سه یادداشت کوتاه

یادداشت ها . (۱)


تئوری و ضد تئوری
سعید پوریان نامی در فیسبوک مطلبی گذاشته و در آن در مورد تئوری به مقایسۀ منصور حکمت و مسعود احمد زاده پرداخته است . در پائین نظرش را میآورم
بعد از شکست انقلاب اکتبر و زیر آوار رفتن مارکسیسم ،تفکرات و گرایشات اجتماعی دیگری (استالینیسم ،تروتسکیسم ،مائویسم ،مشی چریکی و پوپولیسم به مثابه انحرافی نظری بر دیدگاه چپ ) تحت تاثیر مارکسیسم و بنام آن در عرصۀ اجتماعی و مبارزاتی چندین دهه میدان دار مبارزه شدند و تاثیرات منفی خود را هم بجایی گذاشتند . منصور حکمت تئوریسین و اولین نقاد جدی و برجستۀ این انحرافات در جنبش چپ ایران بود . تحت تاثیر انقلاب کوبا و نظرات کسانی چون ژری دبره ،مشی چریکی که خود در واقع یک جریان ضد تئوری است ،پا گرفت و در ایران مبارزینی چون مسعود احمد زاده مبلغ و پراتسین این مشی مبارزاتی شدند ،قهرمانانی برخاسته از جامعۀ اختناق زده و برعلیه آن و به امید رهایی ،اما با همۀ تلاش و از جان گذشتگیشان شکست خوردند و قیام ۵۷ مهر این شکست را در عمل هم به پیروان خود این نظریه نشان داد که با “موتور کوچک” نمیشود “موتور بزرگ” را همراه کرد . بلکه انقلاب ،کار تئوری انقلابی و موقعیت انقلابی است
:سعید پوریان
“به باور من به چند دلیل منصور حکمت به هیچ وجه ، تئوریسین برجسته‌ای نبوده،،، اگه قبول داشته باشیم که تئوری ، تکمیل کننده عمل مبارزاتی باشه،، و اگه اینو هم به یاد داشته باشیم که منصور حکمت یه دهه در حزب کمونیست ، و یک دهه در حزب کمونیست کارگری در رهبری این دو حزب بوده،،، و این تئوریسین برجسته ! با در اختیار داشتن دو حزب و ارگان حتی به نزدیکی‌ کسب قدرت سیاسی و به مرحله عملی‌ کردن تئوری خودش هم نرسید،،، و حتی نتونست یک درصد از طبقه کارگر رو متشکل کنه،،، حالا خودت بگو ، این چه جور تئوریسین برجسته‌ای هست؟وقتی‌ صحبت از تئوریسین میکنیم،، یعنی یکی‌ مثل مسعود احمد زاده ! که در تئوری خودش هم اوضاع جهانی‌ رو تحلیل میکنه،، امپریالیسم رو تحلیل میکنه،، ارتباط کّل و جز رو ( رابطه بین امپریالیسم و کشور‌های پیرامونی ) تحلیل میکنه،، بعد جامعه خودش رو تحلیل میکنه،، جایگاه سازمانی .خودش رو در این رابطه تحلیل میکنه،، در ضمن وظیفه خودش رو هم در اینجا منظور میکنه،، بعد خیز بر میداره برای کسب قدرت سیاسی،،، به این میگن تئوری!،، این البته مهمه که مسعود احمدزاده شکست خورد،، اما تئوری اون ، یه تئوری جامع بود،،، این تئوری مشکل حتما داشته ،،، اما جامع بوده،،، وقتی‌ میگیم تئوری ، یعنی باید وظیفه خودت هم به عنوان نیروی پیشتاز مشخص بشه! نه این که داستان تعریف کنی‌ که یه روزی طبقه کارگر بلند میشه و سوسیالیسم رو برقرار میکنه،،، عمه مرحوم من هم میتونست از این تئوری‌های آبدوغ خیاری صادر کنه
بهروز شادیمقدم
۲۱٫۱۲٫۲۰۱۴
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
یادداشت ها . (۲)

انطباق تئوری با پراتیک
آورده است Ali Reza Bayani دوست ما
“اگر کسی نیست که مفهوم “تئوری” را به سعید صالحی نیا بیاموزد که مدام مرتکب تناقض نشود، خوب است که خودِ او یک، فقط یک ” تئوری” از منصور حکمت معرفی کند تا ما هم او را بی درنگ تئوریسین بدانیم

بعد از شکست انقلاب اکتبر و زیر آوار رفتن مارکسیسم ،تفکرات و گرایشات اجتماعی دیگری (استالینیسم ،تروتسکیسم ،مائویسم ،مشی چریکی و پوپولیسم به مثابه انحرافی نظری بر دیدگاه چپ ) تحت تاثیر مارکسیسم و بنام آن در عرصۀ اجتماعی و مبارزاتی چندین دهه میدان دار مبارزه شدند و تاثیرات منفی خود را هم بجایی گذاشتند . منصور حکمت تئوریسین و اولین نقاد جدی و برجستۀ این انحرافات در جنبش چپ ایران بود .” ، – برجستگی تئوری منصور حکمت در انطباق آن با پراتیک بود .
در پائین مواردی از این تئوری را خواهم آورد .

