عملیات تروریستی دو برادر فرانسوی یعنی سعید و شریف کواشی تا حدودی باعث برهم خوردن جو آرام اروپای غربی بویژه فرانسه شده و عده ای را به ترس و هراس انداخته است. کلا، این دو برادر نادان و جان به لب رسیده بجای مبارزۀ “متمدنانه و مدرن” با نژادپرستی و راسیسم بعضی از فرانسویها و استفاده درست از “شبکه های اجتماعی” مثل فیس بوک؛ تویتر ,پالتاک و اینترنت جهت تبلیغ برداشت و فهم خود از اسلام، دست به اسلحه بردند و تعدادی از همشهریان دگراندیش و هنرمند و بامزۀ خود را با خونسردی عجیبی  کشتند و خود نیز هم بعد از ۳ روز درگیری و جنگ و گریز بی وقفه با پلیس هوشیار و آدمکش فرانسه کشته شدند و باعث خوشحالی بخشی از جامعه “انسانی” گشتند!!!سعید و شریف که والدین “گراماشان” ۴۰ سال پیش از الجزایر به فرانسه مهاجرت کرده بودند,متأسفانه بعد از درست کردن این دو نرینۀ خطرناک؛ بنا به دلایلی که هنوز بر نگارندۀ این “مقال” معلوم نیست می میرند واین دو طفل معصوم را تک و تنها در اختیار یکی از پرورشگاههای دولت دمکراتیک ـ امپریالیستی دلال فرانسه می گذارند تا با فرهنگ و سنت های “مدرن و متمدن” این کشور پرمدعا آشنا شوند و در جریان زندگی واقعی با عمق تعفن راسیسم و نژادپرستی و ملی گرایی فرانسیسها روبرو شوند و بخاطر رنگ پوست و شکل چهرۀ شان؛ مزه و طعم تلخ دمکراسی در عصر انحصارات و سرمایه داری مالی را بچشند! آنهم چه چشیدنی! البته باید می نوشتم! آن دوبرادر، بعد از مرگ پدر و مادرشان از طرف دولت محترم فرانسه تحت سرپرستی و حضانت  قرار گرفتند تا با پاسداشت سنت ها و فرهنگ فرانسه در خدمت نظام حاکم درآیند . اینکه در دوران پرورشگاه و بعد از آن چه بر سر قاتلان آیندۀ کاریکاتوریستهای بی گناه هفته نامۀ فکاهی “شالی ابدون” گذشته؛ تاکنون بر من  معلوم و مشخص نشده است! اما این را می د انم که این دو برادر تا قبل از اشغال جنایتکارانۀ عراق توسط دولت متجاوز و تروریست آمریکا و متحدان هار آن در سال ۲۰۰۳ میلادی؛ علاقۀ چندانی به سیاست و دین و خدا ومزخرفاتی از این دست نداشته اند. اما با دیدن جنایات بی شمار ارتش آمریکا و شرکت خصوصی ـ نظامی بلک واتر در عراق که به صغیر و کبیر رحم نکرده  و نمی کنند؛ خون شان به جوش می آید و برای رفتن به سرزمین بین النهرین و جنگیدن با نیروهای اشغاگرآمریکایی اقداماتی انجام می دهند که با هوشیاری و بیداری سازمان امنیت فرانسه یکی از آنها(سعید) دستگیر می شود و از طرف دادگاه به چند سال زندان (فکر می کنم ۲ سال) محکوم می شود. از بخت بد روزگار؛ این برادر یعنی سعید برای گذراندن دوران محکومیت خود از سلول یکی از رهبران  تندور و افراطی و پشمالوی مسلمان فرانسوی سر درمی آورد و آن موجود بی رحم و کم عاطفه نیز بمانند یک ماشین لباس شویی با کیفیت ,مغز ابن جوان کم عقل و احساساتی را شستشوی مفصل و کاملی می دهد و از او یک تروریست ناب و حرافه ای از نوع انیس نقاش لبنانی عضو سپاه پاسداران تولید می کند. همان انیس نقاشی که در مکتب خمینی کثافت آموزش قتل و جنایت دیده بود! انیس نقاش ترسو همان کسی است که بعد ازکشتن