اقتصاد سیاسی به زبان ساده(۱۲)

اقتصاد سیاسی به زبان ساده(۱۲)

۴٫شیوه تولید سرمایه‌داری

فصل یکم

تولید کالا

کالا چیست؟

در قسمت‌های ۱۰ و ۱۱ سلسله مباحث اقتصاد سیاسی، به اندازه کافی در مورد ارزش مصرف، ارزش مبادله‌ای و کالا، مطالبی نوشتیم. کارل مارکس بزرگ فرزانه قرن نوزده، نگارش جلد یک کاپیتال را با مفهوم کالا آغاز کرد. ما نیز در ادامه برای تشریح شیوه تولید سرمایه‌داری از تعریف این مقوله شروع می‌کنیم. اما به این دلیل که در بخش‌های گذشته، تقریبا” به طور مفصل به این بحث پرداختیم، اکنون به طور خلاصه یادآوری می‌کنیم که:

از مقایسه‌ی نانی که زن کشاورز می‌پخت با نانی که کارگاه نانوایی می‌پزد متوجه می‌شویم که:

دهقان نان را برای مصرف خود می‌پخت، نه فروش آن.

کارگاه نانویی، نان را برای فروش می‌پزد، نه برای مصرف خود.

نان دهقان فقط دارای ارزش مصرف است. ارزش مبادله‌ای ندارد.

نان کارگاه نانویی، هم دارای ارزش مصرف و هم دارای ارزش مبادله‌ای می‌باشد.

نان کارگاه نانویی محصولی است که برای مبادله تولید می‌شود؛ و به آن کالا می‌گوییم.

اکنون باید بدانیم هر چیزی که تولید می‌شود، برای این که بتواند کالا باشد، باید دارای دو مشخصه باشد:

۱-ارزش مصرفی داشته باشد؛ یعنی یکی از نیازها و یا احتیاجات انسان را برآورده کند.

۲-ارزش مبادله‌ای داشته باشد؛ یعنی برای مبادله (فروش) تولید شده باشد.

فردریک انگلس در کتاب “منشاء خانواده، مالکیت خصوصی و دولت” چگونگی تبدیل محصولات تولید‌ی به کالا را این چنین بیان می‌کند:

“از هنگامی که تولیدکننده‌گان محصولِ خود را دیگر به طور مستقیم مصرف نمی‌کردند، بل‌که آن را در جریان مبادله از دست می‌دادند، دیگر کنترلی بر آن نداشتند. آن‌ها دیگر نمی‌دانستند که بر سر آن چه می‌آید، و این امکان به وجود آمد، که محصول روزی(زمانی) در برابر تولیدکننده، هم‌چون وسیله‌یی برای استثمار و سرکوب او، به کار گرفته شود. از این‌رو، هیچ‌جامعه‌یی، در هیچ زمانی نمی‌تواند بر تولید خود چیره باشد و به کنترل پی‌آمدهای اجتماعی روند تولید آن ادامه دهد، مگر این‌که مبادله‌ی میان افراد را برچیند.”

“ولی آتنی‌ها به زودی آموختند، پس از این‌که مبادله‌ی فردی برقرار شد و محصولات تبدیل به کالاها شدند، محصول با چه سرعتی چیره‌گی خود را بر تولیدکننده آشکار می‌کند. هم‌راه با تولید کالا، کشت زمین به دست کشاورزان، برای خود، به وجود آمد، و بی‌درنگ پس از آن مالکیت فردی زمین. سپس پول ظاهر شد، آن کالای جهانی که همه‌ی کالاهای دیگر با آن قابل مبادله‌اند. ولی هنگامی که انسان پول اختراع کرد، هرگز گمان نمی‌کرد دارد یک نیروی اجتماعی نوین می‌آفریند- یگانه نیروی جهانی که همه‌ی جامعه باید در برابر آن کرنش کند- این نیروی نوین را، که بدون خواست یا آگاهی پدیدآورنده‌گانش، به هستی درآمده بود، آتنی‌ها، در تمام خشونت روزگار جوانی‌اش احساس می‌کردند۱.”

شرایط شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری

تولید‌ فرآورده‌ به منظور مصرف شخصی نه فقط در عصر ‌برده‌گی و فئودالیسم،‌ بلکه در مراحل ابتدایی ‌سرمایه‌داری‌ هم به عنوان پایه و اساس اقتصاد جامعه‌، حکم‌فرمایی می‌کرد. اما در جریان رشد و تکامل سرمایه‌داری‌ است که ضربه‌ی قطعی بر تولید‌ برای مصرف شخصی، وارد می‌گردد و به این ترتیب شیوه تولید برای مصرف شخصی از میان می‌رود. به این اعتبار شیوه تولید سرمایه‌داری‌ یعنی تولید‌ برای فروش، برتری می‌یابد و به عنوان پایه و اساس اقتصاد سرمایه‌داری‌ عمل می‌کند. اگر چه ممکن است بقایای شیوه تولید گذشته هم در کنار آن، وجود داشته باشد.

برای پیدایش شیوه تولید سرمایه‌داری‌ شرایطی لازم است که یکی از مهم‌ترین آن‌ها تقسیم اجتماعی کار می‌باشد.