– ارزیابی از اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در مرحلۀ قیام ۵۷ در جزوۀ ۱۲ صفحه ای “انقلاب ایران و نقش پرولتاریا” و مقایسۀ آن با خروار ها تحلیل احزاب و گروه های چپ .
– ارزیابی درست از دو جناح حاکم بورژوا امپریالیستی ایران بعد از قیام و مقایسۀ آن با جناح بندی های سازش کارانه و ضد امپریالیستی نامیدن جناحی از رژیم از طرف بخشی از چپ ایران .
– محکومیت جنگ ارتجاعی ایران و عراق و تئوری جنگ را مارکسیستی ترویج کردن ،در مقطعی که بخش اعظم چپ ایران پشت ارتجاع حاکم رفتند و نیروی جبهه و پشت جبهۀ او شدند .
– نقد پوپولیسم به مثابه انحرافی نظری و حاکم بر دیدگاه وعمل چپ ایران .
– نقد احزاب چپ ایران و برنامه و اهدافشان در طی سالها ،که همگی در آرشیو حکمت موجود است .
– تبیین درست از کومه له و جایگاه آن و چگونگی نظراتش در مورد مسائل کردستان و تقویت جناح چپ در این منطقه .
– نقد ناسیونالیسم در کردستان و به طور مشخص نقد نظری وعملی دیدگاه ها و چشم انداز سیاسی عبدالله مهتدی در جزوه ای بنام “فقط دو گام به پس” که یکی از ارزنده ترین نقد ها و آثار در جنبش مارکسیستی ایران میباشد .
– طرح نظریه ای جدید و قابل تعمق در مورد ناسیونالیسم در مطلبی بنام ” ملت، ناسیونالیسم و برنامه کمونیسم کارگری” از : منصور حکمت .
– نقد تفکر بخشی از چپ ایران در مورد بورژوازی ملی در جزوۀ ” اسطورۀ بورژوازی ملی و مترقی” .
– نقد متدلوژی حاکم برچپ در جزوۀ فلسفی “سه منبع و سه جزء سوسیالیسم خلقی ایران ” .
– تحلیل و ارزیابی ارزنده و راه گشای اوضاع سیاسی و چگونگی وضعیت جریانات و احزابی که تحت تاثیر مارکسیسم و در غیاب آن و بنام آن بعد از شکست انقلاب اکتبر و در جهت منافع طبقات دیگر سر برآوردند و به مارکسیسم و مبارزۀ طبقاتی ضریه زدند ،در جزوه ای بنام “تفاوت های ما” ،که آنرا میتوان مهمترین اثر در جنبش کمونیستی و بخشی از مانیفست این دورۀ یک مارکسیست و یک جریان مارکسیستی دانست .
بهروز شادیمقدم
۲۲٫۱۲٫۲۰۱۴
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
یادداشت ها . (۳)

درمانده گان سیاسی
هر تفکری درست یا غلط ،زمینه میخواهد .بدون زمینۀ اجتماعی ،تفکر پا در هوا و صاحب تفکر درمانده میماند .شکست انقلاب ،تفکر غلط ،انواع خطوط فکری و سیاسی التقاطی و مخدوش ،به درازا کشیدن دوران مهاجرت و دوری از دیار ،عدم دور نما و زندگی سخت در مهاجرت ،زمینه را به خطوط نظری غلط تنگ کرده و در مجموع بن بست فکری و سیاسی را به عده ای تحمیل کرده است .
این عده در میدان نظر دادن ها و برخورد به عقاید از نوع دیگرند .فحاش و دریده ،روان پریش و عصبی و هیستریک و بری از هرگونه اصول و پرنسیپ .سیمایی تراژدیک دارند و فضای ترادژیک در حول وحوش خود خلق میکنند .اهل بحث و نقد و روشنگری نیستند و در لجنزاری که برایشان ساخته شده و خود ساخته اند ،هر کس و همه چیز را به لجن میکشند .مظلوم نمایی و نقش شهید را بازی میکنند .درمانده و وامانده .به انتها رسیده اند .انتهای خط .با تلنگری میافتند .قابل ترحمند .زمانی در صف بوده اند .انسانند و گرفتار شده اند .قربانی دیگر نظام موجودند
بهروز شادیمقدم
۲۶٫۱۲٫۲۰۱۴