گرامی باد یاد و خاطره چریک فدایی خلق زنده یاد رفیق سیامک اسدیان (اسکندر)

“گرچه با خون رفته ای،

گرچه مانند شقایق های خونین

ای رفیق سرخ!

در لرستان برگِ خون افشانده

گلگون رفته ای؛

تا صدای آتشی در کوه می پیچد،

تا هزاران گام خون آلود

رهپوی سحرگاه است –

خلق می گوید:

تو می آیی

تو می آیی.

لرستان چشم در راه است ..!”

(برگرفته از نشریه کار – سازمان چریکهای فدائی خلق ایران

 ۶ آبانماه ۱۳۶۰)

سیزدهم مهرماه امسال (چهارم اکتبر ۲۰۱۴ میلادی)؛ مصادف با سی و سومین سالروز رفیق زنده یاد سیامک اسدیان (ملقب به رفیق اسکندر) است. وی فرمانده نظامی و از اعضای کمیتهٔ مرکزی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران، و نیز از همراهان نزدیک پزشک مردمی و انقلابی معروف؛ هوشنگ اعظمی لرستانی بود.

رفیق سیامک در سال ۱۳۳۴ در یکی از روستاهای خرم آباد به دنیا آمد، و در آنجا در دامن دهقانان زحمتکش لر پرورش یافت. تحصیلات ابتدایی را در روستا و تحصیلات متوسطه خود را در شهر خرم آباد ادامه داد. در تمام مدت تحصیل اش، اوقات بیکاری را به کار در روستا یا کارگری در شهرها می پرداخت؛ و بدین طریق هر چه بیشتر زندگی اش به طور عینی با زندگی زحمتکشان پیوند خورد.

در سال دوم دبیرستان با مسائل سیاسی آشنا شد، و به دلیل خویشاوندی با دکتر هوشنگ اعظمی به سرعت به او نزدیک گشت، و همکاری خود را با پیشتازان مبارزهٔ مسلحانه در منطقهٔ لرستان: هوشنگ اعظمی لرستانی، احمد خرم‌آبادی و محمود خرم‌آبادی آغاز کرد.

سیامک در سال ۱۳۵۳ برای آغاز مبارزهٔ مسلحانه به همراه افراد دیگر گروه، عازم کوههای لرستان شد و در آنجا زندگی مخفیانه خود را آغاز کرد. پس از وصل شدن گروه دکتر اعظمی به سازمان چریک های فدایی خلق، رفیق سیامک به دلیل قابلیت های بالای نظامی اش در بخش نظامی تشکیلات فعالیت نمود، و تا مقطع انقلاب در دهها عملیات شرکت کرد و برخی از عملیات بسیار حساس نظامی را هدایت نمود.

او مدتها تحت مسئولیت حمید اشرف فعالیت می‌کرد. حمید اشرف به خاطر شباهت‌های خصلتی که بین سیامک و اسکندر صادقی نژاد* می‌دید، نام مستعار اسکندر را برای او برگزید.

از جمله عملیاتی که تحت فرماندهی رفیق سیامک انجام گرفت می توان به: حمله به قرارگاه شمارهٔ ۲ پلیس تهران، حمله به کلانتری تبریز، انهدام پاسگاه لاهیجان، حمله به پاسگاه رودسر گیلان در حمایت از دهقانان منطقه، شرکت در عملیات ترور عباس شهریاری مشهور به مرد هزارچهره، اعدام سرهنگ زمانی‌پور در مشهد در سال ۱۳۵۷، و فرماندهی عملیات دارساوین علیه جمهوری اسلامی ایران در کردستان اشاره کرد.

در مقطع اعتلای جنبش، سازمان بخاطر جنایتهای سرهنگ زمانی پور و به ستوه آمدن مردم مشهد، تصمیم به ترور او گرفت. سرهنگ زمانی‌پور در کنار سایر اعمال خیانتکارانه خویش نسبت به مردم، دستور داده بود تا ماموران به تعدادی از مردم مشهد که در جریان تظاهرات دستگیر شده بودند؛ تجاوز کنند. رفیق سیامک اسدیان که در آن زمان مسئولیت سازمانی مشهد را به عهده داشت، داوطلبانه در تمام مراحل عملیات، از طراحی و اجرا، تا توزیع اعلامیهٔ توضیحی دربارۀ این عمل در میان مردم؛ شرکت کرد.

