یادداشت ها (۶)

یادداشت ها . (۶)

منصور حکمت ،نقاد اصلی پوپولیسم در جنبش چپ ایران
و این پا و آن پا کردن یک تروتسکیست .
با تروتسکیست جماعت نمیشود سر, سر راست ترین مسئله در جنبش به توافق رسید . مرغشان یک پا دارد و کتمان کردن جزو عقایدشان است . علیرضا بیانی نامی یکی از آنهاست .
بحث بر سر پوپولیسم بر جنبش چپ ایران است و نقش منصور حکمت در زدودن این انحراف . با فاکت و سند هم قبول نمیکند آنچه را که اتفاق افتاده است . متن زیر و گفتگو با ایشان فقط یک مورد آن است .
مطلب پائین قدیمی است . برای آنها که سر در هوای مائویسم دارند .
یادداشت ها . (۵)
”خلقیون” مائویسم …
وقاحت بسیار میخواهد که این به اصطلاح کمونیست ها ،طرفداران چین و مائو ،طراحان نظریۀ نیمه مستعمره نیمه فئوال نامیدن جوامع در عصر امپریالیسم ،این ایسم و فسیل برخاسته از قعر تاریخ با کمونیسم دهقانی شان ،با چین کمونیست شان ( که مرکز تز کذایی سه جهان و همسویی با امریکا در مقابل شوروی بود ،همان چین ”کمونیستی” که در سالهای ۵۳-۵۲ چوئن لای ”رهبر” از فرح پهلوی استقبال کرد و هواکوفونگ ”صدرحزب” در روزهای قیام به خون کشیده شدۀ ایران در سال ۵۷ میخواست به دیدار شاه برود . ) و با تز, مسخرۀ بورژوازی ملی و مترقی و متحد خلقشان ،با دفاع ننگین شان از خمینی”ضد امپریالیسم” و پشتیبانی شان از اشغال سفارت امریکا و انقلابی نامیدن دانشجویان طرفدار خمینی ،با شرکت حقیرشان در جنگ ”میهنی” ایران و عراق ،با در سوراخ خزیدنشان در گوشۀ مقری در سالهای جنگ مسلحانه در کردستان ایران ، با قیام کمدی و غم انگیزشان در آمل ،با رد شدن سه دهه بیشتر از مبارزۀ طبقاتی در ایران بر پیکر این جریان عقب افتاده و با نقد کوبندۀ منصورحکمت بر تفکرات پوپولیستی شان ،هنوز هم مدعی باشند . بهروز شادیمقدم ۱۶ . ۹٫ ۲۰۰۲
Ali Reza Bayani :
به بهروز شادیمقدم:
لطفا لینک آن « نقد کوبنده به پوپولسم» منصور حکمت را اینجا بگذارید.
حزب کمونیست ایران تشکیل شده بود از گروهی به رهبری منصور حکمت، به همراه بزرگترین سازمان مسلح مائوئیستی ایران، کسی نمی تواند مارکسیست باشد اما وحدتی غیر برنامه ای داشته باشد. در آن مقطع یا باید کومله طی نقدی مکتوب و مستند به مائوئیسم از این گرایش گسست کرده بوده باشد و یا منصور حکمت خود هنوز از این گرایش گسست نکرده باشد که بتواند به جای مثلا چریک فدایی، برود با یک گروه مائوئیستی حزب تشکیل دهد. این ها مقدماتی است برای بهتر پیدا کردن نقد، یا رد پای «پوپولیسم»، اما اصل موضوع پوپولیسم را نه در نقد فلان سازمان به عنوان کیسه بوکس برای تبدیل شدن به رادیکال، که باید در محتوی برنامه جستجو کرد. ممکن نیست کسی که از پوپولیسم گسست کرده باشد بتواند بگوید که می توان با رای ۳ میلیون نفر « فرقی هم نمی کند چه کسانی» قدرت را به دست گرفت. پوپولیست ترین گرایشات سنتی هم جرات بیان چنین کلی گویی پوپولیستی را نداشتند.
بهروز شادیمقدم :
مطلب کوتاه من در بالا خطابش فقط به رهبری مائویسم های آن دوران و اکنون روی سخنش با افراد مدافع مائویسم است که سیاست های گذشتۀ این جریان را بشناسند .
