رژه استقبال از تروریستها! علی لاریجانی جنایتکار در کردستان عراق

دوم دی ماه علی لاریجانی از بغداد به سلیمانیه و اربیل سفر کرد. سفر این جنایتکار با حواشی های رنگارنگی روبرو شد. همراه علی لاریجانی یک تروریست شناخته شده “محمد جعفر صحرا رودی” قاتل قاسملو حضور داشت. “جعفر صحرا رودی” در درون تشکیلات احزاب کردی دارای نفوذ و اعتبار بالایی است. در بحرانهای درونی دو سال قبل اتحادیه میهنی کردستان عراق (حزب جلال طالبانی) فعالانه شرکت داشته و نقشه راه احزاب ناسیونالیست کرد توسط این جنایتکار اسلامی تعیین و معماری شده است. دومین حاشیه در همین رابطه گله مندی «مزدوران مجلس نشین کرد» از علی لاریجانی است. مزدوران مجلس نشین از عدم حضورشان در هیئت لاریجانی ـ صحرا رودی در اقلیم کردستان ناراحت شده اند. و اعلام کرده اند که “عدم حضور نمایندگان کرد در ترکیب هیات همراه رئیس مجلس به اقلیم تامل برانگیز می باشد”. و سومین حاشیه از سفر علی لاریجانی مزدور به سلیمانیه و اربیل موقعیت احزاب اپوریسیون مخالف جمهوری اسلامی در این منطقه است. از طریق میدیای اجتماعی حضور “محمد جعفر صحرارودی” منعکس شد. مردم در ایران و عراق میدانند که اقدامات تروریسم جمهوری اسلامی در کردستان عراق سنگین است. صدها نفر توسط عوامل این نظام جنایتکار ترور شده اند. توسط امثال “صحرا رودی” بشکل سیستماتیک و برنامه ریزی شده علیه اپوزیسیون و مردم مخالف نظام جمهوری اسلامی ترور و قتل سازمان داده شده است. با وجود این پرونده سنگین و خونین سفر لاریجانی ــ صحرا رودی با سکوت اپوزیسیون ایرانی در سلیمانیه و اربیل روبرو شد!!. چرا؟ و حاشیه چهارم سرنوشت تراژیک پرسوناژهای شرکت کننده در “کنگره ملی کرد” است. که با سفر لاریجانی ـ صحرارودی و رژه استقبال معمارهای کنگره ملی کرد از قاتلهای جنایتکار جمهوری اسلامی شرکت کنندگان دولتهای منطقه ای از جمله جمهوری اسلامی جنایتکار در “کنگره ملی کرد” را رونمایی کرد. در این کنگره “جعفر صحرا رودی” در صندلی ردیف اول حضور داشت. او معمار بازسازی و در صحنه قرار دادن اتحادیه میهنی است، و او برای این روزها کار کرده و برای نشست و حضورش در کنگره ملی کرد سرمایه گذاری کرده است. طرفداران دیروز و امروز این پروژه “تجات بخش” برای “حل” و “بین المللی کردن مساله کرد” در صندلی ردیف دوم آنجا چکاره بودند؟ سکوت امروز این احزاب علیه رژه استقبال ارتجاع از قاتلها چگونه توجیه میشود؟

تراژدی بیکارسازی و خودکشی گارگران در معدن طلای آق دره!

