گارد آزادی در کردستان (بخش سوم)

سلام زیجى

مقابله  با قدرت وماشین سرکوب نظامی  جمهوری اسلامی

 در بخش اول بر جایگاه مهم فعالیت گارد آزادی در محلات شهر و وظایف، الگوها و سنت هایی که این نیرو میتواند بر مبنا  آن در محلات  موثر واقع گردد و راه گسترش و نفوذ و قدرت  خود را بدرستی دریابد بحث کردیم و بر مبارزات آزادیخواهانه مردم در مبارزه با جمهوری اسلامی و سنت و فرهنگهای ارتجاعی قومی و زن ستیز و غیره در محلات شهر تاکید شد.

در بخش دوم  نیز بسیج مردم و مقابله برعلیه خطرجنگ و فضا سازی جنگی که امریکا و جمهوری اسلامی و نیروهای ناسیونالیست نیاز دارند تنور آن را گرم نگاه دارند توضیح داده ایم و تاکید کرده ایم که باید به مقابله با این پروژه برخواست و مانع تداوم و وقوع عملی آن شد. در عین حال علل اینکه چرا باید درجامعه  کردستان کارگران، کمونیستها و آزادیخواهان نیروی قوی مسلح و متکی به سنت مبارزاتی خود را داشته باشند روشن توضیح داده ایم. از این زاویه بر اهمیت مسلح شدن بخش زیادی از واحدهای گارد آزادی  در کردستان  و ضرورت فراهم کردن زمینه مسلح شدن آنرا در ابعاد گسترده تاکید شده است.

اکنون درادامه بخش اول و دوم،  علاقه مندان و واحدهای گارد را در بخش سوم و پایانی این مجموعه بحث  به یک بعد مهم دیگراز وظایف و فعالیت گارد آزادی و مردم آزادیخواه جلب میکنم. آنهم  مقابله و مبارزه جدی و گسترده برای تضعیف و خنثی کردن مهمترین قدرتی است که جمهوری اسلامی اساسا با اتکا بر آن توانسته است تا کنون مردم را سرکوب و بخشی ازجامعه را مرعوب نماید و به حیات ننگین خود ادامه دهد.

 

اهداف و ماهیت ارگانهای نظامی سرکوب  

 از ابتدا لازم میدانم به حقایقی در مورد اهداف و ماهیت ارگانهای رسمی نظامی دولتی به نکاتی اشاره کنم.

 دولت های سرکوبگر و طبقه حاکمه همواره کوشیده اند ماهیت طبقاتی و جایگاه و اهدافی که به واسطه ارتش و نیروهای مسلح حرفه ای خود تعقیب میکنند بپوشانند. با دروغ پردازی آن را ارگان "حفاظت از جامعه" و "عام المنفعه" قلمداد نمایند. اما این بزرگترین عوامفریبی است. واقعیت این است که دولتها و سرمایه داران به ویژه در این عصر بدون نیروی حرفه ای و سرکوب نظامی حتی یک روز هم نمیتوانند در قدرت باقی بمانند. ارتش و نیروهای مسلح حرفه ای دیگری مانند سپاه پاسداران و بسیج و سازمانهای مخوف اطلاعاتی و … دارودسته های مسلح و اجیری میباشند برای مقابله با مردم، و فقط در خدمت بقا سیستم موجود و طبقه و دولت حاکم سازمان داده شده است. هزینه سر سام آور نیرویهای حرفه ای سرکوب و مفتخور نیز پنهان و آشکار از راه هزینه  طبقه کارگر و مردم زحمتکش تامین میگردد.  هدف اول این دستگاه عظیم حرفه ای نیز سرکوب و تحت انقیاد نگاهداشتن خود کارگران و مردم زحمتکش میباشد.

