بخند، که خنده هایت جانسوز است !

عکسی از آقای مسعود بارزانی بهمراه مقاله ای در تاریخ ۲۱ دسامبر ۲۰۱۴، در صفحه بی بی سی در رابطه با آزاد کردن بخشی از شنگال درج شده است. جدا از این خبرگزاری، در صفحات دیگری نیز خواندم که میخواهند آقای مسعود  بارزانی را به عنوان قهرمان فتح شنگال به مردم معرفی کنند. در جایی نوشته بودند که” آزاد سازی شنگال زیر فرماندهی مستقیم مسعود بارزانی” ؟ من بارها شاهد این نوع قهرمان تراشی ها بوده ام.  رئیس جمهور با در دست گرفتن گوشی تلفن و یا حضور در نشست فرمانده هان، این مدال را خود ویا  مطبوعات بورژوازی بر گردنش میاویزند. آقای بارزانی را نباید قهرمان این میدان نامید، چرا که خود نظاره گر فاجعه شنگال بود.  مسئولیت این مصیبت تاریخی بر عهده وی و دیگر عوامل اجرایی و نظامی است، که تاکنون هیچ کسی مسئولیت خطا را بر عهده نگرفته و یا کسی  علنا به مردم معرفی نشده است.

اگر کره جنوبی، ناخدای کشتی غرق شده خود در آبهای استرالیا را به علت سهل انگاری به مرگ محکوم نمود، اما در کردستان ما، جان مردم کالایی ارزان است. علیرغم خطرنیروهای ارتجاعی اسلامی در منطقه، هیچ اقدامی جهت پیشگیری فاجعه شنگال به عمل نیاوردند و حالا میخواهد به مردم لبخند بزند که میخواهد شنگال را از دست داعش «پس» بیگرند!. میخواهند دنیا را «کور و ناشنوا» بپندارند؟! که در این مدت نماینده گان خدا بر روی زمین با همکاری عربستان ، قطر ، ترکیه و آمریکا و امثالهم  جنایاتی را آفریدند، که نظیرش را نمیتوان یافت!

پیروزی در بیرون راندن داعش از شنگال را باید به نام، مقاومتهای خود مردم شنگال، پیشمرگان جان برکف و رزمنده گان مسلح کرد سوریه ثبت نمود . باید به حساب افسری پیشمرگ که در منطقه  زومار با و جود نبود هر دو پا، بهنگام خنثی کردن میدان مین، جان باخت. یا پیشمرگی که برای تولد فرزندش روز شماری میکرد اما با دلی پاک به جبهه رفت و نوزادش را هرگز ندید. و یا جیلان ها و آرین ها و همرزمانشان نوشت، نه آقای بارزانی و امثالهم.

 با خود میگویم که به چه میخندد ؟ شاید بهتر است گه بگویم بخند :

– بخند، که خنده هایت برایم عزیز شنگالی چهار ساله را تداعی میکند، که در زیر آفتاب چشمانش کور شد و زبانش لال.

– بخند که هزاران زن و دختر شنگالی توسط فقط ۲۰ داعشی  دستگیر شدند و بردگان جنسی این جانوران اسلامی شدند.

– بخند برای دخترانی که اسباب بازیهایشان را از آنها گرفتند  و به ۱۳ دلار فروختند.

– بخند برای هزاران نفری که در گرمای شدید تابستان و سرمای پاییزی بی سرپناه شده اند.

– بخند که بازمانده گان تراژدی شنگال و جه له ولا و غیره…. ، این روزهای تلخ را باید تا آخر عمر به همراه  داشته باشند و به داستان روز وشب آنها تبدیل شود، که چرا به مانند قهرمانان کوبانی با افتخار جان نباختند؟.

– بخند که چهره جوان آواره  ۲۰ ساله همانند هفتاد ساله سرمایه داران و پول خوران کردستان میماند!

– بخند برای عزیزانی که بدون اشک ریختن بر بالین شان زیر خاک مدفون شده اند و سنگ قبری از آنها وجود ندارد!

– بخند به توهمی که یکسال پیش به جبهه النصر و دیگر گروههای اسلامی داشتید، آنهایی که  ۴۵۰ کورد بی دفاع سوری را قتل و عام کردند، و در عوض، شما اقدام به کندن خندق برای جلو گیری از همکاری مردم کورد در دوسوی مرز عراق و سوریه شدید!

– بخند به ۲۳ سال حاکمیت و با وجود سابقه دهها سال مبارزه رزمی در کوهستانها، در این مدت نتوانستید ارتشی منسجم و مردمی را فراهم آورید!

– بخند که در سایه حکومت ۲۳ ساله در کردستان، هزاران زن و دختر به قتل رسانیده اند و یا تحت فشار جامعه مجبود به خود کشی کرده اند.

