نباید بگذاریم سناریوی ضد انسانی عراق و سوریه در ایران تکرار شود!

با میدان آمدن حکومت”خلافت اسلامی” ، داعش، که با جنایتهای  دلخراش و توحش ضد انسانی آن جهان انسانی را در اندوه  و بهت عمیق فرو برده است، ماهیت و چهره  واقعی و زشت و ضد انسانی جهان سرمایه داری و اسلام را به عنوان یکی از ارکان ایدئولوژیکی و سیاسی آن عریانتر از همیشه بر ملا کرده است. عروج داعش دامنه سناریو سیاه و کانگستر بازی  و جنگ و آدمکشی مذهبی و قومی  در عراق و سوریه را بیش از پیش تعمیق و نفرت انگیزتر کرده است. کل منطقه به یک وضعیت پرمخاطره‌ آمیزتری سوق داده شده است. متاسفانه به دلیل خلا جدی یک حزب مسئول، یک جنبش و مقاومت توده ای و رادیکال چپ  و کارگری،جز جنایتکاران جهانی از نوع دولتهای امریکا و بریتانیا و ناتو، و همچنین شرکت و دخالت مستقیم جمهوری اسلامی، عربستان سعودی، ترکیه ، قطڕ، سوریه  و کشورهای دیگر منطقه، که هر کدام در راستای منفعت جنایتکارانه کور سیاسی و اقتصادی یک مشت آدمکش کانگستر اسلامی و قومی  حامی خود را مسلح و به جان همدیگر و مردم انداخته اند، هچ روزنه ای از امید و امنیت و انسانیت  برای مردم عراق و سوریه باقی گذاشته نشده است.

سایه شوم این جنگ  ویرانگر قومی و مذهبی و “دمکراسی خواهی” و مسابقه  تسلیحاتی و آدمکشی و مخاطرات  ضد انسانی آن  بیش از پیش بر فراز ایران  نیزمشاهده می شود. به ویژه  به دلیل حضور و دخالت مستقیم جمهوری اسلامی در تحولات جنون آمیز عراق و سوریه از یکسو و میدان دادن و تقویت دستجات مخلتف تروریستی در داخل ایران و کردستان ایران از طرف جمهوری اسلامی از سوی دیگر باعث شده است بیش از هر زمانی اوضاع ایران با مخاطره  جدی روبرو شود. چنانچه این روند و مخاطرات با هوشیاری و اتحاد و اقدامات عملی طبقه کارگر، کمونیستها و صف آزادیخوان و با قدرت توده ای و اقدامات پیشگیرانه گسترده  و بی درنگ خنثی و روبرو نگردد،  این اوضاع  هولناک خونین و تحمیل کشمکشهای مشابه و وحشیانه مذهبی و قومی فاجعه آمیز، دیر یا زود میتواند به کل جامعه ایران نیز سرایت کند و منجر به خلق یک  فاجعه به مراتب خونین آمیزتر و بسیار جدی تری گردد.

 اضافه بر نقش مخرب جمهوری اسلامی در ایجاد کشتارگاه در سوریه و عراق و منطقه، کل موجودیت این حکومت، ابعاد جنایت هایش در ایران، ابزارهای متنوع و گسترده سرکوب که علیه مردم سازمان داده  و بکار بسته است و در پی آن وحشتی که همواره ناشی ازوجود نفرت عمیق همگانی از جامعه ایران بر پیکره خود هر لحظه احساس میکند، به اندازه کافی زمینه برای اینکه  این رژیم به یک عنصرمحوری تر سناریو سیاه در تحولات پیش رو در ایران تبدیل شود، بسیار محتمل است. این رژیم شاه نیست فرار کند، میکشد و خون بر پا میکند اگر فرصت پیدا کند و با یک خیزش وقدرت بزرگ کارگری-اجتماعی و همزمان مسلحانه و توده ای مواجه نشود.جمهوری اسلامی با سازماندهی  ده ها دسته و شاخه تروریست اسلامی و گله حزب الله و انصار و دستجات مسلحی که ٣۵ سال است دقیقا شبیه  داعش، اما در شکل حکومت اسلامی از نوع شیعه گری و” بی سروصدا”، علیه مردم اعمال کرده است، خاک ریزها و ابزارهای تحمیل سناریو سیاه را برای خود آماده کرده است. میتواند یک رکن اصلی  خطرتحمیل سناریو سیاه و خون پاشیدن به جامعه باشد.

