زنان در حزب کمونیست ایران (کومەله)!

زنان بسیاری در سالهای آغازین سنین نوجوانی و جوانی به کو مه له پیوستند. طیف وسیعی از این زنان کسانی بودند که در جریان قیام ۵۷ نقش بزرگی در محیط  کار و زندگی خود داشتند. دلیل پیوستن این زنان به مبارزه  تحقیر و آزار جنسی، نابرابری، شکنجه و جنایت هائی بود که در دوران حاکمیت شاه و بعد توسط رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی و عوامل ش نسبت به آنها  صورت می گرفت. در روند مبارزه ای سخت  خود این زنان متحول شدند. حضور در نقاط فقیر نشین و روستاها، مشاهده فقر و تنگدستی قشر وسیعی از مردم، آنان را به عمق نکبتی به نام جامعه سرمایه داری آشنا کرد.

 در جریان این مبارزه زنان شاهد مسئله مهم دیگری هم شدند و آن هم  گرایشات ضد زن، تحقیر، نابرابری و تعصبات فراوانی بود که مردان هم رزمشان نسبت به آنها نشان می دادند. پس می توان گفت که زنانی که در تشکیلات کو مه له فعالیت می کردند دو عرصه ی مبارزه را پیش می بردند. مبارزه ای که هدفش بر اندازی رژیم ضد زن جمهوری اسلامی بود و مبارز ه ای درون حزبی در راه برچیدن تعصبات و افکار ضد زن که در عملکرد و رفتار بعضی از همرزمان مرد نسبت به زنان خود را به نمایش می گذاشت.  

زنان در جمع تشکیلات علنی کو مه له!

در آغاز زنان جزو رزمنده گان واحد های مسلحانه نبودند و مستقیما در نبردها شرکت نمی کردند. کار زنان محدود می شد به رسیدگی به زخمی ها و آموزش خواندن و نوشتن به مردمان روستاها و رفقا و تبلیغ برنامه های حزب.

 نخستین گروه رزمنده گان بیشتر شهری ها بودند، اما دهقانان هم به تدریج به کو مه له پیوستند، که در جمع آن ها کسانی بودند که از همان اول از نیروی مسلح کو مه له حمایت می کردند و کو مه له هم شروع کرد و آنها را با سواد کرد.

در مراحل بعدی جنگ، کو مه له در تمام روستاها که در آنجا مقر داشت مدرسه تاسیس کرد و به انقلابیون، به دهقانان  و  فرزندان آنها خواندن و نوشتن یاد داد. اکثر معلمین اینگونه مدارس را زنان تشکیل می دادند. در بعضی از مدارس در کنار یاد گیری خواندن و نوشتن به دهقانان، طریقه استفاده از سلاح را هم می آموختند.

زنان در درمانگاهها و بیمارستانها هم کار می کردند و در هنگام درمان مریضها و زخمی ها به دکترها کمک می کردند. در کنار اینها ماموریت هایی همچون تهیه دارو و رساندن پیغام به تشکیلات مخفی اکثرا  به عهده زنان بود. در یک کلام زنها تقریبا همه کار می کردند. اما تمام مسئولیت های کلیدی کماکان در دست مردان بود. آرزوی تعداد زیادی از زنان در آن مقطع این بود که اسلحه بدست گیرند. و روزی که بالاخره به زنان اسلحه داده شد، زنان نشان دادند که  به بهترین نحو از عهده ی جنگیدن هم بر می آیند.

زنان که تمامی وظایف انقلابی خود را به بهترین نحو انجام می دادند، و مسئولین هم به این امر واقف بودند، یک سوال برایشان مطرح بود که چرا نمی گذارند که آنها دوش به دوش مردان و مثل مردان بجنگند. از همان آغاز تعدادی از رهبران حزب می کوشیدند زنان را در مبارزه مسلحانه هم  ادغام کنند ولی در عین حال در بین رهبری تعدادی هم بودند که مرتب این کار را غلط می دانستند و مثلا می گفتند: – وقتی که ما اینهمه مرد جنگجو داریم چه لزومی دارد که اسلحه به دست زنان دهیم ؟.

 ولی زنان در مدتی که مسلح شده بودند و در واحدهای رزمی سازمان داده شده بودند، آنقدر از خود ایستاده گی و از خودگذشتگی نشان داده بودند که دیگر برای مسئولین جای تردید نگذاشته بودند که زنان می توانند به بهترین نحو از عهده این کار بر آیند.

نقش زنان پیشمرگه در جامعه!

در ابعاد جهانی، اگر زنان وارد صحنه سیاست نمی شدند و با اشتراک مساعی و اتحاد دست به عمل نمی زدند  هیچ تغییر و تحولی در نقشهای اجباری که به زنان تحمیل شده پیدا نمی شد.

 در مورد نقش زنان در جامعه و بطور اخص جامعه کردستان، شرکت زنان پیشمرگه  باعث از بین رفتن بسیاری از تا بوهایی شد  که قبل از ورود زنان به تشکیلات علنی در بین مردم وجود داشت. این زنان از طرفی با کوششهای خستگی ناپذیر خود ثابت کردند که از عهده انجام هر کاری بر می آیند. خستگی، گرسنگی و تشنگی را تحمل می کردند.  بمباران ها را تاب می آوردند، به زخمی ها می رسیدند، مهمات سنگین را جا بجا می کردند، در صحنه درگیری و نبرد با روحیه ای عالی می جنگیدند. با وجود خستگی فراوان وقتی که به میان مردم می رسیدند از کوچکترین فرصت برای آگاه کردن آنان استفاده می کردند. کم نبودند تعداد مردانی که می گفتند که  به برابری زن و مرد عقیده داشتند ولی نظرشان این بود که  جای زنان در صف پیشمرگان نیست ولی با دیدن صحنه های حماسه سازی های این زنان و اینکه بسیاری از آنان از محبوبیت فراوانی در بین مردم برخوردار بودند، کلا  نظرشان در مورد زنان تغییر می کرد و به آنها  می گفتند که زنان از مردان قاطع تر و جسورترند و بعد از آن برای این زنان احترام خاصی قائل می شدند.

همبستگی اجتماعی!

                      زنان نیمی از جمعیت دنیا را تشکیل می دهند و هیچ مبارزه ای بدون حضور زنان به ثمر نخواهد رسید.

 قبل از پیوستن زنان به مبارزه مسلحانه،  زنان کرد سالها بود که در مبارزه شرکت داشتند، اما همیشه نقش پشت جبهه را داشتند و در جهت خدمت به مبارزه ای کمک می کردند که در آن مطالبات و شعارهای خود را نداشتند. ولی زنانی که بعد از قیام وارد صحنه سیاست شدند خواسته ها و مطالب خود را داشتند و در راه تحقق آن مطالبات مبارزه می کردند. درست است که خود زنان در جریان این مبارزه متحول شدند. ولی باعث تحول عظیمی هم در نگرش همرزمان شان نسبت به خود شدند و هم باعث  تحولی عظیم در جامعه کردستان شدند و توانستند به درجات فراوانی آن تابو را که زنان ضعیف تر از مر دانند را بشکنند. در عین حال الگوی باشند برای زنان جوان.

 این تاثیرات به نوبه خود باعث بو جود آمدن همبستگی اجتماعی در جهت مبارزه ای بی وقفه بر علیه جمهوری اسلامی شد. نمونه بارز این همبستگی را سال ۱۳۸۹ در  جریان اعتصاب عمومی که در کردستان صورت گرفت و اخیرا حرکت عظیم در حمایت از کوبانی  در اکثر شهرهای ایران با شرکت زنان و مردان آزاده دیدیم.

 می توان گفت که قبل از قیام ۵۷ عرصه سیاست در کردستان بیشتر به دست مردان بود. این بود که سازمانهای سیاسی جاذبه ای برای زنان نداشتند. اما حضور زنان در صف کو مه له باعث شد که زنان این حزب را از آن خود بدانند. چرا که زنان در آن نقش فعال و چشمگیری دارند. این امر باز به نوبه خود باعث شد که کو مه له به جریانی محبوب و تو ده ای تبدیل شود.

     

  راه برای طرح خواسته های برابری طلبانه باز شد!

قبل از ورود زنان به عرصه مبارزه، زنان جزو اشیا بودند. اسباب زینت بودند. زنان که مورد تضعیف مضاعف بودند و جامعه آنها را از صحنه زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دور کرده بود، نیاز به تشکیلاتی داشتند که از آن خود آنها باشد. تشکیلاتی که خواسته های ویژه زنان را مطرح کند. و برای شرکت بیشتر زنان در عرصه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تلاش کند.  بعد از اینکه آنان پا به عرصه سیاست برای تغییر در وضعیت خود شدند، دید جامعه کردستان هم نسبت به زنان تغییر کرد. و کم کم زنان بیشتر و بیشتری جذب مبارزه در راه بهبود وضعیت خود می شدند. زنان هم در روستاها و هم در شهرها  به شکل وسیعی دست به سازماندهی خود  زدند. هدف این زنان دگرگون کردن شرایط زندگی و کسب رهائی بود.

فرو ریختن دیوار تعصب هم یکی از دستاوردهای مهم حضور زنان در عرصه مبارزه شد. هم در درون تشکیلات و هم در جامعه . در تشکیلات علنی بسیاری از مردان این امکان را یافتند که با همرزمان  زن شان آشنا شوند، با آنها به بحث و گفتگو در باره مسائل مختلف بپردازند، فداکاری های آنان را، وظیفه شنا سی، نظم و عظم راسخ و قاطعیت آنان را از نزدیک ببینند و به این ترتیب دیوار تعصبی که سالها بین زن و مرد کشیده شده بود، فرو ریزد. و همین امر در جامعه صورت گرفت. با وجود تمام این تحولات،  زنان در تمامی عرصه ها چه عرصه ی درون حزبی و چه عرصه های دیگر، هنوز هم جایگاه واقعی خود را نیافته اند و تا برابری کامل راهی بسیار طولانی در پیش دارند. دلیل این امر هم به طور اخص، جامعه ی مرد سالار ایران  است که با قوانین قرون وسطایی و ضد زن اش، در کنار خشونت، تبعیض  در عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر علیه زنان را تبلیغ و ترویج می کند و مردسالار بودن را از همان بدو کودکی به کودکان پسر می آموزد و این امر در کنار موانع دیگر، به مانعی جدی در راه برابری تبدیل گشته است. اما یقین دارم که در عرصه های گوناگون، تحولات عظیمی در پیش است و این امر در گرو مبارزات شبانه روزی زنان و مردان آزاده و برابری طلب در سطح جهان است. زیرا مبارزه برای آزادی و برابری زن و مرد امری جهانی است، نه منطقه ای.

ناهید وفائی

۱۹٫۱۰٫۲۰۱۴