تئاتر ، تراژدی دیکتاتوری و کمدی سرمایه داری

Heiner Müller 1929- 1995

تئاتر ، تراژدی دیکتاتوری و کمدی سرمایه داری .

هاینر مولر ، شاعر و نمایشنامه نویس آلمان شرقی سابق در سال ۱۹۲۹ بدنیا آمد و در سال ۱۹۹۵ بر اثر سرطان مری درگذشت . هر گاه او برای مصاحبه در تلویزیون ظاهر میشد یک سیگار قطور هاوانا در دست راست و یک لیوان کهنه قدیمی پر از ویسکی یا کنیاک در دست چپ یا روی میز داشت . لیوان مشروبش چنان به نظر میرسید که انگار برای او نقش دارو و یا شربت را دارد چون همیشه چهره ای افسرده ، غمگین و بیمار داشت .
آلکساندر کلوگ ؛ مهمترین روشنفکر لیبرال چپ آلمان ، مسئول سخنرانی در مراسم بعد از خاکسپاری او بود . مهمانان متنوع به نظر می آمدند ؛ از رئیس حزب چپ آلمان تا رئیس جمهور سابق آلمان که عضو حزب دمکرات مسیحی آلمان بود . آلکساند کلوگ چون چندین مصاحبه با هاینر مولر انجام داده بود ، از خاطراتش با او میگفت . از جمله اینکه مولر میگفت تا پایان وجود آلمان شرقی او به غرب پناهنده نشد چون در کاپیتالیسم نمایشنامه نویس باید کمدی مینوشت و در استالینیسم او مجبور بود تراژدی بنویسد . دوم اینکه مولر مدعی بود که ادبیات باید ضد اپورتونیستی باشد ؛ گرچه چپ ها آنرا فرصت طلبی و لیبرال ها آنرا فرصت شناسی ترجمه کرده اند . سوم اینکه مولر خود را وطن پرست و میهن دوست میدانست چون حاضر بود برای دفاع از دختر ۳ ساله اش حتی جان خود را نیز فدا کند . چهارم اینکه مولر میگفت اولین خاطرات کودکی اش مربوط به زمانی است که او ۴ ساله بود و نازیها پدر او را شبانه به جرم هواداری از سوسیال دمکراسی آلمان ، دستگیر کردند و همراه خود بردند . مولر میگفت در لحظه وداع پدرش ، او خود را از ترس گشتاپو بخواب زده بود و این نخستین صحنه بازی تئاتر برای او در بقیه عمر شد .
هاینر مولر را امروزه بعد از برشت یکی از مهمترین نمایشنامه نویسان تئاتر اروپایی میدانند . او در آغاز با تکیه بر سبک برشت و مایاکوفسکی خالق متونی آوانگارد بود و موضوع آثارش غیر مسئله خیانت ، خشونت ، قدرت ، زوال جسم و پژواک صدا هستند . یکی از آثار اتوبیوگرافیک او ” زندگی در دو دیکتاتوری ” نام دارد چون او در زمان فاشیسم آلمان و دوره استالینیستی آلمان شرقی ، شاهد خشونت و خفقان سیاسی بود .
مولر میگفت کمونیسم خوب یا بد نداریم چون بستگی به آن دارد که چه کسانی در ساختمان نظام کمونیستی شرکت داشته اند . وی میگفت باید با کوشش تاریخ را بشکل انقلابی تغییر داد چون غیر از توحش یا سوسیالیسم راه سومی برای بشریت وجود ندارد . او با کمک آثارش تضادهای اجتماعی را بشکل رادیکال نشان داد . مخالفان مولر او را یکی از پیشگامان تفکر افسرده گی تاریخی بحساب می آورند . بعضی از آثار او تصفیه حسابی رادیکال با تاریخ گذشته و خونین آلمان است . آثار او غالبا جدلی هستند با سنت ادبی کشورش .