اما پرسش این است که مگر در گذشته، مثلا” در جامعه‌ نخستین، برده‌داری و فئودالیسم‌، تقسیم کار وجود نداشته است؟ پاسخ مثبت است. همان طور که قبلا” گفتیم در طول تاریخ جامعه‌‌ی بشری، یکمین و دومین تقسیم بزرگ کار اجتماعی صورت گرفت؛ این تقسیم‌ها به خاطر تکامل کشاورزی، دامداری و صنعت‌گران کارگاهی‌ به وجود آمد. با وجود این دو تقسیم کار بزرگ اجتماعی، تولید‌ برای فروش، یعنی شیوه تولید سرمایه‌داری‌ وجود نداشته است.

تقسیمِ کار، شرط لازم تولید‌ِ کالاست. اما تولید‌ِ کالا، شرطِ لازمِ تقسیمِ کار نیست. یعنی این که برای تولید‌ِ کالا، حتما” تقسیم کار لازم است؛ اما برای وجود تقسیم کار در جامعه‌، حتما” لازم نیست که کالا تولید‌ شود.

چرا نمی‌توانیم بدون تقسیم کار، کالا تولید‌ نماییم؟

اگر فرض کنیم در جامعه‌ای‌، هر خانواده‌ای خودش کشاورزی و دام‌داری کند؛ گندم درو و آسیاب کند، نان به پزد، خانه بسازد، چرم تهیه نماید، لوازم منزل و ابزار کار بسازد، پوشاک تهیه کند، آهنگری و نجاری کند و به طور کلی همه‌ی افراد جامعه همه‌ی نیازهای مادی خود را، خودشان تولید‌ نمایند، دیگر تولید‌ کالا به منظور فروش، مفهومی نخواهد نداشت. زیرا خریداری وجود ندارد و همه آحاد جامعه تولید‌کننده‌ی نیازهای خود هستند.

هنگامی که در جامعه‌ تقسیم کار وجود نداشته باشد و به همین خاطر هر شخصی به تنهایی همه‌ نیازهای خود و خانواده را تولید نماید، تولید‌ کالایی‌ امکان‌پذیر نیست. با ظهور جوانه‌های نظام سرمایه‌داری‌، این شیوه‌ی تولید‌ باید متلاشی می‌شد و چنین هم شد.

اما مزایای وجود تقسیم کار برای نظام سرمایه‌ این است که سبب می‌گردد هر فرد یا خانواده فقط یک محصول تولید نماید تا نیازمند محصولاتی باشد که خود تولید نمی‌کند.

اما قبل از این که شرط دوم را توضیح دهیم لازم است که بدانیم تقسیم کار سبب ایجاد معضلات اجتماعی زیادی می‌گردد که جورج لوکاچ در کتاب ” تاریخ و آگاهی طبقاتی” به یک نمونه از آن اشاره نموده است:

“تقسیم کار، که با سرشت انسان بی‌گانه است، از یک‌سو انسان‌ها را در فعالیت‌های‌شان منجمد و متحجر می‌سازد و آنان را در کارهای‌شان به ماشین‌واره‌ها و بردگان امورِ یک‌نواخت بدل می‌کند؛ از سوی دیگر به طور هم‌زمان آگاهی فردی آنان را بی‌اندازه افزایش می‌دهد، که به علت امکان‌ناپذیری بیانِ شخصیت انسان‌ها و ارضای آنان در فعالیت‌های‌شان، به چیزی میان‌تهی و انتزاعی و به خودپرستی حیوانی تشنه‌ی جاه و مال بدل می‌شود۱.”

شرط دومی که برای شیوه تولید سرمایه‌داری‌ لازم است، مالکیت خصوصی بر ابزار تولید می‌باشد. به عنوان مثال هنگامی که شخصی به منظور فروش، کالایی‌ تولید‌ می‌کند، در صورتی می‌تواند این کار را انجام دهد که آن کالا مال خودش باشد تا بتواند آن را به فروش برساند. و نیز در صورتی کالا مال خودش است که ابزاری که با آن، کالا تولید شده است، مال خودش باشد.

به عبارت دیگر تولید‌کننده وقتی می‌تواند محصول‌ تولید‌ی خود را به عنوان کالا به فروش برساند که ابزار تولید‌ از آنِ خودش باشد، یعنی مالک ابزار تولید‌ باشد. مثلا” در جامعه‌ نخستین چون ابزار تولید‌ ساده و مالک نداشت، تولید‌ فرآورده یا محصول‌ برای فروش نبود، بلکه برای مصرف عموم بود. اما در دوره‌ی برده‌گی و فئودالیسم‌ ابزار تولید‌ تکامل یافت و دارای مالک شد و در نتیجه، فرآورده‌ هم جهت فروش و مبادله‌ به طور بسیار ضعیف و محدود، تولید‌ می‌گردید، اما اساس و پایه‌ی اقتصاد را تشکیل نمی‌داد.

بنابراین‌ به طور خلاصه و مفید نتیجه‌ای که به دست می‌آوریم این است که شرط لازم برای وجود شیوه تولید سرمایه‌داری‌ عبارت است از:

۱-  تقسیم کار اجتماعی

۲- مالکیت خصوصی بر ابزار تولید‌.

ادامه دارد

سهراب.ن ۱۹/۰۷/۱۳۹۳


۱ – فردریک انگلس؛منشاء خانواده، مالکیت خصوصی و دولت؛ صص۱۳۶- ۱۳۵ترجمه خسرو پارسا، نشر دیگر ۱۳۸۶

۱ – تاریخ و آگاهی طبقاتی/پژوهشی در دیالکتیکِ مارکسیستی/ جورج لوکاچ/ ص۵۶۸  ترجمه محمدجعفر پوینده/ نشر تجربه/ تهران ۱۳۷۷