مبارزات سندیکای شرکت واحد ، با گستره دریا و با عمق اندک ،که تبخیر شد

ظهور و تشکیل سندیکای شرکت واحد از سال ۱۳۸۳ ، یک جهش و تلاطم عظیم در سطح مبارزات کارگری در ایران ایجاد کرد مبارزاتی که به تغییر توازن مبارزات طبقاتی کارگران در ایران یاری رساند . گستره مبارزات در سطح وسیعی از رانندگان شرکت واحد آنهم در کلان شهر تهران مثل یک رعد و برق در فضای مبارزاتی آن روز بود . گزارش های قبل و بعد از تشکیل سندیکا ، مبارزات ، حرکت ها و اعتصابات رانندگان در مقالات متعدد جزء به جزء در دسترس همگان قرار دارد و نیاز به تکرار آنها نیست . می توان به مقالات و مصاحبه های  آقای منصور اسانلو ، شهادت نامه آقای غلامرضا غلامحسینی و دو مقاله از آقای داود رضوی بنام های « دومین اعتصاب کارگران سندیکای واحد» ، « نگاه واقع بینانه به مبارزات شرکت واحد» ، و مقاله آقای غلامحسین حسینی بنام « فرایند شکل گیری سندیکای شرکت واحد تا برکناری اسانلو» که همگی از اعضای سندیکا بودند و دهها مقاله و مصاحبه دیگر مراجعه کرد .

 در برخی مقالات شرایط اجتماعی و سیاسی و زمینه های شکل گیری سندیکای شرکت  واحد تشریح شده اما در مورد علت و دلایل واقعی افول این مبارزات و بخصوص وضعیت فعلی سندیکا کمتر پرداخته اند . در بررسی های انجام شده ، علت اصلی و پایه ای  ناکامی این مبارزات را سرکوب حاکمیت دانسته اند . و یا گفته شده اگر بجای سندیکا ، شورا تشکیل می شد همه چیز بر وفق مراد بود . اما در این مقاله به اهداف ، افق و چشم انداز رهبران پرداخته و علل ضعف و رکود آن از این زاویه مورد بررسی قرار می گیرد . بطور کلی می توان گفت ، اهداف و افق بنیانگذاران و رهبران سندیکا ، بسیار کم عمق ،  ملموس و در دسترس قرار داشت و بخش های زیادی از رهبران و اعضای سندیکا به اهداف خود دست یافتند . افق و چشم اندازی ملموس و مادی ، توانست در بستر و شرایط مساعد مطالبات انباشته شده رانندگان شرکت واحد در آن روز ، پتانسیل بزرگ و گسترده ای  ایجاد کند اما پس از اندکی که اهداف بطور نسبی محقق شد ، انگیزه وبرنامه ای از طرف سندیکا برای تداوم مبارزات وجود نداشت .

شرایط شکل گیری سندیکای شرکت واحد :

از یکطرف در آن مقطع ،کارکنان شرکت واحد علی رغم انجام کار سخت و زیان آور از سطح حقوق و مزایای بسیار نازلی نسبت به دیگر کارگران بهره مند بودند. فرمایشی بودن شورای اسلامی کار و وابستگی آن به دولت و کارفرما، انگیزه پایه ای برای تشکیل سندیکایی مستقل بود که حامی حقوق کارگران شرکت واحد باشد. از طرف دیگر ، در اثر برآمد جنبش های مطالباتی در دهه ۸۰ در ادامه طرح اصلاحات اقتصادی و سپس اصلاحات سیاسی که حاکمیت در صدد عادی سازی شرایط اقتصادی – اجتماعی پس از دوران سرکوب و جنگ بود وبعد از باز شدن پای سازمان بین‌المللی کار به جمهوری اسلامی در سال ۸۱، بر تلاش کارگران برای ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری و کسب حق ایجاد تشکل، به نحو محسوسی افزوده شد. با نهائی شدن توافقات ILO  با وزارت کار دولت “اصلاحات” در اوائل سال ۸۲، دامنه این کوشش‌ها و ره جوئی‌ها بازهم افزایش یافت. گرایشی در درون جنبش کارگری که دستور کارش ایجاد یا احیای سندیکاهای کارگری بود و آن را به نحوی از انحاء تابع این رویدادها می‌ساخت و به آن گره می‌زد و بعضا به توهماتی نسبت به وزارت کار و سایر نهادهای دولتی نیز آلوده بود .

