درباره نفرت پراکنی ناسیونالیستی بر علیه مردم کرد زبان / مصاحبه یسکرا با ناصر اصغری – بخش دوم

ایسکرا: شما فقط به نمونه ارومیه اشاره کردید، اما مردم کردزبان و ترک زبان در خیلی از شهرهای دیگر هم، مثل قروه، نقده، سلماس، خوی، میاندوآب، ماکو، شاهین دژ و تکاب هم با هم زندگی می کنند. به نظر شما چنین نگرانی، تحرکات و تنش‌هایی را که شما به آن اشاره کردید در آنجاها نمی توان مشاهده کرد؟

 

ناصر اصغری: من فکر نمی کنم دشمنی کور قومی و نژادی به این شیوه در آن جاهایی که شما به آن اشاره کردید وجود داشته باشد. سعی کردم در سئوال قبلی به شرایطی که این تنش‌ها را به وجود آورده اشاره کنم. حتما رژیم اسلامی در آن شهرستان‌ها هم تلاش کرده که مردم را به بهانه های قومی به جان هم بیاندازد، اما گفتم زمینه هایش متفاوت بوده که نتوانسته موفق شود. اگر توجه کرده باشید همزیستی کرد زبانان و ترک زبانان در بسیاری از شهرستان‌هایی که به آن اشاره کردید به سال‌ها پیش برمی گردد. با همه اینها، اگر در ایران زیر سلطه جمهوری اسلامی تنشی بین دو همسایه بوجود بیاید تعجب نخواهم کرد.

ببینید، در همه جای دنیا وقتی مردم به موقعیت اقتصادی نامناسبی می افتند و دشمن اصلی را نمی شناسند، دنبال مقصر جای دیگری میگردند. انقلاب ۵۷ علیه فقر و نابرابری بود. با سر کار آمدن جمهوری اسلامی دامنه این فقر و نابرابری گسترده تر هم شد. مردم ترک زبان شهر ارومیه به یکباره با هجوم میلیونی مردم کردزبان مواجه شدند که می بایست برای کارهای موجود با هم رقابت کنند. برای کسی که گرسنه است و دنبال کار بخور و نمیری می گردد و پیدا هم نمی کند، و مهمتر اینکه افق روشنی جلوی خود نمی بیند، هر کسی که سر راهش باشد دشمن می شود. دستجات لمپن اسلامی شرایط فقر و ناامنی ای که فقر دامن می زند را به گردن کردزبانان می انداختند که همچنانکه گفتم ملاحسنی می گفت آمده اند شهر ارومیه را محاصره کرده اند! در غیاب یک افق انسانی، این کاملا ممکن است لات و لوتهای مثل ملاحسنی میدان دار بشوند. که متأسفانه چنین هم شده است! مردم ترک زبان و کردزبان، چه می دانم، در شاهین دژ و ماکو هم می توانند خود را رقیب همدیگر ببییند. بعید نیست! اما گفتم که تشدید فقر مردم در ارومیه همزمان با قدرت گیری جمهوری اسلامی، که آن هم همزمان با هجوم صدها هزار نفره مردم کردزبان روستاهای اطراف به ارومیه بود؛ که عجیب نیست اگر کسانی به دنبال چرائی فقر خود مهاجرت کردزبانان را نتیجه بگیرند.

 

ایسکرا: اما چرا اینها را “تروریست” می خوانند؟

 

ناصر اصغری: ادبیات و فرهنگ رژیم اسلامی است. جمهوری اسلامی نیروهای سیاسی کردستان را “تروریست” خطاب می کند و اینها هم، که گفتم اساسا عوامل رژیم هستند، دستشان در انبان رژیم است. مثلا اگر دو نفر در کردستان به نام طرفداری از داعش و یا پ ک ک و پژاک و یا هر سازمان و حزب اپوزیسیون جمهوری اسلامی دست به کاری بزنند، این گروه‌های مجازی مورد بحث اعمال این دو نفر را به پای همه کردزبانان می نویسند و همه را به همان نام و عنوانی خطاب می کنند که رسانه های رژیم از آنها استفاده می کنند. اینقدر منفور و کثیف هستند که فقط باید پشت آی دی های فیسبوک مخفی بمانند و گرنه توسط همان مردمی که ظاهرا در دفاع از آنها دیگران را تروریست می خوانند، زیر مشت و لگد گرفته خواهند شد.

پرونده نیروهای سیاسی اپوزیسیون جمهوری اسلامی هر چه هست رژیم جمهوری اسلامی را باید در لیست سیاه ترین گروه های تروریستی این دنیا جا داد. و دیگر اینکه هر جریان و آدم سیاسی سالم حساب اعمال گروه‌هایی که اسم بردم را به عهده و مسئولیت خود همان گروه‌ها می‌گذارد، نه اینکه کل مردمی که به زبان آن دو نفر طرفدار داعش و پژاک حرف می زنند را شریک اعمال آن گروه‌ها بکند.

