بزهکاری کودکان- چگونه با مشکل ناسازگاری و بزهکاری کودکان مبارزه کنیم؟

شهلا رضایی

 
بزهکاریها:
بزه عبارتست از اقدام به عملی که بر خلاف موازین ، مقررات ، قوانین و معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه باشد. دوره نوجوانی به خاطر تحولات بلوغ و ارزش ها و بحران هویت ، مرحله ای است که در آن بزه بیشتر اتفاق می افتد. گزارش اداره بهداشت مدارس از دانش آموزانی که اختلالات عاطفی و روانی داشتند حاکی از آن است که بزهکاری ها رقم بیشتری را به خود اختصاص داده است .

اگر بی قراری را نیز نوعی علامت بزهکاری محسوب کنیم ، بیش از ۳/۲ دانش آموزان مراجعه کننده ، بزهکاری هایی از قبیل ولگردی ، پرخاشگری ، فرار از مدرسه ، دزدی و بی قراری داشته اند. تحقیق در مورد ۹۶ نوجوان بزهکار در کانون اصلاح و تربیت تهران ، بیشترین مورد را بین سنین ۱۵-۱۷ سالگی نشان می دهندو توزیع سنی ۲۲۵ بزهکار جوان در کانون اصلاح و تربیت مشهد به این صورت بوده است.

۱۹

۱۳-۱۵                                ۹۵

۱۵-۱۶                              ۱۱۱

حداقل سن بزهکاری در اصفهان ۱۲ سال گزارش شده است.و در کانونهای اصلاح و تربیت تهران و مشهد حداقل سن ۱۰ سال بوده است.

 

بقیه افراد بزه خرید و فروش مواد مخدر ، قتل ، مشروب خواری ریا، اعتیاد ، زنا و ولگردی را ذکر کرده اند.

از نظر اجتماعی بزهکاری را به سه دسته تقسیم کرده اند:

۱-بزهکاری بر علیه اشخاص عادی جامعه مانند ضرب و جرح ، تجاوز به عنف ، کشتن عمد یاغیر عمد

۱-۲- بزهکاری بر علیه دارایی و مالکیت دیگران مانند دزدی ، جعل اسناد

۱-۳- بزهکاری بر علیه نظم عمومی مانند فحشا و خرید و فروش مواد مخدر

بزهکاری را نمی توان منحصر به طبقه خاصی دانست . شاید عده ای راه فرار از قانون را بدانند و یا با حیله از چنگ قانون فرار کنند و طبعا جزء آمار محسوب نگردند . آنچه مسلم است بزهکاری د ر تمام طبقات وجود دارد ولی میزان آن در طبقات پایین اجتماع بیشتر است.

بررسی فراوانی که از کانون های اصلاح وتربیت شده است نشان می دهد در ماههای تیر و مرداد و خرداد بر میزان بزهکاری افزوده شده است.

و این فراوانی را می توان در نتیجه فراغت بیشتر نو جوانان و امکان بیشتر تحرک آنان در این ماهها دانست.

وقتی علت ژنتیک در توجیه بزهکاری ها ناکافی به نظر آید . می توان علت بزهکاری ها را یادگیری دانست . بلر و جونز با صراحت گفته اند که بزهکاری یک رفتار آموخته شده است.

فرد بزهکار از مهر و محبت محروم بوده و جای امنی در این جهان ندارد و در اجتماع نیز دارای مقام و ارزش نیست و هیچ نوع احساس ارزش نمی کند

کودکی که در مدرسه چندان موفقیت ندارد و در تردید به سر می برد و در خارج از مدرسه هم برای او امکان تفریح و سرگرمی  کردن وجود ندارد در خانه هم کاری از او ساخته نیست بنابر این تنها یک راه برای او باز می ماند و آن رو آوردن به ولگردی و شرکت در فعالیت های گروهی نامطلوب و احتمالا دست زدن به جنایت است. این نوع رفتار بزهکارانه به جوان ، نوعی احساس ارزش و اهمیت می دهد و او را برای گروهش قابل قبول تر می سازد.

اولین محیطی که زمینه بزهکاری را در فرد بوجود می آورد خانواده است.

جدول زیر وضعیت خانوادگی نوجوانان بزهکار در کانون اصلاح و تربیت تهران را نشان می دهد.

به هیچوجه کودک بزهکار وجود ندارد ، بلکه هدایت شده به بزهکاری وجود دارد.

