“کارگران ایران متحد شوید” ،”اتحاد بین المللی کارگران چگونه؟”/ گفتگوى نشریه مبارزه طبقاتى با سلام زیجى

پاسخ سلام زیجی به دو سوال نشریه “مبارزه طبقاتی”

(“کارگران ایران متحد شوید” ،”اتحاد بین المللی کارگران چگونه؟”)

١-نظر شما در مورد شعار کارگران ایران متحد شوید چیست؟

سلام زیجی: اینکه در چه بستری و برای چه هدفی شما شعار ” کارگران ایران متحد شوید” را طرح میکنید و چه نتیجه ای ازآن میگیرید میتواند هم از نظر محتوا و هم جایگاه و بار سیاسی-طبقاتی  که به آن داده میشود بسیار متفاوت باشد. در جریان مبارزه سیاسی و اقتصادی طبقه کارگر و به مناسبت اعتراض و اعتصاب  دریک رشته  وکارخانه و جغرافیای مشخصی میتوان به منظور تامین اتحاد کارگران درگیر در آن اعتصاب وکارخانه، یا در سطح یک شهر و منطقه معینی  خواست و شعار” کارگران  آن کارخانه یا شهر و منطقه معین متحد شوند” را مطرح کرد و لازم هم هست. مثلا “کارگران نیشکر هفت تپه متحد شوید”، کارگران پتروشیمی متحد شوید، کارگران استان تهران متحد شوید” و… به همین ترتیب  و در این چهار چوب به مناسبتهای معینی در سطح کل کشورنیز ممکن است از شعار “کارگران ایران متحد شوید” استفاده کرد. برای مثال “کارگران ایران علیه حداقل دستمزد تحمیل شده دولت و شورایعالی کار وکارفرما متحد شوید”، علیه بیکارسازیها متحد شوید، برای ایجاد تشکل های مستقل کارگری خود متحد شوید و الی الاخر. در نتیجه بر بستر چنین مبارزه ای و برای  چنین اهدافهای مشخصی، همچنانکه  متحد شدن کارگران یک مرکز تولیدی و صنفی را خواهان هستیم ، در بعد سراسری نیز ودرمواردی که حرکتهای سراسری و کشوری کارگران حول مطالبات مشترک کل طبقه  در جریان باشد،  یا اینکه کل طبقه را علیه سیاستهای  دولت و طبقه حاکمه  فرا میخوانید،استفاده از شعار “کارگران ایران متحد شوید”  نه تنها ایرادی ندارد، لازم هم هست.

اما چنانچه هدف ومنظور ازطرح “شعار کارگران ایران متحد شوید”، فراتر از چهار چوبی باشد که بدان اشاره کردم، اگر مسئله  بر سر باز بینی حول “کارگران جهان متحد شوید” است،  بحث بر سر”تلاش” برای جایگزین کردن، شعار”کارگران ایران متحد شوید” به عنوان یک اصل و هویت کارگر “ایرانی” با شعار شناخته شده بین اللملی” کارگران جهان متحد شوید” است، آن را تلاشی ناموفق و درعین حال بی ربط به امر مبارزه و سنت و همبستگی جهانی و طبقاتی کارگران میدانم و با آن مخالف هستم. در پی چنین ‌هدف وتصویری اصلا  کل صورت مسئله هویت طبقاتی- بین المللی طبقه کارگر و کمونیسم مخدوش خواهد شد. در واقع خصلت جهانی مبارزه طبقاتی و رسالت کمونیستی و کارگری  طبقه کارگر علیه  بورژوازی، که تماما خصلت جهانی دارد، فدای “نظریه پردازی”کوتاه بینانه و داستان  شناخته شد و قدیمی ” اول مبارزه درکشور خود” یا “سوسیالیسم در یک کشور” خواهد شد. در پی چنین تلاشی، مستقل از نیت طرح کننده، قبل از هر چیزی رسالت طبقاتی و جهانی جنبش سوسیالیستی کارگری، از جمله در ایران، که متکی به همبستگی جهانی طبقه کارگر و نفی کار مزدی و مالکیت خصوصی بر وسایل تولید است عملا  حاشیه ای خواهد شد و کنار گذاشته میشود.