سندیکای شرکت واحد از اواخر سال ١٣٨٣ و در توافق و پذیرش انجمن ها و سندیکاهای مستقل بین دولت جمهوری اسلامی وILO توسط دو نفر از فعالان و پیشروان کارگری یعنی آقایان منصور اسانلو و ابراهیم مددی و با همکاری مؤسسین فعالین سندیکایی طرح ریزی شد و هدف آن دستیابی به حقوق کارکنان شرکت واحد مطابق با قانون کار و روابط آن بود
رویکرد سندیکا کسب حقوق در چارچوب قوانین موجود و با نگاه سه جانبه گرایی : دولت – کارفرما و کارگران بود . هدف اصلی از تشکیل سندیکا تلاش برای افزایش سطح حقوق و امتیازات مختلف رانندگان شرکت واحد بود . این حرکت هیچ افق و چشم اندازی در حوزه مبارزه با نظام سرمایه داری ، مبارزه تاریخی و طبقاتی کارگران و شرکت کارگران در مبارزات دموکراتیک و سیاسی نداشت .ویژگی رویکرد بنیانگذاران و هیأت مدیره سندیکای شرکت واحد را که توانست یک جنبش مطالباتی گسترده ایجاد کند را می توا ن به صورت زیر جمع بندی کرد
١رویکرد واقع گرایانه و ناشی از شناخت وضعیت نیروهای مؤثر اجتماعی و سیاسی دوران و نیز ارزیابی سطح مطالبات و توان کارگران شرکت واحد توسط بنیانگذاران در مقطع تأسیس سندیکا .
٢بدست آوردن ؛ امکان و فضای قانونی برای تشکیل سندیکا و استفاده از این شرایط توسط پیشروان سندیکا
٣اولویت دادن به امر آموزش در حوزه های مورد نیاز اعم از : قانون کار ؛ روابط کار ؛ مسائل ایمنی ؛ قانون اساسی ؛ برای همفکر  هم جهت کردن اعضای هیأت مدیره و اعضای سندیکا، بنیانگذاران توانستند آموزش را در سطح حداقل های مورد نیاز ؛ اجرا و پیاده سازی نمایند؛ و بدینوسیله یک ایده مشترک در مورد چگونگی و مسیر بدست آورند. یکی از نقاط قوت در ادامه حیات سندیکا ؛ اجرای آموزش های اولیه بوده است

۴بررسی مشکلات و درد و رنج کارگران شرکت واحد بطور عینی و حضوری، با طرح آنها در کلاس های آموزشی؛ مشکلات کارگران را تجزیه و تحلیل و بعنوان منابع آموزشی مورد استفاده قرار می دادند. در صورت لزوم با مراجعه به مراکز و مناطق کارگری؛ از نزدیک مشکلات عملی آنانرا بررسی و همزمان توانستند کارگران وسیعتری را بخود جذب نمایند . این عمل یک اقدام مؤثر و کلیدی در ارتباط گیری با بدنه کارگری بود.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، با حضور صدها کارگر در همان نخستین مجمع عمومی خود در روز ۲۳/۰۲/۸۴  در خیابان و در برابر محلی که به اشغال نیروهای سرکوب و انتظامی درآمده بود برگزار شد و عملا موجودیت یافت. کارگران شرکت واحد توانستند با اعتراض‌ها و اعتصاب‌هایی که در قالب سندیکای‌شان انجام دادند و با فشار طبقاتی به کارفرما، به بخشی از مطالبات خود دست یابند. برخی از این دست‌آوردها عبارتند از: افزایش دستمزد کارگران، دریافت بن‌های کارگری، دریافت لباس کار، احداث مکان‌های بهداشتی، رفاهی و ورزشی، احداث سرویس‌های بهداشتی در انتهای خطوط، افزایش حق نهار، دریافت شیر و. . از نتایج و دستاوردهای مبارزات مطالباتی رانندگان شرکت واحد بود .

