خاموش نباشیم

بهروز سورن 

بیش از یکماه از اعتصاب غذای زندانیان مدنی کرد در زندانهای جمهوری اسلامی سپری میشود.این اعتصاب غذای جمعی که در نوع خود و در سالهای اخیر کم نظیر میباشد، هم اکنون روزهای سرنوشت سازی را طی میکند. روزهائی که میتواند بلحاظی فاجعه ای انسانی و جدید را به مردم ایران و خانواده های آنان تحمیل کند. کما اینکه بر طبق اطلاعات منتشر شده اخیر وضعیت جسمانی ۹ تن از اعتصاب کنندگان بشدت وخیم گزارش شده است.

 

مسئولین جمهوری اسلامی تا کنون  نه تنها  اعتنائی به درخواستهای زندانیان در بند نکرده اند، بلکه  از جوانب مختلف تلاش دارند تا آنان را در شرایط بس دشوارتری قرار دهند. انتقال زندانیان به سلول های انفرادی، ضرب و شتم و تهدید آنان، سانسور اخبار و گزارشات این واقعه و فشار بر خانواده های آنان از جمله ابزارهای سرکوب مضاعفی است که از سوی  رژیم و نهادهای اطلاعاتی اش  برای درهم شکستن این اعتصاب غذای جمعی بخدمت گرفته میشوند.

 

آنچه  امروز از اهمیت وافری برخوردار است ، انعکاس این اعتراضات و برانگیختن واکنش جهانی است.  وحوش حاکم بنا بر تجربه و سوابق خود  پتانسیل دست یازیدن به هرگونه جنایتی را در خود دارد و هم اکنون تعداد ی از فعالین سیاسی و مدنی در کردستان و سایر نقاط ایران در انتظار اعدام بسر میبرند و فعالین مدنی کرد مکرارا بازداشت میشوند و قتلهای مشکوک تداوم دارد.

 

با توجه به این داده ها و لحظات حساس  کنونی این اعتصاب غذا و شرایط جسمی مخاطره انگیز زندانیان  اعتصابی را میتوان دریافت و اقدامات گسترده  و افشا گرانه را در این راستا پی ریخت.  اقدامات همگانی بنابر تجربه  موثر خواهد بود  و میتواند بخشی از تعهد ما به حقوق ابتدائی این زندانیان و همچنین خواستها و مطالبات مدنی آنان که  ریشه در اعماق جامعه محروم کردستان دارد را نشان دهد.

 

بی شک تداوم  این اعتصاب  و با پارامترهای ثابت کنونی میتواند فاجعه ای انسانی را به مردم کشورمان تحمیل کند کمااینکه اخبار زندانیان منتقل شده به بهداری سیاهچالهای رژیم هر روزه  منتشر میشود.

 

میدانیم که جمهوری اسلامی در زمینه برخورد با زندانیان سیاسی و مدنی  و بنابر سوابق ناپاکش از نرم های بین المللی  کشورهای استبدادی هم پیروی نمیکند. اینکه امروز مسئولین نظام برای حل و فصل مشکلات آنان وارد مذاکره شود و احیانا حتی برخی از خواست های آنان را برسمیت بشناسد، امری غیر واقعی است. چرا که این مطالبات ریشه در اعماق دارد و نظم موجود همانطور که نشان داده است از توجه به ابتدائی ترین مطالبات منطبق با قوانین حقوق بشر نیز سرباز میزند. تحقق مطالبات زندانیان در واقع نیازمند خانه تکانی است که از ظرفیتهای پذیرشی رژیم بسیار فراتر است.

 

از سوی دیگر و بکرات  انتقاداتی نسبت به اپوزیسیون جمهوری اسلامی، سازمانها و تشکلهای موجود بدلیل برخورد انفعالی به این واقعه در زندانهای حکام مستبد  صورت گرفته است که بخشا بدرستی مطرح شده است.

 

حقیقت اینست که امروزه انتشار اعلامیه و اطلاعیه بر له یا علیه یک پدیده و از سوی سازمانها و تشکلها ، اقدامی است برای  رفع مسئولیت و گذشتن از کنار ماجراهای مهم که بخشا نشاندهنده ناتوانی این نهادها میباشد و این نکته  تازگی ندارد.

 

 نهادهای مدنی از ابتدای حضورشان مورد بی مهری اپوزیسیون قرار داشته اند مگرزمانی که بلحاظ مادی خود را به اثبات رساندند.  سازمانها و نهادهای سیاسی در خارج از کشور و بنابر تعلقاتشان به کیش سازمانی خود تنها زمانی به یک پدیده حساس بوده اند که آن پدیده خود را بعنوان حقیقتی موجود خارج از تمایلات  آن نهادها ، به عرصه حضور  رسانده اند.  از جمله این نهادها را میتوان کمپین یک میلیون امضا نام برد که صرفنظر از ابهامات و کاستی های خود که همواره  با آن همراه بوده است اما به اپوزیسیون رژیم موجودیت خود را تحمیل کرد.

 

اما آنچه امروز و در ارتباط با زندانیان اعتصابی اهمیت ویژه ای دارد، نه تنها انتشار اعلامیه و اطلاعیه حمایتی که اقدام موثر است. اقدام برای برانگیختن واکنش بین المللی و حساس تر کردن نهادهای حقوق بشری و اجتماعات دمکراتیک در خارج از کشور است.

 

بازدید این نهادها از زندانها و گفتگو با زندانیان اعتصابی از جمله درخواستهای بسیار مهم این زندانیان است که میتواند دستمایه  اپوزیسیون قرار گیرد و کنشی موثر از جانب آنان را برانگیزد. اقدامات افشاگرانه موازی در کشورهای مختلف  و حساس کردن افکار عمومی مردم  این جوامع  و انتشار اخبار  و گزارشات  از این اقدام جمعی زندانیان  برای مبارزه با سانسور رژیم و…. از جمله  فعالیتهائی است که میتواند از سوی اپوزیسیون و در دفاع از حقوق زندانیان و منزلت انسانی آنان انجام پذیرد.

خاموش نباشیم

۲۹٫۹٫۲۰۰۸