لاقیدی ما و احساس مسئولیت آنها , چند کلمه با فاتح شیخ

در نشریه انترناسیوانال شماره ۵۸۵ نوشته ای از حمید تقوایی تحت عنوان: “مقاومت کوبانی نقش ناسیونالیسم کرد و شیوه برخورد کمونیستها” منتشرشد که در این نوشته بدرست نقش و جایگاه جنبشهای اجتماعی و وظیفه کمونیست ها مورد برسی قرار گرفته است و در ادامه به کردستان سوریه و همچنین حزب “پ ی د” پرداخته شده است.

فاتح شیخ در پاسخ به این نوشته موارد متعددی را مورد بحث قرار داده است. ایشان هر چند سعی کرده است طبق معمول از موضع بالا، حق بجانب اما بسیار ضعیف با رجوع به گذشته به اصطلاح به نقد نوشته حمید تقوائی بپردازد.
شخصا تمایل و رغبتی برای رجوع به گذشته ندارم اما اگر قرار بر رجوع به گذشته هم باشد این حمید تقوایی نیست که باید مورد نقد قرار گیرد بلکه عکس آن صادق است. از طرف دیگر از مقطع ابراز وجود مارکسیسم انقلابی تا تشکیل حزب کمونیست کارگری بارها فاتح شیخ چپ و راست زده که خوشبختانه همان ایام با تلاش حمید تقوایی و منصور حکمت و تعدادی دیگر از رفقا این نوسانات در مواضع سیاسی به او یادآوری شد. در نقدش هم سعی کرده است بگونه ای با ثبات به موضع گیری در برخورد به مواضع و سیاست حزب کمونیست کارگری، به جنبشها و انقلابات بپردازد. اما بطور واقعی همچنان دارد همان اشتباهات را تکرار میکند که در دوران بحران خلیج مرتکب شده بود.
آندوره هم با همین جنس از استدلال به دفاع از جناح راست کو مه له پرداخت و همانموقع با همین عصبانیت و”اعتماد به نفس” به منصور حکمت و فراکسیون کمونیسم کارگری حمله کرد. انگار لازم است که مدام کسی را در کنار خود داشته باشد که این راست روی ها را گوشزد کند و موضع درست و کمونیستی را به ایشان یادآور شود. در بخشی از نوشته اش هم به یک سری اقدامات ژورنالیستی درجه چندم خبری اشاره دارد که چندان جایگاهی در نقد یک بحث پایه ای از حمید تقوایی ندارد.

اصل نوشته فاتح شیخ دفاع سر راست از حزب اتحاد خلق “پ ی د” در این منطقه است و انتقاد حمیدتقوایی ازاطلاعیه پایان نشست آنها با این حزب است.
حمید تقوایی در این رابطه مشخص میگوید: همچنانکه کمونیستها از جنبشها و اعتراضات مردم دفاع میکنند و یا سازمان میدهند در عین حال باید احزاب و جریانات جنبشهای اجتماعی دیگر را دید و مورد نقد قرار داد. در این مورد مشخص حزب “پ ی د”
فاتح شیخ نوشته است که: “از متن اطلاعیه آنها استفاده غلط شده است و بدون اینکه از این اطلاعیه هیچ دلیل و مدرکی آورده شود مورد نقد قرار گرفته است”. حتی اگر دلیل و مدرکی از اطلاعیه آورده نشود با این وجود نوشته امروز فاتح شیخ و دفاع دو آتشه از حزب “پ ی د” تائیدی بر نقد حمید تقوایی است.

فاتح شیخ می گوید: “موقعیت عینی احزاب حاکم برکردستان عراق با موقعیت این حزب که عرصه فعالیت آن در سه کانتون جزیره، کوبانی و عفرین است و در شرایطی که درگیر هدایت و سازماندهی مقاومت کوبانی و دخیل در تصویب قانون اخیر مربوط به حقوق زنان در جزیره است بسیار متفاوت است. عملکرد سیاسی تاکتیکی این حزب در ارتباط با حقوق زنان با کارنامه سیاه عملکرد احزاب حاکم در کردستان عراق در ارتباط با بیحقوقی زنان و ترور هزاران زن در طول دو دهه اخیر قابل قیاس نیست”.
درادامه مینویسد: “برخورد کمونیستی به احزاب سیاسی جنبشهای مختلف، مستلزم این است که علاوه بر تعلق جنبشی و دیدگاه و جهان بینی احزاب، موقعیت سیاسی تاکتیکی کنکرت هر حزب معین هم در شیوه برخورد به آن در نظر گرفته شود”.