قبل از هر چیز روحیه اتحاد و همبستگی کارگری به ویژه روحیه رزمندگی که کارگران شرکت واحد و فعالان سندیکای آن‌ها، در این اعتصاب و رو در روئی از خود به نمایش گذاشتند، بسیار بالاو کم نظیر بود . سازماندهی یک اعتصاب بزرگ چند هزار نفره، ابتکار و توانائی کارگران در جلب حمایت سایر اقشار مردم، ورود گسترده اعضای خانواده کارگران به صحنه مبارزه، گستردگی ابعاد و دامنه دستگیری‌ها و ارعاب‌ها و به رغم آن مقاومت و اصرار رهبران و فعالان سندیکا به ادامه مبارزه و پی گیری مطالبات کارگران، توانائی و پشتکار آنان در برقراری تماس‌ها و پوشش دادن رسانه‌های خبری علی رغم تمامی محدودیت ها، ورود دهها و صدها فعال سندیکائی به صحنه که با دستگیری هر عضو هیئت مدیره یا فعال سندیکائی، بلافاصله اعضای فعال دیگری جای آن‌ها را پر کرده و امر مبارزه را پیش می‌بردند، اینها نکاتی است که جنبش کارگری ایران لااقل در بیست سال گذشته و در این ابعاد شاهد آن نبوده است. اعتصاب کارگران شرکت واحد مستقل از نتایج آن، به عنوان یک نقطه درخشان در تاریخ جنبش کارگری ایران ثبت خواهد شد .

رویکرد سه جانبه گرایی سندیکای شرکت واحد :

 سندیکای شرکت واحد در ذهن بنیانگذاران و همچنین در اساسنامه و تا کنون طبق بیان رهبران و اعضاء آن  جز هدف سه جانبه گرایی و ایجاد شرایطی که بتواند به چانه زنی با کارفرما و دولت بپردازد ، چیز دیگری نبوده است . سندیکا اهداف و افق مبارزات عمیق و ریشه ای و رهایی طبقه کارگر و ایجاد و گسترش آزادی های دموکراتیک را نداشت . بطور کلی اهداف سندیکا فاقد اهداف مبارزات سوسیالیستی ، ضد سرمایه داری و دموکراتیک و حضور کارگران در عرصه سیاسی بود ، آموزش های برگزار شده صرفا در چارچوب قانون کار جمهوری اسلامی و سازمان جهانی کار قرار داشت .

در اساسنامه  و آموزش های سندیکایی مطرح شده است  که « سندیکا تشکلی انتخابی از جانب کارگران است که با هدف دفاع از حقوق صنفی (اقتصادی- رفاهی) کارگران و نمایندگی کردن آن ها مقابل کارفرما شکل می گیرد. ..و سندیکا یک تشکل صنفی و رشته ای است. به این معنی که هر سندیکا برای دفاع از یک صنف یا رشته خاص از کارگران تاسیس می شود. سازماندهی سندیکا به طور معمول صنفی و رشته ای است به عنوان مثال سندیکای فلزکاران برای دفاع از منافع صنفی کارگران فلزکار ، و سندیکای کفاشان برای دفاع از منافع صنفی کارگران کفاش تشکیل می شود. »

برای اطلاع بیشتر به نظریات و اهداف رهبران سندیکا ، مصاحبه ها و عملکرد واقعی آنان در سال های بعد می پردازیم : همانطور که می دانید در تاریخ ١٠ اسفند ۱۳۹۱ امیر حسین جهانشاهی بنیانگذار و مالک و رهبر «سازمان موج سبز» یکی از شاخه های اپوزیسیون بورژوایی، اعلام داشت که منصور اسانلو با ایشان و سازمانش متحد شده و مسئولیت سازمانی محول شده به وی یعنی «دبیر ستاد هماهنگی فعالان کارگری در موج سبز» را آغاز نموده است. . امیر حسین جهانشاهی یک اشراف زاده و میلیاردر ایرانی در خارج است. ایشان با تکیه بر دریای ثروت حاصل شده اش از استثمار طبقه کارگر ، در کار ایجاد یکی از آلترناتیوهای رنگارنگ طبقه سرمایه دار برای تحولات سیاسی ایران است. «سازمان موج سبز» امیر حسین جهانشاهی از همه جنبه های سیاسی و اقتصادی و ایدئولوژیک و فرهنگی جریانی است که تا مغز استخوان ضد کارگری و فوق دست راستی و سوپر ارتجاعی می باشد

آقای اسانلو در همان دوران اعتلای جنبش که بدنه از وی درخواست شروع به اعتصاب می کردند ،  اظهار نمود که « طبق کدام قانون می خواهید اعتصاب کنید ؟ » آقای اسانلو در مصاحبه ای با مسعود باستانی در نشریه شهرگان ۲۶ تیر ۸۷ با نفس اعتصاب کارگران شرکت واحد مخالفت کرده و در واقع اعلام برائت نموده است . او می گوید : « تا زمانی که من مدیر سندیکا بودم ما اعتصاب نکردیم و هیچ بیانیه ای مبنی بر اعتصاب در دوران حضور بنده در هیأت مدیره سندیکا صادر نشد » وی در همین مصاحبه می گوید :  ” اگر فدراسیون سراسری کارگران تشکیل شود هر کسی بخواهد رئیس جمهور شود اول باید با ما مذاکره کند “

