی توسط دانشجویان پیروخط امام، هر هفته کلاسهای آموزشی برای دانشجویان میگذاشت. وی بعدها به تواب سازی در زندان روی آورد و از سال ۶۳ تا ۶۶ مسئولیت فرهنگی زندانهای تهران را به عهده داشت. وی از سال ۶۷ نمایندگی خمینی و سپس خامنهای در روزنامه کیهان را به عهده دارد. وی در دوران فلاحیان و سعید امامی در وزارت اطلاعات فعال بود و از گردانندگان بخش رسانهای محفل قتلهای سیاسی موسوم به رنجیرهای بود.
غلامرضا قبه، مرتضی قبه
مرتضی قبه با نام مستعار رضا اصفهانی رئیس دفتر سعید امامی بود که به اتهام دست داشتن در قتلهای زنجیرهای دستگیر و تحت بازجویی قرار گرفت. فیلم بخشی از بازجویی او بر روی اینترنت انتشار یافت. در این قسمت او از طرف بازجویان به اتهامات غیراخلاقی متهم میشود.
غلامرضا قبه برادر مرتضی است که معاونت کرباسچی در شهرداری تهران را به عهده داشت و در جریان دستگیری شهرداران مناطق تهران، دستگیر شد.
سعید مرتضوی، آخوند سید حسین مرتضوی
آخوند سید حسین مرتضوی، ریاست زندان او
ین و گوهردشت را در سالهای ۶۴ تا ۶۷ به عهده داشت. وی ابتدا در سال های ۶۴ تا ۶۶رئیس زندان گوهردشت بود و در سومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی کاندیدا بود که رأی نیاورد و سپس ریاست زندان اوین را به عهده گرفت و در جریان کشتار ۶۷ نقش فعالی داشت. پس از کشتارها، وی به سازمان تبلیغات اسلامی پیوست و به سپس به همراه محمد علی زم ریاست این سازمان مسئولیت فرهنگسراهای شهرداری تهران را به عهده گرفت.
سعید مرتضوی، در سال ۱۳۴۶ در شهرستان میبد به دنیا آمد. به عنوان سهمیه بسیج به دانشگاه آزاد اسلامی واحد تفت راه یافت و از همان جا در سال ۱۳۶۵ کارش را در قوه قضائیه آغاز کرد. پس از چندی به شهربابک رفت و به عنوان دادیار در این شهر مشغول به کار شد و به سرعت به عنوان مسوول واحد اجرای احکام منصوب شد. او در بیست سالگی به مقام ریاست دادگاه حقوقی دو مستقل رسید. او پنج سال رئیس دادگستری این شهر در استان کرمان بود.
در سال ۱۳۷۳ مرتضوی پس از ورود به تهران رئیس شعبه ۹ دادگاه عمومی تهران شد و مدتی بعد به شعبه ۳۴ مجتمع قضایی ویژه کارکنان دولت منتقل شد. پس از آن به شعبه ۱۴۱۰ مطبوعات رفت. او هنوز سی ساله نشده بود که ریاست شعبه ۱۴۱۰ مطبوعات را به عهده گرفت.
او پس از تشکیل دوباره دادستانی عمومی و انقلاب تهران، مسئولیت آن را به عهده گرفت.
سید محمد خامنه ای ، سید هادی خامنهای، سید علی خامنهای
سید محمد خامنهای، برادر بزرگ سیدعلی و سیدهادی خامنهای است. وی علاوه بر آن که آخوند است، حقوقدان نیز هست و از پیش از انقلاب دارای دفتر وکالت بود. در دوره اول و دوم مجلس شورای اسلامی نماینده بود. او به خاطر طرح سؤال از ولایتی در رابطه با سفر مک فارلین به ایران با نهیب خمینی روبرو شد. اسرافیلیان و احمد کاشانی دو نماینده دیگر بودند که با وی همراه بودند. پس از آن ستاره بخت و اقبال هر سه افول کرد و هر سه به حاشیه رانده شدند. این افراد معروف به تذهبیون شدند. وی پیش از انقلاب فعالیت سیاسی نداشت و به امر ترجمه و نگارش کتاب میپرداخت.
سید هادی خامنهای برادر کوچکتر سید محمد و سیدعلی است. در دوران پهلوی مدتی زندان بود و پس از انقلاب به جناح «پیرو خط امام» پیوست. او علاوه بر آن که نماینده مجلس بود، در بازجویی و شکنجهی زندانیان نیز حاضر میشد. در سال ۶۱ ریاست هیأتی از سوی خمینی را به عهده داشت که وظیفهاش رسیدگی به امر زندانیان بود! در بعضی خاطرات زندان از سید محمد خامنه ای به اشتباه به جای او اسم برده میشود.
سید علی خامنهای، ولی فقیه و رهبر جمهوری اسلامی است که به اندازه کافی در مورد وی توضیح داده شده است.
محمدرضا تاجیک، عبدالرضا تاجیک، نصرتالله تاجیک
محمدرضا تاجیک خود را چنین معرفی میکند
«- اخذ مدرک لیسانس علوم سیاسى از دانشگاه تهران، ۱۳۶۹.
– اخذ مدرک فوق لیسانس روابط بین الملل از دانشگاه تهران، ۱۳۷۱.
