نگاهی به مستند ٧ قسمتی “پیشمرگان” ساخته سپاه پاسداران

اگر تا لحظه نوشتن این مطلب نمایش “بنام مستندی” با عنوان بی مسمای “پیشمرگان” از شبکه های تلویزیونی استانهای کُردنشین غرب کشور آغاز نشده باشد، بزودی نمایش آن آغاز خواهد شد. این مستند ۷ قسمتی است و هر قسمت آن ۲۰ دقیقه خواهد بود.

در بررسی اسناد و اظهارات منتشر شده در باره این “بنام مستند” علل و انگیزه تهیه آن و رابطه اش با رویدادهای تاریخی کردستان علل العموم و تحولات جاری را بطور مختصر از نظر خواهم گذراند اما، بحث مفصل تر را به بعداز تماشای آن موکول خواهم کرد.

این “بنام مستند” بظاهر بنا به سفارش صدا و سیما اما، در واقع بنا به درخواست سپاه پاسداران بویژه “سپاه بیت القمدس کردستان” توسط گروهی بنام ” گروه مستند میثاق سازمان فرهنگی، هنری رسانه ای اوج” تهیه و تولید شده است. نمایش آن در آستانه برگزاری مضحکه ائی خواهد بود بنام کنگره ملی پیشمرگان مسلمان کُرد. تهیه کننده آن کسی است بنام “سلیم غفوری” نویسنده و کارگردان آن شخصی است بنام “محسن هادی” و راویان این “بنام مستند” شماری از “مزدوران رژیم در سازمان مزدوران کُرد مسلمان” هستند. یکی از حاضرین در مراسم رونمائی از این “بنام مستند” از قدیمی ترین مزدوران جمهوری در کردستان “محمد الله مرادی” است که، در ادامه مطلب از جنایتها و درجه سرسپردگی اش به رژیم پرده برداری خواهم کرد.

سلیم غفوری تهیه کننده این “بنام مستند” یکی از بنام مستند سازان ایدئولوژیک عضو سپاه پاسداران و مدیر موسسه  بنام فرهنگی میثاق و مدیر بخش مستند سازی اوج است. “میثاق” و “اوج” دو مرکز بنام فرهنگی و تبلیغات تصویری سپاه و از مراکز تولید مستندهای بحران وابسته به سپاه پاسداران اند. “سلیم غفوری” در این مرکز نقش “گوبلز” وزیر تبلیغات هیلتر برای سپاه پاسداران را ایفاء می کند. اعضای دیگر این مرکز از پاسداران مسلح دوربین بدست سپاه هستند که در سایه ماشین جنگی سپاه طی سالهای اخیر در مناطق بحرانی سوریه، عراق، افغانستان، سومالی، کردستان و … حضور پیدا می کنند. برخی از آنها بعضا” دستگیر و جنازه بعضی نیز به کشور بر می گردد. آخرین نمونه این بنام مستند سازان کشته شده “هادی باغبانی” بود که در سوریه کشته شد و سپاه از او با عنوان “بسیجی شهید” یاد کرد.

  این “بنام مستند” در ادامه فیلم هالیودی اسلامی  چ – چمران حلقه دیگری از پروژه تحریف رویدادهای تاریخی کردستان است که، تمام قد بر اساس دروغ، جعل اسناد، تحریف تاریخ و با انگیزه تداوم دشمنی و ذهنیت بیمار علیه مردم کردستان ساخته شده است. بی دلیل نیست که سران بنام فرهنگی سپاه برای تهیه این “بنام مستند” خود گوبلز سپاه ( سلیم غفوری ) را انتخاب کرده اند و مراسم رونمائی از آن را در محل خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران برگزار کردند.

 در مراسم رونمائی از این بنام مستند “سلیم غفوری” تهیه کننده “محسن هادی” نویسنده و کارگردان و “محمد الله مرادی” از قدیمی ترین اعضای سپاه پاسداران و سازمان “مزدوران کُرد مسلمان” رجزخوانی کردند. بحث بر سر محتوای سخنان غفوری و الله مرادی را به بعداز تماشای فیلم موکول می کنم و گذرا به سخنان “محسن هادی” می پردازم.