 آگاهی و شناخت عمومی جامعه در مورد  حقایق ساده  مربوط به ماهیت و جایگاه نیروهای مسلح و حرفه ای دولتی گام نخست در انتخاب یک مبارزه درست و موثر برای مقابله با آن است. این مهم بطریق اولی  در ایران تحت حاکمیت یک ماشین سرکوب نظامی- اسلامی امر مهمی است برای مردم و گارد آزادی. جمهوری اسلامی  نه تنها  بارزترین نمونه رژیمی است که با دروغهای بزرگ  ماهیت و اهداف کلیه نیروهای مسلح و حرفه ای خود را با عنوان دفاع از "میهن"، "نیروی مردمی" وتوجیهات "خطر خارجی" و غیره جار میزند که  آشکارا و مستمر مردم را به وسیله همین ارگانهای ضد مردمی سرکوب  کرده ومیکند. منابع و ثروت آن کشور و هزینه ده ها  میلیون کارگر و زحمتکش را با قیمت نابودی آنها به  نیروهای مفتخور، مصرف کننده، سرکوبگروآدمکش اختصاص داده است. ابعاد جنایت و کشتار و اعدامهایی که به وسیله ارتش، سپاه ، اطلاعات و بسیج( نیروهای حرفه ای جمهوری اسلامی) در سی سال اخیر در ایران و منطقه  صورت گرفته است در تاریخ کم سابقه است. واقعیت این است که با کمتر از نصف هزینه که برای نهادهای حرفه ای سرکوب اختصاص داده میشود میتوان فقر را از آن مملکت برچید، مهمترین نیازمندیهای مردم از جمله آموزش و پرورش، خدمات پزشکی و درمانی و  آب و برق و … را رایگان کرد و همین امروز حقوق کارگران را حداقل پنچ برابرافزایش داد.این رژیم  و ارگانهای نظامی آن بر روی دریای تنفر مردم نشسته است و تنها با اتکا به قدرت نظامی و زورگوئی و سرکوب و گرو گرفتن سفره مردم توانسته مانع سقوط خود گردد.

 