کودکان امروزی در شرایطی پا به عرصه وجود می گذارند که در هر دقیقه ی آن ۴ جنایت جدی اتفاق می افتد . آمار نشان داده شده در این راستا نشان می دهد که وضع کنونی جوامع انسانی بسیار ناهمگون بوده است و اگر بر تعداد و ارقام جنایات رخ داده ؛آمار جنایات مخفی و یا جرم های پنهانی را نیز بیفزاییم ، انگاه مشخص می شود که دور نمای زندگی بشری در شرایط فعلی بسی ناامید کننده تر از آن است که تصورش را بکنیم.

اگر متوجه شویم که در شرایط فعلی کود کانمان تا چه اندازه ای تحت تاثیر شرایط ناهمگون در مجادلات تمایز بین خوب و بد و ارزش و ضد ارزش و… می باشند،آن زمان در می یابیم که با کمی غفلت و سهل انگاری و با لحظه ای درنگ و ساده اندیشی ، نا خواسته فرزندا نمان را به عوامل ضد اجتماعی بدل خواهیم کرد و آن ها را در مسیر انحرافی ناسازگاری اجتماعی و بزهکاری مشاهده خواهیم نمود.

یکی از دانشمندان امر تربیت کودک به نام ایوی.بننت ادعا دارد که "در میان انسانها کسی نیست که مرتکب گناه و یا خطا نشده باشد و کسانی که به دفعات مرتکب خطا می شوند ، به یقین خطاهای تکراری را ناچیز و غیر مهم می شمارند "

کودک به هیچوجه در کودکی جرم را نشناخته و کاری را که لقب جرم و بزهکاری بر آن تصور است، درک نمی کند . اما با توجه به علایق و روحیاتش دست به کارهایی می زند که در نظرش منطقی و یا کم اهمیت بوده ولی همان حالات و رفتار به نوعی مقدمه ی بزهکاری و اعمال ضد اجتماعی تلقی می شود. اگر چنین اعمالی از سوی والدین و یا سرپرستان کودک نادیده انگاشته شود ، به تدریج تبدیل به معضل اجتماعی خواهد شد و رفتار فرد قالب بزرگی گرفته و با قدرت هرچه تمام تر جامعه را تکان خواهد داد.

جوان امروزی چیزی را می داند که ما در سن جوانی از آن غافل بودیم و یا نمی دانستیم . او به چیزی نیاز دارد که ایجاب زمان بوده ولی ما از درک آن عاجز می باشیم. جوان امروزی از 

مطالبی بحث می کند که ما پیرامون آن یا اصلا فکر نکرده ایم یا این که نیازی به اندیشیدن ندیده ایم. لذا باید تفاوت میان خود و فرزندمان را درک کنیم تا بتوانیم با شناخت تفاوت ها فاصله خودمان را تقلیل دهیم.

جامعه شناسان علل متعددی را برای بزهکاری ذکر کرده اند همانگونه که اتو کلاین برگ گفته است : امروزه این اعتقاد رواج دارد که هیچ علتی به تنهایی برای رفتار پیچیده و مت
نوعی مانند بزه عموما و بزه جوانان خصوصا کافی نیست. یا اینکه ریشه درد در جامعه هاست و اوضاع و شرایط نامساعد اجتماعی و ضعف کنترل و آموزشهای نادرست به ارتکاب جرم کمک می کند و وسائل ارتباط جمعی در شکل گیری آن دخالت می نماید ولی نمی توان این عوامل را به تنهایی علت بزه دانست شاید مجموعه ای از علت ها نوجوان را به بزه بکشاند و رفتار ضد اجتماعی از خود بروز دهد.

۱-عامل اقتصادی: با اینکه فقر گاهی عامل بزهکاری است ولی نمی توان آن را تنها عامل آن دانست و عوامل اجتماعی دیگر نیز در پیدایش بزهکاری ها دخالت داشته است بیشتر این افراد خانه به دوش ، هرگزعضوی از اجتماع نبوده و احساس شرکت در هیچ جماعتی را نداشته اند.

بیش از نصف آنان حداکثر عمر خود را به صورت فصلی کار کرده اند بعضی از آنان به علت بحران های اقتصادی مرتب تغییر شغل داده اند و تعدادی معدودی از آنان ، روابط صمیمانه و نزدیکی با خانواده های خود داشته اند . یک سوم از آنان تن به ازدواج می دهند و تقریبا همه آنان بر اثر فقر از همسران خود جدا می شوند و دوستان کمی می یابند.

۲-عامل پس افتادگی فرهنگی و پیشرفت تکنولوژی : در جوامع در حال رشد وقتی یک زمینه صنعتی ایجاد می شود متناسب با آن زمینه ، تغییراتی در روابط خانوادگی و اجتماعی باید ایجاد شود اگر چنین تغییراتی صورت نپذیرد روابط خانوادگی را مختل می کند و طبعا باعث ناهنجاری هایی در فرزندان و احیانا بزهکاری ها می شود.