اگر کسی امروز  بطور کلی و بدون توجه به نکاتی که درابتدا گفتم، خواهان جایگزینی شعار “کارگران ایران متحد شوید” با “کارگران جهان متحد شوید” باشد، دیر یا زود و در تند پیچ بعدی  با همان “منطق”خواهان جایگزینی “کارگران کردستان متحد شوید”، یا “کارگران آذربایجان متحد شوید” با همین “کارگران ایران متحد شوید” کنونی خود نیز خواهد شد. شعار “کارگران جهان متحد شوید” انترناسیونالیسم کارگری و منفعت و مطالبه و درد و رنج و مبارزه طبقاتی مشترک کل طبقه را نمایندگی و فرموله کرده است. هر شکلی از تغییر پایه آن و تقلیل  دادن و جایگزینی شعار بین المللی کارگری،  به سطح “اتحاد کارگران کشور” و آن هم در قالب “منفعت کارگر” صورت بگیرد نه تنها به اتحاد کارگری در آن کشور معین کمکی نمیکند بلکه آنرا به مسیر محدود نگرانه، باب طبع ناسیونال –رفرمیست ها، و دور کردن کارگر از سنت ها و نقطه قدرتهایی که اتفاقا دولت و بورژوازی هر کشوری  بدنبال آن است سوق میدهد. این میتواند شروع پروسه ایی باشد برای پایان دادن به خصلت انترناسیونالیستی ومحروم کردن کارگران ازهمبستگی طبقاتی بین اللملی و تضعیف افق وآرمان کمونیستی و سوسیالیستی طبقه کارگر. کارگر به حکم موقعیت اجتماعی و طبقاتی اش، به حکم ضدیتش با سرمایه ، اگر چه ناچار است  همزمان در زمین بازی کشوری بجنگد اما همین جنگ محلی اش نیز تماما به بیرون مرزهای کشوری مرتبط و با بقیه کارگران  کشورهای دیگر هم سرنوشت است.

از بحران و بیکار سازی گرفته تا مبارزه برای تعیین میزان دستمزد و حق تشکل تا نفس امر مبازره روزمره طبقاتی برای سرنگونی بورژوازی و مناسبات حاکم طبقاتی مطلقا به تنهائی وصرفا  از مسیر نبرد های طبقاتی محلی و کشوری نمی گذرد. اما همچنانکه توضیح دادم در هر کشوری طبقه ما هم مطالبات معین مربوط به آن کشور را مطالبه میکند و هم با ویژگی های خاصی در برخورد به دولت و قوانین و شرایط کار روبرو هست. اما این مبارزات در کلیت خود مجزا و بی ربط به کل مبارزه طبقه کارگر با سرمایه داری در بیرون مرزهای کشور نیست.  این واقعیت  بدیهی برای  بورژوازی هر کشوری نیز در تقابل با مبارزات کارگری و جنبش کمونیستی آن طبقه صدق میکند. اگر شعار “کارگران جهان متحد شوید” در اوایل عروج نظام سرمایه داری و صد سال پیش محمل اتحاد و مبارزه بین المللی کارگر و خیزشهای بزرگ کارگری و عقب راندن بورژوازی در اروپا و دیگرمناطق بود، زمینه ساز انترناسیونالیسم بین المللی بود،  و همچنین محرکه قدرت گیری بلشویکها بود، اتکا کردن کمونیستها و کارگران به این شعار در جهان امروز سرمایه داری پیشرفته بطریق اولی صد چندان ضروری شده است.