 به علاوه  وجود اپوزسیون ورشکسته فاشیسم نوع آریائی با حربه “تمامیت ارضی” ، مجاهدین و خاصیت ابزار بودنش در دست غرب، قوم پرستان آذری  و کرد با حربه فدرالیسم قومی و قومپرستی، که هر کدام به نوعی در پی ایجاد درست کردن آلترناتیو سازیهای مضحک غرب در عراق و لیبی و سوریه، در ایران هستند ، به همراه عروج دستجات داخل کشوری تروریست از نوع، سلفی، القاعده، جیش صحابه، کتائب قاعد فی کردستان، جند الله، مفتی زاده ای، “وهابیت”  تا ده ها گروه و فرد مرتجع و ضد تمدن و آزادی و برابری انسان، که همه در سایه حکومت اسلامی و با حمایت آن به منظور پس زدن فضای انقلابی و رادیکال و ضد مذهبی  و مرعوب کردن بیشتر کل جامعه  صورت گرفته است، بخشی از عاملین و وجود ظرفیت های منفی و ضد مردمی در خلق سناریو سیاه در جامعه هستند. هر دو طیف مکمل همدیگرند در داشتن ظرفیت ضد انسانی جنگ علیه هم و مردم.  اینهاچنانچه امکان سر بلند کردن بیشتر پیدا کنند، چنانچه بتوانند چه در قالب “رژیم چنج” و آلترناتیو سازی و دخالت و حمله نظامی امریکا ، یا با حمایت عربستان و دولتهای دیگر “سنی” مذهب مرتجع، به همراه جمهوری اسلامی امکان  و توان عملی تحمیل شروع جنگ کثیف ملی و اسلامی بدست بیاورند،میتوانند جامعه ایران را با دریائی از خون و جنایت مواجه کنند و مبارزه  بی وقفه  و متحدانه٣۵ ساله آزادیخواهانه کارگران و زنان و جوانان ایران  علیه جمهوری اسلامی و علیه مذهب و مرگ و اعدام و تبعیض و نژاد پرستی و برای آزادی و برابری را به سیاهی و بدبختی و کشتار و ویرانی تمام نشدنی سوق دهند. هیچ فرشته نجاتی درکار نیست، فقط خود جامعه و جنبشها و نیروهای مسئول میتوانند مانع میداندار شدن اینها باشند.

