خَسی در آن لحظه !

کلمه “خسی” مال جلال آل احمد است که برای این تیتر کِش رفتم . کلمه میقاتش را توی راه گم کردم و به جایش “آن لحظه” را نشاندم . امیدوارم روح جلال که در بهشت مشغول خوشگذرانی است ، از این کار من دلخور یا عصبانی نشود و سر پل صراط ما را به خاطر یک کلمه ناقابل راهی آتش جهنم نکند ! حتی در قرآن به این موضوع اشاره شده است !

لَوْکَانَعَرَضًاقَرِیبًاوَسَفَرًاقَاصِدًالاَّتَّبَعُوکَوَلَکِنبَعُدَتْعَلَیْهِمُالشُّقَّهُوَسَیَحْلِفُونَبِاللّهِلَوِاسْتَطَعْنَالَخَرَجْنَامَعَکُمْیُهْلِکُونَأَنفُسَ
هُمْوَاللّهُیَعْلَمُإِنَّهُمْلَکَاذِبُونَ….

یعنی ای کسانی که چراغها را خاموش میکنید تا از رفتن خودتان کسی مسئله دار نشود ، نگران پول برق نباشید . جان مادرتان بعضی وقتا چراغی بزنید تا شبکوری نگیریم….
سوره فرار . آیه چراغ خاموش.

دوستی حواله ام کرد که آنالیز شخصیت مسعود رجوی توسط ایرج مصداقی را بخوانم و نظرم را پرسید ؟ من هم مطابق روش جاری خواندم . حرفها جدید نیست . از دیر باز چنین آنالیزی و حتی بهترش ، توسط حکومت اسلامی ایران هم انجام میشود و “تحت عنوان افشاگری” مطرح است . من اساسا فرض را میگذارم که این شیرین بودن شیره و حرفهای تکراری با کمی شاخ و برگ بیشتر….غلط نیست ! اما از نظر من رویکرد این ” کُسوف ناقص ” یک نقطه آغاز سیاسی دارد که به خاطر رضایت خلق و خدا نیست ! کمی به عقب برگردیم .

دقیق نمیدانم که چند سال پیش بود ( شاید حدود ۴ سال پیش یا ۳ سال  ) من تازه جواب پناهندگی گرفته بودم و بعد از گرفتن پاسپورت ، سفری به سوئد داشتم برای دیداردوستانی قدیمی….آن دوستی که به دیدارش رفتم با آقای ایرج مصداقی هم رابطه داشت و من درخواست کردم تا مصداقی را از نزدیک ملاقاتی کنیم . این درخواست انجام شد . شبی را با هم بودیم و شام هم خوردیم . دراین ملاقات که با حضور دوستانی دیگر بود ، اساسا راجع به مسائل سیاسی بحث و صحبتی نشد ، به جز اینکه آیا گزارش عملیات جاری مهدی ابریشمچی ( شریف ) که توسط سایتهای حکومت اسلامی به تازگی درج شده بود….واقعی است یا نه ؟ و اگر واقعی باشد با چه مکانیزمی به دست عوامل حکومت اسلامی ایران افتاده است ؟ آقای مصداقی اصرار داشتند که گزارش درست یا اصل است و من هم مطمئن نبودم .

فردایش همه برگشتیم به جای خود . در جریان بیماری آقای مصداقی هم تماسهای تلفنی با ایشان داشتم برای پرسیدن حال عمومی ایشان…. زمان گذشت تا رسیدیم به گزارش ۱۳۹۲ . تلفن زدم و ضمن تحسین کارش در انتشار نامه ، سعی کردم تا از لابلای حرفهای ایشان یک دلیل منطقی به جز رضایت خدا در حکایت گرفتن موش توسط گربه….برای آن حس فضولی یا کنجکاوی خودم پیدا کنم . از تمام آن دیالوگ فقط یک جمله در ذهنم ماندگار شد ، آقای ایرج مصداقی فرمودند : نمیشود که از مریخ آلترناتیو آورد باید همینجا کاری کرد…

شاید همانجا اولین چراغ ذهنم روشن شد یا خسی در آن لحظه…. برداشتن خیزآلترناتیوسازی ! و یحتمل به همین دلیل هم آقای مصداقی بعدها وارد فراخوان دوم در پاریس نشد ، چون آن نظرکرده ها هم همین خیز را برداشته بودند و این در تضاد با کاراکتر و خیز مصداقی بود . تنها علت مخالفت من هم با آن فراخوان دوم ، نقطه پهن کردن سفره شان بود ( زندانیان لیبرتی ) والا بقیه اش برایم نه مهم بود و نه ربطی داشت ! اما برای ایرج مصداقی که تصمیم گرفته بود مبصر تمام اپوزسیون شود ، مهم بود ! ایشان با ورود و چرخشی ناگهانی ، منتظر سینه زنی بقیه اپوزسیون به دنبال خودش درزمین سیاست بود . اعم از آلترناتیو سازان و یا هر قدم دیگری !