“محسن هادی” در گفتگوئی با خبرنگار سینمائی خبرگزاری فارس سپاه پاسداران به علل و انگیزه تهیه این بنام مستند می پردازد و نکات تحریف شده قابل تاملی را بیان می کند و از جمله می گوید : “حرف اصلی ما در این مستند این است که چه شد کردستان تجزیه و از ایران جدا نشد.” همین جمله برای قضاوت در باره ذهنیت و انگیزه این بنام مستند ساز، رابطه این مستند با عملکرد و تبلیغات خصمانه سپاه پاسداران و دشمنی نظام اسلامی با مردم کردستان کافی است. جمله ائی که نه تنها گذشته و تاریخ تحولات کردستان را بیشرمانه تحریف می کند بلکه، سمت و سو و جهت گیری استراتژی نظام اسلامی نسبت به آینده در کردستان را نیز بیان می کند. مستندی که حرف اصلی اش را بر پایه جعل و دروغ بنا کرده باشد تنها می تواند توجیه گر سی و پنج سال جنایت و سرکوب در کردستان توسط سپاه و وابسته گان مزدبگیر محلی اش باشد. تا آنجائیکه به آینده برمی گردد، این مستند نقش و علل اعزام گروه ۳۳ توپخانه سرلشکر خدابنده لو را که بعداز سالها یکبار دیگر در همین روزها روانه کردستان شده و به نیروهای سرکوبگر مستقر در کردستان افزوده شده است را چگونه توجیه و توضیح می دهد.

نقش مستندی که حرف اصلی اش آن باشد که کارگردانش می گوید، بدون تردید حامل پیامی به مردم کردستان است و می گوید، اگر بر مطالبات برحق و مشروع خود پافشاری بکنید و برای تحقق آن دست به اعتراض بزنید، هر حرکت حق طلبانه شما در آینده نیز مهر تجزیه طلبی خواهد خورد و گلولهِ “سازمان مزدوران کُرد مسلمان” و سپاه پاسخ آن است. همین پیام  برای شناسائی ماهیت کثیف و دشمنی عمیق نهادهای بنام فرهنگی وابسته به سپاه و دستگاههای اطلاعاتی رژیم با مردم کردستان که کمپین تحریف حقایق و اهانت به شعور بالا و پیشرو  مردم کردستان پیشه آنهاست، کافی است.

“محسن هادی” سخنانش را چنین ادامه می دهد: “این دو گروه مسلح ( منظور کومه له و حزب دمکرات است) از روزهای ابتدایی انقلاب اسلامی، درگیری هایی را ایجاد کردند که تا سال ها شهرهای کردنشین ایران را ناامن کرد. در شروع این حوادث، دولت موقت تصمیم گرفت با مذاکره و مصالحه پیش رود و هئیتی با عنوان حسن نیت به سنندج و مهاباد اعزام شد، اما بخاطر کارشکنی های گروه های طرفدار جدایی، هیچکدام از این مذاکرات به نتیجه نرسید و ظرف دو ماه کل مناطق کردنشین ایران تحت سیطره این دو گروه قرار گرفتند.”

 از محسن هادی باید پرسید کدام گروه های طرفدار جدائی ؟ کدام جدائی ؟ بر مبنای کدام سند و مدرک نیروهای درگیر در جنبش مقاومت کردستان خواهان جدائی از ایران بودند؟ ما طی ۳۵ سال گذشته بارها و بارها و با تکیه بر اسناد و عملکرد نشان دادیم که آغازگر جنگ با مردم کردستان جمهوری اسلامی بود. نشان دادیم که انگیزه دولت در اعزام هئیت بنام مذاکره کننده سوء نیت در هر دو دوره آن، چه بعداز کشتار مردم شهر سنندج در نوروز خونین سال ۵۸ توسط بقایای “ارتش شاهنشاهی”  “افراد مسلح وابسته به مکتب قران احمد مفتی زاده”  مزدوران وابسته به آخوند صفدری و “سیاه جامگان” و چه بعداز شکست مفتضحانه ارتش و سپاه از مردم و پیشمرگان در آبان ماه سال ۵۸، خرید فرصت برای بازسازی ارتش، تجهیز سپاه پاسداران و تشکیل و آموزش سازمان “مزدوران کُرد مسلمان” بود. نه تنها ما بلکه ناظران بیطرف نیز نشان دادند که راه حل رژیم برای حل مسئله کردستان از همان ابتداء راه حل نظامی بود و “مصطفی چمران” عامل اجرای این سیاست بود. دولت موقت و عنصر اصلی نظام حاضر به هیچ گونه مصالحه و مذاکره ای نبودند. فرمان جهاد خمینی علیه مردم کردستان گویای این واقعیت است. واقعیتی که محسن هادی، سلیم غفوری و سران سپاه در تلاشی مذبوحانه درصدد تحریف آن برآمده اند.