– بخند که در مدت کوتاهی بیش از ۱۶ نویسنده ، روزنامه نگار ومعترض سرشناس  همچون کاوه گه رمیانی  که ترور و سر به نیست شدند و از معرفی و مجازات عاملان خبری نبود( رونامه اکسپرس سوئد از پیدایش دیکتاتوری جدید در کردستان نام برده بود)

– بخند که اگر مردم جه له و لا به اندازه تعداد سرهای از تن جدا شده شان، نیروی آماده و رزمی میداشتند این جانوران به آسانی به آنها دسترسی پیدا نمیکردند!

– بخند برای آن همه مسجدی که مثل« قارچ» در ایام زمامداری شما سر برآورده اند و همفکران داعشی را پرورش داده  و در پارلمان کردستان صاحب نفوذ شده اند .همین ملاهای انگل و مفت خور، هر روز  یکی که زود از خواب بیدار شود، حکم قتل مخالفان مذهبی را صادر میکند. شخصیت های سیاسی و ادبی را مفسد و مرتد مینامند و شما به وجود کسانی همچون علی باپیر در کنار خود و در پارلمان افتخار میکنید!

– بخند، مردم کردستان عراق فراموش کرده اند که برای مقابله با اتحادیه میهنی، ارتش صدام را به کمک گرفتید  و یا در حاجی عمران نیروی  قیاده، دوشادوش نیروی سپاه پاسداران علیه مردم انقلابی کردستان ایران جنگیدند.

– بخند که در روزهای اخیر از پاسدار محمد جعفر صحرارودی (متهم اصلی ترور آقای عبد الرحمان قاسملو) بزرگترین استقبال را با خنده های جانسوزت، به عمل آوردید!

–  بخند که قربانیان حلبجه و انفال و آوارگی چند میلیونی غرامتی نگرفته و کماکان خیلی ها در فقر زندگی میکنند، در عوض عده ای حزبی و صاحب قدرت، ثروتهای افسانه ای برای خود دست و پا کرده و فرعونهای زمانه شده اند.

– بخند که کابوس قربانیان این جنایت برایت ملموس نیست (به مصاحبه زن شنگالی در بی بی سی در تاریخ ۲۲ دسامبر  آمده، توجه کنید).

 

«   خما می‌گوید آن روز شبه‌نظامیان، جاده‌های اطراف سنجار را بسته بودند. همه را به داخل شهر بازگرداندند و آنجا زنان و دختران را از بقیه جدا کردند.

“بیست تا بودند با ریش‌ بلند و تفنگ. گفتند که ما را به موصل می‌برند. اعتراض کردیم. ما را زدند و به زور سوار ماشین کردند.”

گریه و زاری و التماس اثری نداشت. پول‌ها را یکی از شیخ‌های داعش می‌گرفت. یکی از آنها ۱۵ هزار دینار عراقی (۱۳ دلار) نشانمان داد و گفت: همین قدر می‌ارزید.”

خما و دخترخاله‌اش را پیکارجویی با خود برد که گذرنامه غربی داشت. پنج زن و دختر ایزدی دیگر هم در خانه‌اش بودند. ازدواج کرده بود و همسرش هم با او زندگی می‌کرد.

قصد داشت با دو نفر از زنان اسیر ایزدی هم ازدواج کند و بقیه از جمله خما را به کنیزی بگیرد»

 

و اما مردم کردستان نمی خواهند تحت لوای حاکمیت کوردی و «دولت خودی» دیگر نظاره گر باشند! مردم اکنون دخالتگراند و پاسخ میخواهند، زندگی شایسته انسان آزاد و امروزی را میخواهند. مردم مراکز درمانی ، مدارس  و مجامع آموزشی ، علمی وفرهنگی میخواهند، نه مساجد و مکانهای مذهبی که زن ستیزی را تبلیغ می کنند. مردم کردستان همراه امنیت، آرامش و دورنمایی از زندگی بهتر و رشد استعدادها را میخواهند، نه وابستگی به خواروبار مجانی آمریکا( بایعه). مردم میخواهند که تعیین کننده سرنوشت خود باشند، نه تابع اردوغان و قاسم سلیمانی! مردم کرستان میخواهند درآمدهای خود را در راه شکوفایی جامعه ای مستقل سرمایه گذاری کنند، نه سرمایه های بانکی که در دست عده ای از رهبران حزب و سیاست گذاران و یا سرمایه داران تجاری( در سال گذشته تجارت با ترکیه از مرز ۲،۳ میلیارد دلار گذشت).

خود را در کنار تمام قربانیان جنایات داعش میبینم و به همه عزیزانی که برای دفاع و آزادی شنگال و دیگر نقاط  مبارزه کرده اند درود میفرستم و سر تعظیم را در مقابل جان باختنگان فرود میآورم! 

با این وضعیت باید به آقای بارزانی گفت: بخند، که خنده هایت جانسوزند به مانند پاشیدن نمک بر روی زخمها تازه و کهنه  مردم کردستان! 

 

ابراهیم رستمی ۳۰ دسامبر ۲۰۱۴