تحولات جامعه کردستان ایران نیز بنا به دلایل مختلف در این مقطع جایگاه خاصی در تحولات ایران پیدا کرده است. هم میتواند منطقه ای برای استارد یک آینده سفید در تحولات ایران باشد هم سیاه. بستگی به نقش کمونیستها، طبقه کارگر و حزب ما و دیگر نیروهای مسئول در این دوره دارد. از نظر من امکان ایفا نقش مثبت همانند دوران انقلاب ۵٧ شمسی در این منطقه بسیار محتملتر و ممکن تر است. به حکم حضور قدرتمند کمونیسم و چپ و به دلیل رشد سیاسی و سازمانگرانه کارگری و توده ای طی چند سال اول انقلاب سال ۵٧ که به سنگر مبارزه انقلابیون در مقابله با جمهوری اسلامی تبدیل شده بود جامعه کردستان توانست هر نوع تحرک اسلامی دستجات مذهبی را به همراه جمهوری اسلامی پس بزند و مورد تنفر عمیق مردم قرار بگیرند. جریانات اسلامی شیعه و سنی  با وجود کمک گسترده رژیم به آنها از جمله به “مکتب قرانی ها،  مفتی زاده ای ها و” پیشمرگان مسلمان”( امروز بیشتر لباس “اصلاح طلب کرد ” بر تن کرده اند!) هر گز نتوانستند  به عنوان یک جنبش و یک نیروی اسلامی قابل توجه ی که بتواند مانع مبارزه آزادیخواهی گردد، عروج کنند. اما بعدازاواسط دهه شصت که جمهوری اسلامی  به همراه  شروع تعرض  و کشتار گسترده سراسری  به کمونیستها و کارگران و زنان و زندانیان سیاسی و کل مخالفین سیاسی در ایران، موفق شد در کردستان نیز از راه سرکوب مسلحانه خونین جامعه و عقب راندن نیروی مسلح  پیشمرگ ودستگیری و کشتار فعالین رادیکال کارگری و جوانان پر شور و ضد مذهبی  به همراه تحمیل حضور نظامی و امنیتی خود راه را برای ارتجاع اسلامی و “پیشمرگان مسلمان کرد” در کردستان، القاعده ای های فراری از عراق وافغانستان و منطقه، و دیگر دستجات اسلامی از جمله سلفی ها، که هیچ اثری در جامعه نداشتند، هموار کند.  بدینوسیله  رژیم توانست زمینه های شکل گیری  ویروس “اسلام سنی” سازمانیافته و مافیائی با ظرفیت بالا تروریستی را نیز  به وجود بیاورد و به همراه اسلام شیعه گری خود کل جامعه ایران را آلوده و مسموم کند.همزمان با کشمکش و تقابل این دو نوع از اسلام قرون وسطی که  در جریان بوده و بخش سنی از جانب شیعه حاکم مورد تبعیض هم قرار گرفته است، اما عروج جریانات سنی گری در جامعه ،از جمله در کردستان  ایران،خیرش برای جمهوری اسلامی به مراتب از شرش کمتر بوده و هست.

 جمهوری اسلامی در کنار سرکوب جامعه  و اعمال تبعیض مستمر “مذهبی” و “قومی”  کنترل شده ، به منظور عقب نشینی به فضای چپ، انقلابی و سکولاریسم، که همواره خطری برای رژیم محسوب شده است، با شل کردن افسار جریانات سنی ،که ارتجاعی تر از خود جمهوری اسلامی فضا را علیه کل جامعه به ویژه زنان و جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر و اعتراضات ضد مذهبی جوانان تنگتر نمایند، باعث شده است که جمهوری اسلامی از این جریانات  به نفع خود و علیه رادیکالیسم  جامعه و کاهش خطر روند سرنگونی خود بیشترین بهره برداری ببرد. متاسفانه  نبود حساسیت کافی در جامعه به این روند مسموم و سیاستهای جنایتکارانه جمهوری اسلامی،کم تحرکی و مقابله نکردن جدی فعالین جنبش کارگری و زنان و چپ با دستجات مختلف اسلامی و قومی  موجب میداندار شدن  بیشترجریانات اسلامی و همچنین قومپرستان نیز شده است. از سوی دیگر تمام نیروها و اپوزسیون ملی و ناسیونالیستی نیز، چه در بعد محلی چه سراسری از ارتجاع  مذهبی، که یکی از ارکان ایدئولوژیکی شان است، دقیقا مانند خود جمهوری اسلامی به منظور پیشبرد هدفهای خود از جمله مقابله با روند آزادیخواهانه غیر مذهبی و غیر قومی و ضد سرمایه داری در جامعه، نیاز دارند در اشکال مختلف به تقویت افکار و سنتهای پوسیده مذهبی در جامعه بپردازند. لاشه این تعفن  و منشا تروریسم و زن کشی  و نابرابری را تحت عنوان حربه عوامفریبانه “احترام به عقاید توده ها”، “مردم مسلمان ایران”، مردم مسلمان کردستان”، “مردم مسلمان عرب” و “بلوچ” و غیره زنده نگاه داشته اند. این خرافات و پروپاگند پایه تئوریک و فریبنده بورژوا ناسیونالیستهای ایرانی و کرد و آذری و بقیه است که عملا به بستری برای تقویت نیروهای مذهبی “خودی” در جامعه تبدیل شده اند.  ناسیونالیسم و مذهب  با وجود هر دعوای  سیاسی و اقتصادی که با هم داشته باشند، امابرداران دو قلوی  یک نظام طبقاتی هستند. تاریخ و پیشینه آنها هر چه باشد امروز اساسا برای حراست از یک سیستم سرکوب و استثمار و نابرابری، سیستم ظالمانه نظام سرمایه داری امروز باز تولید میشوند و ابزار و حربه های به منظور تامین هدف سیاسی و اقتصادی نظام طبقاتی حاکم اند.