۳-شهر نشینی: در شهرها روابط صمیمانه بین افراد کاهش می یابد و بیشتر افراد به سوی فرد گرایی حرکت می کنند . رشد سریع شهرها باعث دگرگونی های عمده ای در نقش های اجتماعی افراد می شود و گاهی باعث تضاد منافع و تصادم افراد می گردد شهرها به جوامعی مصرفی تبدیل می شود و نقش افراد در تولید به حداقل می رسد در چنین شرایطی نو جوان از یک محیط امن و روابط صادقانه بر خوردار نیست و آنان را به دام بزهکاری و انجام کارهای خلاف می اندازد.

۴-تراکم و افزایش جمعیت : محلات شلوغ به محلاتی پر جمعیت اطلاق می شود که با سیستم خانه سازی غیر بهداشتی و ناقص شکل گرفته و از وسایل آسایش و رفاه کافی بر خوردار نیست. این محلات که در بدترین وضعیت اجتماعی و اقتصادی قرار دارد محل و ماوای بسیاری از مشکلات اجتماعی است. بررسی وضعیت بزهکاران در کانون اصلاح و تربیت تهران نشان می دهد که اکثر قریب به اتفاق آنان از مناطق شلوغ و پر جمعیت شهر بوده اند در این محلات تصادم و برخوردهای خشونت آمیز بیشتر بوده کنترل کمتر صورت می گرفته و زمینه تجاوز به حقوق دیگران فراهم تر بوده است.

۵-حوادث غیر منتظره از قبیل جنگ ، زلزله و…حوادث پیش بینی نشده اجتماعی و شرایط نامناسب اجتماعی و اقتصادی می شود و بر میزان بزهکاری می افزاید.. در زمان جنگ یا حوادث دیگر از یک طرف دوام و بقای خانواده دچار تزلزل می شود و از طرفی بحران اقتصادی بوجود می آید و فقر و فاقه عمومی رو به افزایش می گذارد . و این دو عامل باعث سوق نوجوانان به ارتکاب جرم می شود.

۶-وسایل ارتباط جمعی: وسایل ارتباط جمعی و حتی مطبوعات اثر عمیقی در شخصیت و طرز فکر فکر نوجوانان دارند. اگر فیلمهای سینمایی صحنه های غارت ، راهزنی ، تجاوز و انواع انحرافات را به نمایش بگذارند و فیلم بدون یک ارزیابی تمام می شود اثر نامطلوبی بر ذهن نوجوانان خواهد گذاشت. مطبوعات نیز ممکن است اثر مخربی داشته باشند .

برخی از کتاب ها و مقالات و نوشته های روزنامه خود محرک جرم و بزه در نوجوانان است. گزارش برخی از جرائم و نحوه آن در روزنامه ها و نمایش آن در تلویزیون نه تنها نتیجه هی نمی دهد بلکه برای آن که دنبال ماجرایی می گردد و روحی طغیانگر و آشفته دارد وسیله ای برای فراگرفتن و انجام دادن بزه می شود.

۷-ضعف جریان های مناسب اجتماعی برای گسترش اخلاق انسانی: معمولا بزهکاری به خاطر غیر اخلاقی یا ضد اخلاقی بودن مورد انتقاد قرار می گیرد ولی این امر مورد بررسی قرار نمی گیرد که این رفتار غیر اخلاقی یا ضد اخلاقی از کجا آمده است.رفتار غیر اخلاقی را والدین یا مدرسه یا محیط به فرد بزهکار فرا داده است.

جامعه ای که در آن مبانی اخلاقی بر پایه اصول جهانشمولِ انسانی استوار نیست و همکاری جمعی برای حفظ چنین اصولی وجود ندارد آماده است هرگونه جریان غیر فکری غالب را بپذیرد .برای این دسته بزهکاری رفتاری مطلوب تر است زیرا باعث از هم پاشیده شدن بنیادهای اجتماعی و هتک حرمت فردی و جمعی می شود.

دسته دوم که نادانسته مبانی اخلاقی را متزلزل ساخته اند کسانی هستند که لفظا و در گفتار آدم های خوبی می نمایند و مدعی رفتار اخلاقی هستند ولی در عمل خلاف آن را دنبال می کنند و اصطلاحا عالم بی عمل هستند. وقتی نوجوان تعارض در رفتار وگفتار مدعیان می بیند الگوی مناسبی برای رفتار اخلاقی نمی تواند برگزیند و نمی داند که چه رفتاری درست و چه رفتاری نادرست است.

بخش دوم: نحوه پیشگیری و برخورد با بزهکاریها

در نشربه بعدی

 
بر گرفته از شماره ۶ نشریه کانون کودکان و زنان تهران