گرایشات متفاوت و متضاد در جنبش لغو مجازات اعدام و جایگاه درک انسانگرا و مدرن

مقدمه:

جنبشهای اجتماعی در جامعه طبقاتی همواره دارای گرایشات مختلف هستند که انعکاس طبقاتی است که در اون جنبشها شرکت می کنند. افقهای مختلف طبقات و دیدگاههای مختلف که بازتاب سطوح مختلف فرهنگی و اجتماعی است تاثیر خود را در جنبشها و شعارهایشان می گذارند. اینست که وقتی جنبشی سر خواست مطالباتی شکل می گیرد، با گسترده شدنش صحنه نبرد گرایشات مختلف می شود.باید این تفاوتها و تضادها را دید و درون یک ظرف فراسازمانی و سیاسی به روشن کردن اختلافات و جمع آوری کانسنسوس و اجماع اجتماعی حول بهترین افکار همت گماشت.

زمانی بود که تنها گرایشات معدودی در جامعه ایران بحث مخالفت با مجازات اعدام را مطرح می کردند.الان دیگر آنزمان نیست.راست و چپ سیاسی اپوزسیون بتدریج مخالفت با مجازات اعدام را با درجات مختلفی از پیگیری ، دارند تبدیل می کنند به بخشی از پلاتفرم مبارزاتی خود. الان مسئله دیگری در این موضوع دارد خود را نشان می دهد . الان گرایشات مختلف در موضوع متد مبارزاتی در مقابل مجازات اعدام، نحوه جمع کردن جامعه ، خودش به موضوع جدیدی تبدیل شده که جا دارد روشنفکری چپ و کمونیزم  و گرایش رادیکال به سراغش برود ، آنرا بکاود و جلوی جامعه قرار دهد.

در بحثهای قبلیم از گرایشات مختلف درون جنبش طبقه کارگر و لزوم برسمیت شناختن آن و ورود به مناظره های اجتماعی بین گرایشات راست و چپ صحبت به میان آوردم(۱و۲). بجای تکفیر و انکار وجود گرایشات مختلف باید مرتب به فرموله کردن اختلافات پرداخت ، آنرا توضیح داد و گرایش رادیکال و انسانگرا و مدرن را تقویت کرد و جامعه را به منطقی تر بودن و عملی تر بودن آن فراخواند.

در این مقاله کوتاه نگاهی می اندازم به مسئله گرایشات مختلف جنبش مخالفت با اعدام ، عطف به حرکت اخیر مبارزه با اعدام ریحانه . مشاهده من بر اساس ملاحظه اطلاعیه ها و فراخوانهای گرایشات مختلف همینطور بحثهای وسیع درون فیسبوک است که امروزه تبدیل به فروم فعالین اجاتماعی و فرهنگی است و آئینه تمام نمای گرایشات مختلف:

(۱)گرایشات مختلف در موضوع مخالفت با اعدام ریحانه جباری:

همه ما می دانیم که رژیم های دیکتاتوری روی اعدام و سرکوب استوار شده اند.رژیم اسلامی ایران رژیم اعدام است.حکومت روحانی از زمان روی کار آمدنش روزانه اعدام کرده. طیف اعدامیها از فعالین سیاسی تا مجرمان غیر سیاسی گسترده بوده اند. حکومت روحانی در اعدام از حکومت احمدی نژاد هم پیشی گرفته. اینهم فرض است که شاید نزدیک به یک دهه است که جنبش اجتماعی مبارزه با اعدام دیگر جنبش “تبعیدیان خارج کشوری” نیست.بلکه روی زمین اجتماعی و فرهنگی ایران ، با رشد جنبش اجتماعی ضد رژیم و خصوصا بعد از سال ۸۸ به یک واقعیت اجتماعی تبدیل شده.

حرکات اعتراضی ضد اعدام همه جا دیده نمی شود.موارد خاص، موضوعات خاص و شهرهای خاص این جنبشها را بیشتر جلو کشیده اند. جامعه هنوز نسبت به اصل اعدام حساسیت ندارد بلکه مواردی معین مثل ریحانه جباری پیش آمده که بنا به دلایل مختلفی جامعه را توانسته بیشتر تکان دهد.مثلا در زمان حرکات اعتراضی ضد اعدام ریحانه در شهرهای دیگر تعداد زیادی اعدام شدند و حتی نامشان یا عکسشان را جنبش مخالفت با اعدام ریحانه بلند نکرد! راستی چرا؟ این سوال مهمی است که باید پاسخ بگیرد.

اما در برخورد به اعدام ریحانه گرایشات مختلفی حاضر بودند:

اول: بخشی از اعتراضات روی این بود که “ریحانه بیگناه است” شکنجه اش کردند و توطئه ای بوده! عاملان واقعی اون قتل خود سازمان اطلاعات بوده.این گرایش طبعا بطور فیر مستقیم تبدیل شده بود به وکیل ریحانه! یعنی از طریق تبرئه ریحانه می خواست مجازات او را لغو کند!

دوم: بخشی فریاد زدند که ریحانه “یک شیر زن ایرانیست”! و بنابر این باید حمایت شود!این گرایش رسما ناسیونالیست است و ایرانی بودن ریحانه را معیار  جلوگیری از اعدامش می داند! و “زن بودنش” را!

سوم: گرایش دیگر که از سوی ملی مذهبیون و رفرمیستها در ایران دنبال می شد، گرایش “بخشش” اولیاء دم بود! تعدادی از “شخصیتهای هنری و اجتماعی” جمع شدند و از “اولیاء دم” خواستند جان ریحانه را ببخشند! منطق اینها هم این بود که در مواردی دیگر هم این طریق کارساز بوده!