 بخشی ازحربه های یک سیاست گسترده تر  ضد انسانی

حکومت اسلامی از تحمیل زندگی بردگی  به طبقه کارگر و فشار گسترده به زنان و نسل جوان و با ایجاد دهها موانع و مقررات ارتجاعی در محیط کار و زیست و مدارس و دانشگاه  و امور زندگی خصوصی و غیره   اکثریت مردم را با فقر و فلاکت و سرکوب  گسترده روبرو کرده  و از این وضع نهایت استفاده را برده است. برای در اختیار گذاشتن تمام امکانات جامعه به طیف انگل سرمایه دار و بستگان و ارگانهای مذهبی و حکومتی بیش از پیش برای تداوم حاکمیت ننگین خود به سرکوب و فشار و فریب کارگران وجامعه متوسل شده و همزمان برای تامین و تقویت دستگاه سرکوب نظامی خود در تلاش گسترده است. به منظور وادار کردن مردم  به  پیوستن به ارگانهای رسمی سرکوب و به اجیر گرفتن بیشتر مردم زحمتکش و فقیر و سرکوب شده از شرایطی که به جامعه تحمیل کرده اند و همچنین از بهانه هسته ای و "خطڕ خارجی" سود زیادی جسته اند و در اشکال مختلف دارند نقشه های خود را به پیش میبرند.رژیم با اختصاص میلیاردها دلار به ارگانهای نظامی سرکوبگرخود و  دادن امتیازات وسیع  مالی، تحصیلی و اجتماعی  ویژه  به افرادی که رژیمی و اطلاعاتی و بسیجی  هستند و یا میشوند و از بستگان "شهدا&quo
t; و آخوند و حوزه و سپاهی و… میباشند،  دیوار" حفاظتی" برای خود درست کرده است. این را به قیمت  تحمیل آگاهانه فقر، بیکاری ، اعتیاد گسترده و دزدی و چپاولگری و هزینه نیروی کار میلیونها کارگر در کناردستگاه ترور و سرکوب و اعدام و غیره  بر علیه خود جامعه و  اکثریت مردم زحمتکش  و شرافتمند توانسته تامین کند. این موقعیت را به فال نیک گرفته اند و آنرا دریچه ای برای حفظ موقعیت کنونی خود، امکان قدرت و مانور در سرکوب و فریب  بررسی میکنند. در تحمیل چنین شرایطی به جامعه  است که  نه تنها زمینه و امکان سرکوب راحت تر است که اساسا  بر بطن چنین زندگی تحمیلی و وحشتناکی  است که  رژیم  توانسته است بیش از پیش ارگانهای سرکوب خود را گسترش دهد. از یکسو با زور و اجبار و تهدید و از سوی دیگر در میان گرسنگان و نا امید شدگان و سرکوب شده گان جامعه به شکار پرداخته است و در میان آنان  با پرداخت "حقوق" مزدور استخدام میکند. تقریبا مانند عراق  و موقعیت  اسفناکی که بخشی از مردم برای زنده ماندن و نجات دان شکم گرسنه فرزند و خانواده اش ناچار به حمل اسلحه و شراکت در جنگ برای نیروهای سناریو سیاهی اسلامی و قومی میشوند. جمهوری اسلامی برای ممانعت از اضافه شدن یکصد تومان به مزد کارگر بارها کارگران را کشته و زندان و شکنجه کرده است  و اما همزمان برای استخدام و "جذب" مزدوران مسلح و غیره مسلع ساده  دویست و پنجاه تا هشتصد هزار تومان "حقوق" اختصاص میدهد، بیست درصد فقط درآمد نفت را به "رهبر" و اوباش دوربرش تعلق دارد و میلیونها تومان حقوق ماهانه برای دها هزار آخوند و سپاهی و ارتشی و افراد حکومتی وغیره  داده میشود که یک ریال هم در تولید و تامین نیازمندیها و ثروت جامعه نقش نداشته و ندارند، برای هر فرد و یک رقم، یکصد میلیون تومان به یک مشت اوباش در مجلس اسلامی دادند، و هزارها  اقدام و سیاست مشابه رژیم در ایران و خارج از آن که همه از آن مطلع میباشند.

رژیم با توسل به حربه های مختلف، حمل وداشتن کارت بسیجی و بسیج شدن را به بخشهایی از دانش آموزان و دانشجویان و روستائیان و مردم  تنگدست تحمیل کرده است. سیاستی در پیش گرفته است که تعداد قابل توجهی  را اجبارا و عملا به خدمت در شبکه جاسوسی و سازمان نیروهای حرفه ای خود در آورده است. دانش آموزان و دانشجویان و افرادی  که بسیجی نیستند، از خانواده "شهدا" و وابستگان حکومتی نمی باشند،  و یا واسطه شخصی در میان ارگانهای حکومتی ندارند زندگی به مراتب سخت تری را باید تحمل کنند.ادامه تحصیل و انتخاب رشته و دانشگاه مورد علاقه و پیدا کردن کار، اسکان، ازدواج، سفر و…  نیز با مشکلات  زیادی روبرو خواهد شد. اینها و دها مورد مشابه را میتوان برشمرد که  بر متن  این همه فقر و سرکوب و تبعیض، از یکسو از گسترش مبارزات مردم ممانعت به عمل آورد میشود و از سوی دیگر زمینه و امکان وادار و تسلیم کردن هر چه بیشتر جوانان و مردم به همکاری با رژیم و پیوستن به ارگانهای رسمی سرکوب نظامی و جاسوسی را فراهم میکنند. جمهوری اسلامی بدین ترتیب  با فریب و به گرو گرفتن زندگی و حقوق اولیه مردم، بخشهایی از خود مردم را مستقیم و غیر مستقیم  درصفوف نهادهای سرکوب سازمان میدهد و عملا در جنایت بی وقفه این ارگانهای رسمی دولتی شراکت داده میشوند. تردیدی ندارم که در اولین روزهای  تلاطم سیاسی و انقلابی این سیاستهای جنایتکارانه دود خواهند شد و بخش عمده نیرویهای که به این شکل ضد انسانی و از راه فریب و سرکوب وبه گرو گرفتن سفره آنها تامین شده است منهدم خواهند شد و لوله تفنگ هایش را بر روی خود حکومت اسلامی نشانه خواهند گرفت. اما مسئله اینجاست که امروز چگونه میتوان مانع تداوم اعمال قدرت و زورگوئی شد که رژیم از طریق همین نیروی موجود دارد اعمال میکند و مانع جدی روند مبارزات جاری کارگران و مردم آزادیخواه است. چگونه میتوان از همین امروز ملزومات انهدام کامل  دستگاه سرکوب و جنایت ارتش و سپاه و  اطلاعات و … را از درون و بیرون آن فراهم کرد. چگونه میتوان مبارزه ای را شکل داد که بتواند دست رژیم را از تداوم  سیاست ضد انسانی اش کوتاه کند.  نه تنها باید مانع پیوستن به نیروهای سرکوب شد که سیاستهای ضد انسانی رژیم را باید افشا کرد و نیروهای موجود رژیم را نیز به ترک صفوف جنایتکاران تشویق باید کرد. چنین هدفی  اگر در راس کار مردم و نیروهای انقلابی و گارد آزادی قرار بگیرد بدون تردید  به نتیجه خواهد رسید ومی توان مهمترین پایه قدرت رژیم را زد و آنرا همین امروز با شکست و ناکامی جدی روبروکرد.