Ali Reza Bayani :
من مطلب بالا که مخاطب آن مائویست ها بودند را دیدم اما با نتیجه ای که از آن گرفته شد توافقی ندارم. پوپولیسم یا جبهه تمام خلقی بر پایه نظریه انقلاب مرحله ای و اعتقاد به استقرار سوسیالیسم در یک کشور شکل می گیرد، منصور حکمت نه تنها با این مراحل مشکلی ندارد، بلکه به صراحت از نظریه استالینیتسی ساختن سوسیالیسم در یک کشور حمایت می کند. به طوری که پیروان آن به چیزی به نام “سوسیالیسم فوری” می رسند که شلیک مستقیم به جمجمه کارل مارکس است. نقد به پوپولیسم اگر نتواند در یک تعادل درونی و انسجام با سایر وجوه نظری باشد، نقد یک مفهوم نیست بلکه یقه گیری یک سری گروه های سیاسی است به بهانه پوپولیسم است.
بهروز شادیمقدم :
آثار منصور حکمت در مورد پوپولیسم و جریانات پوپولیستی در آن دوره و قطعنامه های کومه له در کنگرۀ دوم آن در رابطه با پوپولیسم ،جواب علیرضا بیانی را خواهد داد .
Ali Reza Bayani :
این ها جواب مرا نخواهد داد، شما به طور کنکرت یک مقاله از منصور حکمت به من معرفی کنید تا بخوانم و متوجه شوم نقد به پوپولیسم دقیقا چیست. من محقق نیستم که بروم سراغ قطعنامه ها و مقالات این یا آن جریان، شما اگر مدعی هستی منصور حکمت پوپولیسم را نقد کرده دقیقا آن نقد را به ما هم معرفی کنید تا پس از مطالعه آن بدانیم موضوع نقد او تا کجا به پوپولیسم مربوط بوده و چه ربطی به نقد پوپولیسم و یا اساسا درک او از پوپولیسم دارد. من از نقد جلال آل احمد و نظایر آن به نقد پوپولیسم نمی رسم، پوپولیسم یک برنامه است و نه یک سازمان یا یک فرد.
عنوان « دنیای بهتر» یک عنوان تا مغز استخوان پوپولیستی است. اگر این برنامه یک برنامه سوسیالیستی است باید با تعیین نام سوسیالیستی که منعکس کننده محتوی آن باشد به آن صراحت بخشید، وگرنه اولین سوال این است که « بهتر از چه»!؟ و اگر این یک برنامه سوسیالیستی نیست، با عرض معذرت باید بگویم که برنامه دنبال کننده همان پوپولیسم است. ما به جز این دو برنامه دیگری نمی شناسیم.
بهروز شادیمقدم :
میبخشی اینجا کلاس درس نیست ، بروید و بخوانید . “استقرار سوسیالیسم در یک کشور” بحثی است و مقولۀ پوپولیسم هم مسئلۀ دیگر .اگر چه به هم ربط دارند . پوپولیسم برنامه نیست ، انحراف و نگرشی طبقاتی است .
Ali Reza Bayani :
انحراف و نگرش طبقاتی در برنامه منعکس می شود و نه معلق در فضا. ضمنا من هم خوشحال می شوم که اینجا را کلاس درس نبینم، چون تا کنون که دائما با پیام های مدرسی روبرو بوده ایم.
بهروز شادیمقدم :
“انحراف و نگرش طبقاتی در برنامه منعکس می شود و نه معلق در فضا.” درست است .
آقای علیرضا اشکال اولیۀ شما اینست که این شاخ و آن شاخ میپری . تم و موضوع مشخص است . ولی چون شما چون ابتدا به ساکن مخالف هستی که خط خودت را ثابت کنی ،روی مسائل و وقایع آورده شده نمیروی .در نتیجه نه در روشنگری مفیدید و نه خودتان را هم ثابت میکنی .
Ali Reza Bayani :
لطفا دقیقا آن شاخه ای که من از آن پریده ام ولی نباید می پریدم را نشان بده. این سوال فقط برای این نیست که خودم متوجه بشوم به کدام شاخه نباید می رفتم که رفتم، ضمنا اشاره ای هم هست به کلی گویی های متدوال شما که هروقت هر چیز لازم است می توان از آن بیرون کشید. کل استاتوس شما یا شاخه اصلی شما پوپولیسم مائوئیستی بود و از آن نتیجه گرفتی که منصور حکمت « نقد کوبنده ای» به این پوپولیسم داشته است، بر این اساس بفرمائید کجای بحث من پریدن از این شاخه اصلی است!؟
یک بحث تئوریک و اساسی از تروتسکی که بنیاد پوپولیسم را شخم می زند، در زمانی که هنوز منصور حکمت به دنیا نیامده بود. بگذریم که نطفه های این بحث او مربوط به یکسال پس از شکست انقلاب ۱۹۰۵ در نتایج و چشم اندازها، و به این اعتبار قدمتی طولانی تر دارد.