 همانطوریکه اشاره کردم راویان این “بنام مستند” شماری از بازماندگان “سازمان مزدوران کُرد مسلمان” هستند. از نگاه مردم کردستان این “بنام مستند” همان ارزش و اعتباری را خواهد داشت که سازمان مزدوران کُرد مسلمان داشتند و دارند. من به مناسبتهای دیگر در باره نحوه و علل تشکیل و عملکرد این سازمان و ادغام آن در پیکره سپاه پاسداران در کردستان نوشته ام و اینجا تنها به این بسنده می کنم که، هسته اولیه این سازمان از “ارازل و اوباش شهری”، “فئودالها”  “سران عشایر” و برخی از “جوانمردان حقوق بگیر ژاندارمری” رژیم پهلوی تشکیل شد. از نگاه مردم کردستان عناصر اصلی آن سازمان از سران سپاه  منفورتر بودند و هستند، بطوریکه مردم کردستان هنوز هم واژه ای جزء “جاش” برای شناسه کردن آنها بکار نمی برند. تنها قضاوت واقعی در باره نقش سازمان مزدوران رژیم این است که، در حالیکه سپاه و ارتش از رودروئی با مردم کردستان و پیشمرگان عاجز و ناتوان بودند، آنها با دریافت مزد در شناسائی و سرکوب مبارزین کردستان و اشغال نظامی وجب به وجب خاک کردستان در سالهای اوج جنبش انقلابی نقش محوری را بر عهده داشتند. این را محسن هادی  بعنوان افتخارات این سازمان به زبان دیگری بیان می کند و می گوید:

 “پیشمرگان ( منظور مزدوران کُرد و ابسته به رژیم است ) در بهمن‌ماه سال ۵۸ عملیاتی را آغاز و شهر کامیاران را آزاد می‌کنند. پس از آن سلسله عملیات‌های آزادسازی مناطق کردنشین ایران به ‌صورت گسترده با شرکت ارتش و سپاه آغاز می‌شود که پیشمرگان مسلمان کُرد نقش‌های محوری به‌عهده داشتند.”

البته که این ادعای محسن هادی صحت دارد و منهم آن را تائید می کنم. همه آنها پاداش مزدوری و سرسپردگی شان به رژیم و کشتار مردم کردستان را چه بصورت مزد مادی و چه موقعیت و پست اداری دولتی دریافت کردند. ۳۵ سال آزگار است در حالیکه مردم کردستان محروم از هرگونه امکانات مادی هستند و بیش از ۵۰ درصد از مردم شهرهای کردستان در محلات حاشیه ائی بدون امکانات شهری از جمله مدرسه، درمانگاه، فاضلاب، آب و برق و کار و تحصیل زندگی می کنند و بیکاری و بی سرپناهی جوانان در کردستان از مرز بحران عبور کرده است، خانواده سازمان مزدوران رژیم، فرزندان کشته شدگان آنها تحت عنوان “فرزندان شاهد” از بالاترین امتیازات ویژه مسکن، تحصیل و بورس تحصیلی و حقوق مکفی برخوردارند و رانت خوارهای کردستان آنها هستند.

