بیاد رفیق خسرو رشیدیان، سیمای محبوب، دوست داشتنی و فداکار صفوف کومەلە و حزب کمونیست ایران!

مدتی پیش کە در نوشتەای کوتاه یادی از رفیق جانباختە محسن فرومند را با دیدن عکسی در شبکەهای اجتماعی (فیس بوک) بازگو کردم چون زندگی مبارزاتی مبارزان صفوف کومەلە و حزب کمونیست ایران همچون حلقەهای زنجیر در هم تنیدەاند، از رفیق خسرو رشیدیان نیز یادی شد کە نمیشد چند نکتە در ذهنم میگذشت آنرا بر روی کاغذ نیاورم.

رفیق خسرو یکی از فعالین سیاسی و فرماندهان صفوف کومەلە بود کە در دوران قبل از قیام هم کە با مسائل سیاسی آشنا شدە بود، جدا از کارش در کانون پرورش کودکان و نوجوانان و علاقمندی بە مطالعە، علاقە وافری بە شعر و مسائل ادبی داشت کە همگی رفقا و کسانیکە یکبار هم با او روبەرو شدە باشند از این ذوق هنری و ادبی اش و متانت این انسان والا بخوبی میتوانست عمق شخصیت اورا تشخیص دهد، علاقەمندی بە کوهنوردی در قبل از قیام و آشنائی با این حرفە و جدیتش حتی بعدها در صفوف کومەلە آنرا مشاهدە میکردی مثلا بە عنوان نمونە در عقب نشینی نیروهای پیشمرگ پس از ٢۴ روز جنگ شهر سنندج در بهار ١٣۵٩ خورشیدی کە در این حرکت منظم و حساس در کنار رفیق جانباختە شوان نقش آفرین بود کە همیشە در کنار اسلحە و مهمات فردی اش بعضی امکان دیگر همراه داشت ازجملە کارد شکاری بزرگ و تبرهائی کە در کوه از آن استفادە میکرد تنها در مدتی کە در منطقە دیواندرە بودم و گشت سیاسی کوتاهی کە همراه این رفیق بودیم، همیشە حمل میکرد و واقعا هم بجا و قابل استفادە بود و ما در عملیات بلا فاصلە با بریدن درخت و با شال و پارچە دور کمر دیدم برانکارد آمادە نمود و برای حمل زخمی ها از آن استفادە نمودیم کە خود شاهد این ریزەکاریها و ابتکارات او بودەام، کە مطمئن هستم رفقائی کە بیشتر با او همراه بودند از این خاطرات و از شعر خوانی هایش در گشت های سیاسی – نظامی در روستاها و حتی قبل از سخنرانی یا جلسە با مردم چاشنی صحبت ها میشد کە بیاد ماندنی و زیبا بود، کیست کە از این خاطرات شیرین و صحبت های شیرین و آرام و با وقارش در مناطق سنندج – دیواندرە – سقز – در گشتهای سیاسی و نظامی چە در میان مردم و چە در صفوف پیشمرگان از آن خاطرە نداشتە باشد. این عزیزان چهرەهائی بودند کە در دل همە آزادگان در دل مردم زحمتکش منطقە همیشە ماندگار هستند.
رفیقی در مسائل سیاسی آگاه، از نمایندگان تشکیل حزب کمونیست ایران، از فرماندهان لایق و برجستە در نواحی سنندج – دیواندرە – سقز و در ماموریت های گوناگون حزبی همیشە و در همە حال با آن متانت و صمیمیت و آزادگی از هیچ کوششی فروگزار نکرد و خونش را نثار راه آزادی، برابری و حکومت کارگری نمود کە یاد این عزیزان همیشە رهرو راه ما و راه مبارزە طبقاتی برای رسیدن بە دنیائی عاری از ظلم و ستم و استثمار و نا برابری است.
یادشان گرامی و پر رهرو باد!
اردشیر نصرالەبیگی
ژانویە ٢٠١۵ میلادی