آقای عباس عبدی از رهبران اصلاح طلبان حکومتی در روز جهانی کارگر ۱۳۸۷ با دو تن از اعضای هیأت مدیره ، آقای ابراهیم مددی و آقای  داود رضوی گفت و گو کرده است ( روزنامه کارگزاران ۱۴ اردیبهشت ۸۷ ص ۸ )

آقای عبدی می پرسد « مسئله من این است که آیا فعالیت و تشکیلات کارگری در درجه اول علیه کارفرماست یا علیه سیاست های غلط اقتصادی البته بسیاری این دو را یکی می گیرند که اشتباه است  چرا که می بینیم بسیاری از صاحبان صنایع هم به این سیستم اقتصادی معترض هستند  … کارفرما هم متضرر می شود  »

آقای مددی می گوید : « بله ، اما عمده فشار همواره روی کارگران است …بنابراین معتقدم در این شرایط ضربه اقتصادی بر صاحبان بنگاه ها چندان زیاد نیست … بعنوان مثال تحت عنوان خصوصی سازی و کارآفرینی امتیازاتی عطا شد که امروز مشخص شده که به نوعی برباددادن منافع بود … در سال های اولیه پیروزی انقلاب و دوران جنگ همواره کارگران همچون دیگران تحت فشار اقتصادی قرار داشتند ، اما این دوران ویژه ای بود . …. به نظر من اگر کارگران در سازمان ها و تشکل های فراگیرتری سازماندهی می شدند توان جلوگیری از بسیاری ضررهای ملی را داشتند » . در اینجا نه تنها آقای مددی  همکاری با سرمایه داری را برای پروژه ملی رشد اقتصادی طرح می کند بلکه جنگ ضد کارگری و ضد بشری  هشت ساله  نظام ولایت فقیه و بورژوا میلیتاریسم عراق را تأیید و فشار بر روی کارگران را قابل قبول می داند .

آقای  مددی در ادامه مصاحبه می گوید « تصور من این است که اگر سندیکاها سازو کارهای مناسبی داشته باشند می توانند تأثیر لازم را بر صاحبان قدرت جهت یافتن راه حل مشکلات جامعه بگذارند »

عبدی  می گوید : آن حسی که کارگر چینی دارد کارگر ایرانی ندارد و لذا تقصیر وضع موجود را به گردن کارگران می اندازد

مددی : « بله کارگر چینی بطور آگاهانه به دستمزد پایین راضی است چرا ؟ چون قصد فتح بازار جهانی را دارد . اگر در ایران چنین حسی ایجاد شود یقینا مردم ایران و کارگران ما برای تحقق آن مایه خواهند گذاشت . سابقه چنین امری هم وجود دارد ، مثل ۸ سال جنگ با عراق ، اما اکنون به دلیل برخی برنامه و سیاست های لرزان فاقد چنین حسی هستیم »

وی از آقای مددی می پرسد ” علت پایین بودن دستمزد را چگونه تحلیل می کنید ؟ آیا کارفرما در حال استثمار کارگران است یا این که خیر . بسیاری معتقد به این تحلیل هستند که ساخت اقتصادی ما موجب بهره وری پایین است و این همه چیز را پایین می آورد “

آقای مددی می گوید : « نظام اقتصادی معیوبی که طی سالیان وجود داشت همواره خطاهای مدیریتی خود در اقتصاد و هم چنین حجم عظیمی از ضربات را به قشر دستمزد بگیر و کارگران منتقل می کرد و اقشار ضعیف بیشتر ضربه خورده و در معرض توفان حوادث قرار می گیرند . اما در شرایط حاکم یک عده سودجو از شرایط به نفع خود استفاده می کنند . به این علت من نیز معتقدم که شرایط نابسامان اقتصادی ضربه اصلی را به جامعه کارگری می زند و در کنار این امر هم صاحبان صنایع و بنگاه های اقتصادی بهره می برند به ….گمان من اگر در یک شرایط نرمال قرار بگیریم و صاحبان صنایع هم در چنین شرایط قرار بگیرند ، هم سهم بیشتر نصیب صاحبان بنگاه ها می شود و هم این کارگران سود بیشتری می برند »