مولر کوشید تا نظریه مارکسیستی را با مدرنیته زیباشناسی رادیکال ترکیب کند . او خالق نمایشنامه های بدبینانه است . موضوع بعضی دیگر از آثارش تضاد میان هدف و وسیله و یا تناقض میان اخلاق و قدرت است . او گرچه مارکسیستی معتقد و هومانیستی رادیکال بود ولی آوانگاردی حاشیه نشین و ایزوله شده بود . وی میگفت که هدف از نمایشنامه نویسی تولید انسانیت است . آثار او با هدف تحریک بیننده و تکان وجدان آگاه او نوشته شده اند . مولر بجای اختلاف رفاه و اقتصاد میان شمال و جنوب کره زمین ، به جنگ و جدل میان شرق و غرب اروپا یعنی میان سرمایه داری و سوسیالیسم می پرداخت . منقدین وی آثارش را بخشی از ادبیات تیره و بدبینی تاریخی میدانند . علت اینکه مولر تا پایان عمر در آلمان شرقی استالینیستی دستگیر نشد محبوبیت ادبی او در غرب و در آمریکا بود .
او خالق شعر سیاسی نیز است . عنوان یکی از اشعارش ” شبحی اروپا را ترک میکند ” است . در هر دوره ای که فشار سانسور بر او در آلمان شرقی زیاد میشد او سراغ سبک و موضوعات نمایشنامه نویسی یونان باستان میرفت . از جمله آثار او در این زمینه ها – فیلوکته ، هراکلس ، پرومتو ، اودیپوس دیکتاتور ، یا بسبک آثار کلاسیک اروپا مانند مکبث ، مرگ ژرمنیا در برلین ، ماشینیسم هاملت ، و کار روی آثار چخوف و مایاکوفسکی هستند .
مولر خالق تئوری تئاتر در زمان حال است . کتاب اتوبیوگرافیک او ” نبرد بدون میدان جنگ ” نام دارد . از جمله آثار دیگر او – مجموعه اشتباهات ، مجموعه اشعار ، نبرد ، سیمان ، پدر ، ساختمان ، دهقانان ، زندگی در روستا ، مصحح ، و کارگران روزمزدی رقیب ، هستند . گروهی هم او را یکی از کلاسیک های مدرن ادبیات آلمان بشمار می آورند . او میگفت که در جوانی منابع مطالعاتی اش آثار – الیوت ، کافکا ، برشت ، نیچه ، ارنست یونگر ، آنا زگر ، نویسندگان آوانگارد روس ، و ادبیات ضذ فاشیستی مهاجران آلمانی بودند . مولر میگفت آلمان شرقی همیشه یک ساختمان بزرگ ناتمام در حال ساخت بود . مقامات دولتی آلمان شرقی مدعی بودند که نمایشنامه های مولر حاوی پیشداوری دشمن طبقاتی سوسیالیسم هستند .
او اجرای نمایشنامه های خود را کاری شبیه باستانشناسی میدانست و یکبار گفته بود که زندگی شبیه جنگ و سردخانه لاشه مردگان است . در پاسخ اینکه چرا در غرب کاپیتالیستی نمی ماند و هر بار به آلمان شرقی باز میگردد او گفته بود که مردم در اینجا معصوم و بی گناه و بی خیال و منگ و خنثی به نظر می آیند ولی او جویای تحرک و جنبش و جدل و امید و نارضایی است.
از جمله جوایز دریافتی او جایزه بوشنر و جایزه کلایست و جایزه تئاتر اروپایی هستند . وی میگفت که تضاد و تراژدی بشریت و سوسیالیسم در آنجاست که عمر انسان کوتاه تر از طول تاریخ است . او در سال ۱۹۶۱ و ۱۹۶۶ از کانون نویسندگان و از حزب کمونیست کشورش بدلیل مواضع انتقادی اخراج شد . همسر و همکار او خانم اینگه مولر در سال ۱۹۶۶ بسبب افسرده گی و خاطرات مخوف بمباران ناشی از جنگ جهانی دوم و مرگ والدینش ، دست بخودکشی زد . ” نمایشنامه های تولیدی ” هاینر مولر در دهه های ۵۰ و ۶۰ قرن گذشته کوشش برای ساختمان سوسیالیسم در آلمان شرقی سابق را نشان میدهند .
تماس .
Nushad@web.de