داعش و تحولات  سوریه و همچنین اتفاقات عراق و کردستان عراق در دو دهه اخیر نیز در کنار پروژه و تلاش جمهوری اسلامی توانسته است هم به فعالیت بیشتر جریانات اسلامی و هم قومپرستی در کردستان ایران دامن بزند. این روند منفی چنانچه جنبش آزادیخواهی مردم ، چپ .و ما کمونیستها دوباره و ماننده دهه های اوایل انقلاب ۵٧ به میدان نیایم بدون تردید جامعه کردستان با وجود تمام  تاریخ و ظرفیت های انقلابی که  داشت ودارد، دقیقا مانند کل ایران میتواند به جای “سنگر انقلاب” به سنگر ارتجاع و یکی از مرکزهای عروج سناریو سیاه تبدیل شود.

بنا به آماری که سلفی‌های کُردستان ایران سال گذشته منتشر نمودند، ۴١٢ شهروند کردستان ایران و اعضای گروه‌های سلفی جهادی در کشورهای افغانستان، پاکستان، سوریه، عراق و ایران در درگیری و “عملیات استشهادی” کشته شد‌ه‌اند. فقط در شهر سقز١۴١ جوان در کشورهای عراق، سوریه، افغانستان و پاکستان از طریق گروه‌های سلفی جهادی به عضویت گروه‌های جهادی درآمده‌اند. و اخیرا هم با تعمیق روند سناریو سیاه در عراق و سوریه و قدرت گیری بیشتر داعش، اکثر این جریانات مذهبی به تکاپوی بیشتر افتاده اند، بعضا با داعش بیعت کرده اند و در مواردی در شهرهای نیز مانورو تهدید انجام داده اند. و البته  با محدودیتی از طرف جمهوری اسلامی  نیز روبرو نیستند. این آمارها و تحرکات نگران کننده و نشانه دستیابی جمهوری اسلامی و اسلامیهای جامعه به هدف خود،  یعنی قربانی کردن بخشی از جوانان و مردم به منظور مقابله با فضا انقلابی و رادیکالیسم و آزادیخواهی در جامعه است. این “پیشرفت” درست مانند گسترش آمار مبتلایان به مواد مخدر هم نفع اقتصادی برای سرمایه داران اسلامی “برادران قاچاقچی دارد و هم  هدف مرعوب کردن و شکستن  حرمت انسانی وظرفیت و پتانسیل مبارزاتی میلیونها انسان علیه توحش جمهوری اسلامی و جریانات اسلامی و قومی و اعمال نابرابری و تبعیض و جنایت روز افزون در جامعه را هدف گرفته است.

 جمهوری اسلامی و دیگر دستجات اسلامی و قومی در ایران و کردستان ضمن ضدیتشان با منافع طبقه کارگر، برابری زن و مرد، تامین آزادیهای بدون قید شرط سیاسی، امنیت و رفاه اجتماعی، به مثابه دولت، احزاب و و کانگسترهای مزدور سیاسی و مذهبی  نیز درتحولات امروز منطقه و ایران نقش مخرب و تروریستی و چپاول و ویرانگری دارند و  بخش مهمی ازارکان سناریو سیاه و آتش زیر خاکستر سناریو سیاه درایران  امروز و فردا هستند. این آتش و ویروس را قبل از فوران شعله های ویرانگرش میتوان و باید در نطفه خفه کرد.

