در دفاع از حرمت زن تنهای بوشهری‌مان

تمام فضای مجازی درگیر “لامپ “شده… به عنوان یک زن وظیفه و حق خود می دانم بگویم چیزی که باعث ناراحتی من شده سابقۀ خیلی طولانی دارد. اگر دختری بر طبق عرف و شرع سالها باکره و منتظر شب زفاف و شاهزادۀ اسب سفید سوار بماند، از دیدگاه “آقایان” حتما عیب و علّتی دارد و یا شاید اصلا خواستنی نبوده…اگر زود ازدواج کند و در رابطۀ زناشویی‌اش وفادار بماند، امّل و سنتی است. اگر در دوران تاهل روابط جنسی دیگری داشته باشد، فاحشه است و اما اگر به هر دلیلی برای رفع نیاز روحی و یا فیزیکی خویش، خود ارضایی کند، نه تنها آقایان، بلکه هم جنس‌های خودش هم خیلی متاسف و متعجب می گردند و هی سر تکان می دهند و نچ نچ نچ نچ می کنند. می دانید چرا؟ خانمها عصبانی می شوند چون همه‌شان با یک ژست راهبه گونه‌ای می خواهند ابراز کنند که هرگزمرتکب چنین عمل سخیف و وحشتناکی نشدند.”آقایان”هم که “هزار ماشاالله”، این امر را در اندازۀ انرژی هسته‌ای و غنی سازی حق مسلم خودشان می دانند و وا مصیبتا که بخواهد بوسیلۀ زنها استفاده شود و تازه! مگه ما مُرد یم!! چرا با خودمان رو راست نیستیم؟ چرا حریم شخصی همدیگر را به فنا می دهیم؟ چرا فیلم “بیمارستان خلیج فارس” بوشهر هنوز ۲۴ ساعت نشده، تو وایبر ماست؟ چرا در هر موضوعی، حتی برای یک لحظه، یک میلی متر از عقده‌ها و نداشته‌های‌ خود فاصله نمی گیریم؟ چرا حداقل “خدا” را شکر نمی کنیم که برای من پیش نیامد؟ چرا جُکهایش را فوروارد می کنیم؟ آقایان! کمی به فروش بالای صابون گلنار به قدمت تاریخ این سرزمین توجه کنید. خانمها، هم جنسهای عزیز من! کاری با حافظۀ بلند مدت ما ندارم،همان حافظه کوتاه مدت را یک بار ریفرش کنید! نه جداً! مطمئنم که یاد همه ما می آید زندگی چقدر سخت است. بیایید همراه من با این هم جنس بوشهری‌مان و بقیۀ زنهای تنهای سرزمین‌مان مهربان باشیم و یادمان نرود هستند لحظاتی که لامپ و خیلی چیزهای نامربوط دیگر، به طلب عشق ز هر بی سر و پائی کردن شرف دارد.