واقعیت های جامعه و جنبش اعتراض عمومی کارگران برای افزایش دستمزدها ( در پاسخ به اظهارات حسن صادقی)

حسن صادقی دبیر کل خانه کارگر چند روز پیش در همایش دبیران اجرائی خانه های کارگر سراسر کشور در قم چنین اظهار نظر کرد: “منظور ما این نیست که ما بگوییم دستمزد ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان باشد این با واقعیت های جامعه همخوانی ندارد بلکه معتقدیم در شرایط کنونی اگر به جای دستمزد ۶۰۷ هزارتومانی، پرداخت نزدیک یک میلیون و ۶۳۵ هزارتومانی می تواند تامین کننده هزینه زندگی یک خانوار چهار نفره باشد”.

جا دارد از آقای حسن صادقی پرسیده شود چه چیزهای واقعیت های جامعه هستند که با دستمزد ۳ میلیون و۲۰۰ هزارتومانی همخوانی ندارند؟ البته بعید می دانم ایشان جواب این پرسش را بدهند. اما ما می دانیم از نظر ایشان واقعیت های جامعه، همان مصالح و منافع کلان سرمایه داران، بانکداران، انگل های مفتخور، کارفرمایان و دولتیها می باشد. ولی از نظر ما کارگران واقعیت های جامعه، آزاد سازی قیمتها به بهانه طرح هدفمند کردن یارانه هاست، منجمد کردن دستمزدهاست، گرانی نان است، تورم کمر شکن بالای ۴۰ درصد است، بیکاری ویرانگر جوانان و اخراج کارگران است، حقوق های معوقه کارگران است، چهره های تکیده کودکان کار است، کارتن خوابی زنان است، فقر و فلاکت و گرسنگی و مرگ و جنایت و بیماری لاعلاج فساد است که در حال بلعیدن همه جامعه است و آتشفشان خشمی است که در دل میلیونها کارگر و زحمتکش هر لحظه آماده انفجار است. آقای حسن صادقی شما نمی توانید واقعیت جامعه را انکار و پنهان کنید بوی متعفن ترکیدن هر روزه غده های چرکین اختلاسها، رشوه خواریها، رانت خواریها، غارتها و چپاولهای میلیاردی که از جیب ما کارگران به یغما برده شد هزار مرتبه شدیدتراز آلودگی هوا فضای جامعه را مسموم کرده است. از نظر ما کارگران واقعیتی تلخ تر از این نیست که هنوز سال به انتها نرسیده است همه مایحتاج عمومی از اقلام خوارکی، پوشاک، مسکن و حمل ونقل گرفته تا دارو و درمان و مسکن بشدت در حال گران شدن هستند. در چند ماه اخیر قبض های آب و برق و گاز و تلفن به در هر خانه ای می رسد ارقام چنان بالا رفته است که بیننده را دچار وحشت و رعشه می کند و بدتر از همه اینها گران کردن بیش از ۴۰ درصدی قیمت نان است که پیشاپیش افزایش دستمزد سال آینده را خنثی و پیش خور می کند. واقعیت های جامعه از نظر ما کارگران، سهم مزد ما در قیمت تمام شده کالا است که زیر پنج درصد است و نود و پنج درصدی است که به جیب مفتخوران و سرمایه داران می رود و این استثمار وحشیانه و غارت دسترنج کارگران به خوبی نشان می دهد که طبقه سرمایه دار نه سطح سودش تنزل کرده است نه انباشت سرمایه اش به خطر افتاده است و این به قیمت دستمزد یک چهارم خط فقری است که به کارگران حقنه کرده اند و گرسنگی و فقر و فلاکت را به بیش از چهل میلیون کارگر و خانواده هایشان تحمیل کرده اند.

صادقی با بیان اینکه ” قانون افزایش دستمزد بر اساس تورم موجود، ابتدای دهه ۸۰ یک سال اجرا و بعد از آن آقای حداد عادل باعث شد نتوانیم این قانون را ادامه دهیم، افزود امسال با وجود تورم ۳۵ درصدی، حقوق ۲۵ درصد افزایش یافت و سال گذشته نیزبا وجود تورم ۳۱ و هفت دهم درصدی بازهم حقوق ۲۵ درصد افزایش یافته بود و در سالهای گذشته نیز شاید چیزی شبیه همین آمار را بتوان ارائه کرد و به همین دلیل امروز شاهد عقب افتادگی ۶۹ واحدی حقوق نسبت به دستمزد هستیم” اتفاقا ما کارگران به همین دلایل بالا منظورمان این است که دستمزد باید بیش از ۳ میلیون و ۲۰۰ هزارتومان باشد تا با واقعیت های جامعه همخوانی پیدا کند. این دستمزد سهم ما از معاش و زندگی است سهمی است که در طی این ۳۶ سال گذشته همه دولتهای وقت و همه جناح های حکومتی با دست بردن در کاسه کارگر از آن دزدی کردند و به ثروت های افسانه ای نائل شدند. آیا این همه سرکوب مطالبات کارگران در ۳۶ سال گذشته و هزینه های میلیاردی آن، توانسته است واقعیت های جامعه را پنهان کنند؟ اگر اینچنین بود حالا می بایست با یک جامعه مرده و گورستانی و کارگرانی تسلیم و خاموش مواجه بودیم ولی حقیقت این است که روزانه در هر کارخانه و مرکز تولیدی کارگران سراپا خشم و عصیان، دهها اعتصاب و تجمع و اعتراض برای مطالبات خود بر پا می کنند و هرگز از پای نمی نشینند.

صادقی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به انتخابات سال آینده مجلس شورای اسلامی، گفت: “متاسفانه همه فعل و انفعالات در حوزه اشتغال ، سرمایه گذاری و…..در چنبره مسائل سیاسی گره خورده، بنابراین هرکس قدرت سیاسی را در دست بگیرد می تواند آینده صنفی هم صنفان خود را به خوبی پیش ببرد”. شاهد از غیب رسید این گفته صادقی به روشنی گواهی می دهد که هر جناح سیاسی که به قدرت می رسد فقط به فکر منافع خود و همپالکی های خود است نه به فکر میلیونها کارگر و زحمتکش. بنابراین آقای صادقی و شرکا باید بدانند اگرچه تاکنون توانسته اند مانع تشکل یابی کارگران بشوند، اگرچه کارگران معترض را بیکار، اخراج و زندانی کرده و می کنند، اگرچه همه اهرم های قدرت و سرکوب کارگران در دستان آنهاست اما طبقه کارگر از بین رفتنی نیست. رکن و پایه وجودی جامعه، طبقه کارگر است، کسانی که زندگی را می سازند و خود در حسرت زندگی می سوزند اما این طبقه برخلاف تمام سیاست بازیها ی جناح های حاکم، برای دفاع از معیشت، شرف، حیثیت و کرامت انسانی خود، پرچم جنبش معیشتی خود را به اهتزاز در خواهد آورد و با تمام توان و قدرت با اعتراض متحدانه و عمومی خود برای دستمزدی عادلانه و متناسب با سطح استانداردهای روز خواهد جنگید. ما کارگران ایمان داریم شلاق بی رحمانه واقعیت جامعه با نیروی هر چه قدرتمندتر و سهمناکتری همه تباهی ها، فقر، فساد و پلشتی ها را به کناری خواهد زد و شادی، رفاه، صلح و آزادی را برای ما کارگران به ارمغان خواهد آورد. شاپور احسانی راد عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران و نماینده اخراجی کارگران کارخانه پروفیل ساوه – ۳۰ آذر ماه ۹۳