 

ایسکرا: آیا می شود اینها را بعنوان ناسیونالیست‌های ترک معرفی کرد و از این سر جواب مسئله را داد؟

 

ناصر اصغری: من اینچنین فکر نمی کنم. همچنانکه بالاتر گفتم، به نظر من این اساسا از برنامه های کثیف رژیم جمهوری اسلامی است که اینجا و آنجا هم از مقولات و عناوین ناسیونالیستی هم استفاده می کنند. من منکر این نمی شوم که زیر سایه شوم جمهوری اسلامی مسئله ملی در آذربایجان واقعا به یک معضل تبدیل شده و یا نیروهایی وجود ندارند که ادعای نمایندگی ناسیونالیسم ترک (آذری) را داشته باشند. مسئله این است که اینهایی که تحرکات اخیر را از آنها دیده ایم، اساسا خود رژیم پشتش است. من اینجا با اجازه تان یک بخش از مصاحبه محسن ابراهیمی با نشریه انترناسیونال را نقل قول می کنم که ببینیم آیا اینها اساسا مشخصه یک نیروی ناسیونالیست، حتی قوم پرست ترینش هم هست!؟ “۱- در فیسبوکی به نام کذایی “اخراج تروریستهای کرد از آذربایجان” مستقیما برای لو دادن تحرک “مشکوک کردها” در محله های کردنشین فراخوان داده میشود و شماره تلفن نیروهای انتظامی برای لودادن اعلام میشود. ۲- چندی پیش همینها در همین سایت از آخوندها درخواست کردند خرید و فروش با کردها را تحریم کنند تا مغازه ها به کردها مواد غذایی نفروشند! کردها را از شهرها اخراج کنند تا امت شیعه در اکثریت بماند! از شهردار تقاضا کردند تا مجسمه ملاحسنی٬ یکی از درنده خوترین آخوندهای خمینی و جمهوری اسلامی را در ارومیه نصب کند! ۳- در سایت گوناز تی وی از سرداران سپاه که مثلا در درگیری با پژاک کشته شده اند به عنوان کسانی که “به درجه رفیع شهادت رسیده اند” یاد میشود! البته همین گوناز تی وی سرکوبگران و حکام شرع ترک زبان را پاسداران و آخوندهای خودی و متعلق به ملت خود تلقی میکند! ۴- ۲۷ زندانی سیاسی در ارومیه در اعتراض به وضعیتشان در زندان در اعتصاب غذا بسر میبرند، با سرکوب و شکنجه و حتی تهدید اعدام روبرو میشوند و درست در موقعی که این زندانیان برای احقاق حقوقشان به همبستگی نیاز دارند، فاشیستهای ترک با القابی نظیر “تروریستهای کرد” علیه آنها نفرت پراکنی میکنند و در نقش دستیار قوه قضاییه و دستکاه سرکوب حکومت در بیرون از زندان ظاهر میشوند. ۵- همراه با همبستگی مردم جهان در دفاع از مقاومت کوبانی، در دانشگاه ارومیه تظاهرات همبستگی اعلام میشود و این جریانات معترضین را تروریست مینامند.”

اینها مشخصه نیروهای سرکوبگر رژیم اسلامی است که با و یا بدون مسئله ملی در جائی هم همین سیاستها را سازمان مخوف اطلاعات و سپاه و بسیج به پیش می برند. بجای ستارخان، باقرخان، جعفر پیشه وری و دهها شخصیت ملی در آذربایجان، مجسمه یک جانی آدمخوار را می‌خواهند در مرکز شهر نصب کنند! واقعا عجیب به نظر نمیرسد که یک نیروی ناسیونالیست زیردست بجای در افتادن با حکومت مرکزی و سهم خواهی از آن، دشمن خود را مردمی تعریف کند که آنها هم بعنوان شهروندان برابر بحساب نمی آیند و دوستانش هم فرماندهان و مسئولان بالای حکومت باشند؟!

 

ایسکرا: برای افشا و منزوی کردن اینگونه جریانات چه اقداماتی باید انجام داد که مردم ترک زبان و کرد زبان از آنجا که سالها است در کنار هم زندگی می کنند ماهیت مخرب  آنان را بیشتر بشناسند؟

 

ناصر اصغری: اولین اقدام افشاء آن نیروهایی است که دارند تحت نام دفاع از ترک زبانان اجندای جمهوری اسلامی را به میان توده های مردم می برند. جمهوری اسلامی نان شب مردم را گرو گرفته و نباید کسی به دام کثیف آن بیافتد. فعالین اجتماعی باید همین را نشان بدهند که جمهوری اسلامی دشمن مشترک همه مردم زحمتکش است و بانی این همه فقر، نداری و بیکاری همین رژیم است. باید غارت و چپاول جمهوری اسلامی را نشان همه داد. فساد مالی ای را که خودشان هم دیگر نمی توانند بیشتر از این پنهان کنند را باید نشان همه داد. باید نشان داد که چه ریخت و پاشی خرج سر پا نگه داشتن بشار اسد می شود. خرج تروریسم حماس و حزب الله و باندهای آدمکش در عراق می‌شود. خرج مفتخوران بسیج و سپاه و دیگر ارگان‌های ساندیس خور سرکوب می شود. اینها هستند که باعث بدبختی و فقر مردم در این جامعه هستند نه مردمی که به زبان دیگر تکلم می کنند.

مردم آذربایجان و کردستان حق دارند که بگویند می خواهند بعنوان شهروندان برابر در آن مملکت زندگی کنند و هیچگونه تبعیضی را نمی پذیرند. اما نفرت پراکنی بر علیه بخشی از جامعه، حتی اگر به فرض کار جمهوری اسلامی هم نباشد، هیچ بخشی از جامعه را صاحب حق و حقوق برابر نخواهد کرد و جواب ستم ملی نیست.

و مهمترین نکته به نظر من این است که فعالین کارگری و سوسیالیست باید آلترناتیو سوسیالیستی را در جامعه هر چه بیشتر جلو بیاورند و افق روشن و سوسیالیستی را تبلیغ کنند. واضح است که در نبود چنین فعالینی هر سناریو سیاهی ممکن است.