زمستان می گذرد .. / زهره مهرجو

صدای قدم هایت

سکوت را می شکند،
هوای اطرافت
گرمی می دهد ..
و زمستان، با آمدنت
شتابان می گذرد.

تو می آیی
با هزاران سلام،
درختان شکوفه می دهند؛
بهار پیداست –
در نگاهت،
کلامت،
وجودت.

*   *   *
دریا ناآرام است
تصویر ماه بر قایق امواجش
گهی آرام
گاهی تند،
به پیش می راند.

پرندگان در تکاپو
به دور هم جمع می شوند ..
و رو به بلندی
اوج می گیرند –
در چشمانشان
حالت نگاه تو پیداست!
زمین،
آهسته می رود
تا طوفانی بزرگ را پذیرا گردد.

*   *   *
صدای قدم هایی
از پشت صخره ها
سکوت را
می شکند ..!