بار دیگر فریاد کوبانی / کمال محمدی

باردیگرفریادکوبانی

نگاهم ثانیه به ثانیه
به توخیره شده
است
ملول وغمناک زانویم را
درآغوش پریشانی
پیچیده ام
انتظار نشسته ام تاببینم
کی پیروزی آغوشش را
بررویت می گشاید و
تورا ازداخل غباردود بارت
زیرآوار ویرانه ها
رها می کند
من تورا ندیده بودم و
نمی شناختم
وقتیکه صدای نفیرت را
شنیدم
دردایره تنگ خوکهای وحشی
که قصد لت وپارکردن تورا
داشتند
با ریزش باران اشک چشمانم
دیک صبرم لبریز
شد
اما! اما
فرزندان سنگر، مثل باران
کلوله برروی رخسار کثیف
آنها شلیک می کردند

صدای فریادت جهان را تکان
داد
یقین دارم استواروپایدار
با باوردلیرانه ا ت سنگر
محکم هستی
دربرابردشمن منحوس
ایستاده ای
واژه پیشمرگ را
مشعل راه آزادی
کردی
همه کوه هارا باغرش
فریادت بهم وصل
کردی
با فریاد تو بهمن آب شد و
آبشارش بسوی رودخانه و دریاچه ها
دریائی بزرگی را ساخت
همه لهجه ها با یک واژه
فریاد زدند:
با توهستیم  کوبا نی
دخترانت  نابغه این ایام
دربرابرگلوله اسلام
ایستاده
شیرآسا برسر آدمکشان داعش
داد می کشند می گویند:
می خواهیم خواهران
شنگالی مان را
کوبانی!  توآفریدی هزاران
شیروپلنگ
هزاران قهرمان بیباک
کوه استوار دربرابر
احشام درنده وآدمکش
ایستاده اند
توستاره پرنوردرمیان
ستاره های کهکشان
نگاه جهان بسوی تو
خیره شده است
طوفان سیل تو،  بغض وکینه
وقهررا باخود برد و
بجای آن بذردوستی و
اتحاد کاشت
دیدی افغانستان را؟
دیدی افغانستان با فریاد تو
اشک آلود
باصدای بلند گفت:
درد و رنج وآزارم را
فراموش  بلکه قلبم برای تومی تپد
کوبانی!

ای خانه بدوشان، ای طفلکهای
بی سرپناه!
ای سالمندان پابرهنه!
فرارتان به بیراهه
پناه به خانه ازتو بیگانه
به خانه اردوغان دوست دیرنه
آدمکشان عراق وشام
او نمی خواهد سرپیچی
کند ازفرمان اسلام
دختران قهرمان مثل
اتصا ل آذرخش قبل ازغرش
رعد
یورش برسنگرراهزنان
سنگدل
فریاد زدند: رها کنید سرزمین
اجدادیمان را
این جانیان پشم آلود
ندارند حرفی برای گفتن
بجزکشتن
ندارند گوش شنوائی
بجزگردن زدن
آن آدمکشان  چاه عمیقی را
برای
شادی ونشاط  منتطق وعلم
کنده اند تا دفن خاک
کنند
دریغا
کودکان دبستانی بجای
کتاب ودفتر
پوکه فشنگ وگلوله توپ
بغل می گیرند
بچه های شیرخوار بجای
شیرمادر
خون ریخته مادرانشان را
می مکند
ای مردمان دلیر، ای زنان شجاع و
رزمنده!
ای مبارزان قرن بیست ویکم!
باخون خود نوشتید
پیروزی ازآن مااست
دختران رزمنده شما بذر رزمندگی را
دربرابر زن ستیزی
پاشیدی
کالسکه عروس آزادی را
برپشت آمکشان داعش
وافسارش را
دردست بگیرید با بلندگوی بزرگ
صدای پیروزی کوبانی را
جاربزنید
آن پرجم سیاه منحوس را
دوربی اندازید بجای آن
پرچم سرخ آزادی را
برپا کنید
زنده باد کوبانی.
کمال محمدی   ١٩ اکتبر ٢٠١۴