٢- مکانیسم اتحاد بین المللی کارگران در شرایطی که طبقه کارگر فاقد انترناسیونال کارگری خویش است، چیست؟

سلام زیجی: در غیاب یک جنبش گسترده و بانفوذ کمونیسم کارگری، طبقه کارگر، اتحادیه  ها و تشکل های موجود کارگری ، با وجود تمام اهمیتی که دارند،عملا از ابراز وجود سیاسی مستقل و قدرتمند کارگری در چهارگوشه جهان بازماند اند.  بعداز شکست انقلاب اکتبر و در ادامه با فرو ریختن بلوک شرق، که سرمایه داری آنرا “شکست کمونیزم”  جارزد، نه تنها موقعیت جهانی طبقه کارگر و شعار “کارگران جهان متحد شوید” ضعیف تر و از نظر عملی دست خوش  تحول گردید بلکه نفس جنبش کمونیستی و آرمانهای آزادیخواهانه که هدفش بر چیدن بساط سرمایه و برقراری سوسیالیسم و حکومت کارگری بود، دستخوش تحولات ویرانگری به زیان طبقه کارگر گردید. خیلی ها قربانی شدند، خیلی ها لباس ملی گرایی و نژاد پرستی و حتی مذهبی پوشیدند واین پروسه هنوز هم ادامه دارد. خیلیها به فراخوان دمکراسی و بازار آزاد و ترفندهای جدید سرمایه داری دل بسته اند و به ان لبیک گفته اند. این روند پیروزی سرمایه داری بر ارزشهای انسانی و تلاش و خواست همیشگی  کارگر و بشریت متمدن مبنی بر مطالبه آزادی و برابری و رفاه و خوشبختی جامعه بشری بود . در اروپای غربی و آمریکا و در تعدادی از کشورهای آمریکای لاتین کارگران در دست جنبش اتحادیه ایی و احزاب جناح چپ  طبقه حاکمه بویژه سوسیال دموکراسی، رها شده اند تا جایی که حتی در دید بخش وسیعی از کارگران بعنوان ظرف و بستر طبیعی و بدیهی جنبش کارگری تلقی شدند.  این ویرانه و روند منفی  هنوز هم مانع جدی  بر سر راه مبارزه طبقه کارگر و اتحاد بین اللملی آن است.

در نتیجه از نظر من  حلقه کلیدی دستیابی  به”اتحاد بین المللی کارگری” بدوا در گرو عروج مجدد کمونیزم کارگری است. کمونیسمی که مانیفیست کمونیست آنرا منشا مبارزه کارگران و جنبش سوسیالیستی کارگری قرار داده. کمونیسمی که هویت و پراکتیکش بر بستر تلاش بی وقفه برای اتحاد بین الملی کارگران معنی پیدا میکند و متکی به افق و آرمان سرنگونی نظام سرمایه داری است. این در گرو بدست گرفتن  مجدد آموزه های مارکس از جانب رهبران کارگری و کمونیستهای این دوره است، در گرو ایجاد  احزاب کمونیستی معتبر و پر نفوذی است که در معادله سیاسی جهان امروز توان تغییر تناسب قوا را داشته باشند، توان بیرون آوردن کارگران و اتحادیه های کارگری از دست  جناح چپ طبقه حاکمه و سوسیال دمکراسی را داشته باشند. توان بسیج جامعه و مسلح کردن آنها را برای مقابله با یورش سرکوبگرانه دولت و بورژواها را داشته باشند. جنبش و کمونیسم و کارگرانی که نشان میدهند توان کسب قدرت و تغییر اوضاع را دارند و آمادگی مقابله جدی با سرکوبگران و دارندگان ارتش و زندان و پلیس را دارند . بنظر من تنها با گسترش چنین روندی است که میتواند به اتحاد واقعی کارگر هم در سطح جهانی و هم “محلی”  منجر شود وکارگر قدرت و حرمت و نقش تعیین کننده خود در تغییر جهان را باز یابد.