شخصا هیچ اعتقاد و باوری به آن آلترناتیو همیشه برحق مجاهد خلق… با رئیس جمهورش و جمهوری اسلامی دموکراتیکش و انقلاب منگل ساز ایدئولوژیکش و باقی ساخت و سازهای قرن پیشش ندارم . ساخت و ساز آلترناتیو هم نه جرم است و نه اشکال دارد . ولی از خودتان پرسیده اید که چرا نمیشود و نشد ؟ قبل از آقای مصداقی ، اسماعیل نوری علا هم تلاشی کرد و با تعدادی عکسهای بزرگ روی سایت یک آلترناتیو سبز ساخت ولی از عکسهای بزرگ آبی گرم نشد ، و البته این هم قانونمند است که آن خیزهای بلند آلترناتیو سازی خیلی زود به لیله بازی کودکان محدود شود . این تجربیات را دست کم نگیرید . از دید من ، صحنه سیاسی ایران مختصات جدیدی دارد . از نظر شرایط تاریخی و اجتماعی ، ما اساسا در فاز اپوزسیون سازی نیستیم . رویکرد استراتژیک غرب با حکومت اسلامی ایران ، خاموش ماندن عنصر اجتماعی ، شرایط منطقه و جهان…

همین تنها آلترناتیو مجاهدین هم دراین شرایط جدید وحداقل بعد ازسقوط صدام در موزه تاریخ مشغول تناول خاک است . اگر آن ارتش کذایی حضرتش در باتلاق عراق روزی به کارآمد آنوقت برای بال سیاسی اش هم میدان مانوری باید باشد ! این ربط تکنیکی ۲ بال پدیده مورد اشاره مربوط به ساختار قدیمی آن است و نه وزن و کارائی سیاسی اش درامروز . این تنها آلترناتیو بازمانده مجاهدین ازقرن پیش محصول شرایطی است که تشکیل مثلا ارتش یا بازوی نظامی عملی بود ! تنها آلترناتیو برحق مجاهدین خلق ، محصول شرایط قرن پیش است که توسط آمریکا ، خرج استحاله آن نظر کرده غرب در خاورمیانه ( حکومت اسلامی ایران ) میشود . درصورت امضاء یا اعلام توافق جامع بین غرب و حکومت اسلامی ایران ، با هروزن و شکلی ، آلترناتیو سیخی چند !؟

قبلا نوشته بودم و باز هم تکرار میکنم ، نقطه آغاز و کارگردان چرخش مصداقی در زمین سیاست حکومت اسلامی ایران نیست و این تکرار طوطی وار مجاهدین برای ذهن هوادار هم قانع کننده نبوده و نیست . حکومت اسلامی ایران در شرایط فعلی و مجموعا تحت هر شرایطی به خاطر ساختار و بافت فکری اش ، از تشکیل هیچ جمعی استقبال نمیکند حتی در درون خودش ، چه رسد به بیرون ایران ! ولی ارباب بی مروت کارش بازی کردن است . هم از لیست تروریستی خارج میکند و هم قتل عام اشرف را چراغ سبز میدهد و یکی از کارهایش هم دادن قیچی و شانه به دست یک هپروتی است جهت اصلاح سر رهبر عقیدتی….! ارباب بی مروت البته که متوهم نبود و میدانست که این هپروتی اهل معجزه نیست ولی به این بازی کودکانه کردیت داد و کاری هم به توهم طرف مقابلش نداشت !

ساختن آلترناتیو که جای خود دارد ، آش رشته هم کسی بخواهد بسازد مقداری خلاقییت و الزامات و کار جدی میخواهد ! والا قاطی کردن شبدر تازه با یونجه خشک ، اگر همان آش رشته میشد که منوی روز همه چارپایان آش رشته میشد ! اینکه رجوی بد و دیکتاتور و ۳ دهه است فقط فرار میکند حتی بعد از آزادی از زندان قصد فرار از جانبازی داشت ولی نتوانست ، و هر نقصان دیگری….هیچکدام اتوماتیک کردیت سلامت سیاسی و خلاقیت به کسی نمیدهد ؛ ضمن اینکه جغرافیای استکهلم محل مناسبی برای جانبازی نیست !

افشاء گری از جنس حکومت اسلامی ربطی به جدیت ندارد . حرفهای تکراری با مشتی شاخ و برگ اضافه و پوشالی ، به الزامات آلترنانیو سازی ربطی ندارد . خلاقییت هم بی خیال ! آنالیز شخصیت مسعود رجوی را کسی میتواند درست انجام دهد و یا حرفش به دل مینشیند که خودش عاری از آن صفات منفی باشد و یا حداقل کمتر از آن….نه اینکه لبریز همان صفات باشد و در سیاست گیج ؛ به اندازه جام جهانی !!

اسماعیل هوشیار
۰۷٫۱۲٫۲۰۱۴
infogeneve14@gmail.com