جهت مقابله با جمهوری اسلامی و دیگر نیروهای سناریو سیاهی میتوان حول محورهای زیر متحد شد:

-محوریترین راه مقابله با فاجعه‌ای که مردم ایران را تهدید می‌کند، سرنگونی جمهوری اسلامی به عنوان اصلی‌ترین منشأ تفرقه مذهبی، ملی و قومی و ناامنی اجتماعی، با اراده انقلابی کارگران، زنان، جوانان و مردم آزادی‌خواه، است.  این حکومت را باید با تمام ارکان و تاریخ و آرمان ننگینش به زیر کشید و بر ویرانه های آن یک نظام غیر قومی، غیر مذهبی و سوسیالیستی بنیان نهاد.  باید مبارزه برای سرنگونی رژیم را گسترش دهیم!

 -باید تلاش کرد کل شهروندان را از دام های فریبکارانه جمهوری اسلامی و جناحهای آن  آگاه سازیم. نباید در جنگ و نظاع مذهبی و قومی گرفتار شد. نباید دنبال شعارها ی تو خالی و دعوای درونی جناحهای رژیم از جمله در برخورد به تحولات منطقه و مذاکره با امریکا و سیاست شان در برخورد به عراق و سوریه و فلسطین و کردستان عراق و… رفت.

-گسترش مبارزات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی متحدانه تر طبقه کارگر، زنان،جوانان ومردم آزادیخواه در یک صف متحد و مستقل از طرفداران جناحبندیهای رژیم و مستقل از تحرک نیروهای مذهبی و قومی امید به سرنگونی جمهوری اسلامی و کاهش خطر سناریو سیاه را بیش از پیش تقویت خواهد کرد.

-در هر جای ایران هستیم  مهم است که هر نوعی از مذهب و هر نوعی از قوم و نژاد پرستی و ناسیونالیسم را به عنوان پیش زمینه های ارکان سناریو سیاه و شعله ور شدن جنگ و خونریزی بشناسانیم و نیروهای محرک  این نزاع و تفرقه ضد انسانی را منزوی و طرد کنیم. گسترش نفرت همگانی از مذهب و ملیت پرستی امر هر انسان آزادیخواهی است.

 -در این دوره بیش از هر زمانی به ایجاد واحدهای گارد آزادی، به عنوان نیرو و میلیس توده ای و مسلح سازمانیافته در محل و کار و زیست نیاز مبرم داریم. گارد آزادی یک رکن مهم آماده سازی مردم و جوانان ، ابزار تعیین کننده ممانعت و مقابله با خطر سناریو سیاه و نیروهای مذهبی و قومی حامی جنگ و خونریزی میباشد. بدون متشکل شدن در چنین نیروئی جامعه امکان  رفع خطر سناریو سیاه و مقابله با عاملین آنرا نخواهد داشت!  مردم، جوانان به گارد آزادی بپیوندید، واحدهای گارد آزادی را ایجاد کنید، با رهبری گارد آزادی تماس بگیرید.

– تعرض سیاسی و عملی به کل نیروهای اسلامی و نژاد پرست در شهرها و محل کار و زیست یک امر مهم امروز مبارزه ما است. باید همه امکانات و تحرکات و فعالین آنها را شناسائی کرد، ارگانهای توده ای برای مبارزه علیه آنها در محلات سازمان داد. جامعه را علیه آنها بسیج کرد.  جنبش زنان و جوانان مبارز را علیه اوباش اسلامی و تروریست بسیج کرد. رهبران و فعالینش را در مسجد و شهر و محله بیرون کرد. هر شکلی از اقدام و تحرک عملی آنها علیه مردم را با قاطعیت پاسخ داد. بدون تردید باید عناصر اصلی آنها را که زنان و آزادیخواهان و امنیت جامعه را تهدید میکنند فوری شناسائی و به شدت تنبیه کرد. مهم است به خانواده و بستگان افراد مستاصلی که به  گروهای اسلامی پیوسته اند مراجعه کرد، کمکشان کرد که فرزند و بستگان خود را تا دیر نشده از چنگ  خونین آن گروهای تروریست  رها سازند.