 

 رژیم در کردستان

جمهوری اسلامی در کردستان بیش از همه جا به این سیاستها روی آورده و به آن متکی میباشد. طبق آماری که هست حداقل دویست هزار نفر نیروی نظامی و حرفه ای  و اطلاعاتی جمهوری اسلامی بطور مستمر در کردستان حضور دارند.  تقریبا برای هر ده تا پانزده نفر یک نیروی حرفه ای مسلح و غیر مسلح دولتی اختصاص داده شده است. بخش عمده این نیرو نیز از راه سرکوب و فشار و عوامفریبی و سیاست تحمیل فقر و بیکاری گسترده و اختصاص پولهای کلان برای تامین هزینه دستگاه سرکوب و استخدام مزدور از مردم زحمتکش کردستان گردآوری کرده است.

 بنظر من میتوان این سیاستهای ضد انسانی، عوامفریبانه و  نفس قلدری و قدرت نظامی که جمهوری اسلامی برای حفظ بقا خود به آن متکی است 
با شکست روبرو کرد. مردم میتواند در همه ایران و در اشکال مختلف وسیعا اهداف و عملکرد و نفس وجود این همه نهاد  سرکوب و مصرف کننده را زیر سوال ببرد. جامعه ای که  این همه هزینه  را برای ارتش و سپاه و بسیج و سازمانهای اطلاعاتی و …  پرداخت میکند وهمزمان زیر فشار و سرکوب  نظامی و پلیسی  آنها  قرار دارد  نباید در سکوت زندگی کند. جامعه ای که با فقر کمرشکن روبرو میباشد چرا نباید در راس تمام مطالبات و مبارزات خود خواست توقف اختصاص هزینه به نیروهای سرکوب و توقف فضای پلیسی قرار بگیرد. چرا نباید جامعه با صدای بلند از نیروهایی که به هر دلیلی به دام دستگاه سرکوب نظامی حکومت اسلامی افتاده اند بخواهد که این صف جنایت و آدمکشی را ترک کنند.

