گفتگو با نیلوفر بیضایى در مورد موج جدید سرکوب جنبش دانشجویى و زنان

با سلام گرم به خانم نیلوفر بیضایی،

خواهشمندم در صورت تمایل و امکان به این چند سئوال طرح شده از طرف من پاسخ بدهید تا بتوانم دیگاه‌های شما را برای هموطنان انعکاس بدهم و امید دارم که قبول بفرمائید که این مصاحبه دررسانه‌های مردمی چاپ شود.

۱ـ به نظر شما چه ضعف‌هایی در جنبش دانشجویی موجود می باشد که هنوز نتوانسته نقش تعیین کننده در سطح خیزش‌های مردمی داشته باشد و آیا اصولا می توانیم این انتظار را داشته باشیم؟
جنبش دانشجویی بعد از سرکوبهای وحشیانه از طرف حکومت اسلامی ضربه ی شدیدی خورد. از سوی دیگر در درون این جنبش اختلاف نظرهایی وجود داد که عدم امکان ایجاد تشکل های دانشجویی نیز مزید بر علت شده و همین نیروی محدود دانشجویی را که حاضر به پرداخت هزینه است، دچار سردر گمی کرده است. از سوی دیگر تلاشهای حکومت، وابستگان آن و دستگاههای امیتی برای تشدید تشتت و ناکار آمدی در این جنبش از یکسو و بالا بردن هزینه همراهی یا این جنبش از سوی دیگر، ضربه های کار آمدی را به این جنبش وارد کرده است. جنبش دانشجویی نماینده ی بخش آگاه جوانان ایران است که مهمترین مشخصه ی آنها در آزادیخواهی و دمکراسی خواهی آنان تعریف می شود.  از سوی دیگر این خیزش های مردمی که شما بدانها اشاره می کنید، بسیار پراکنده و ناپیگیر است. شرایط کنونی شوری در کسی بر نمی انگیز، بلکه نا امیدیها را افزایش داده است. حکومت بسیار تلاش می کند تا اعتبار این جوانان را مخدوش کند. فضای بی اعتمادی و ترس باعث شده که بسیاری از نزدیکیها صورت نگیرد. جنبش دانشجویی می تواند یکی از رساترین صداهای جنبش دمکراسی خواهی ایران باشد، اما در شرایطی که جو کلی جامعه را سکوتی مرگبار فرا گرفته، از این جنبش به تنهایی نمی توان انتظاری بیش از آنچه در حال حاضر انجام می دهد داشت.

۲ـ با توجه به سرکوب‌های اخیر و دستگیری‌های جنبش زنان، به نظر شما چه انتظاری می توان از نیروهای فعال سیاسی داخل و خارج داشت؟
اولین انتظار این است که همگی به یاری جنبش زنان بشتابند و از فعالیتهای زنان حمایت کنند ، چه در سطح داخل و چه در سطح بین المللی.  انتظار بعدی این است که در شرایطی عرصه ی فعالیت در داخل روزبروز تنگ تر و محدودتر ی شود، فعالین خارج از طریق شبکه های اینترنتی در انعکاس صدای آنها بکوشند و از هر طریقی که برایشان امکان دارد،  در مورد خواسته های جنبش زنان روشنگری کنند.

۳ـ چه حمایتی  می توان از جنبش زنان در رابطه با سرکوب‌ها کرد و راه کارهای این حمایت ها را چگونه ارزیابی می کنید؟
مهم این است که این صدا خاموش نشود. اگر در داخل و در فضای سرکوب خفه می شود، در هر جای دیگر جهان از طیق جلب حمایت اذهان بین المللی منعکس شود.  اعتراضات بین المللی تا کنون توانسته در بسیاری زمینه ها تاثیر گذار باشد. بزرگترین پیروزی برای حکومتیان زمانی حاصل خواهد شد که حس کنند با سرکوب توانسته اند صداها را خاموش کنند و کسی هم اعتراضی نکند.

۴ـ آیا بنظر شما مردان برابری طلب می توانند نقشهایی در حمایت از این نوع سرکوب‌ها داشته باشند و اصولا انتظار شما به عنوان یک زن چیست؟
صد در صد. آنها نه تنها میتوانند ، بلکه می بایست در حمایت از فعالین زنان و بسیار محسوس تر از اکنون به صحنه بیایند. تا آنجا که من در جریان هستم بسیاری از آنها نیز فعالانه در حمایت از جنبش زنان شرکت می کنند و چه بهتر که بیش از پیش و با تعداد بیشتری از همراهان مرد این جنبش مواجه شویم. هر چه بر تعداد مردان فعال در جنبش زنان افزوده شود، بیشتر شاهد آمادگی جامعه ی ایران برای حرکتی مصمم به سوی دمکراسی سیاسی و اجتماعی
خواهیم بود.