آقای ابراهیم مددی در ۱۹ مهر ۹۳ یک یادداشت در مورد دستمزد دارد و می گوید “اصولا تعیین دستمزد در آیین‌نامه سازمان بین‌المللی کار، بر اساس تامین نیازمندی های یک خانوار کارگری در کشورهای عضو درخواست و تعیین شده است.مطابق آماری که توسط بانک مرکزی و مراکز آمار و مراکز اقتصادی مستقل دیگر کشور اعلام می شود، رقم های اعلام شده از سوی وزارت کار طی ۲۵ سال گذشته با این مبلغ اصلا تطابق ندارد و هر سال فاصله این رقم تعیین‌شده دستمزد از سوی وزارت کار با رقم واقعی در حال زیاد شدن است. به این ترتیب ملاحظه می کنید که شکاف طبقاتی افزونتر می‌شود. کارگران ایران کاملا به این موضوع انتقاد دارند….هم‌اکنون کارگران هم خواستار اجرای دستورالعمل سازمان بین‌المللی کار و ماده قانونی که در قانون پیش‌بینی شده است بهتر این است که دست‌اندرکاران و تصمیم گیران اصلی بیش از این  به حقوق کارگران اهمیت دهند.»

آقای داود رضوی در دو مقاله ای که نام برده شد به طرح دیدگاههای خود می پردازد و نشان می دهد که ایشان در دیدگاه ، اهداف و افق خود تفاوتی با آقایان اسانلو و مددی ندارد . آقای رضوی  می گوید : « بعضی ها اعتقاد دارند که سندیکاها توان مبارزات طبقاتی را ندارند و نمی تواند شرایط کارگران و اوضاع معیشتی کارگران را تغییر دهند » در این جا مشاهده می کنید که دیدگاه آقای رضوی نسبت به مبارزه طبقاتی، در محدوده بهبود سطح معیشت کارگران قرار دارد . وی می گوید « در اساسنامه سندیکای شرکت واحد قید شده، سندیکا نسبت به رنگ، تفکر و مذهب کارگران محدویتی ندارد و هدف اصلی آگاه کردن کارگران نسبت به حقوق صنفی و خواست های به حق و مسلم شان است،»

آقای رضوی در پیام به کنفرانس همبستگی با کارگران ایران در پاریس می گوید : « به یقین روزی خواهد رسید که در این کشور(ایران) ، اتحادیه ها و سندیکاهای منسجم و مستقل شکل بگیرند.…….با  امکانات و حق اعتراضی که در کشورتان دارا هستید صدای دادخواهی کارگران ایران را به گوش سازمان جهانی کار برسانید تا از نمایندگان واقعی کارگران در ایران دعوت به عمل آورند که همه ساله در ژنو برگزار می شود، به این امید که صدای واقعی کارگران را در ایران بهتر بشنوند »

به این ترتیب آقای رضوی اتحاد طبقاتی کارگران را رساندن صدای کارگران به گوش سازمان جهانی کار می داند و اینکه آنها از رهبران سندیکا –ایشان-  برای حضور در ILO  دعوت کنند تا مسائل و مشکلات کارگران در آنجا مطرح شود .

سابقه تشکیل سندیکا از روز اول آن که بحث سه جانبه گرایی و عمل به قانون کار بود تا امروز تغییری نیافته و از آن فراتر نرفته  است . تلاش بخش های زیادی از مدیران سندیکا در انتخابات  بنفع  اصلاح طلبان حکومتی و انتشار پیامک ، و تراکت و  بیانیه ها از کاندیداتوری میر حسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری  در همین راستا بوده است .

در خصوص افق و اهداف محدود رهبران سندیکا در کسب یک سری مطالبات در دسترس  ، ویژگی خود این بخش از کارگران نیز مؤثر و قابل بررسی است  .