 

اقدامات عملی مردم و گارد آزادی  در کردستان

در جامعه کردستان تمرکز امکان عملی کردن اقداماتی در جهت به هم ریختن صفوف و قدرت نظامی رژیم به مراتب بیشتر است. تحقق آن در گرو این است که به عنوان یک وظیفه  و یک امر مهم در دستور مردم آزادیخواه و گارد آزادی قرار بگیرد. اولین اقدام ما باید این باشد که وسیعا در مورد جایگاه و اهداف ضد انسانی و سرکوبگرانه نیروهای رژیم  در سطح جامعه و در میان نیروهای رژیم دست به کار تبلیغی و اگاهگرانه جدی زد.  طبق یک برنامه گسترده با خانواده همه کسانی که به هر دلیلی تن به همکاری و مزدوری رژیم داده اند تماس گرفت. به سبک ناسیونالیستها که با القاب " جاش"( کرد زبانان که در صف مزدوران رژیم هستند) دادن به آنها و یا مبادرت به اذیت و آزار اعضا دیگر خانواده آنها  نباید رفتار کرد! حتی نباید یک سر سوزنی به این فکر کرد که از راه "مبارزه مسلحانه و نیروی پیشمرگ" میتوان به چنین هدفی رسید. سیاستها ی ناسیونالیستی درست بر عکس به نفع خود رژیم تمام شده است. مهم است از طرق مختلف، نامه، تلفن و تماس حضوری با خانواده خود آن افراد تماس گرفت. به آنها هشدار داده شود و تشویق و متقاعد کرد که این شغل شریفی نیست. نشان داده شود که آنها عملا دستشان به خون مردم و کل جنایت رژیم آلوده میشود. نشان دهیم که چطور به زیان خود و خانواده اش تمام خواهد شد و در مقابل نفرت مردم قرار خواهند گرفت. اگر واقعا افرادی  صرفا از سر فقر مالی به صف نیروهای رژیم پیوسته اند  باید کمک کرد تا شغل مناسبی  پیدا کنند. حتی در مواردی با کمک مالی دوستان و اطرافیان کمکشان کرد تا صف آدمکشان را ترک کنند. چنانچه با کسانی روبرو هستیم که برای رسیدن به دیگر نیازمندیهای زندگی اجتماعی مثلا تن به کار بسیجی داده اند  نشان دهیم که چنین کاری ارزش این همه خفت را ندارد و میتوان راه دیگری را در مقابل چنین افرادی قرار داد. واقعیت این است که تعداد زیادی بدون اگاهی کافی از نتایج راهی که مجبور به انتخاب آن شده اند ناخود آگاه و عملا به یکی از مهره هایی تبدیل شده اند که کارشان  شراکت در ماشین جنایت و حافظ منافع یک حکومت جنایتکار است. با تلاش  جدی که ما میکنیم ممکن است بتوان هزارها انسان را از چنگ جمهوری اسلامی بیرون آورد و آنها را به زندگی و آینده انسانی بازگرداند و امیدوار کرد.چنین تلاشها یی بخش مهمی از مبارزه مردم و گارد آزادی بر علیه جمهوری اسلامی است.

در برخورد به برخی دیگر از نیروهای مزدور و حرفه ای رژیم که آب از سر شان گذاشته شده است و آگاهانه در سرکوب مردم و کار برای رژیم، چه در شکل مسلح و چه غیر مسلح، فعال میباشند باید بطور قاطعتری رفتار کرد.با خانواده این طیف نیز همانند طیف قبلی باید تماس گرفت و نهایت تلاش را کرد. در برخود به خود اینها از راههای مختلف باید به آنها اخطار کرد و زمان تعیین نمود برای کنارگیری و دست کشیدن از آزار مردم و کار مزدوری برای جمهوری اسلامی. لیست آنها را با دقت  تهیه و برای ما ارسال کنند و در مشورت با ما همچنین  میتوان آن اسامی را در محلات و مدارس و محل کار و پارکها و… پخش نمود و یک فضای عمومی تنفر مردم علیه آنها به وجود آورد. بدنبال این اقدامات و دادن چند اخطاریه به آنها چنانچه فرد مزبور همچنان به کار مزدوری خود ادامه دهد باید در محله ای که زندگی میکند در اشکال مختلف چنان فشاری به آن وارد کرد که ناچار به ترک محله شود و کوچ کند. در مواردی میتوان چنین افرادی را دریک موقعیت مناسب دستگیر کرد و به مناطق نامعلومی برد و حسابی تنبیه اش کرد.