یک  فرانسوی و گذراندن چند سال زندان در مهد آزادی؛ برابری و برادری بورژوازی، از طرف دولت اینکشور با سلام و صلوات تحویل جمهوری اسلامی و آخوندهای بی شرف داده شد تا به عاقلان میزان جدیت مقامات دلال فرانسه در مبارزه با “تروریسم” را نشان دهد! الغرض؛ سعید بعد از آزادی از زندان عزم خود را برای خالی کردن دق دلی اش جزم می کند و تصمیم به انتقام می گیرد. اصلا پیر و پیغمبر و الله و قرآن هم برایشان اهمیت نداشته و صرفا به قصد ارضای عقده های دروان زندگی و جلب توجه عده ای بدبخت تر خویش دست به قتل و ترور نمودند. کلا؛آدمهای مذهبی و ملی گرا بنا هزاران دلیل منطقی از نظر روانی مشکلات فراوانی دارند که در هرجا سرباز کند جامعه را به گند می کشد! نمونه اش ناسیونالیسم و ملی گرایی و فاشیسم اروپایی و بویژه فرانسوی است که در راستای منافع سرمایه داری مالی؛ حس دروغین برتری طلبی و تحقیر دیگران را در مغز و قلب خیلی از اهالی کتاب خوان و با سواد هم جا داده اند! بگذریم!  سعید که در زندان  فن ارهاب گری و رعب و وحشت را بخوبی آموخته است موفق می شود در یک  دوران کوتاه و فشرده؛برادر کوچک خود یعنی آقای شریف را با خود همراه کند وبه یک تیم فرز و چابک وحشت افکنی تبدیل شوند؛ تا در نهایت با  کشتن ۱۲ “هموطن” فرانسوی خود؛ توسط  نیروهای پلیس کشته شوند و در گوشه ای از خاک تیرۀ فرانسه چال شوند و بپوسند. ماجرای این دو برادر آدم را به یاد “آندرش بریویک” نروژی می اندازد که در سال ۲۰۱۱ میلادی؛ بخاطر ارضای احساسات میهنی و ملی گرایانۀ خویش؛ و البته با انگیزه های راسیستی؛ ۷۷ نفر که اکثر آنها کودک ونوجوان بودند را قتل عام نمود تا از “اشغال” نروژ توسط “مسلمانان” جلوگیری بعمل آورد! خلاصه؛   داستان این دو برادر سرنوشت هزاران جوان و نوجوان خارجی تباری هستند که علیرغم تولد در کشورهای اروپای غربی و داشتن پیوندهای مادی و واقعی با این جوامع؛ اما هنوز عده ای به چشم غریبه به آنها می نگرند و با عناوین نژادپرستانه و تحقیر آمیز از سوی رسانه های وابسته به سرمایه داری مالی و انحصاری مورد تحقیر قرار می گیرند. بنابراین؛ در مناسبات تولیدی که در قلب آن تمرکز تولید و انحصارات مالی و صنعتی قرار دارد که دنیا را به دو بخش سلطه گر و زیرسلطه تقسیم کرده است دفاع از آزادی بی قید و شرط، آنهم بصورت مجرد و انتزاعی کاملا مسخر و ارتجاعی است. در اصل آب ریحتن به آسیاب تبلیغاتی کسانی است که عملا با هزاران رشته مرئی و نامرئی کنترل بخش عظیمی از رسانه های جمعی  را در اختیار و کنترل مطلق خود دارند و بی هیچ قید و شرطی از دسترسی مردم به حقایق نظام گندیدۀ سرمایه داری مالی و انحصاری جلوگیری بعمل می آورند. همان سرمایه داری مالی که اکثر دولتهای کشورهای زیرسلطه و وابسته را به سگان زنجیری خود تبدل نموده است و توسط آنان خون خلقهای جهان را می مکند‍!پس بیهوده نیست که عده ای نویسنده و انشانویس حرفه ای در تلاشند تا با عمده کردن برخی مسائل جزئی و فرعی مثل خطر “مسلمانان” برای اروپا و پیشنهاد ممنوع کردن حجاب زنان در پاریس و برلین و استکهلم و وین و … عامدانه خطر واقعی نازیسم و راسیسم را که از سوی سرمایه داری انحصاری یا همان امپریالیسم در ابعادی وسیع بازتولید و به بازار آزاد  ستم و استثمار عرضه می شوند ؛بپوشانند!