حزب دمکرات کردستان برای مذاکره با جمهوری اسلامی اعلام آمادگی کرد

مصاحبه ایسکرا با محمد آسنگران
بخش دوم
خالد عزیزی رهبر حزب دمکرات در یک مصاحبه با هفته نامه “روداوو” به زبان کردی سیاستها و مواضعی را مطرح کرده است میتوان گفت متفاوت با برخی از سیاستهای تا کنونی حزب دمکرات است. به بررسی این مصاحبه با محمد آسنگران میپردازیم.
در شماره قبلی ایسکرا بخش اول این مصاحبه چاپ شد اکنون بخش دوم سوالات ایسکرا و پاسخهای 
محمد آسنگران را میخوانید:
 
ایسکرا: خالد عزیزی میگوید مردم کرد حکومتهای مرکزی را به قدرت ننشانده اند که اکنون بخواهند آنها را سرنگون کنند!؟  آیا این چرخشی در سیاست ناسیونالیسم کرد است؟
 
محمد آسنگران: ببینید احزاب و جریانات ناسیونالیست کرد با همه تنوع حزبی شان یک سیاست جا افتاده  مشترک دارند، آن‌هم نان  به نرخ روز خوردن است. این‌ها هم جریانات سرنگونی طلب هستند هم جریاناتی هستند که به اقتضای زمان سیاستشان را تغییر میدهند و همراه و هم جهت دولتهای دیکتاتور وسرکوبگر میشوند. تاریخ این جریانات پر است از فرصت طلبی و کله ملق زدن در سیاست و اتخاذ تاکتیک. دلیلش هم تنها نادانی آن‌ها نیست، بلکه ماهیت این جریانات این چنین است. ضرب‌المثلی که میگوید ” نیش عقرب نه از ره کینه است اقتضای طبیعتش این است”، مصداق حال این جریانات است. اگر به تاریخ جنگ و آشتی ملا مصطفی بارزانی و جلال طالبانی با صدام حسین نگاه کنید و یا به سیاستهای متناقض قاسملو و قاضی محمد در مورد مناسباتشان با رژیم سلطنتی و جمهوری اسلامی نظری بیافکنید و یا هم اکنون سیاستهای جنگ و آشتی پ.ک.ک. با ترکیه را نگاه کنید، همین تصویر را میگیرید که اکنون حزب دمکرات از خود میدهد.
 
بنابر این چنین استدلالی که خالد عزیز مطرح میکند و مدعی است که مردم کردستان دیروزاین رژیمها را سر کار نیاورده اند که امروز شعار سرنگونی آن‌ها را بدهند و آن‌ها را ساقط کنند، اساساً یک فرهنگ روستایی و عقب‌مانده را بیان میکند تا یک سیاست فکر شده حتی بورژوایی، زیرا در دنیای واقعی و در تاریخ بشر همه جریانات و مردمی که سرنگونی طلب بوده و هستند اساساً جریانات و اقشار و طبقاتی هستند که خود آن‌ها حکومتها را سرکار نیاورده اند. این استدلال رهبر حزب دمکرات ممکن است برای یک کدخدا و یا ملای روستا قانع کننده باشد اما برای مردمی که از زندگی تحت حاکمیت دیکتاتورها ناراضی و معترض هستند این نوع استدلال به جوک شبیه است تا سیاست.
 
ایسکرا: ایشان از تعادل قوا حرف میزند ولی تعادل قوای مردم با حکومت را نمی بیند و اصلا فاکتور مبارزات مردم درایران را نمی بیند آیا این از فرط ناسیونالیست بودن است و یا تحلیل غلط از اوضاع؟
 
محمد آسنگران: به بنظر میرسد این نوع استدلال بیشتر از سرگردانی و حاشیه‌ای بودن این جریان سرچشمه گرفته است نه از تحلیل غلط و یا حتی از فرط ناسیونالیست بودن، اما از این مهمتر چنین سیاست و تحلیلی برای سیگنال فرستادن به اصلاح طلبان حکومتی بیان می‌شود که مرتب اعتراضات رادیکال و سرنگونی طلبانه مردم را با خشونت طلبی معنی میکنند و مدعی هستند که در شرایط فعلی باید رفرم در جمهوری اسلامی را دنبال کنند و نه سرنگونی آنرا، خالد عزیزی هم دارد میگوید همراه و هماهنگ با جریانات اصلاح طلب حکومتی به دنبال جمهوری اسلامی اصلاح شده است.
 