امروز در پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری تنها در ازاء دادن آوانس هایی  بسیارجزئی و آنهم صرفا اقتصادی به کارگران در محیط کار، بی حقوقی سیاسی وسیعی را در مقیاس اجتماعی به طبقه کارگر تحمیل  کرده اند. کارگر را از سیاست و از رسالت تاریخیش که بزیر کشیدن دشمن طبقاتیش است به درجه زیادی دور نگاهداشته اند. رفرمیستها و سوسیال دمکراتها پیشقراولان این صف ضد کارگری در خدمت به سرمایه داری هستند.  در کشورهای مانند ایران و بخش اعظم کشورهای عقب مانده تر و متکی به استبداد،  برای کارگران حتی نفس ایجاد احزاب  کمونیستی و نهادهای کارگری  و مستقل  به  آرزوهای سرکوب شده ایی تبدیل شده است. امروز سازمان جهانی کار “ای ال او”، گویا ارگان “بین اللملی” کارگران و  مرجع رسیدگی به مسائل کارگران جهان است. میخواهم تاکید کنم که مکانیزم اتحاد جهانی کارگران از راه کنار زدن این موانع ،تشکیل احزاب و تشکلها ی کارگری و کمونیستی و ایجاد تحرک در مبارزه هدفمند سیاسی و ضد سرمایه داری کارگران می گذرد.

با بیان واقعیتهای فوق خواستم تاکید کنم که بدوا باید موانع را شناخت تا بتوان راه حل و ابزار واقعی مادیت دادن به شعار “کارگران جهان متحد شوید”، را فراهم کرد. همچنانکه گفتم مهمترین آن عروج مجدد کمونیسم مارکس ، ایجاد احزاب کمونیست کارگری که بتوانند بخش قابل توجهی از طبقه کارگر پیشرو و تشکلهای موجود کارگری جهان را تحت هژمونی خود قرار داده باشد، است. هر نوع اتحاد بین اللملی کارگری باید منجر به تضعیف و عقب نشینی بیشتر سرمایه داری گردد، هر نوع انترناسیونالیسم کارگری و عروج مارکسیسم باید همراه باشد با افسار زدن بیشتر قدرت بورژوازی و ارگان ایدئولوژیکی دینی و ملی آن ونهایتا تشکل کارگری و حزب کمونیستی و اتحاد بین اللملی کارگری را به این منظور می خواهیم .این نیاز فوری و مبرم مبارزه طبقاتی کارگران و کمونیستهای این طبقه است که بر ویرانه های جهان نابرابر و غیر انسانی حاکم  میخ پرچم سرخ انسانیت و حکومت کارگری و سوسیالیسم  را بر تابوت سرمایه داری بکوبد. ما  چپ بورژوا یا رفرمیست های شیفته بورژوازی “خوب” و “خودی” یا اصلاح طلب نیستم که اتحاد بین المللی و کشوری کارگر و نفس فعالیتهای کارگری خود را  نیز برای اصلاح  همین سرمایه داری و به منظور تامین “آرامش “در کارخانه  و کاهش اصطکاک بین کارگر و کارفرما  تعریف کرده باشیم. ما مانند این دوستان دروغین طبقه کارگر، کارگر را از کمونیسم  خود و از امر اجتناب ناپذیر انقلاب کارگری و “خشونت” رم نمیدهیم وانها را از توسل به آن منع نمکنیم.

 ما خواهان فوری بزیرکشیدن قدرت و حاکمیت سرمایه داری با هر شکل و رنگ و فرمی که به خود گرفته هستیم، نظام سرمایه نظامیست سراپا جنایت و مبتنی بر استثمار و نابرابری و تحمیل جنگ و خونریزی به مردم در اقصی نقاط دنیا. برای بشریت متمدن امروز نظامهای حاکم موجود با اعمال جنایتکارانه و تحمیل استثمار و نابرابری  ننگ آور و نفرت انگیز است.از نظرمن اگر بتوانیم این افق و آرمان و جنبش طبقاتی و اجتماعی را در ابعاد گسترده جهانی و منطقه ای به امرواولویت فوری کمونیستها و طبقه کارگر تبدیل  کنیم، هم “اتحاد بین اللملی کارگران” را تامین کرده ایم هم ملزومات ایجاد یک “انترناسیونال بزرگ کارگری و کمونیستی”.

٧ اکتبر ٢٠١۴

.