===
«در کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره، مبارزه برای یک دولت ملی مستقل، و متعاقباً “دفاع از میهن”، در اساس متفاوت از کشورهای امپریالیستی است. پرولتاریای انقلابی کل جهان، حمایت بی قید و شرط خود را از مبارزه در چین یا هند برای استقلال ملی اعلام می کند…
همزمان بین الملل چهارم از پیش و آشکارا به ملل عقب مانده هشدار می دهد که دولت های ملی دیرهنگام آن ها، دیگر نمی توانند روی یک تغییر و تحول دمکراتیک مستقل حساب باز کنند. در شرایط احاطه شدن در سرمایه داری رو به گندیدگی و گرفتار آمدن در تضادهای امپریالیستی، استقلال یک دولت عقب افتاده ناگزیر شبه موهوم خواهد بود و رژیم سیاسی آن تحت تأثیر تضادهای طبقاتی درونی و فشار خارجی، به طوری اجتناب ناپذیر به دیکتاتوری علیه مردم خواهد انجامید- چنین است رژیم حزب “مردم” ترکیه، کومینتانگ در چین؛ و رژیم گاندی نیز فردا در هند چنین خواهد بود.
مبارزه برای استقلال ملی مستعمرات، از منظر پرولتاریای انقلابی، تنها یک مرحلۀ گذار در مسیر کشاندن کشورهای عقب مانده به انقلاب سوسیالیستی جهانی است.
بین الملل چهارم وجه تمایزی بی چون و چرا میان کشورهای عقب مانده و پیشرفته، انقلاب های دمکراتیک و سوسیالیستی ترسیم نمی کند؛ بلکه آن ها را ترکیب و تابع مبارزۀ جهانی توده های تحت ستم علیه ستمگران می کند. درست همان طور که تنها نیروی حقیقتاً انقلابی عصر ما، پرولتاریای جهانی است، بنابراین تنها برنامۀ واقعی برای لغو کلیۀ اشکال ستم، اجتماعی و ملی، برنامۀ انقلاب مداوم است»
مانیفست بین الملل چهارم پیرامون جنگ امپریالیستی و انقلاب جهانی پرولتاریا، مه ۱۹۴۰
بهروز شادیمقدم :
مباحث منصور حکمت در آن سالها در مورد پوپولیسم ،همچون “پوپولیسم در برنامۀ حداقل فدائیان” از موضع یک نقد و نگرش مارکسیستی آمده است . شما چون نفی کردن کارتان است ،همانند یک صرفا” مخالف و کودکانه و بدون تفکیک مراحل و برای اثبات نظر نفی گرایی تان و بدون استدلال به مرحلۀ دیگر از مواضع منصور حکمت میپری و بحث برنامۀ یک دنیای بهتر او را به میان میکشی . حرفهای درستی هم داری ، اما این متدلوژی و نفی گرایی تان مانع کارتان است . منتقد باید مرحله شناس و عادل باشد .
Ali Reza Bayani :
تناقضات شما در یک جمله کوتاه:
« مباحث منصور حکمت در آن سالها در مورد پوپولیسم هچون “پوپولیسم در برنامۀ حداقل فدائیان” از موضع یک نقد و نگرش مارکسیستی آمده است.»
===
« … بدون استدلال به مرحلۀ دیگر از مواضع منصور حکمت میپری و بحث برنامۀ یک دنیای بهتر او را به میان میکشی »
=====
بلاخره نفهمیدم نقد منصور حکمت به « برنامه فدائیان» را باید در برنامه دنیای بهتر دید یا جای دیگر، به همین دلیل لابد مجاز هم نیستیم بپرسیم مگر برنامه دنیای بهتر چیزی به جز یک برنامه حداقل دمکراتیک است، این را نمی پرسیم که منطبق با خواسته شما در مخالفت با منصور حکمت درنیائیم،( فقط نمی توان فهمید که چرا مانند شما باید در موافقت با او بود و نه در مخالفت با او!!) اما بالاتر گفته بودم که یک نقد مارکسیستی باید دارای انسجام درونی با سایر وجوه نظری باشد. افسوس که ما مجاز نیستیم به برنامه دنیای بهتر منصور حکمت رجوع کنیم تا وجه سوسیالیستی یا دمکراتیک بودن آن را متوجه شوید، و چه خوب که منصور حکمت میتوانست به « برنامه حدااقل فدائیان» بپردازد بدون اینکه از این شاخه به آن شاخه پردیه باشد!