ایسکرا : تا چه حد این سیاست تحت تاثیر سیاستها و فعالیتهای پ.ک.ک در ترکیه است؟ تا چه حد به اوضاع در ایران برمیگردد؟
 
محمد آسنگران: فکر نکنم این سیاستها تحت تأثیر موقعیت پ.ک.ک. اتخاذ شده باشد زیرا خود پ.ک.ک در موقعیت سرگردانی بسر میبرد و دستاوردی نداشته است که حزب دمکرات بخواهد از آن متأثر
باشد. اما اوضاع سیاسی ایران در جهتی پیش می‌رود که همه جریانات بورژوایی را به تکاپو انداخته است. به نظر میرسد که همه جریانات اسلامی و ناسیونالیستی به نوعی به دست و پا افتاده اند که در مقابل رادیکالیسم سیاسی جنبش توده‌ای در ایران بایستند و آنرا مهار کنند. این کاری است که حزب دمکرات کردستان هم در دستور خود گذاشته است. اما سرگردانی و بی افقی این جریانات قومی در ایران یک دلیل دیگری هم دارد و آن اینکه در چند سال گذشته هر سیاستی را اتخاذ کرده اند با شکست  مواجه شده اند. فلسفه وجودیشان هم با زندگی و خواست اکثریت مردم تحت ستم در تناقض است. بنابر این اکنون که مردم عزم جزم کرده اند که از شر جمهوری اسلامی خلاص شوند و دورنمای رشد جریانات چپ و کمونیست بیش از همیشه عیان شده است همه جریانات راست را نگران کرده است و سیاست آن‌ها متأثر از این موقعیت پیش آمده است.
 
ایسکرا: در این مصاحبه عزیزی گفته است اگر لازم باشد حاضر است اسم حزبش را هم عوض کند ، یعنی همان کاری که پ.ک.ک در ترکیه انجام داده است. آیا این سیاست میتواند این جریانات را از بن بست نجات دهد؟
 
محمد آسنگران: ظاهراً این رهبر تازه به دوران رسیده حزب دمکرات برای رسیدن به توافق با جمهوری اسلامی و حفظ کلیت یا اصلاح شده آن حاضر به قبول هر خفت و خواری هست. اما تجربه تا کنونی و منطق سیاست در ایران اینرا بارها ثابت کرده است که اینها باز هم سرشان به سنگ میخورد و ضعیفتر و حاشیه‌ای تر خواهند شد. در ضمن کاری که پ.ک.ک در ترکیه انجام داد عاقبت چندان خوبی نداشت که اکنون حزب دمکرات بخواهد آنرا پی بگیرد.
 
ایسکرا: در این مصاحبه در مورد رابطه با امریکا و نشست بامقاماتی از امریکا صحبت شده و عزیزی میگوید آنها کمتر به قومیت و فدرالیسم و … توجه دارند و از حق شهروندی حرف میزنند و…. آیا سیاست امریکا عوض شده است؟
 