– گذراندن دوره فوق لیسانس علوم سیاسى (دانشگاه آزاد، ۷۱-۱۳۶۹).
– اخذ مدرک فوق لیسانس تحلیل گفتمان در سیاست از دانشگاه اسکس انگلستان، ۱۳۷۲.
– اخذ مدرک دکتراى تحلیل گفتمان در سیاست از دانشگاه اسکس انگلستان، ۱۳۷۴.
– استادیار دانشگاه شهید بهشتى از سال ۱۳۷۵ تا سال ۱۳۸۴.
– دانشیار دانشگاه شهید بهشتى از سال جارى.
– مدیرمسؤول و سردبیر فصلنامه گفتمان از سال ۱۳۷۶ تاکنون.
محمدرضا تاجیک متولد ۱۳۳۷ تهران است… در سال ۱۳۵۵ دیپلم طبیعى و در سال ۱۳۵۶ دیپلم ادبى مى گیرد.
در سال ۱۳۵۶ در رشته علوم سیاسى دانشگاه تهران پذیرفته مى شود و با وقوع انقلاب، تحصیلاتش ناتمام مى ماند. به مدت دو سال در مدرسه عالى شهید مطهرى درسهاى طلبگى مى خواند… درسال ۱۳۶۱ در کمیته مرکزى گزینش آموزش وپرورش و سپس در نهاد ریاست جمهورى مشغول به کار مى شود و در همین فضا هم به مطالعه گسترده آثار و متون فکرى گروههاى مختلف مى پردازد. بعد از گشایش دانشگاهها که در پى انقلاب فرهنگى رخ داده بود تلاش مى کند در کنار چند کاره بودنش تحصیلش را ادامه دهد و بالاخره در سال ۱۳۶۹ فارغ التحصیل مى شود. … در شوراهاى اولیه دفتر تحکیم وحدت به عنوان نماینده دانشگاه تهران حضور مى یابد و در سال ۱۳۶۹ و بلافاصله بعد از فراغت از تحصیل در مقطع لیسانس، تحصیل در مقطع فوق لیسانس علوم سیاسى دانشگاه آزاد و فوق لیس
انس روابط بین الملل دانشگاه تهران را پى مى گیرد. … »
این همه را آوردم تا بگویم تاجیک از همه چیز صحبت میکند، اما به صلاح خود نمیبیند که از مسئولیتش در رابطه با وزارت اطلاعات و دانشکده امام محمد باقر بگوید. وی یکی از وابستگان وزارت اطلاعات و برنامه ریزان آن بود.
عبدالرضا تاجیک، متولد ۱۳۴۹ است. نسبتی با محمدرضا تاجیک ندارد. در حال حاضر دبیر سرویس سیاسی روزنامه کارگزاران است و به ملی مذهبی ها نزدیک است. نقشی در سرکوب نداشته است.
نصرتالله تاجیک: سفیر سابق رژیم در اردن که در انگلیس به سر میبرد. وی به اتهام تلاش برای خرید دوربینهای شب برای نیروهای رژیم، در انگلستان دستگیر و احتمالاً برای محاکمه به آمریکا مسترد خواهد شد.
روحالله حسینیان- سید حسین حسینیان
آخوند روح الله حسینیان متولد ۱۳۳۴ در زمره مسئولان دستگاه امنیتی در سیاهترین دوران حاکمیت رژیم بوده است. وی از ابتدای دهه ۶۰ وارد دستگاه قضایی جمهوری اسلامی شد و در سال ۱۳۶۲ به سمت قائم مقامی دادستانی انقلاب اسلامی مشهد منصوب شد. جانشینی دادستانی تهران در وزارت اطلاعات و مسئولیت در دادگاه انقلاب سیستان و بلوچستان از دیگر پست های وی بوده است. وی همچنین دارای پست دادستانی و ریاست شعبه در دادگاه ویژه روحانیت تهران هم بوده است. وی در هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی از تهران به مجلس راه یافت و پیش از آن مشاور امنیتی احمدینژاد بود.
آخوند سید حسین حسینیان، اطلاعی از گذشته وی ندارم. اما وی در سالهای اخیر قاضی شعبه ۱۰۸۳ دادگستری تهران بوده و به پروندههای مطبوعاتی رسیدگی میکرده است.
سید هادی هاشمی- سید مهدی هاشمی
سیدهادی هاشمی– داماد آیتاله منتظری و رئیس دفتر ایشان بود. به اشتباه انصاری نجف آبادی با نام مستعار «ناصری» که نماینده آیتالله منتظری در زندان بود ، داماد منتظری معرفی میشود. او وقتی خود را معرفی می کرد میگفت ناصری داماد. بعد هم کافیست در کشور ما یک نفر اشتباه کند. همه بدون توجه به حرف او استناد میکنند و متأسفانه منبع حرف خود را نیز نمیگویند و گاه یک حرف اشتباه صدها بار از طریق افراد گوناگون تکرار میشود.
سید مهدی هاشمی برادر سید هادی بود و در بعضی نوشتهها از او به اشتباه به عنوان داماد و رییس دفتر آیتالله منتظری یاد میشود که صحیح نیست. او هیچ گاه سمتی در دفتر منتظری نداشت و داماد او هم نبود. او فقط برادر داماد منتظری بود.
ایرج مصداقی
۲۹ مهر ۱۳۸۷