موضعگیری فاتح شیخ تئوریزه کردن دفاع از یک حزب ناسیونالیستی است.. در حاشیه میگوید که این حزب متعلق به جنبش اجتماعی دیگری است (کدام جنبش دیگر؟) ولی وقتی مقاومت کوبانی و اقدامات قانون زنان الجزیره را میبیند، این جنبش دیگر و حزب مطبوعش را فراموش میکند. فاتح خوب میداند اگر امروز یک حزب ناسیونالیستی اقدامات انقلابی مردم را تائید میکند نه از سر خیر خواهی اش بلکه نتیجه فشار و تعرضی است که جنبش آزادیخواهی و انسانی در این منطقه و در سطح جهان و بخصوص انقلابات منطقه مجبورش کرده است. (در همین رابطه خواننده را به بحث ها و مواضع فاتح شیخ دوران بحران خلیج در درون حزب کمونیست ایران با همین “تز” در مخالفت با بحثهای کمونیسم کارگری رجوع میدهم.)
شخصا هیچ مخالفتی ندارم که حزب کمونیستی از حزب سیاسی متعلق به جنبشهای اجتماعی دیگر که به خواستهای رادیکال تن داده است به جامعه اعلام کند که این حزب مشخص در این شرایط مشخص از چنین اقداماتی دفاع کرده است. در عین حال نباید فراموش کرد که به همان مردم و جنبش رادیکال باید توضیح دهد که اگر یک حزب ناسیونالیست و یا احزاب راست جنبشهای اجتماعی دیگر تحت هر شرایطی که خود فاتح شیخ به آن اشاره دارد، یک حزب ناسیونالیست و راست در جامعه است. ما بارها گفته ایم که جریان اسلامی خوش خیم و یا بد خیم نداریم. در مورد ناسیونالیسم هم این مسئله صادق است. نباید از نقد احزاب ناسیونالیست در عراق به دامن دفاع از یک حزب ناسیونالیست در یک نقطه جغرافیایی دیگر افتاد. طبق این استدلال در نوشته ایشان باید از جریانات ناسیونالیست در کردستان ایران از جمله “سازمان زحمتکشان” و”پژاک “هم دفاع و یا با آنها همکاری فعالانه کرد. زیرا که اولا” پژاک” شاخه همزاد “پ ی د” در ایران است، و برنامه و خواستهای منتشر شده ازطرف سازمان زحمتکشان در ایران پیشرو تر از این بندهایی که در کانتون جزیره در دست اقدام است را به روشنی در برنامه خود دارد. بنابراین دفاعیات پرشور باید چیزی دیگری را در بطن خود داشته باشد.
نکته دیگری که میخواهم آنرا توضیح دهم این است که حزب سیاسی خلقی و یا حزب تمام خلقی نداریم، فاتح اینجا هم طبق معمول “پوپولیسم ” را در حزب کمونیست کاری کشف کرده است. ، دفاع از جنبشها و انقلابات مردمی و شرکت فعالانه در آنها، مخدوش نکردن جایگاه جریانات و نیروها با خواست و مطالبات اصلی و واقعی مردم از سوی ما، از منظر حزب حکمتیست و اینجا مشخصا نوشته فاتح شیخ با “پوپولیسم” توضیح داده میشود.
در واقع این هم همان درد قدیمی است که منصور حکمت در مبانی کمونیسم به توضیح آن پرداخته است.اما کدام یک درست است؟ اگر جنبشی رادیکال و قابل دفاع است باید رهبریش هم قابل دفاع باشد؟ و یا برعکس؟ این موضعگیری فاتح اینرا نشان میدهد که چون در کردستان سوریه حرکت و مقاومت مردم در ارتباط تنگاتنگ با حزب “پ ی د ” است، پس این حزب هم قابل دفاع است.همین استدلال بود که بخشی وسیعی از چپ سنتی و خلقی در دوران انقلاب ۵۷ را پشت سر خمینی بخط کرد. مگر نه اینکه خمینی بخشی از آرزوها و خواستهای مردم را شعار خود کرده بود. در واقع این ما نیستیم که دردایره پوپولیسم قرار گرفته ایم بلکه این دفاع جانانه از حزب ناسیونالیست “پ ی د” آنها است که نقد همان تزهای قدیمی سوسیالیسم خلقی ۳۵ سال قبل از طرف حمید تقوایی و منصورحکمت تبدیل به اسطوره شدند. از فاتح شیخ می خواهم برای یادآوری هم که شده مقالات آندوره انقلاب که تحت نام “اسطوره بورژوازی ملی و مترقی”متنشر شده بودند را مجددا مرور بکند.
در شرایط و مقاطع مختلف ممکن است که احزاب و جنبش های متفاوت برای تحقق یک امر مشخص با هم به میدان بیایند ولی از این نمی توان اینرا نتیجه گرفت که پس احزاب خلقی هم وجود دارند. حزب خلقی وحزب همه با هم بی معنی است. همچنانکه حزب “پ ی د” نمی تواند هم انقلابی و قابل دفاع باشد و هم ارتجاعی و ناسیونالیست مگر اینکه فاتح بخواهد یک تز دیگر به تزهای چپ سنتی اضافه کند .