محمد آسنگران: به قول خود عزیزی آمریکا به دنبال منافع خودش است. قبلاً و در دوران بوش این‌ها با سر به طرف سیاستهای بوش در منطقه رفتند، شکست سیاست بوش هم در آمریکا و هم در منطقه سر‌خوردگی عمیقی برای همه این جریانات به دنبال داشت. اکنون که اوباما به نوع دیگری سیاست منطقه ای و جهانی آمریکا را پیش میبرد، این‌ها امیدی به بحران سازی در مرزها ندارند اما برایشان افتخار است که با یک مقام دست چندم آمریکایی نشست و برخواست داشته باشند. آنچه در این مصاحبه و در کل سیاستهای جریانات ناسیونالیستی مشاهده نمیشود این است که مردم چه میخواهند و مطالبات مردم چیست. بنابر این مردم راه خود را می‌روند و این جریانات هم راه دیگری که در تعارض و تقابل با هم هستند.اتفاقا اکنون موقعیتی پیش آمده است که جریانات چپ و کمونیست ضمن تاکید بر حقانیت سیاست خود برای رهایی جامعه از تبعیض و نابرابری، مردم را از ماهیت این جریانات بورژوایی و ارتجاعی بیش از پیش آگاه کنند  و بیربطی این جریانات به منافع مردم را نشان بدهند. در همین مورد که شما گفتید خالد عزیزی انتظار دارد که آمریکا فدرالیسم را به آنها هدیه بدهد. او هنوز متوجه نیست که موقعیت آمریکا از خیلی وقت پیش متحول شده و دیگر آن نیرویی نیست که بتواند در جهان سیاستش را به رقبایش دیکته کند. و در پرتو آن جریاناتی از نوع حزب دمکرات را با قول و قرارهای خود خوشنود کند.
 
    ایسکرا: خالد عزیزی اخیراً به دلیل این سیاستهایی  که بیان کرده است مورد اعتراض تعدادی قرار گرفته و افرادی از حزبش هم در نقد او اعتراض خود را بیان کرده اند، او ناچار شده است مواضع کتبی و اعلام شده خود را توجیه کند. آیا این عقب نشینی او باید به حساب آید یا کم دقتی در بیان سیاستهای حزب دمکرات کردستان؟
 
محمد آسنگران: خالد عزیزی در مصاحبه دوم با تلویزیون خودشان تلاش کرده است اعتراضات به سیاستهایش را غیر مستقیم جواب بدهد اما چون نمیتواند مستقیم به آن‌ها بپردازد و استدلالی برای جواب ندارد به توجیه گفته‌های خود پرداخته است مثلاً گفته است شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را از سیاست خود حذف نکرده اند بلکه آنرا راکد گذاشته اند. این عذر از گناه بدتر است. به قول یکی از اعضای حزبشان یک شعار را یا قبول دارند و تبلیغ میکنند و بر آن مبنا سیاست گذاری میکنند یا اینکه آنرا حذف و سیاست دیگری را اتخاذ میکنند. راکد گذاشتن یک شعار صیغه‌ای من در آوردی خالد عزیزی است که برای توجیه سیاستی غیر قابل دفاع خود بیان کرده است. او در مورد جواب تحقیر آمیز جمهوری اسلامی گفته است که جواب سرکنسولگری جمهوری اسلامی در اربیل عراق نشان میدهد که آن‌ها هنوز مسأله کرد را جدی نمیگیرند و جوابی برای آن ندارند. انگار از جمهوری اسلامی باید انتظار دیگری داشت. که البته عزیزی با انتظار دیگری سیاست سازش با جمهوری اسلامی را طرح کرده بود اما با جوابی تحقیر‌آمیز موجه شد.
در پایان باید عرض کنم که مردم کردستان در همین مقاطع دشمنان و دوستان خود را بهتر میشناسند. هنگامیکه جمهوری اسلامی مورد تعرض مردم قرار گرفته و به سراشیب سقوط افتاده است جریانی غیر مسئول و مرتجع مثل حزب دمکرات به فکر سازش با قاتلین مردم افتاده است. و نه تنها این میگوید شعار سرنگونی این رژیم جانی که قاتل بیش از صد هزار نفر از مردم ایران و هزاران نفراز مردم کردستان است را حذف کرده و نمیخواهند این رژیم را سرنگون کنند و از مردم هم میخواهند که جمهوری اسلامی را سرنگون نکنند. این تقابل آشکاری با منافع مردم و مهر تاییدی بر جنایات این رژیم در تمام طول عمرش است.
 
همه این سیاستها به منظور شکست انقلاب مردم و جلوگیری از سرنگونی جمهوری اسلامی است. اینها را باید افشا و طرد کرد.