ایجاد چنین فضایی برای نیروهای مزدور و حرفه ای رژیم ، اعم از ارتشی، سپاهی، بسیجی و یا اطلاعاتی و انتظامی،  و تلاش و اقداماتی که بدان اشاره شد به نظر من یکی از مهمترین کارهای هر انسان آزادیخواه و فعال سیاسی و اجتماعی و هر کسی است که قدرت و ماشین سرکوب نظامی رژیم را مسئله جدی بر سر راه مردم تلقی میکند. کار مهمی  است اگر چنانچه در ابعاد بسیار وسیع در شهر و روستا و مراکز کار و تحصیل و محلات  دست بکار شویم قادر خواهیم شد جمهوری اسلامی و قدرت قلدری نظامی اش را تضعیف و دچار وحشت کنیم. اما برای رسیدن به این هدف این هنوز تمام کار نیست. همزمان ضروری است در همین راستا از درون خود نیروهای جمهوری اسلامی و درمیان انسانهای شرافتمند از جمله در پادگانها و صفوف سربازها هزارها واحد گارد آزادی را درست کرد. کاری که هم اکنون تجربه و عملی شده است اما ناکافی و در گام نخست آن قرار داریم.

 

در صفوف ارتش، واحدهای گارد آزادی  سازمان دهیم

سربازی رفتن بر عکس عضویت در سپاه پاسداران و یا بسیجی  و اطلاعاتی شدن  امری است اجباری و بجز فرزند سرمایه داران و افراد حکومتی اکثریت جوانان خانواده های کارگری و زحمتکش را در بر میگیرد. بجز پرسنل ویژه و کادری و فرماندهی، اکثریت آنرا سربازان تشکیل میدهند که مانند سپاه و بسیج و اطلاعاتی مواجب بگیر و مزدور نیستند. در سطح افکار عمومی نیز هرچند که بدرست ارتش نیروی حامی دولت سرکوبگر شناخته میشود  اما نفس سرباز بودن و سربازی رفتن مانند یک سپاهی و بسیجی منفور و مزدور تلقی نمیشود. از این رو کار در میان سربازها و تماس گرفتن  و تشویق آنها به خودداری کردن از شرکت در سرکوب مردم ، سرپیچی از دستورات و اخلال در کار نیروهای سرکوب و… امکانپذیر و ممکن تر است. هم به دلیل در خدمت گرفتن اجباری آنها و هم بدلیل شرایط سخت و نابرابر مالی و اینکه از احترام خاصی حتی در صفوف این ارگان سرکوب دولتی برخوردار نمیباشند معمولا نیروی سرباز هیچ دلخوشی از حکومت ندارد. چنین موقعیتی مبنا و زمینه امکان اقدامات و شکل گیری سازمانهای انقلابی در میان نیروهای ارتش بوده و میباشد. در صفوف این مهمترین ارگان نظامی حامی دولت و سرمایه، بنا به دلایلی که اشاره شد، امکان سازمان دادن واحدهای گارد آزادی  هست.

اگر درهر پادگان یا تیپ و گردانهای ارتش بتوان بر مبنا اهداف و سیاست ناظر برگارد آزادی واحدهای زیادی ایجاد کنیم نه تنها امروز از درون نقش و قدرت سرکوب نظامی یکی از ارگانهای مهم جمهوری اسلامی را خنثی خواهیم کرد که در پس تحولات انقلابی فردا کل این نهاد سرکوب را به علیه خودش تبدیل خواهیم کرد و همراه جمهوری اسلامی نابود خواهد شد.