– انتخاب حزب ما ،حزب کمونیست کارگری- حکمتیست،  سیاست و اهداف که دنبال میکنیم، از جانب طبقه کارگر و رهبران پیشرو آن، جنبش زنان و جوانان و همه مردم نگران از جنایت های جاری در عراق و سوریه، مردم متنفر از جمهوری اسلامی و نژاد پرستی و جریانات تروریست اسلامی و همه کسانی که برای آزادی برابری، رفا و امنیت اجتماعی تلاش میکند، یک انتخاب مهم و سر نوشت سازی در جهت دستیابی به یک جامعه شایسته انسان است. کارگران، زنان، جوانان، کمونیستها، آزادیخواهان، حزب ما را انتخاب کنید و به آن بپیوندید!

فراخوان!

 رهبران جدی و سوسیالیست طبقه کارگر! زنان و فعالین پیشرو جنبش آزادی زن! جوانان و آزایخواهان!

شما را فرامیخوانیم به مخاطراتی که کل منطقه و همچنین جامعه ایران را تهدید میکند  با حساسیت بیشتری برخورد کنید. در قبال آن به وظیفه تاریخی خود بیش از پیش آگاه باشید. نباید در انتظار بسر برد. اگر ما خوشخیال باشیم، اگر متحد نشویم. اگر سازمان پیدا نکنیم! اگر به جمهوری اسلامی متوهم باشیم و به این و ان جناح آن فاشیست پناه ببریم، اگر دشمنان خود، دشمنان مدنیت، دشمنان آزادی و برابری و رفاه را بیش از پیش نشناسیم، در چاه عمیقی، به مراتب درد آوردتر و عمیقتر از چاهی که سال ۵٧ برای ما کنده شده و کثافت جمهوری اسلامی و خمینی را بر ما تحمیل کردند  فروخواهیم رفت.

کمونیسم ما، حزب ما، جنبش ما و پتانسل مبارزاتی ٣۵ ساله طبقه  کارگر و زنان و جوانان و اکثریت مردم ایران اینرا به ما می گویید که ما میتوانیم! میتوانیم اگر اوضاع را مشترکا دریابیم و با راه حل و اقدام مشترک متحدانه به میدان بیاییم. آمریکا و ناتو و جمهوری اسلامی و همه نیروهای که برطبل تفرقه و نفاق ننگین دینی و قومی  می کوبند وسرمایه گذاری میکنند، دشمنان  واقعی ما و عاملین اصلی  و زمنیه ساز برای ایجاد و تحمیل سناریو سیاه در ایران هستند. همانطوری که در عراق و سوریه و لیبی و افغانستان و …  عملا آنجام داده اند و بر همگان روشن است که تا چه حد جنایتکار وحشی و ضد مردمی اند و دستشان به خون میلیونها انسان بی دفاع رنگین شده است. اینها را فقط ما میتوانیم افسار بزنیم!  ما کارگران، زنان، جوانان. ما با نیروی مسلح مان و دست بردن شجاعانه به عمل انقلابی و آزادیخواهانه علیه کلیه این جنایتکاران.

 میتوانیم و نباید بگذاریم سناریوی ضد انسانی جاری در عراق و سوریه در ایران تکرار شود!  اگر امروز نجنبیم فردا بسیار دیر و تقریبا غیر ممکن خواهد شد.

دهم مهر ٩٣

دوم اکتبر ٢٠١۴