نگاهى به بحث “انقلاب ایران و وظایف کمونیستها نوشته کورش مدرسى”

عبدالله شریفى

مقدمه

مطلبی را که میخوانید (نگاهى به بحث"انقلاب ایران و وظایف کمونیست ها") در تاریخ سوم مارس ٢٠٠٧ نوشته و علنى منتشر شد۔ این نقد مصادف بود با اختلافات درون حزب حکمتیست در آن مدت ،این نوشته که نقدى سیاسى است، بر خلاف سنت و رسم معمول احزاب سیاسى جدى، و نه فقط احزاب سیاسی کمونیستی، با نقد سیاسى متقابل مواجه نشد، برعکس، این نوشته، در متن سنت جریانات حاشیه ای و غیر سیاسی، با جار زدن" قرار تقبیح" و فضاى تحریکات غیر سیاسى رهبرى حزب حکمتیست روبرو شد۔

معمولا در چنان فضایى هیستریک و سنگین هیچ جدلى به نفع کمونیسم و تحول رو بجلو منجر نخواهد شد۔ تجربه فضاى بسته و مختنق اجتماعى و درون حزبى، بویژه اگر آن حزب اندیشه و تعقل و تعمق را با قرار و مصوبه محکوم و تکفیر کند، نشان داده است که در چنین شرایطى کمونیسم اولین قربانی است. اساسا طراحان چنین جو سازیى هاى هم، چنین هدفى را تعقیب میکنند۔ این مساله در جمع هاى بسته تر و سکت هاى حاشیه جامعه به عروج جو خود فریبى و بیعت هاى تشریفاتى دامن میزند و نتیجتا فرقه را فرقه تر میکند۔ چنان سیاستهای غیر کمونیستی و ضداجتماعی، چشم ها را بر دیدن حقایق میبندد و گوش ها را از شنیدن عاجز میکند۔ تاثیر تراوش اخلاقى – سیاسى این نوع صدور احکام و مصوبه و قرار "ارتداد"، طبیعتا فضاى جامعه را نیز آلوده میکند و ذهنیت بى اعتمادى به کمونیسم را در دایره روایت جنگ سردی از مناسبات بین کمونیستها، قرار میدهد و آنرا بشدت رشد میدهد۔ این نوشته که اکنون میخوانید این تجربه تلخ را پشت سر گذاشت۔

اکنون یکسال و هشت ماه از عمر این مطلب میگذرد، این مطلب تغییر نکرده در معرض قضاوت مجدد قرار میگیرد، اما طرف دوم قضیه مشمول آن چنان تغییراتى شده است که قدرتمندتر از هر استدلالى صحت مضمون این نوشته را اثبات میکند۔ در این میان سوال این است که چه دلایلى  موجب چاپ مجدد این مطلب را شده است؟

تلاش میکنم که بطور فشرده به چندین دلیل اساسى اشاره کنم:

١ ۔ این بحث در صورت عدم انتشار مجدد، خود بخود در زمره قربانیان فضاسازى آن دوران اختلافات و قرار هاى تقبیح و غیره  قرار میگرفت، بدین معنا با پایان یافتن فضاى ساختگى و تیره کردن جو، افکار حقیقت جو امکان جستجوى خود را از سر میگیرد، در پى یافتن حقایق مسیر خود را طى میکند، سرانجام سوالاتى مانند اینکه بالاخره این اتفاقات چه بود؟ چرا اینطورشد؟ ماجرا از چه قرار بود؟ بحکم خود باقى میماند۔ اتفاقات این دو سال هر یک به سهم خود اذهان مردمانى حقیقت جو را در فضاى جدید و با داده ها و تجارب جدید در باره آن اتفاقات و سرنوشت کمونیسم کارگرى، به خود مشغول کرده است۔ انتشار مجدد این نوشته کمک به ترسیم تصویر واقعى از آن دوره است۔

٢۔ خود روند زندگى سیاسى، در این مدت چنان به سرعت مسیر دگردیسى را پیمود، موضوعات مورد جدل، اکنون دیگر با صراحت لهجه و به عنوان فضایل "رشد" در رهبرى حزب حکمتیست رسما بیان میشوند۔ عبور از جوانب کمونیسم منصور حکمت، از مبانی و شیوه و متد تحلیل سوسیالیستی اوضاع سیاسى، تحزب کمونیستى، حزب و جامعه، حزب و قدرت سیاسی، انقلاب، سوسیالیسم، مردم، طبقه کارگر؛ با باز خوانى های غیر کمونیستى و "درافزوده های" بی محتوا تعلق خود را به نوع دیگری از چپ صرحتا و علنا اعلام کرده است. این دیگر نه بصورت فرضیه بلکه بصورت حقیقت بر همگان روشن و با اتکا به مصوبات و مباحث و نیز پراتیک این دو سال حزب حکمتیست، ما را از استدلال بى نیاز کرده است۔

٣۔ این نوشته بخشى از ماتریال مادیت یافته از متدى جامع و مکانیسم انتقادى است که با اتکا به رگه معین از کمونیسم به نقد کمونیسم هاى غیر کارگرى، بورژوایى و خرده بورژوایى در مصاف اوضاع سیاسى جهان و ایران در دفاع از کمونیسم که بشدت مورد هجوم قرار گرفت، پرچم انتقادى خود را زمین نگذاشت۔ این پرچم انتقادى اکنون در نشریه (کانون کمونیسم) دنبال میشود۔ چاپ مجدد این مطلب در نشریه کانون کمونیسم ، وصل کردن منطقى این نوشته به مجموعه نقد مارکسیستى موجود در تقابل با گرایشات غیر کارگرى و غیر کمونیستى رایج میباشد۔

۴۔ قرار بود که بخش دوم این مطلب نیز منتشر شود اما شتاب دگردیسى در اجزا و احزاب موسوم به کمونیسم کارگرى، موضوعات مورد مناقشه را نیز دگرگون کرد و بخش دوم این مطلب یا ادامه منطقى آن نوشته اى است با عنوان(همسویى متناقض) که مدتى بعد از انتشار این مطلب نوشته شد۔

١٢ اکتبر ٢٠٠٨

 

نگاهى به بحث "انقلاب ایران و وظایف کمونیست ها"

عبدالله شریفى

بحث "انقلاب ایران و وظایف کمونیست ها"، حاصل مجموعه مباحثى در انجمن مارکس است که تحت دو تیتر "کمونیست ها و انقلاب" و "انقلاب ایران و وظایف کمونیست ها"  درچند ماه بعد از جدایى ما از حزب کمونیست کارگرى ایران و تشکیل حزب حکمتیست از طرف رفیق کورش مدرسى ارائه شده اند.

این بحث را از هر زاویه با اتکا به متد و کار بست متدولوژى مارکسیسم و منصور حکمت  به آن نگاه کنید، متوجه انحرافات جدى و غیرقابل انکارى میشوید  که دیگر به کلى حرف نوع دیگر و تبیین دیگرى از پدیده هاى چون انقلاب واتفاقات تاریخى معاصر، و وظایف کمونیستها را بدست میدهد که در بسیارى موارد، با تبیین منصور حکمت در تناقض و تنازع آشکار قرار میگیرد. در این نوشته به رئوس مهم ترین جوانب مساله، بصورت فشرده مى پردازم.

 

تغییر در دو طرف معادله!

 

رفیق کورش میگوید، بعد