نسان نودینیان
بیکارسازی وسیع در معادن بشکل گسترده ای ادامه دارد. کارگران معادن سنگ و طلا و ذغال دسته دسته بیکار میشوند. سرنوشت آنها با خانواده هایشان تراژدی مرگ، خودکشی و رفتن به عمق دره فقر مطلق را رقم میزند. بیکارسازی در معدن طلای آق دره اینبار با خودکشی سه نفر از کارگران رقم زده شد. جزئیات اقدام بخودکشی را در ادامه خواهیم آورد.
سخنی با کارگران معدن طلای آق در! بیکارسازی در نظام جمهوری اسلامی بریژه در معادن بشکل گسترده و پردامنه ای ادامه دارد. بیکارسازی معدن طلای آق دره اولین مورد نیست و آخرین مورد هم نخواهد بود. کارگران معادن در مقابله با بیکارسازی راه حلهای اعتراضی موفق و تعرضی را تجربه کرده اند. در معدن بافق علیه بیکارسازی، کارگران و خانواده هایشان با بدست گرفتن اعتراض در شکل اعتصاب علیه اقدامات دولت و کارفرما، ایستادند. اعتصاب در معدن و پیوستن خانواده های کارگران، اعتراض به بیکارسازی را در موقعیت قدرتمند و تعرضی قرار داد. با آوردن نیروهای نظامی نتوانستند اعتصاب کارگران را درهم بشکنند. در یک کلام اعتصاب و حمایت صدها نفر از خانواده های کارگران معدن بافق، دولت و کارفرما و نیروهای امنیتی ـ نظامی شهر بافق را در موضع دفاعی قرار دادند و با این اعتصات و حمایتهای خانواده هایشان به بخشهایی مهم از خواست و مطالباتشن رسیدند. راه حل بیش از دویست و پنچاه نفر از کارگران معدن طلای آق دره الگوی اعتراضی کارگران بافق است.
دولت و وزارت کار و کارفرماها با اقدام بخودکشی عقب نشینی نمیکنند. خودکشی بدترین شیوه اعتراض ممکن کارگران است. خودکشی اقدام فردی و خشم فردی کارگر را منعکس میکند. بیان خشم و عصبانیت به این شکل مناسب نیست. دست دولت و کارفرما را برای توطئه و پرونده سازی را باز میکند. اما، تلاش برای متحد کردن ٢۵٠کارگر بیکار شده و جلب حمایت صدها نفر از خانواده های آنها ابزار موثر، کارساز و تعرضی کارگران اخراجی معدن طلای آق دره است. اعتراض به بیکارسازی در معدن طلای آق دره ادامه خواهد داشت. دولت و کارفرما عقب نشینی نکرده اند. تلاش کارگران معدن طلای آق دره به سازماندهی اعتصاب در محل معدن، حمایت وسیع خانواده های آنها و سایر کارگران در معدن طلای آق دره امری عملی است. مجمع عمومی کارگران و خانواده هایشان ابزار ساده اتحاد کارگران است. دولت موظف است هزینه درمان و خسارت وارد شده به جسم کارگران معترض را پرداخت کند.
…………………………..
اقدام به خودکشی سه کارگر بیکار شده معدن طلای آق‌دره- تشریح جزئیات این خودکشی!
در پی انتشار خبر اقدام به خودکشی سه نفر از کارگران اخراجی معدن طلای آق‌دره، یکی از این سه کارگر به تشریح جزئیات این حادثه پرداخت. او که در حال حاضر در بیمارستان شهدای تکاب بستری است گفت: صبح دیروز من و تعدادی از کارگران اخراجی در اعتراض به از دست دادن شغلمان در محوطه معدن تجمع کردیم که به دلیل بی‌اعتنایی کارفرما این تجمع تا حوالی ساعت ۸ شب به طول انجامید. با مشاهده این وضعیت در یک لحظه تصمیم گرفتم که به زندگی خود خاتمه دهم برای همین یک تکه شیشه را برداشته و به شکم خود فرو کردم از اتفاقات بعدی چیزی در ذهنم نیست و زمانی هوشیاری خود را بدست آورم که دربیمارستان بستری بودم. او گفت: به من گفته شده است که به دلیل شدت جراحت وارده همان دیشب در بیمارستان از ناحیه شکم مورد عمل جراحی قرار گرفته‌ام. چند سالی است که در این معدن با حداقل حقوق بصورت فصلی مشغول کارم اما هیچگاه احساس امنیت شغلی نکردم و این موضوع که هرلحظه امکان اخراج شدن وجود دارد نه تنها من بلکه سایر کارگران را آزار می‌داد. در لحظه حادثه احساس کردم وضعیت شغلی وسرنوشت خانواده‌ من و سایر همکاران اخراج شده برای کسی مهم نیست و برای همین تصمیم گرفتم که به زندگی خود خاتمه دهم. این کارگر اخراجی معدن آق‌دره همچنین گفت: شنیده‌ام برخی مسئولان اقدام به خودکشی من را تکذیب می‌کنند و می‌گویند که حادثه دیشب نتیجه مشکلات روحی وروانی من بوده است که از قبل داشته‌ام اما باید بگویم که اینطور نیست، من هیچ سابقه روانی ندارم وچنین ادعایی کذب است. کارگران این معدن با حداکثر کار حداقل حقوق (پایه حقوق) را می‌گیریند و هیچ گونه مزایای دیگری به آنها پرداخت نمی‌شود. این کارگراخراجی افزود: برای فردی مانند من که با یک فرزند کوچک ساکن یک روستای دور افتاده وبدون امکانات‌است، از دست دادن شغل و محل درآمد به معنی گرسنگی اعضای خانواده‌است. وی ادامه داد: پیش از این حدود ۵ سال از سر ناچاری به تهران رفته بودم وبرای تامین معاش خانواده‌ام در یکی از شهرداری‌های بکار خدماتی مشغول بودم، وقتی به استخدام معدن درآمدم همه دلخوشی من این بود که در کنار خانواده‌ام هستم.