انگیزه و محرک رانندگان شرکت واحد برای تشکیل سندیکا از دو بخش مجزا تشکیل می شد اینکه به نوعی کارگر محسوب شده با نیروی یدی و فکری خود کار کرده و دستمزد می گیرند ودر بخش دوم انگیزه رویکرد انفرادی رانندگان بجهت ماهیت کار آنها است  هر راننده ای ، رؤیای داشتن و مالک بودن اتوبوس و کامیون و خودرو های سنگین و سبک داشته  و اینکه  از این شغل  بتوانند به سرمایه خودکفا رسیده و مالک چند خودرو شده ، تا با اجاره دادن آنها زندگی خود را تأمین کند  و ممکنست در این مسیر گاهی سرمایه های کلان ( برخی گاراژداران و مراکز حمل و نقل ) برسند . در ابتدای سال های ۸۰  رانندگان شرکت واحد از نظر حقوق و مزایا در شرایط بسیار اسفباری قرار داشتند در جریان طرح مطالبات و تشکیل سندیکا رانندگان نیاز به حمایت اجتماعی و طبقات مختلف در حمایت معنوی و مادی در مبارزات را داشتند و لذا تنور مبارزات در دوران اصلاحات و با حضور نمایندگان سازمان جهانی کار ، شروع بگرم شدن کرد  در فضای مبارزه گرایش همبستگی کارگری غالب شد اما نه اینکه سودای منافع  شخصی کاملا مضمحل شده و از بین رفته باشند . با توجه به شناخت عینی و واقع گرایانه حاکمیت و نظریه پردازانشان نسبت به ویژگی این اقشار توانستند بخش های زیادی از اتوبوس ها را به تملک و یا اجاره رانندگان در آورند و به این ترتیب آنها به خواسته خود رسیده و از فاز مبارزه جدا شدند و بخش هایی هم با افزایش حقوق و مزایا راضی شدند . درک طبقاتی و تاریخی طبقه کارگر ؛ استقرار سوسیالیسم  ، آزادی ها و تصمیمات دموکراتیک و حرکت بسمت لغو کارمزدی از ابتدا در برنامه و اهداف کار سندیکا قرار نداشت .  حریان طرح مطالبات معیشتی و صنفی رانندگان شرکت واحد یورش حاکمیت و پلیس یک میدان بزرگ نبردی را گرم کرد که امیدهای زیادی در اقشار کارگری و دمکراتیک ایجاد کرد اما با اثرگذاشتن اقدامات حکومتی در حل مسئله رانندگان که بعلت ذات این جنبش بود و از  کارگران متشکل و فشرده صنعتی تشکیل نمی شدند ، بلکه منفردین خدماتی را تشکیل می دادند ، افق محدود رهبران و بدنه سندیکا و سرکوب خشن حکومتی همگی باعث شد که مبارزه بهمان سرعتی که اوج گرفته بود و رو به گرمی نهاده بود ، سرد شده و افراد پراکنده شدند . شم  فردگرایانه ای که در ماهیت این کار است از همان ابتدای مبارزه و حمایت های منطقه ای و جهانی ، چشم اندازی برای رانندگان و رهبران آنها ایجاد کرد که راه رشد می تواند از طرق  اجتماعی و تشکیلاتی هم به پیش رود  رهبران سندیکا پس از دوران مبارزات شرکت واحد در سال ۸۴ و افت آن ، از مبارزات دیگر کارگران  و فعالان فاصله گرفته و هر حرکت آنها در چارچوب حسابگرانه و منفعت طلبانه قرار داشته است و تنها ارتقاء جایگاه خود در عرصه اجتماعی در داخل و خارج را مد نظر داشتند . زیرا اهداف آنان با اهداف مبارزین رادیکال در تضاد قرار دارد

نتیجه مبارزات سندیکا  : با توجه به اهداف و برنامه سندیکا که در همان مقطع زمانی مبارزات رهبران سندیکا بجای گسترش تشکل های پایه ای شروع به مذاکره و چانه زین با نوریان و سردار قالیباف و سردار طلایی پرداختند و عاقبت نوشتند ” متأسفانه امروز با گذشت سه سال از نخستین اعتراض صنفی مان به بیشتر خواسته هانمان که نرسیدیم هیچ بلکه حدود سی نفر از همکارانمان هنوز با حکم اخراج ، بیکار هستند و دو نفر روزهای سختی را در زندان های ایران می گذرانند ” (سومین سالروز اعتراض آرام سندیکایی  گرامی باد ۱۶/۰۶/۸۷ )

هر چند پیامد و اثرات  ناخواسته  اجتماعی مبارزات سندیکای شرکت واحد و درس های آن از افق و اهداف رهبران سندیکا فراتر می رود و از نتایج و دستاوردهای آن می توان در دیگر مبارزات کارگری استفاده کرد و نسبت به علل و عوامل ضعف و افول آن در مبارزات کارگری آگاهی یافته  و حساسیت لازم را اعمال کرد .

در خصوص اهداف و برنامه هیأت مدیره سندیکای شرکت واحد و بدنه سندیکا به استثنای یکی دو نفر ما بین بقیه آن تفاوت عمده ای دیده نمی شود و مخالفت سندیکا با اسانلو را یکی نحوه خروج ایشان و مهمتر از آن استفاده انحصاری از موقعیت های جدید توسط وی را می توان دانست . هر چند امروزه این یخ ها هم آب شده و کمتر اعضای سندیکا می توان یافت که  با اسانلو بی ارتباط باشند ، هر چند این ارتباطات را بطور عموم در ظاهر منکر می شوند .

خوشبختانه امروزه هیچیک از رهبران و اعضای سندیکا در زندان نیستند . اما دیگر فاقد آن پتانسیل مبارزاتی و اثر گذاری هستند . سال هاست که مدت قانونی هیأت مدیره به اتمام رسیده و نتوانسته مجمع عمومی جدید تشکیل دهد . در تجمعات برای افزایش حقوق و دیگر مطالبات تعداد افرادی که شرکت می کنند بسیار محدودی حضور می یابند که دیگر شوری را برنمی انگیزد . مطالبات و  مسئله مسکن رانندگان شرکت واحد از این نظر استثنا است که با حضور کسانی که ذینفع هستند و لزوما عضو سندیکا نیستند در تجمعات شرکت می کنند بجهت آنکه منافع مستقیم و ملموسی در تحویل و کسب امتیازات فوق دارند . جالب آنستکه تجمع بالنسبه بیشتر و انحصارا برای مسکن در تبلیغات بعنوان مبارزات طبقاتی کارگری و تداوم مبارزات سندیکا معرفی می شود.عمده رهبران سندیکا به اهداف بهبود وضع معیشتی خود ، به سرمایه اجتماعی دست یافته و برخی تبدیل به چهره جهانی شده اند و از طرف دیگر بخش هایی با اصلاح طلبان حکومتی و از طرف دیگر با اصلاح طلبان و دموکراسی خواهان خارج ارتباطات لازم برقرار است ، اما  برنامه و انگیزه ای برای گسترش مبارزات طبقاتی وجود ندارد . بی شک مدیریت سندیکا از ظرفیت و سابقه سندیکا در آینده در حمایت از بورژوازی و دولت نجات ملی و دیگر اشکالی که بنظر می رسد در آینده ای نزدیک در ایران مطرح خواهد شد از جناح های رقیب حمایت خواهند کرد . و این را نمی توان یک اشکال از طرف سندیکا قلمداد و مثلا نام آنرا  از نوع خیانت نامید زیرا از ابتدا این رویکرد در تشکیل سندیکا مطرح بوده و از آن عدول ننموده اند . بطور خلاصه می توان گفت که وضعیت امروز بجهت سقف آرمان ، اهداف و محدودیت های افق و برنامه اولیه در تشکیل سندیکا می باشد . اهداف و افقی که می توان گفت به عمده و کلیت آن دست یافته اند .

عمیق و رادیکال نبودن اهداف و رویکرد رهبران سندیکا از همان ابتدا و در کوران مبارزات باعث آلودگی هایی مالی گردید که نمونه آن گاهی افرادی ، از منابع مالی وابسته به سرمایه داری پول گرفته و تلاش کردند ؛ افراد و یا فعالینی را به سمت خود بکشانند . به یک اطلاعیه  در سایت گذار توجه نمایید .” خواهشمندیم کمکهای مالی خود را به صورت مستقیم با دریافت قبض رسید معتبر سندیکا و یا به شماره حساب ۷۳۲۲۸۰ بانک ملی ایران  شعبه تهران نوکد ۱۳۴( قابل واریز درهمه شعبات بانک ملی ) به نام های آقایان ابراهیم مددی ، داود رضوی و  ناصرغلامی پرداخت نمائید. “همین اطلاعیه در سایت ” گُذارGozaar”  متعلق به  ” خانه آزادی “( freedom House)”    نیز درج شد .

شرایط نوین سیاسی :

با گسترش بحران های اجتماعی و اقتصادی ، اگر اتفاقات خاص و ناگهانی ایجاد نشود ، اندکی فضای جامعه باز و تغییر خواهد کرد . هم  اکنون در داخل و خارج سیل اصلاح طلبان حکومتی و خارج از حکومت و جریانات لیبرال بورژوا منتظر ایجاد دولت وحدت و نجات و آشتی ملی و غیرو هستند . امیرحسین جهانشاهی تصمیم به مراجعت به ایران گرفته است . این اقدام او خواه موفق شده  و یا با مانع روبرو شود تغییری در بستر تحولات ندارد و روند کنونی تغییر نخواهد یافت، یعنی. جامعه از نظر کلی در آینده به این سمت حرکت خواهد کرد . در مجلس شورای اسلامی علی مطهری تصمیم رهبرنظام وعملکرد مجلس خبرگان را خلاف قانون اساسی می داند و خواهان رفع حصر رهبران اصلاح طلبان حکومتی است ابراز نظریات خلاف رهبر نظام برای اولین بار از مجلس شنیده می شود . اصلاح طلبان حکومتی و. جریاناتی در داخل با شرایط جدید و با حذف فشار ها و تضییقات انحصاری موجود به منزلگاه اصلی خود مراجعت می کنند . هم اکنون مذاکرات و رفت و آمدها با اصلاح طلبان بخصوص باند رفسنجانی  شروع شده برخی تشکل ها در حال تدارک آمادگی برای جابجایی سیاسی در شرایط بعدی قرار دارند . تلویزیون های VOA و BBC و دیگر رسانه ها اقدام به معرفی نیروهای بی خطر می کنند . در دولت نجات ملی اعلام خواهد شد که همه چیز برای توسعه روبراه است و اگر تا کنون وضع به اینجا رسیده بجهت عملکرد یکی دو نفری از درون حاکمیت و همچنین گروهها و تشکیلات مخالفین بوده که مسئول پدید آمدن چنین وضعیتی هستند . دستگاههای امنیتی و نظامی دست نخورده باقی می مانند . با یک اجماع سیاسی در بالا و در بین طبقات مسلط تلاش می کند از  یکطرف هرج و مرجی که نتیجه عملکرد تاریخی سلطنت ، بورژوازی و روحانیون و دیگر متحدین طی حداقل یکصد سال اخیر است را مهار کرده و در مقابل نیروهای رادیکال و سوسیالیست سد و مانع ایجاد کنند و باصطلاح جامعه ( منافع انحصاری خود ) را حفظ کنند . بهر حال اساس نظام طبقاتی ، سودهای انحصاری و زندگی اشرافی سرمایه داران ، تجار ، دولتمردان و نظامیان و بلاخره سلسله سلطنت و روحانیت و اعوان و انصار چیزی نیست که بسادگی قابل چشم پوشی باشد .

در داخل نیروهای کارگری سه جانبه گرایان در سندیکاهای کارگری نیز به این جمع اضافه خواهند شد . طرح مطالب جهت برخورد و نگرش واقع گرایانه در جهت گیر دولت بورژوازی و سه جانبه گرایی است . نهادهای آمریکایی تلاشهایی را برای ارتباط با فعالین جنبشهای اجتماعی ایران و از جمله فعالین جنبش کارگری آغاز کرده اند. این نهادهای آمریکایی نظیر “مرکز همبستگی” و یا همین سایت “گذار” می کوشند به طرق مختلف جنبشهای اجتماعی و منجمله جنبشهای کارگری کشورهای مختلف را فاسد کنند و به ابزاری برای پیشبرد سیاست خارجی آمریکا تبدیل کنند، درست همان کاری را که با اتحادیه همبستگی لهستان کردند

در شرایط جدید سوسیالیست ها و هواداران حکومت کارگری می بایست با شناخت و تفکیک نیروهای طبقاتی  و فشرده کردن صفوف خود و مرزبندی با دیگر جریانات لیبرال که تا دیروز خود را جزو نیروهای کارگری محسوب می کردند ، با آگاهی و برنامه مدون و صفوف همبسته از شرایط موجود استفاده و خط سوسیالیستی را در کل جامعه به پیش ببرند . سوسیالیست ها می بایست با توجه به شرایط اجتماعی از  مطالبات دموکراتیک رادیکال اجتماعی حمایت کنند تا ضمن گسترش آزادی های دموکراتیک به  جذب و سازماندهی هر چه بیشتر  کارگران و توده های تحت ستم  بپردازند . عدم حمایت از این مطالبات ،  جدا کردن خود از مبارزات دموکراتیک بمفهوم جدا ماندن از کل فرایند اجتماعی – اقتصادی خواهد بود . ما معتقدیم که کسب مطالبات دموکراتیک حتی در حداقل های خود در ایران ، تنها در سایه جنبش و انقلاب کارگری و حکومت سوسیالیستی محقق خواهد شد .

                                                                                                                       حسن شریعت – فعال کارگرى