این روزها در صفحه یکی از دوستان فیس بوک اهل دیواندره عکس فرد مسلحی را در کنار جنازه ای آتش گرفته دیدم. این ذهنیت به خواننده داده شد که گویا فرد آتش گرفته داعشی و ایستاده مسلح نیروی رزمنده کورد است! شخصا قیافه فرد ایستاده را به هر گروه دیگری متعلق میدانستم به غیر از پیشمرگ و رزمنده کورد، چون شواهد در عکس چیر دیگری را بیان میکرد. دهها کامنت در توصیف و تجلیل این عمل ناشایست نوشته بودند. تعدادی نیز به درست در تقبیح کلیپ اظها نظر کرده بودند. این اولین بار نیست که از این نوع عکس و یا فیلم که بیانگر برخورد غیر اصولی به اسرا است، نشان داده میشود. خواسته و ناخواسته این اتهام بی پایه علیه مردم کردستان است( اگرچه حتی ممکن است افرادی به دام این عمل تقبیح بیفتند). پخش بی مسئولانه از این نوع، علیرغم میل خود، خدمت به دشمنان است. خواستم در این مورد نظر خود را با شما خواننده های گرامی درمیان بگذارم.
من فکر میکنم هیچ لقب و نامی نمیتواند گویای اعمال گروههای اسلامی باشد. دهها کتاب در این مورد هست که در صدر اسلام هزار برابر وحشیانه تراز اینکه ما امروز می بینیم، رفتار کردند و اما مغز ما که با کلمات اسلام از لحظه تولد و ماقبل آن درشکم مادر اجین شده، به آسانی پذیرای این واقعیات را ندارد که، اسلام همین است!
به شکست کشانیدن گروههای اسلامی در عراق و سوریه و نابود کردن افراد آنها آرزوی هر روزه میلیونی و بل میلیاردی انسانها است. در غریزه انسان بودن و انسانیت، نباید با کشتن انسان دیگری خوشحال بود، اما کشتن افراد گروههای وحشی به معنای نجات انسان دیکری است! به معنای رهایی دختر بچه های بیدفاع از چنگال حاملان بیرق خدا ( الله و اکبر) است. دخترانی که هنوز فرق خود و پسر را نمیدانند و مورد تجاوز قرار میگیرند. نابودی بیرق به دستان اسلامی و دیکر همفکرانشان به معنای نجات انسانهای بی دفاعی است که اسلامیون میخواهند با بریدن سر آنها و افطار با خون «کفار». به خدایشان «نزدیکتر » شوند. آری در این شرایط برای زنده ماندن باید کشت، بیرحمانه کشت آنانکه انسانیت را با قساوت نشانه گرفته اند!
اما شیوه برخورد ما به جنازه این جنایتکاران، به زخمی های آنها و به اسرا باید انسانی باشد. میدانم پذ یرش حرف من برای کسانی که تمام افراد خانواده و بستگانش را از دست داده است، بسیار دشوار است!، سخت است پذیرش حرف من برای کسانی که نمیتوانند سرهای بریده شده را برای تن قربانیانشان پیدا کنند، و اینکه شاهد دهها اعمال دیگری که فقط و فقط از اسلام افسار گسیخته ممکن است، بوده اند! در جنگ منطق عمل نمیکند، باید کشت و بی رحم بود وگرنه کشته خواهید شد. اما وقتی به کشته ای دست یافتی نباید به وی توهین کرد. اگر کسی از این اسلامیها خود را تسلیم کرد باید حداکثر مشکوکیت را برای تسلیم شدنشان در نظر گرفت. اما زمانی که اسیر شد، باید مثل هر اسیر دیگری با وی رفتار شود و با زخمی ها نیز همینطور. تمامی دستگیر شده گان باید در دادکاهها جوابگوی اعمال جنایتکارانه خود باشند!
در میدان نبرد قانون جنگ عمل میکند« بکش تا زنده بمانی»، اما تبلیغ با جنازه جنایتکاران داعش و یا هر نیروی افسارگریخته دیکری، هیچ تاثیری در زندگی و یا مرگ من و دیگران ندارد. فقط با اعمال انسانی میتوان سنتی دگر را جایگزین توحش نمود، نه اعمال مشابه! باید سنتی دگر را جایگزین سنگسار، اعدام، قطع اعضا بدن، شکنجه و دیگر اعمال وحشیانه نمود . تفاوت خود را در تمام عرصه ها با توحش و بربریت به جامعه نشان دهیم ،که زمینه ای برای ادامه افکار و قوانین داعش توسط گروه های ارتجاعی دیگر وجود نداشته باشد. جهت اطلاع دوستان خواننده، بنده شخصا به مانند داعش از قدرت گیری سپاه بدر و دیگر گروههای «ملیس شیعه» در عراق نگرانم. در صورت طولانی تر شدن جنگ، امکان مهار کردن این شبه نظامیان مشکل، و برای مناطق کردستان دردسر بزرگی خواهد بود! در عرصه های مخلتف زندگی منجمله برخورد به اسرا و کشته های دشمن، سنتی به دور از توحش که شایسته انسان آزاد باشد بنیاد نهیم«هر ماهی مرده ای در مسیر آب حرکت میکند، شنا کردن خلاف جریان آب دشوار است».
ابراهیم رستمی ۲۸ اکتبر ۲۰۱۴