مثلا همین دولتهای اروپایی در حالیکه به بهانۀ مبارزه با تروریسم اسلامی در این کشورها هرازگاهی با سر و صدا و جار و جنجال؛خبر دستگیری تعدادی جوان مسلمان بقول آنان وابسته به القاعده و داعش را در فلان منطقۀ بلژیک و آلمان و فرانسه  در بوق می کنند و گرد و خاک راه می اندازند تا کسی جرأت زدن حرفی خلاف تبلیغات آنان را نداشته باشد؛همزمان   بهترین روابط حسنه را با جمهوری اسلامی مشتی نژادپرست کثافت و  قاتل و آدمکش و متجاوز در ایران طاعون زده برقرار کرده اند و مشغول غارت و چپاول اند. براستی اگر رسانه های غربی خیلی  از حق آزادی بی قید و شرط بیان و عقیده برخورداند و نوکران حلقه به گوش سرمایه نیستند؛ ۱۰ کاریکاتوراز موجود پوسیده و بتاریخ سپرده ای چون محمد پیامیر مسلمان بکشند و یک کاریکاتور ناقابل و جزئی  از خمینی متعفن و گوربه گورشده  و خامنه ای رذل و بی شرف ترسیم نمایند و در ابعاد میلیونی چاپ کنند تا باعث خوشحالی و شادی میلیونها انسان در سرتاسر دنیا بویژه خلقهای ستمدیدۀ ایران  شوند و گه(goh) بزنند به مقدسات جمهوری اسلامی و دیگر نیروهای پاسدار و مدافع این حکومت وحشی و ضدبشر! البته؛ در دنیای غرب آزادی عقیده و بیان وجود دارد اما تا جایی که خطری برای نظم موجود نداشته باشد و حقایق و اسناد و مدارک پشت پردۀ به ظاهر دمکراسی های جنگ طلب و متجاورز غربی را افشاء نکند؛ وگرنه مثل جولیانا آسانگ ,مسئول سابق سایت ویکیلکس که بخشی از اسناد سری و محفی جنایات و ددمنشی های دولتهای غربی بویژه آمریکا را برملا کرد فورا به اتهام تجاوز به ۳ دختر سوئدی به هنگام سفری کوتاه به آن کشور, تحت تعقیب قرارمی گیرد و مجبور می شود بعد از کلی دربدری و آوارگی  بالاخره سر از سفارت آکوادور در لندن آورد و  بمدت ۴سال در آنجا زندانی وحبس شود و کسی هم حاضر نشود  برای اتهامامی که به او زده شده است دادگاهی برگزار کند و شر قضیه را بکنند. نمونۀ دیگر همانا ادوار اسنودن آمریکایی است که بخاطر افشای؛ خبر شنود و کنترل تلفن ها و امیل های مردم جهان که در ابعاد میلیاردی توسط پنتاگون صورت گرفته و می گیرد را افشاء کرد و به خاطر چنین عمل ناپسندی از دید دولت آمریکا؛ مجبور شد برای نجات جان شیرین و عزیر خود به روسیه پناهنده شود و در پناه پوتین عمرش را به بطالت بگذراند!  ضمنا؛ از حق نباید گذشت که در همین کشورهای غربی روزنامه نگاران و ژورنالیستهای آموزش دیده و پروپاگاندچی بخوبی در مکتب امپریالیستهای وقیح آموزش دیده اند تا ضمن توجیه جنایات و خونریزیهای نظام سرمایه داری در قالب پیمان فاشیستی ناتو؛ گهگاهی نیز به فلان رئیس جمهور و بهمان نخست وزیرو دیگر کارگزاران نظام حاکم که در اصل نقش بلندگوهای قارقاروی بورژوازی را بر عهده دارند مقداری طنز و کاریکاتور و  فحش  بی مزه نثار کنند؛ تا مردم متمدن و مدرن این کشورها بدانند که در چه دمکراسی های ناب و قشنگی زندگی می کنند و به خشونت و افراطی بودن مردمان کشورهای زیر سلطه و وابسته پوزخند بزنند و قلبا سپاسگذار پیمان متجاوز ناتو باشند که با بمب و موشک و دیگر سلاح های ویرانگر عراق و لیبی و افغانستان و مالی و … به خاک و خون کشیده و می کشند تا دمکراسی و حقوق بشر را در آنجا پباده کنند! پس وجود جوجه تروریستهای مثل سعید و برادرش شریف در فرانسه دقیقا محصول و نتیجۀ مناسبات و روابط تولیدی سرمایه داری انحصاری است که به حد گندیدگی و فساد پایان ناپذیری رسیده است! جالب اینجاست که همین دولتهای غربی که این همه دم از تحمل و مدارا و “تولرانس” می زنند؛ وقتی پای منافع مادی و اقتصادی انحصارات نفتی و تسلیحاتی و غارت منابع خام کشورهای بدبخت و وابسته پیش می آید فورا با مراجعه به شورای امنیت سازمان دول غیر متحد و یا جدا از آن؛بساط جنگ و کشتار میلیونها انسان را در ابعاد صنعتی راه می اندازند و به بهانۀ برقراری دمکراسی هست و نیست عدۀ زیادی را برباد می دهند. اما اگر در کشوری عقب مانده و وابسته یک نیرو یا جریانی دست به اسلحه ببرد و بر علیه رژیم حاکم بجنگد در دم مهدورالدم اعلام می شود و باید بطریقۀ مذهب لیبرالیسم امپریالیستی ذبح حلال و حرام شود و جانش گرفته شود. برای نمونه اگر الآن  در ایران از هم پاشیده؛یک نیرو یا جریانی با هر ایدئولوژی و عقیده ای  بر علیه جمهوری اسلامی دست به اسلحه ببرد و بطور مسلحانه با حکومت مشتی جنایتکار خمینی صفت بجنگد، دولتهای جنگ طلب غربی بمانند برق سرو کله شان پیدا می شود و آنرا در لیست سازمانها و گروههای تروریستی قرارمی دهند و آنقدر به آن فشار و ستم روا می دارند  تا آن نیرو را در راستای منافع ارتجاع و امپریالیسم به مرز تسلیم و زاری کامل بکشانند و در راه “مدرنیسم” و  مبارزۀ “مدنی”قربانی اش کنند. منطق امپریالیسم در حمایت دول غربی ها از جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان نه تنها عیبی ندارد؛بلکه بسیار مفید و سودآور است. ولی؛ در جوامع غربی به بهانۀ رشد و گسترش “فرهنگ و سنت های اسلامی”و “تهدید  سنت های انساندوستانۀ” از سوی زنان محجبه و مردان ریشو!!! خیلی خطرناک و زیان آور است و باید با آن مقابله کرد! خلاصه؛براساس استدلال نظام سرمایه داری مالی و انحصاری و دولتهای نمایندۀ آنان؛ جمهوری اسلامی ایران علیرغم سر دادن زوزهای ضد “استکباری” و عرعر کردنهای یهودی ستیزانه قابل قبول است؛ اما وجود هزاران پناهنده که از کشورهای باصطلاح  اسلامی به این کشورها فرار کرده اند غیر قابل قبول و منفی  است. پس؛ برای تولید هرچه بیشتر ارزش اضافی و انباشت سرمایه و سودهای هرچه بیشتر؛ پیش بسوی “اسلام هراسی” و تبدیل بخشی از شهروندان مسلمان؟؟؟!!! غربی به مشتی برده و بندۀ مطلق سرمایه داران و رؤسای انگل  بانکها؛ هتل ها،دفاتر وکلا؛ مدیران دانشگاهها و حسابداران شرکتهای سهامی و …! تنها نتیجه ای که از اقدام نابخردانۀ سعید و برادرش شریف می توان گرفت اینست که سرمایه داری مالی را یک قدم بیشتر بسوی برده کردن کارگران و ستمدیدگان  به جلو هل داده اند! همین! سیامک دهقانی