 بردن ایده ایجاد واحدهای گارد به درون مراکز ارتش و نیروهای مسلح رژیم و تلاش برای مطلع شدن آنها از اهداف و وظایف گارد امری حیاتی است که هر خانواده  و بستگان سربازان و هر انسان آزادیخواه و واحدهای گارد آزادی میتوانند فوری و وسیعا به سر انجام برسانند. روشن است سازمان  این واحدها نیز مانند همه واحدهای گارد  در تیمهای سه تا پنچ نفره خواهد بود که بطور منفصل و بدون ارتباط با هیچ کسی و کاملا مخفیانه خواهد بود که تنها از طریق مسئول واحد خود، منتخب خود واحد با ما در تماس خواهند بود. آموزش و روشنتر کردن وظایف هر واحدی در پادگان و یا پایگاهی که قرار گرفته اند بعداز تشکیل  و تماس اولیه آنها با ما بطور ویژه با خود آن واحدها در جریان گذشته خواهد شد. اما چند کار مهم و عمومی میتواند در دستور هر واحدی قرار بگیرد و در این چهار چوب فعالیت خود را به پیش ببرند. از جمله:  با ما تماس منظم داشته باشند. از راه های مختلف و مطمئن اهداف و اسناد گارد آزادی را بدست بقیه سربازها و مراکز نظامی برسانند. تمام امکانات موجود پادگان و پایگاه و گردان و گرهان و… خود را برای ما به همراه اسامی فرماندهان و افراد شرور بفرستند. ما را از نقل و انتقالات مرکز خود و دیگر نیروهای رژیم باخبر کنند و تلاش کنند به اسناد و برنامه های محرمانه آنها دسترسی پیدا کنند و ما را در جریان آن بگذارند. پیشا پیش مردم شهر و روستا و مکانهای دیگر را از برنامه های سرکوب و دیگر اقدامات سرکوبگرانه ارتش و سپاه و … باخبر کنند.  با ابتکارات مختلف در تسلیحات و تجهیزات و وسایل نقلیه نیروهای رژیم اخلال به وجود بیاورند. و در هیچ جنگی بر علیه اپوزیسیون جمهوری اسلامی و همچنین در هیچ نوع حرکت ضد مردمی و سرکوبگرانه شرکت نکنند و راه پرهیز از آن را جستجو کنند.

خلاصه: اگر همه ابعاد این بحث و کل این اقدامات را بعنوان یک هدف و حرکت به هم پیوسته در نظر بگیریم و براستی برای آن تلاش وسیعی از جانب کل نیروهای انقلابی و کمونیست و همه مردم آزادیخواه و واحدهای گارد آزادی به حرکت بیفتد  امکان خنثی کردن و تضعیف مهمترین قدرت جمهوری اسلامی، نیروی نظامی و سرکوب، آنرا به یک واقعیت عینی تبدیل خواهیم کرد. برای مبارزه و سرنگونی جمهوری اسلامی  فقط فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و اعتراض و اعتصاب کافی نیست.  بدون تلاش مستقیم برای تضعیف و خنثی کردن آن دستی که اعتراض و اعتصاب را سرکوب میکند کار بسیار ناتمامی را کرده ایم. این جمهوری اسلامی است! قدرت نظامی جمهوری اسلامی را تنها  از طرق انقلابی و توده ای که من به گوشه هایی از آن پرداختم  امروز و در بطن مبارزات جاری میتوان تضعیف کرد. بدون چنین تلاشی  کار ما کارگران و کمونیستها و جنبش آزادیخواهی ده چندان سخت تر و پر هزینه تر خواهد شد.

 

سلام زیجی

بیست و هفتم مهر هشتادوهفت

۲۰۰۸-۱۰-۱۹

 ۰۰۴۶۷۶۲۳۴۹۶۸۳ 

kkgardazadi@gmail.com

s_zijji@yahoo.se

گارد آزادی.. بخش اول:

http://www.oktoberr.org/maqalat/2008/08/post_330.html

گارد آزادی… بخش دوم

http://www.oktoberr.org/maqalat/2008/08/post_342.html