“محمد الله مرادی” یکی از حاضرین در مراسم رونمائی از این “بنام مستند” که بقول خودش از سال ۱۳۵۸ مستقیما” وارد سپاه می شود و از اعضای موسس “سازمان مزدوران کُرد مسلمان” است، پدر و برادرانش هم از مزدوران شناخته شده جمهوری در منطقه دیواندره و سقز بودند و هنوز هم مورد تنفر مردم این مناطق هستند. الله مرادی به پاس بالا بودن دوز سرسپردگی اش به رژیم و شرکت مستقیم  خود، پدر و برادرانش در کشتار مردم کردستان و عبور از روی جنازه صدها نفر از مردم بیدفاع روستاهائی که مستقما” در اشغالش شرکت داشتند، بیشترین سهم و پاداش مادی و بالاترین نشان مزدوری از رژیم را دریافت کردند. محمد الله مرادی نه تنها مدتها فرمانده سپاه سقز بود، بلکه سالها بعنوان فرماندار و بخشدار شهرهای کامیاران و مریوان و دیگر شهرهای کردستان از جانب رژیم منصوب می شد. امروز هم علاوه بر دریافت چندین حقوق، مسئولیت یک نهاد اطلاعاتی تحت عنوان “بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس” را برعهده دارد. اما، همین الله مرادی با توجه به پیشینه جنایت بارش حتی نتوانست در بنام انتخابات مجلس نهم در سال ۹۱ که خود را کاندید کرده بود، سپاه حتی با توسل به تقلب هم نتوانست او را بر کرسی کارگزاران مجلس جای دهد. ارزش و اعتبار این “بنام مستند” را با معیار سرسپردگی محمد الله مرادی و دیگر راویان این “بنام مستند” به سپاه و نظام باید محک زد.

***

سپاه پاسداران و نهادهای امنیتی اش با پیش بینی اینکه مبارزات مردم کردستان ایران وارد مراحل تازه تری خواهد شد، هزینه های سرسام آوری برای قدردانی از مزدوران و سرسپردگانی که نقش محوری در اشغال کردستان توسط سپاه و ارتش را بعهده داشتند در پیش گرفته اند. تهیه و نمایش فیلم هالیودی اسلامی چ – چمران، تهیه “مستند بنام پیشمرگان” و  صرف صدها میلیون تومان هزینه از سفره خالی مردم کردستان و اعتبارات بنام فرهنگی این مناطق برای برگزاری مضحکه ای تحت عنوان “کنگره ملی پیشمرگان کُرد مسلمان” توسط سپاه در خدمت استراتژی حفظ نیرو برای سرکوب مبارزات رو به رشد در کردستان است. این تلاش البته حقیقت دیگری را به نمایش می گذارد و آنهم این است که، هرچند رژیم با صرف میلیاردها تومان هزینه و استقرار صدها هزار نفر از نیروهای سپاه، ارتش، ژاندارمری، سربازان امام زمان و مزدوران محلی توانسته است حاکمیت نظامی اش را در کردستان مستقر کند و از برقراری امنیت پایدار سخن بگوید اما، حقیقتا نه بر ذهنیت مردم کردستان مسلط شده اند و نه مردم کردستان را باخود دارند. این امنیت پایدار به موئی بند است و تلنگری به آن دیوارهایش را فرو می ریزد و پوشالی بودنش را به اثبات خواهد رساند. اگر چنین نبود! در حالیکه مدعی اند که در کردستان امنیت پایدار برقرار است پس چرا؟ همین چند روز پیش ۱۵ گردان از “گروه ۳۳ توپخانه سرلشکر خدابنده لو” را بعداز سالها خروج از کردستان یکبار دیگر روانه کردستان کردند و به نیروهای مستقر موجود اضافه نمودند.

کلام آخر

مستند ۷ قسمتی پیشمرگان ( سازمان مزدوران رژیم در کردستان) پروژه ای علیه مردم کردستان و رشد مبارزات آنها در آینده است اما، اعتبارش در سطح اعتبار همین سازمان است. این تلاش نه نگاه نسل جوان کردستان را با وجود تمام گرفتاریهای که رژیم به آنها تحمیل کرده است بسود نگاه رژیم تغییر خواهد داد و نه روحیه مبارزه جوئی آنها علیه رژیم را فرو می نشاند. رویدادهای ماههای گذشته و حمایت مردم کردستان ایران از مبارزات و مقاومت بی نظیر زنان و مردان رزمنده کوبانی که یادآور خاطرات مقاومت ۲۴ روزه شهر سنندج و دیگر شهر و روستاهای کردستان در مقابل سازمان مزدوران کُرد مسلمان و  سپاه پاسداران بود ادعائی بر این حقیقت است. با یا بدون این بنام مستند، مردم کردستان جمهوری اسلامی را یک رژیم اشغالگر و سازمان مزدوران کُرد مسلمان را سرسپرده، مزدور و جاده صاف کن این اشغالگری می دانند. “بنام مستند پیشمرگان” این چهره را تغییر نخواهد داد، و تنها مهر دیگری بر رسوائی این سازمان و رژیم در کردستان خواهد زد.