اسیدپاشی، اوج استیصال یک حکومت برای عقب راندن زنان

اسیدپاشی زنجیره‌ ای که به طور متناوب در اصفهان به وقوع پیوسته و زنان و دختران این شهر را هدف گرفته، تاکنون ۱۵ قربانی برجای گذاشته و جو روانی سنگینی به‌ وجود آورده است.

در تازه ‌ترین مورد، سایت محلی زندگی سالم که اخبار استان اصفهان را پوشش می ‌دهد عصر روز یکشنبه در خبری نوشت: که حوالی ساعت ۱۱ صبح (یکشنبه ۲۷ مهر) در اصفهان، یک موتور سوار دو ترکه به سمت ۳ دختر در خیابان شیخ صدوق اسید پاشید که یک نفر از آن‌ ها به خاطر پاشیدن اسید در قفسۀ سینه در دم، جان باخت و دو نفر دیگر راهی بیمارستان شدند.

خبرگزاری «ایسنا» با ۳ تن از زنانی که در روزهای اخیر قربانی اسیدپاشی شده‌اند و خانواده‌های آن‌ها گفت‌وگو کرده است.
در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های داخلی این گمان مطرح است که گروهی با انگیزۀ مقابله با زنانی که «بدحجاب» تلقی می‌شوند، به صورت این زنان جوان اسید می ‌پاشند.

خصلت و بافت سرمایه داری جمهوری اسلامی و کارنامۀ به شدت نکبت بار و سیاهی که از خودش به جای گذشته است، به گونه ای است که هر مطالبه یا هر رویدادی خود به خود به موضوعی سیاسی و بالاتر از آن به چالشی علیه خود نظام تبدیل شود. در این جاست که جمهوری اسلامی فرمول همیشگی کهنه و نخ نمای خود را رو می کند و آن ارتباط این جریانات یا با «خارج» یا جریان های «خودسر» است. دقیقاً طبق همین فرمول معجزه آساست که کسی مثل عباسعلی منصور آرانی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، شتاب زده وارد صحنه می شود و با گفتن این که «مجرمان اسیدپاشی از طریق سرویس های اطلاعاتی بیگانه یاری» می شوند، موضوع را مانند ده ها مورد دیگر مخدوش می کند.

جمهوری اسلامی که در جستوی «مجرم»، پرونده تشکیل می دهد، خود مجرم اصلی است که هر روز به طور سیستماتیک خشونت علیه زنان را در اشکال مختلف تولید و بازتولید می کند؛ به عنوان نمونه، یکی از فعالین «فرهنگی» نظام با نام هادی شریفی بود که در خبرگزاری تسنیم، نزدیک به نیروهای نظامی ـ امنیتی در کمال وقاحت و بی شرمی تمام نوشت «اگر مردی با عریانی‌های زنی بی​حجاب تحریک شود دلیلی ندارد برای رفع میل جنسی خویش از وی اجازه بگیرد»! همین مردادماه امسال بود که شیخ جعفر شجونی دبیر جامعۀ وعاظ به عنوان راهکار مقابله با بی حجاب ها اعلام کرد: «باید با شدیدترین مجازات ادبشان کنند. شلاق. اگر بی‌ حجاب‌ها بدانند که شلاق در انتظارشان است، خودشان را اصلاح می‌کنند. بله، شلاق. وقتی از عمد بی ‌بندوباری به وجود می‌ آورند و باعث می ‌شوند پسرهای مردم منحرف شوند، نباید شلاق بخورند؟» این راهکارهای ترواش شده از از اذهان کپک زده و مریض، ماهیت رژیم کنونی و ایدئولوژی آن را نشان می دهد.

محمد تقی رهبر، امام جمعۀ اصفهان یک شنبه ۲۷ مهرماه در گفتگو با ایسنا ضمن تغییر صحبت های قبلی خود برای فرار از مخمصه، اعلام می کند که « من نگفتم تذکر فراتر از لسانی باشد». پیش از این طباطبایی نژاد، امام جمعۀ اصلی اصفهان و نمایندۀ ولیه فقیه در آذرماه ۱۳۹۰ صراحتاً اعلام کرده بود که «مسألۀ حجاب دیگر از حد تذکر گذشته است و برای مقابله با بدحجابی باید چوب‌ تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد».