چهارم: خود رژیم اسلامی و دستگاه تبلیغاتیش هم با دقت وارد صحنه شد و با روانشناسی دقیقی سعی کرد که خودش را دلسوز نشان دهد و به جمع هواداران “طلب بخشش و عفو اولیاء دم پیوست”! (۳). رژیم اعلام کرد که مخالفان اعدام ریحانه تمرکز کنند روی طلب عفو از اولیاء دم و از “هیاهوهای تبلیغاتی” فاصله بگیرند چرا که اولیاء دم ناراحت می شوند و لج می کنند و بدتر طلب انتقام می کنند!

(۲)چرا جنبش مبارزه با اعدام هیچکدام از گرایشات بالا نیست؟

قابل درک است که جنبشها از اولشان رادیکال نیستند از اولشان “حرف آخر” را نمی زنند.از پله های “امکان” شروع می کنند و بالا می روند.این قابل فهم است که مبارزان ضد اعدام باید امکانات جامعه و توان جامعه را در نظر بگیرند. اما از فعالین مبارز ضد اعدام باید بیشتر انتظار داشت.منطق و علم و درک مدرن را باید نمایندگی کرد و افق را نشان فعالین داد.از این جهت من فکر می کنم جنبش کنونی مبارزه با اعدام دچار توهمات  زیاد است.

جنبش ضد اعدام ، ربطی به وکالت از یک متهم ندارد.”شخصی کردن” آن باعث انزوای آن و توهم در جامعه می شود.جنبش مخالفت با اعدام “طلب عفو از اولیاء دم” نیست. این جنبش، اصل اعدام را هدف قرار می دهد.ریحانه اگر هزار آدم را کشته بود نباید اعدام می شد! “اولیاء دم” حق تعیین شرنوشت برای قاتل ندارند. اصل ارتباط دادن “اولیاء دم با قاتل” ضد انسانی است.درک بربریت است.

جنبش ضد اعدام یک چهره یا پرونده را برجسته نمی کند.اعدام در اورمیه همانقدر نادرست است که در جای دیگر! اعدام سرزمین، پرونده مشخص، دخالت اطلاعات یا عدم دخالت آن و …بی ربط است به هدف گیری جنبش ضد اعدام. اعدام نباید باشد.مجازاتی ضد انسانی است. آموزش جامعه از طریق اثبات بی گناهی ریحانه ، جنبش ضد اعدام نیست! جنبش تعدادی حامی ریحانه است برای اثبات بی گناهیش! چه ریحانه قاتل باشد چه نباشد، مجازات اعدام او نادرست است همانطور که اعدام صدها اعدام شده هر روزه ایران در تمامی ایران و دنیا!

(۳)گرایش انسانگرا و رادیکال در جنبش ضد مجازات اعدام و راهکارهایش:

از دید من جنبش ضد مجازات اعدام بخاطر وجود گرایشات راست و رفرمیست بخاطر ارسال پیامهای نادرست به جامعه نتوانسته اجتماعی شود.هنوز با سراسری شدن فاصله دارد.هنوز به اندازه کافی رادیکال و هوشیار نیست.شعارهایش متناقض و معوج است.آدمی که از دور نگاه می کند هنوز متوجه نمی شود یک عده حامی ریحانه هستند یا مخالف اعدام بطور کلی! یک عده دنبال نجات دادن جان یک فرد “بی گناه هستند” یا به فرض قاتل بودنش دارند اصل اعدام را نفی می کنند؟!

وقتی عده ای بدنبال “بی گناه بودن ریحانه “بروند طبعا عده ای هم دنبال این هستند که خیر ! او گناهکار است قاتل است! صف بندی نادرستی رشد می کند که کرده! رژیم هم همین را می خواهد! رژیم دعوا را می خواهد بکشاند به همین موضوعات حاشیه ای بی ربط!

با رشد جنبش ضد اعدام گرایشات مختلف بیشتر در مقابل هم قرار می گیرند و تمایزاتشان بیشتر روشن می شود.زوشنفکری کمونیستی و چپ اینجا باید بایستد و نقد کند و فضا سازی کند که این گرایشات هم مشخص شوند و هم یکی یکی نقد شوند.جنبش رادیکال و انسانگرا و متمدنانه ضد اعدام همینجوری رشد نمی کند باید مرتب رویش کار کرد و تئوریهایش را رادیکالیزه کرد و متدهایش را نقد کرد.

 این مقاله هدفش آغاز بحثی جدی تر در این زمینه بود.امیدوارم آغاز مناظره های جدی تر باشد.اجتماعی شدن جنبش ضد اعدام باید هدف باشد و پیشبرد انسانگرائی و درک مدرن در این موضوع.

منابع بیشتر:

(۱)پروژه مناظره شماره ۳۹ : مطالبات سیاسی طبقه کارگر ایران و گرایشات مختلف در آن-با شرکت: منصور اسانلو، سپهرداد گرگین، مادح نظری و سعید صالحی نیا-با مدیریت سیمین مجد

https://www.youtube.com/watch?v=ACC5WIR4W_I&feature=youtu.be

(۲)چرا منصور اسانلو بدنبال اتحاد طبقه کارگر نیست؟

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۶۶۳-چرا-منصور-اسانلو-بدنبال-اتحاد-طبقه-کارگر-نیست؟

(۳)کلیپ تلویزیونی رژیم اسلامی در خصوص پرونده ریحانه جباری

http://www.youtube.com/watch?v=5KTJxIhjvM8&feature=youtube_gdata