مرگ “الله”!

طی چند قرن اخیر فیلسوفان و عالمان مکررا فراخوان مرگ “خدا” را سر دادەاند. این فراخوان در ارتباط با برهەای از تاریخ بشر بود کە در آن سیستم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تغییرات بنیادی بە خود دید بە طوری کە طومار کل نظم و رسم کهن در طی یک سری تحولات عمیق و انقلابی در هم پاشید وهر آنچه سخت و استوار پنداشته می شد دود شد و به هوا رفت. مرگ “خدا” یکی از نتایج بزرگ و مٶثر این تحول عظیم اجتماعی بود، بە این معنا کە “خدا” از جایگاە یک حاکم مطلق بر هست و نیست بشریت بە پایین کشیدە شد و در برابر عقل و خرد و فهم بشر بە زانو در افتاد.
آنچە از مرگ “خدا” مد نظر است عبارت از این است کە مذهب جایگاه خود را به عنوان مرجع تعیین سرنوشت زندگی و اعمال بشر از دست داد و در برابر عقل سلیم و منطق انسان بازندە شد. انسان برای اینکە به حقیقت و خوب و بد پی ببرد و علت و معلول رویدادهای پیرامون خود را بشناسد، دیگر لازم نبود زانوزده بە طرف آسمان و نیروئی ماوراء الطبیعی بنگرد، بلکە کافی بود به خرد و فهم خود پناه بیاورد تا پاسخ پرسشها را بیابد. پشت بستن بە فهم و شعور خود بە سان خنجری بود کە مستقیما قلب خدا را نشانە گرفت و وی را از آسمان بە زمین کشید. بە این شکل خدا با یک مرگ طبیعی نمرد، بلکە در نتیجە یک قتل عمد بە هلاکت رسید. این قتل عمد اکنون بە سمبل مهمترین و عظیمترین برهە از زندگی بشر تبدیل شدە است کە در آن انسان محوری و زندگی دنیوی جا را به خدا محوری و وحی تنگ کرد و نهایتا خدا را در گورستان کلیسا به خاک سپرد.
قتل خدا البته در همە جهان هم زمان و بە همان اندارە رخ نداد. آن بخش از جهان کە تحولات عظیم تاریخی در آن سر بر آورد و منجر بە اضمحلال نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کهن و بنیاد نهادن نظم نوین اجتماعی شد، پیشتاز و پرچمدار در بە قتل رساندن “خدا” شد. بخش های دیگر جهان کە بە دلایل گوناگون در این پروسە سهیم نشدند، خدا همچنان در میانشان زندە ماند و تقلاهای متعدد برا ی بە قتل رساندنش تا بە حال بی نتیجه مانده است. یکی از این مناطق خاورمیانە است کە مردم آن تاکنون نتوانستەاند “خدای” خود را بە قتل برسانند و خود را از یوغ بندگی این فرعون تخیلی رها سازند. از این جهت است که خدای مسلمانان، “اللە”، همواره “اکبر” است و خنجرهایی کە بە طرفش نشانە میروند هیچکدام بە قلبش فرو نمیروند. از همین جهت هم است که روزانه شاهد به خون کشاندن هزاران انسان بی گناه و بی دفاع هستیم که از طرف اسلامیون و با فریاد گوشخراش “اللە اکبر” محروم از زندگی می شوند؛ وحشی گریی که آخرین نمونه آن را دیروز، ۷ ژوئن ۲۰۱۵، در پاریس شاهد بودیم.
سوال اساسی اما این است: چە باید کرد تا بشریت بتواند “اللە” را بکشد و خود را از شرش نجات دهد؟ چە کسی علمدار قتل “اللە” می شود و افتخار این قتل عمد را به اسم خود در تاریخ ثبت می کند؟.