آقای همایون پرولتاریا هم بالغ شده است! در جواب به دو نوشته از داریوش همایون

حسین مرادبیگی

خطر حمله نظامی آمریکا به ایران نقطه عطف مهمی بود در حیات سیاسی جامعه ایران. به این معنی که احزاب و نیروهای سیاسی ایران را در موضعگیری بر سر این مساله، در معرض قضاوت مردم و جامعه ایران قرار داد. قوم پرستان رنگارنگ و مجاهدین، طرفدار جنگ و در کنار آمریکا، ناسیونالیسم ایرانی با هر اما و اگری از جمله داریوش همایون و اعوان انصارش از حزب مشروطه ایران که "تمامیت ارضی" را توجیهی کردند برای ثبت نام در لیست سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتند.

 حزب مشروطه اکنون که با انتشار گزارش سازمانهای اطلاعاتی ارتش آمریکا خطر جنگ را رفع شده میداند ، برگشته و موضع خود را توجیه میکند. داریوش همایون در دو نوشته، یکی  "گشادن گره ۲۸ مرداد" و دیگری "همیشه بخود مشغول"، در اولی موضع حزب مشروطه را در قبال خطر حمله نظامی آمریکا به ایران اقدامی "تاریخی" و در دیگری ضمن برشمردن سرزنش آمیز اشتباهات اپوزیسیون بورژوائی ایران، به آنان میگوید که از اشتباهات خود درس بگیرند.  

ما آن روزها همزمان با فراخوان خود خطاب به احزاب و نیروهای سیاسی ایران در مورد خطر حمله نظامی آمریکا به ایران، مواضع آنان را نیز زیر نظر داشتیم. اظهار نظر اخیر داریوش همایون در مورد موضع حزب مشروطه و دیگر مسائلی که همراه آن در این دو نوشته مطرح کرده اند، باعث شد که من هم مجددا به این مساله و به اهداف زمینی ای که داریوش همایون در این دو نوشته خود دنبال میکنند، به پردازم.  

 

 

۱- "گشادن گره ۲۸ مرداد"

داریوش همایون در اینجا ضمن اشاره به مواضع نیروها و جریانات سیاسی ایران بر سر  خطر حمله نظامی آمریکا به ایران، می نویسند:" در میان مخالفان دیگر(منظورش مخالفان جمهوری اسلامی است، پرانتز از من است) نیز نمی توان موضع دراماتیک حزب مشروطه ایران را در این فرایند نادیده انگاشت. آن حزب با اعلام اینکه در صورت حمله به ایران در کنار هر نیروئی، صرفنظر از نام و پیشینه آن، خواهد ایستاد که از ایران دفاع کند نقطه پایان بر پدیده ای گذاشت که به درست یا نادرست مانند لکه ای بر سیاست در ایران چسبیده بود. آن اعلام به هیچ روی در پشتیبانی از رژیم نبود که دشمنان حزب جلوه دادند. منتقدان حزب نیز معنای تاریخی آن را درنیافتند." همانجا

اول به این اعلام به پردازیم.  

این اعلام، برخلاف ادعای داریوش همایون، اعلام حمایت آشکار داریوش همایون و حزب مشروطه از جمهوری اسلامی بود. این سربازان "وطن" ناگهان یک شبه سربازان خامنه ای و احمدی نژاد از آب درآمدند. 

دوم، "گشادن گره ۲۸ مرداد". داریوش همایون میخواهند اقدام حزب مشروطه را چنین توجیه کنند که گویا اینها برای این رسما پشت سر خامنه ای و احمدی نژاد رفتند تا ثابت کنند که دیگر داستان "28 مرداد" تکرار شدنی نیست. یعنی با مداخله "بیگانه" در کار ایران( در سرنگونی جمهوری اسلامی بعنوان حکومت بورژوایی ایران) شرکت نمیکنند و با این کار خود به لکه " 28 مرداد" بر تاریخ جنبش خود پایان میدهند یا بقول او نقطه پایانی نهادند! ظاهرا دولت آمریکا و دول غرب هم حالا که قصد تغییر جمهوری اسلامی را ندارند  وقوع این پدیده را ناممکن کرده اند! عجب همسویی!

این ادعا درست نیست. حمایت اینها از خامنه ای و احمدی نژاد ربطی به تکرار یا عدم تکرار "کودتای ۲۸ مرداد" که ظاهرا نزد داریوش همایون به تغییر رژیم در ایران بوسیله دولت آمریکا تبدیل شده است، ندارد. اینها می توانستد هم مخالف جنگ باشند و هم مخالف جمهوری اسلامی. اتفاقا اگر قرار بود لکه ای بر سیاست به نفع اینها نوشته شود، این بود که در صف مردم ایران در مقابل جمهوری اسلامی و در دفاع از مدنیت جامعه و آزادی باشند نه پشت سر خامنه ای و احمدی نژاد. برعکس نشان دادند که جای اینها همیشه در کنار استبداد و ارتجاع است. 

بعلاوه بر خود " 28 مرداد" نوعی هم در سیاست ایران برخلاف ادعای داریوش همایون نقطه پایانی نهاده نشده است. جنبش بورژوائی در ایران همیشه به این لکه ها نیاز داشته و دارد. در شرایطی که جنبش انقلابی طبقه کارگر و دیگر مردم آزادیخواه و برابری طلب رو به گسترش باشد، جنبش بورژوایی از "گوادلوپ ها" و ژنرال هویزرها کم نمیاورد. این را داریوش همایون و دوستانش در اپوزیسیون  بورژوایی ایران همیشه در نهانگاه فکر خود دارند. خود اینها با حمله دولت آمریکا به عراق گفتند میایند ایران و میزنند و میگیرند و سرنگونی طلب شدند. آن روزها "گره ۲۸ مرداد" چرا باز نشد؟ چندی پیش نیز از دولت آمریکا دلخور شدند که چرا به جای "تغییر رژیم"،  "تغییر رفتار رژیم" را مد نظر قرار داده است.

با اینحال تحولی باید صورت گرفته باشد. اینها که بیخود یک شبه پشت سر خامنه ای و احمدی نژاد بسیج نشدند. آن تحول اما نه "گشایش گره ۲۸ مرداد" که ورشکسته شدن افق ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی پرو غرب در مقابل ناسیونالیسم اسلامی در صحنه سیاسی این دوره ایران است. خطر حمله نظامی دولت آمریکا به ایران و همزمان جلو آمدن "آلترناتیو قومی" در تقابل این دوره دولت آمریکا با جمهوری اسلامی، ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی را در مقابل جمهوری اسلامی به بن بست کشاند. ناسیونالیسم  اسلامی در واقع پرچم ناسیونالبسم ایرانی را از دست اینها درآورد. اسیر کردن ۱۵ ملوان انگلیسی توسط دولت بورژوا اسلامی ایران را، اینها به خواب هم نمی دیدند. در عرصه داخلی جمهوری اسلامی شد طرفدار دفاع از "تمامیت ارضی" شعاری که کل این جنبش موجودیت خود را با آن تداعی میکند. در عرصه خارجی هم جمهوری اسلامی به یمن حمله نظامی دولت آمریکا به عراق، به یک قد