۵ـ (کمیته دفاع از صلح ) از طرف خانم شیرین عبادی مطرح شده، به نظر شما این جنبش صلح چقدر می تواند مبارزات مردم ایران را در رابطه با جنگ متشکل کند تا تبدیل به یک خیزش ضد جنگ شود و چقدر می تواند حاکمان رژیم را به عقب برگرداند؟ در ضمن نقش نیروهای سیاسی را در این خصوص  چگونه ارزیابی می کنید؟
در این مورد هنوز نمی توانم قضاوت کنم و راستش رفتارها و گفتارهای ضد ونقیض خانم عبادی و یارانشان در این چند ساله در من امید چندانی نتوانسته ایجاد کند .  چنین کمیته ای اگر واقعا می خواهد در جهت صلح حرکت کند، می بایست بتواند بدون مسکوت گذاشتن سرکوبهای وحشیانه ی جنبش های اجتماعی در ایران ، جامعه ی ایران را در اعتراض به جنگ طلبی بی امان حکومت اسلامی به حرکت در آورد و حکومت ایران را به تعلیق غنی سازی وا دارد. نطق های “ضد امپریالیستی“ و سخنان آتشین درباره ی گوانتانامو نه درد ما را دوا می کند و نه پاسخی است به اراده ی بین المللی. همچنین هیچ مصلحتی مجاز نیست ما را به سکوت در برابر نقض روزمره ی حقوق بشر در ایران وا دارد.
 
۶ـ برگردیم به تحولات و وضعیت ویژه حاکم در ایران، در شرایط کنونی احتمال حمله امریکا چقدر می تواند قوت داشته باشد؟
احتمال حمله وجود دارد چون هیچ نشانی از اینکه حکومت اسلامی بخواهد غنی سازی را به تعلیق در آورد موجود نیست. از این وضعیت نامشخص جمهوری اسلامی بیشترین سود را می برد چرا که از یکسو به بهانه ی “حمله ی خارجی“ می تواند در داخل سرکوبها را گسترده تر کند و هر روز عده ی بیشتری را به جرم “جاسوسی” و غیره به زندان بیندازد و از سوی دیگر می تواند هواداران خود را در منطقه بسیج کند و در عین حال از میان مخالفین خود باز ودیگر بار “ناسیونالیستهای وطنی“ و “ضد امپریالیستهای ابدی“ را  باز برای مدتی باخود همراه کند و از زبان آنها هر آنکس را که حاضر به ایستادن در کنار این حکومت بغایت توتالیتر ضد انسانی و ضد ایرانی نباشد، “جنگ طلب“ بخواند. انگار کودکی فکری ما تمامی ندارد و تعقل در میانمان جایگاهی قرار نیست بیا
بد و همچنان برای داستانهای پر سوزو گداز شور و حس برانگیز میان تهی گوش شنوایمان بیشتر بکار می آید …
 
۷ـ ساختار نظام را در وضعیت کنونی چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا سناریوی اصلاح طلبان یک بار دیگر کلید خواهد خورد؟ قوت و ضعف ها را در شرایط کنونی چگونه می بینید؟
فعلا گویا “قدرت“ متاعی است در دست حاکمیت توتالیتر دینی که گاه به گاه و هر بار بر اساس مصلحتی دست بدست می شود میان گرایشهای درون حکومت که در ایدئولوژی گرایی مشترک و در نقشی که برایشان در نظر گرفته شده متفاوتند . فعلا اینطور که پیداست رفسنجانی باز بناست بشود سمبل “آزادیخواهی“ و حتی قهرمان بخشهایی از “اپوزیسیون“ و کسانی بناست در خارج باز “با سری برافراشته“ و تکان دادن پاسپورتهای ایرانی در هوای آزاد غرب به سوی سفارتخانه ها سرازیر شوند و “سرفرازانه“ به “لصلاح طلبان“ رای دهند (البته اگر بنا شود که آنها بتوانند کاندید ارائه دهند و این هم خود به مصلحت بینی حاکمین منوط است). احتمال اینکه با توجه به بغرنج شدن فضای بین المللی باز برگ برنده ی حکوت یعنی “اصلاح طلبان“ علم شوند، کم نیست. “بازجوهای بد“ کار خود کردند حال نوبت “بازجوهای خوب“ است. داستان سر افکندگی  و سقوط اخلاقی، فکری و سیاسی ما دیگر نبدیل به یک موقعیت کمیک/ تراژیک تکرار شونده شده که معلوم نیست پایانش کجاست…

 

با سپاس فراوان
ی. صفایی

۳ دسامبر ۲۰۰۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *