ستون بحث و نظر

بهروز شادیمقدم

مراجعین به این سایت گاهی در ستون یادداشت ها مسائلی را نوشته و مطرح میکنند و اگر لازم شد منهم نظرم را میدهم . بهتر دانستم بعضی از این مطالب را در دسترس دیگر مراجعین بگذارم .

از این پس مسائلی که ارزش خواندنش را داشته باشد در صفحۀ اول سایت زیر عنوان "ستون بحث و نظر " خواهم اَورد .  

بقیۀ یادداشت ها در " ستون یادداشت ها و بحث ونظر " خواهد اَمد . کسانی که نظری اضافه بر مطالب مندرج در " ستون بحث و نظر " داشته باشند ، در صفحات سایت مینویسند که در صورت لزوم به این بخش اضافه خواهد شد .  

کل یادداشت ها و " ستون بحث و نظر " را به برگه ها ( ستون یادداشت ها و بحث و نظر )  مندرج در صفحۀ اول سایت منتقل خواهم کرد .  
 
      بهروز ۳۰٫ ۹٫ ۲۰۰۸ 
     

     =======

شورش نامی یادداشتی فرستاده بود ( در " ستون یادداشت هاو بحث و نظر "این سایت هست )  که بدلیل توهین وفحاشی مندرج در اَن ارزش درج در این ستون را نداشت .

#  بهروز در جواب شورش :

شورش که حتما”اسم مستعارش است واین اسم نشاندهندۀ افکارش ، متاسفانه در مورد نوشته ( منظور مقالۀ مروری بر حزب …. است ) حرفی نزده ونظری ( نظر؟ ) نداده ، در واقع حرفی ندارد بزند و درسیاست فقط اَه و ناله برای کومه له اش را بلد است و فحش دادن . این هم شغلی است برای این برادران . از مبارزۀ پارتیزانی فقط لمپنیسم اش را خوب یاد گرفته اند.

              بهروز/۸ ۲۰٫۹٫۲۰۰

# رفیق مهرداد نادری :

" رفیق عزیز من اولین بار است که اینجام. از سایت آزادی بیان اینجا رسیدم.چند نوشته شما رو قبلا خوندم. دوست دارم اگر فرصتی شد بیشتر با هم صحبت کنیم.الان ساعت ده دقیقه به دوازده است و امکان بیشتر نوشتن ندارم( خسته و خواب الود) وبلاگتون رو گذاشتم جزو فیوریتها تا بعد.اما یک نکته رو در این کامنتهات دیدم که نتونستم ساکت باشم. با اینکه منصور حکمت رو قبول ندارم و باز با اینکه شورش چرند گفته. اما شما نوشتید “از مبارزۀ پارتیزانی فقط لمپنیسم اش را خوب یاد گرفته اند.” صرفنظر از اینکه مبارزه پارتیزانی کی و کجا درست یا غلظ است، سوال من این است: مگر لمپنیزم وجهی از مبارزه پارتیزانی است که این شخص فقط این قسمتش راخوب یاد گرفته است؟ امیدوارم این فقط یک اشتباه سهوی در نگارش باشد، چون در غیر اینصورت این تداعی میشود که مبارزه مسلحانه یا پارتیزانی یک وجه لمپنی هم دارد و انوقت چنین ادعایی صرفنظر از اینکه از نظر سیاسی بحث برانگیز است از نظر اخلاقی هم کمتر از توهینی که شورش کرده نیست. "

                                            سپتامبر ۲۷, ۲۰۰۸

بهروز درجواب رفیق مهرداد :

رفیق عزیز با سلام به شما ، ازاینکه با من تماس گرفتی خوشحالم .در مورد مطالبی که نوشته ای مختصرا” نظرم را مینویسم :

” اینکه مبارزه پارتیزانی کی و کجا درست یا غلط است ” اینطور استنباط میکنم که چیزی به اسم مبارزه پارتیزانی و یا اصطلاح مبارزه پارتیزانی درست یا غلط است ؟

 این اصطلاح غلط نیست و زندگی پارتیزانی هم واژۀ درستی است . واحدی ازیک جریان (مثلا”حزب ) که کارش نظامی است ، مبارزه پارتیزانی میکند و نوع زندگیش ، زندگی پارتیزانی است .

اینکه نوشته ای : ” مگر لمپنیزم وجهی از مبارزه پارتیزانی است که این شخص فقط این قسمتش راخوب یاد گرفته است ؟ امیدوارم این فقط یک اشتباه سهوی در نگارش باشد . ”

اشتباه سهوی نیست . اَگاهانه نوشتم . واما اینکه لمپنیزم وجهی از مبارزه پارتیزانی است . الزاما” این طور نیست . یک واحد میتواند این گرایش را نداشته ( یا کمتر داشته باشد ) و در واحد دیگر این گرایش وجود داشته باشد .

دوری ازاجتماع ( پیشرفت های اَن و تمام رابطه هایی که دریک جامعه وجود دارد ) حتی زندگی نرمال جامعه را فراموش کردن ، تماس کمتر و کمتر با دیگر ارگان های حزبی داشتن ( بسته به شرایط های جنگی و جغرافیایی ) ، در دایرۀ جمع خود ماندن( منظور خود واحد است) به مدت زمان طولانی وکوتاه ، در هیچگونه تولیدی نقش نداشتن ، مصرف کننده بودن ( به مثابه یک پدیدۀ واقعی وتحمیلی ) برای زیستن ، زندگی تکراری و یک نواخت داشتن ( یا در جنگ و عملیات شرکت کردن یا از فرط خستگی بسیار خوابیدن و به خواب نیاز داشتن و استراحت کردن ) ،هرشب جایی خوابیدن، جای استقرارت فردا معلوم نبودن ، در زندگی فقط یک اسلحه داشتن ، شعارت اگر نکشی کشته میشوی بودن ،گرسنگی ها و تشنگی های حاد کشیدن ، ازفرط خستگی و یا عدم امکان مطالعه نکردن ، زندگی را در جنگ گذراندن (همچون پدیدۀ تحمیلی به پارتیزان و واحد پارتیزانی)، مرگ را در چند قدمی خود دیدن و با مرگ زندگی کردن ، مرگ هر روزه و هراز چند گاه رفیقان خود را دیدن، به مرگ طبیعی و یا مرگ ناشی از مریضی لبخند زدن ، بر اثر این نوع زندگی به مرور زمان خشن تر شدن ،خشونت ومرگ جای احساس و عاطفه را گرفتن، با اتکا به اسلحه خود را برتر دیدن ، به مرور زمان به زندگی و تعلقات اَن بی تفاوت شدن ، و …. به اضافۀ پرورش در جامعه ای که فرهنگ و گرایش لمپنی در اَن قوی بوده است ، چهار چوبۀ زندگی پارتیزانی را ساخته و واحد پارتیزانی را در موقعیتی قرار میدهد که اگر به خصوص کار سیاسی و ترویجی مداوم در اَن نشود لمپنیسم به وجهی از اَن تبدیل خواهد شد .

تصویربالا را میتوان زمینه های مساعد برای رشد گرایش لمپنی در واحد پارتیزانی دانست . از طرف دیگر اهداف ، برنامه ، حزب ،جهان بینی وسیاستی که واحد پارتیزانی از اَن تابعیت میکند و شخصیت انسانها
و موقعیت مبارزاتی که در اَن بسر میبرد نیز از عوامل موثر وتعیین کننده بر هر واحد نظامی میباشد .

 بهروز  /۲۷٫ ۹٫ ۲۰۰۸

                                        

       +==+       
                 
                                
رفیقی این ایمیل را برایم فرستاده ( متاسفانه با حروف اَلمانی ) :

rafiq shadimaqadam arze adab daram va omidvaram ke khob bashid." 
man neveshtehaye shoma ra khandeham. ta qabl az in man faqat esme khanevadegie shoma shnideh bodam.
chan soal daram agar mail bodid lotfan javab bedahid.
1-shoma ozve kodam tashkilat hastid. 2-ta behal chera saket bodehid.
3-man fekr mikonam ya hadaqalestenbatam az neveshtehayetan in ast ke ke dar mavrde komalae ba ham hamfekr hastim chon man motaqed be komalaye komonist hastam. vali hamfekre rofaqaye feraksion nistam. man be komonizm bavar daram, vali dar charchobe heka na.
chon be nazaram khode rahbari ham midanad ke ma dar che maqyati hastim vali baz be nazare man na be sorate alani vali bishtar be onvane sopae etminan az hka defaa mikonad.
 koshhal mishavam agar pasokh dahaid. "
 
                                           roz khosh
 
امضأ ….

رفیق …. باسلام به شما نوشته ات را خواندم وخوشحالم با من تماس گرفتید .

من عضو هیچ جریانی نیستم .

چرا ساکت بوده ام ؟ جواب این سئوال سخت است ! بهر حال الان ساکت نیستم !!

به نظرم بودن کومه لۀ کمونیست ِخارج از حزب کمونیست ایران  بدلیل شرایط تاریخی که این امر را محال میکند و دورانش سر اَمده و متعلق به گذشته است (درنظر داشته باشیم که هر پدیده ای واز جمله سازمان و حزب محصول دوره ای از تاریخ است و در پیشروی جامعه و به طبع اَن مبارزۀ طبقاتی پدیده های گذشته به همان شکل اولیه غیر قابل برگشتند و هرگونه تلاشی خلاف این ساده انگارانه به نظرمیاید.) از یکطرف واز طرف دیگر سازندگانی که این کومه له را باید از نو بسازند ، در میان اَنهایی که سالهاست برای این امر تلاش میکنند و یاجریاناتی که در عالم واقع خود را کومه له میدانند ، پیدا نخواهد شد . در نتیجه اصولی و درست است کومه لۀ موجود در حزب کمونیست ایران را به عنوان تنها جریان واقعی به رسمیت شناخت . ( این به رسمیت شناختن الزاما" به معنای قبول داشتن اَن نیست . )

اینکه نوشته ای که رهبری حزب کمونیست ایران از حزب به عنوان سوپاپ اطمینان استفاده میکند . فکر نمیکنم اینطور باشد . رهبری حزب میداند که برداشتن این نام یعنی به عقب برگشتن،ابهام بوجود اَوردن،تضعیف خودوکومه له وزیرسئوال رفتن برنامه،اسناد، اَرمان ها ، اعتقادات حزب و خیلی مسائل دیگر . در نتیجه این عنوان برای رهبری حزب فقط یک سوپاپ اطمینان نمیتواند باشد . فراکسیون است که به این عوارض درصورت برداشتن نام حزب توجه نمیکند .

             http://shadochdt.wordpress.com/