اسیدپاشی و جوّ رعب و وحشتی که ایجاد کرده از هرکجا که نشأت بگیرد در ادامۀ تقویت خطی است که جمهوری اسلامی سال ها و به خصوص در همین اواخر دنبال کرده است، و نهایتاً هم بنا به تجربیات سابق با محاکمه یا اعدام چند نفر با عنوان مجرمین، راه فرار و «حل» مسأله را ضمن تأمین هدف از پیش تعیین شدۀ خود، فراهم خواهد کرد.

جالب است که هیچ قانون، بخشنامه و دستوری برای محدودیت خرید و فروش اسید در کشور وجود ندارد، و متوسط مجازات اسیدپاشی در کشور تابه‌حال با استناد به مادۀ ۶۱۴ قانون مجازات اسلامی بین ۲ تا ۵ سال حبس بوده است. این درحالی است که حکم مجازات فعالین کارگری، سیاسی و اجتماعی اگر به اعدام نرسد، به مراتب بیش از مجازات تعیین شده برای چنین عملی است!

وقتی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی با افتخار اعلام می کند که تنها طی ساعاتی عوامل ساخت یک کلیپ رقص را شناسایی و دستگیر کرده، ولی در این گونه موارد از پیگیری موضوع تا این حد ناتوان است، به خوبی نشان می دهد که کل این نیروهای «انتظامی» اصولاً برای سرکوب هر اعتراض و حرکتی درست شده اند که بخواهد این «نظم» را برهم بزند، و غیر از این کاربرد دیگری ندارد. به همین خاطر است که در بحبوحۀ اخبار اسیدپاشی، اطلاعات سپاه اصفهان در یک برنامۀ کمیک از « کشف و انهدام گروه سازمان ‌یافتۀ ضد اخلاقی در شبکه‌ های مجازی» دم می زند.

خشونت علیه زنان از طریق اسیدپاشی، پدیده ای است که نه فقط در ایران، بلکه در سطح جهانی رخ می دهد؛ سازمان ASTI به عنوان تنها سازمانی که در سطح بین المللی به این پدیده و بازماندگان آن می پردازد، می نویسد:

«خشونت با اسید، کاربرد عامدانۀ اسید به منظور حمله به فردی دیگر است. اکثریت قریب به اتفاق قربانیان خشونت با اسید، زنان و کودکان هستند… حمله با اسید پدیده ای جهانی است که به نژاد، منطقه یا محل جغرافیایی خاصی محدود نیست. بلکه در بسیاری از کشورها در جنوب شرقی آسیا، آفریقای سیاه، وست اندیز و خاورمیانه رخ می دهد و شواهد ثبت شده از حملات در سایر نقاط هم وجود دارد».

طبق داده های رسمی، تعداد حملات از طریق اسیدپاشی و سایر مواد خورنده در انگلستان، طی شش سال سه برابر شده است. ارقام رسمی نظام «خدمات درمانی ملی» (NHS) در بریتانیا، ۱۴۴ مورد تهاجم با استفاده از مواد خورنده را در سال ۲۰۱۱-۲۰۱۲ به ثبت رسانده است.

وقتی چنین سطی از خشونت در همه جا (از کشورهای سرمایه داری پیشرفته گرفته تا دولت های سرمایه داری عقب مانده با حکومت های به شدت ارتجاعی و واپسگرا) رخ می دهد، باید ریشۀ مشترک آن را پیدا کرد و این همان جایی است که ما حلقۀ رابط بین سرمایه داری و خشونت علیه زنان را درک می کنیم.

سرمایه داری جمهوری اسلامی به اندازۀ کافی عمر کرده است که به هر کسی نشان دهد تحقق پایه ترین حقوق هر فرد، امنیت و آرامش، از مدار سرنگونی آن می گذرد. حیات جمهوری اسلامی، در گرو ارعاب است و این شدت ضعف آن را می رساند. اسید پاشی بر روی زنان قبل از هرچیز شدت استیصال و درماندگی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی را بر ملا می کند که طی همۀ عمر سیاه خود نتوانست زنان را تابع قوانین مردسالارانۀ خدا پسندانه کند. صورت اسید پاشیده شدۀ یک زن انعکاس شکست قوانین ضد زن در نظام اسلامی تابع قوانین سرمایه داری است.

۲۸مهرماه ۱۳۹۳