اجرای این عملیات، انعکاس بسیار وسیع و مثبتی روی مردم مشهد داشت، و رفیق اسکندر همواره از آن بعنوان یک عملیات نظامی بسیار موفق یاد می کرد.

وی پس از انقلاب نیز فعالانه و خستگی ناپذیر با سازمان فعالیت می کرد. در مقطع انشعاب، در کنار رفقای اقلیت به فعالیت انقلابی اش تداوم داد؛ و در کردستان در عملیات نظامی علیه رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی جنگید.

درگیری با سپاه پاسداران و جانفشانی رفیق اسکندر:

در روز ۱۳ مهرماه سال ۱۳۶۰ رفیق اسکندر به همراه رفقا مسعود بریری و علی‌رضا صفری از تهران عازم شهر آمل می‌شوند. یکی از اعضای دستگاه‌های امنیتی نفوذی در سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) که از قبل رفیق اسکندر را می‌شناخت، او را در یکی از قهوه خانه‌های آمل می‌بیند و سریعا به سپاه پاسداران گزارش می‌دهد؛ و سپاه نیز اقدام به بستن جاده و بازرسی خودروها می‌کند.

ساعت ۱۴:۴۵ همان روز، یک ماشین گشتی سپاه پاسداران با چهار سرنشین در ابتدای جاده کمربندی آمل به خودروی سیامک اسدیان و همراهانش مشکوک شده، و برای بازرسی ماشین به سمت آنها می‌آیند. اسدیان و همراهانش با آگاهی از اینکه بازرسی ماشین و کشف سلاحها منجر به شناسایی و دستگیری شان خواهد گشت؛ ناگزیر بلافاصله به این اقدام پاسداران واکنش نشان می دهند و با مسلسل به سوی ایشان شلیک می کنند. این درگیری به زودی به موفقیت می انجامد، و سیامک و همراهانش پس از برداشتن سلاح های‌ پاسداران، برای دور شدن از منطقهٔ درگیری به میان شالیزارهای اطراف جاده حرکت می کنند.

پس از مدت بیست دقیقه، حدود ۲۰۰ پاسدار اقدام به محاصرهٔ منطقه کرده، و شروع به تیراندازی به سمت شالیزارها می نمایند. ولی اسدیان و همراهانش بعد از تنها دو ساعت حلقۀ محاصره را در هم شکسته، و از نقطه‌ای دیگر از میان شالیزارها بیرون می‌آیند. در این هنگام تصمیم می‌گیرند برای ادامهٔ راه ماشینی را مصادره کنند، اما اشتباها اقدام به توقف ماشینی می‌ کنند که دادستان در آن سوار بوده است. محافظان مسلح دادستان با دیدن آنها، بلافاصله به سویشان آتش می گشایند و آنها را به گلوله می‌بندند.

رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، مرگ رفیق سیامک اسدیان را برای خود یک پیروزی بزرگ خواند، و از آن بعنوان نتیجه درخشان “طرح الحدید” ذکر کرد.

درباره این فرمانده انقلابی در کتاب “شورشیان آرمانخواه” آمده است:

«در مهرماه سال ۶۰ سیامک اسدیان معروف به اسکندر، رئیس عملیات نظامی و یک چریک با تجربه از دوران حمید اشرف، به همراه دو تن از اعضا در نزدیکی آمل در درگیری کشته شد. در نتیجه، این امر نشانه پایان تلاش‌های اقلیت برای سازماندهی هرگونه مقاومت مسلحانه در برابر جمهوری اسلامی در خارج از کردستان ایران شد. در واقع پس از مرگ اسدیان، پشت اقلیت شکست..»

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد!

* اسکندر صادقی نژاد یکی از اولین فرماندهان نظامی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران بوده است.

منابع:

سایت “پریسکه” – صمد بهادری طولابی:

http://periske.wordpress.com/2012/10/04/%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%DB%80-%D9%81%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%85%DA%A9-%D8%A7%D8%B3/

سیامک اسدیان – ویکیپدیا:

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%85%DA%A9_%D8%A7%D8%B3%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86

رفیق اسکندر و آئینە خیانت اکثریت – رفیق اشرف دهقانی، به نقل از: پیام فدایی، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران:

http://www.ashrafdehghani.com/pdf/PF160-Rafigh-Eskandar.pdf

به یاد سیامک اسدیان و یارانش – یوتیوب:

https://www.youtube.com/watch?v=lXcGtO4HqvU