مرحومه دیپلماسی انقلابی !

اصطلاح “دیپلماسی انقلابی” ساخت رهبر مجاهدین است . البته این اصطلاح مصنوعی سالهاست مرحوم شده است . دیپلماسی امروز یعنی دروغ ! انگلیسی‌ها می‌گویند دیپلمات فرد صادقی است که برای منافع ملی کشورش دروغ بگوید . هر کشور و فرهنگی ممکن است نگاه ویژه‌ای به دیپلماسی و دیپلمات داشته باشد . البته دیپلمات‌ها همیشه به خاطر دیپلماسی‌شان معروف نمی‌شوند . به عنوان مثال پابلو نرودا ، برنده نوبل ادبیات ، دیپلمات اهل شیلی و سفیر این کشور در فرانسه در زمان حکومت سالوادور آلنده بوده است ! ولی در این نوشته موارد استثنایی مد نظر نیستند .

دیپلماسی یعنی رعایت قواعد بازی سیاست . یعنی مذاکره و دروغ گفتن تا بی نهایت ! رهبری مجاهدین هم باید قواعد را رعایت کند . مجاهدین برای حقانییت الهی خودشان انگیزه کافی برای دروغ گفتن دارند ! آنها بالاخره در بازی هستند هرچند حداقل . همین نقش “لولوی سرخرمن” هم برای ذهن کسی که ( رهبری مجاهدین ) همه اش و خوبش و زودش را میخواست…..خیلی هم حداکثر است. من حق نداشتم تعجب کنم وقتی مریم رجوی به آن خوک چاق عرب مرتجع ، صفت امیر شجاع داد و فردا هم رفت پارلمان اروپا ! دیپلماسی یعنی همین . دعوای اینکه رهبری مجاهدین قیمت این بازی را از جان و زندگی بقیه میگیرد ، تا همیشه معتبر است ، فقط الان جایش نیست ! رهبری مجاهدین هم باید با قواعد کارگردان بازی کند ، باید و باید قواعد بازی را رعایت کنند ، باید !

گروهی متوهمان هستند که تابع همان قواعد دیپلماسی هستند . با این توهم که چند قدم جلوتر قراراست به جایی رسید ! درحالی که جایی برای رسیدن وجود ندارد . مثل هنرپیشه ای که نقشی را بازی میکند تا حقوقش تامین شود ! ولی هنرپیشه ای به خاطر بازی در نقش گاندی در پایان فیلم خودش گاندی نمیشود !

بخشی از افراد و نیروها هم هستند که حاکم و یا ذخیره نیستند ، ولی به شکل مفرطی آنها هم دیپلمات هستند ! آنها به شدت مودب هستند ، به هر خزنده ای میگویند جناب….با هردرنده ای پسر خاله میشوند و خلاصه جالب هستند ! این گروه از دیپلماتهای بی بخار از بدو تولد فاز مثبت داشته و با همین فاز هم میمیرند . از ادبیات خشن یا فحاشی پرهیز میکند ، برای فلان وزیر خارجه کلاه برمیدارد ، مواقع حوادث تروریستی کلاهش را پائین تر میکشد و خلاصه سقف کارهای مبارزاتی اش ، لگد زدن به گربه هم نیست ، ولی مودب است ! مثلا اگر این مجموعه را به کهریزک هم ببرند و سوارشان شوند ولی باز هم مودب و دیپلمات میمانند . این روش آنهاست !

گروهی هم حرف دلش را میزند ، موضع خودش را میگیرد ، ادبیاتش عمدتا دافعه انگیز است ، ولی حداقل خودش را گول نمیزند . اگر جایی قتل عامی ببیند ، فارغ از هر عامل سیاسی و نقطه آغازی ، با عصبانییت فریاد میکشد شرم بر شما جاکشهای عامل و سیاسی ! این دسته مجموعا با حس انسانی خودش شاخص گذاری میکند . عادت ندارد برای جلاد نامه دیپلماتیک بنویسد ، البته این گروه اندک نسلشان در حال انقراض است !

اینکه همین دیپلماسی موجود محصول چه شرایطی است ، بماند ! نقش جامعه چیست ؟ این هم بماند . یعنی مجموعا جای بحث دارد . جامعه ای که با روشنفکرش محک میخورد ، جامعه ای که نگران اخلاقش و تن لخت و کلمات لخت است ، و مودبانه و همزمان برای دیدن سرهای بریده وصحنه اعدام صف میکشد ! البته هنر نشاندن کلمه در جای مناسب مهم و تاکتیک است . ولی در استرتژی من نگران اخلاق و فرهنگ همین جامعه هستم . حتی فیس بوک هم نگران اخلاق جامعه است ، ولی نگران فرهنگ توحش و خون و سرهای بریده نیست !

خلاصه : مواضع و روشهای متفاوت در نعل وارونه زدن ، همان دیپلماسی است . آنها که بازیگر و یا متوهم هستند ، جبر دیپلماسی شان قابل آنالیز نیست ! روشهای دیپلماسی بستگی وتابع منافع مشخصی باید عمل کند. این حس خوبی است که از ادبیات دیپلماتیک وضد انسانی رهبری مجاهدین دل آشوب میشوید ، اما این خیلی بد است که مدعیان ، حادثه تروریستی و ضد انسانی شارلی را یا درست و یا اصلا نمی بینند ! البته نه با وزن و اعتبار آن صف قصابان دولتی ! بلکه در مقام حرمت انسان و قلم و آزادی بی حصر و اندازه بیان !

اسماعیل هوشیار
۲۷٫۰۱٫۲۰۱۵