جان کلام، شما اگر با برنامه انقلابی و مباحث انقلابی در نقد به پوپولیسم و جبهه تمام خلقی و انقلاب مرحله ای از قبل آشنایی می داشتی، بعید می دانم که هنوز هم به نوشته های منصور حکمت در این مورد می تونستی بگویی نقد به پوپولیسم، آن هم از نگاه مارکسیستی. اشکال اساسی درست در همین نکته وجود دارد.
بهروز شادیمقدم :
به برنامه هم خواهیم رسید .لطفا” این پا و آن پا نکن . اسناد و نوشته های منصور حکمت در مورد پوپولیسم و جریانات پوپولیستی در آن سالها موجود است ،نظرت در مورد آن چیست .
Ali Reza Bayani :
من که از شما خواستم به طور کنکرت نقد به پوپولیسم منصور حکمت را به من نشان دهی و شما من را حواله به غور و تفحص در کنگره ها دادی! به نظر، شما چون با پایه اصلی این بحث آشنایی نداری، نوک زدن به این موضوعات را نقد فرض کردی، آن هم «نقد مارکسیستی». مثلا نقد جلال آل احمد یا چه میدونم چی چی پلاستیکی برای کسانی نقد به پوپولیسم معنی می دهد که اساسا با این مفهوم آشنایی ندارند. تنها موردی که در نقد به مائویسم از سوی منصور حکمت دیده ام اشاره او به خواندن آثار مائود در توالت بود، او با بیان یک چنین حرف کلی و پَرتی تکلیف خودش با گذشته خودش را حل می کند و البته این نزد شما به نقد مارکسیستی تشبیه می شود! اما هم منصور حکمت و هم شخص شما فراموش می کنید که در آن مقطع ۳ گرایش اصلی در کل چپ جهان وجود داشت که هر کسی به نوعی متعلق به یکی از آنها بود. استالینیسم، مائویسم، تروتسکیسم،( صرفنظر از گرایشات کوچک دیگری که در نهایت به یکی از همین بلوک بندی تعلق داشتند). مگر منصور حکمت از فضا به جنبش چپ ملحق شده باشد که گذشته ای در رابطه با یکی از این گرایشات نداشته باشد. اگر نه، بفرمائید نقد منصور حکمت به مائویسم در دفاع از کدام گرایش متعلق به چپ بین الملل بود!؟ شما اگر نتوانی این تعلق را بیان کنی به این معنی ساده است که در جریان متن اصلی کشمکش های نظری آن دوره نیستید و به این دلیل باید حق داشته باشید که نقد کننده به پوپولیسم مائوئیستی ( و نه استالییستی) را منصور حکمت بدانی.
بهروز شادیمقدم :
“به طور کنکرت نقد به پوپولیسم منصور حکمت” برای آقای علیرضا :
http://hekmat.public-archive.net/رزمندگان و راه کارگر: جدال بر سر تحقق سوسیالیسم خلقى (١) – ایرج آذرین، منصور حکمت، غلام کشاورز
http://hekmat.public-archive.net/رزمندگان و راه کارگر: جدال بر سر تحقق سوسیالیسم خلقى (۲) – ایرج آذرین، منصور حکمت، غلام کشاورز
http://hekmat.public-archive.net/ سه منبع و سه جزء سوسیالیسم خلقى ایران
http://hekmat.public-archive.net/ بحران رزمندگان: پوپولیسم در بن بست
http://hekmat.public-archive.net/ کمونیستها و پراتیک پوپولیستى
و در آن مقطع آقای علیرضا نقد جریانات غالب بر چپ دنیا بوسیلۀ منصور حکمت صورت گرفت . او به هیچیک از این ها تعلق نداشت . این شمایی که در جریان متن اصلی

کشمکش های نظری آن دوره نیستید . میتوانی به بولتن مارکسیسم و مسئلۀ شوروی هم نگاهی بکنی .

 

بهروز شادیمقدم

۷٫۱٫۲۰۱۵